بازی دو سر برد
آیا روسیه میتواند نقشی در مذاکرات هستهای آمریکا و ایران داشته باشد؟
در ۱۲ آوریل 2025 (23 فروردینماه 1404)، ایالاتمتحده و ایران دور اول مذاکرات دیپلماتیک جدید خود را در مسقط به پایان رساندند و دور دوم هم یک هفته بعد یعنی در ۱۹ آوریل (30 فروردینماه) در رم انجام شد. در این میان، عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، برای هماهنگی با روسها به مسکو سفر کرد. اما پیشرفت واقعی تنها از مذاکرات هستهای حاصل نخواهد شد؛ بلکه مستلزم مقابله با بحرانیترین خط گسل منطقه است: بنبست ایران و اسرائیل. روسیه میگوید که میتواند در فرآیندهای دیپلماتیک کمک کند. درحالیکه خطرات ذاتی برای واشنگتن در تعامل مجدد با مسکو در مسائل دیپلماتیک مهم وجود دارد، اما حمایت روسیه در کاهش تنشهای ایران و اسرائیل بر چنین نگرانیهایی برای مذاکرهکنندگان آمریکایی که به دنبال توافق با تهران هستند، میتواند مسئلهای مهم باشد. این نشان میدهد که روسیه بازیگر مهمی در مذاکرات هستهای است. شاید بتوان گفت، مذاکرات هستهای ایران دو بازیگر مستقیم و غیرمستقیم دارد که هرکدام میتوانند بر روند مذاکرات تاثیرگذار باشند: روسیه و اسرائیل. اما روسیه بهعنوان یکی از همسایگان تاثیرگذار و شرکای ایران و دخیل در مذاکرات نقش فعالتری در روند مذاکرات میتواند داشته باشد.
خطوط قرمز
در بطن سیاست دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در قبال ایران، همیشه یک ادعا یا یک خط قرمز مشخص وجود داشته است: ایران هرگز نباید به سلاح هستهای، بهویژه سلاحی که میتواند موجودیت اسرائیل را تهدید کند، دست یابد. ترامپ همچنین نمیخواهد شاهد کشیده شدن پای آمریکا به یک جنگ پرهزینه دیگر در خاورمیانه باشد. این دو هدف ممکن است در تضاد به نظر برسند، اما مسیر باریکی وجود دارد که آنها را به هم نزدیک میکند: مسکو. با وجود اینکه گفته میشود روسیه شریک استراتژیک تهران است، اما با نگرانی ترامپ در مورد ایران مسلح به سلاح هستهای -هرچند نه همیشه به دلایل مشابه- دارای اشتراک نظر است.
همانطور که سرگئی لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه، در سپتامبر 2023، در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت، «هیچکس در این کره خاکی نمیخواهد شاهد ظهور کشورهای هستهای جدید باشد»؛ او بهطور خاص به پرسشی در مورد عربستان سعودی پاسخ میداد، اما این احساس او شامل تلنگری به ایران نیز بود. او بهصراحت افزود: «جمهوری اسلامی ایران بارها تایید کرده است که چنین قصدی ندارد. رهبر عالی ایران حتی در این مورد فتوا صادر کرده است. ما از این فرض شروع میکنیم که آنها بمب نخواهند داشت. در این صورت همسایگان ایران وسوسه نمیشوند که این مسیر را دنبال کنند.»
«الکس وِتانکا»، تحلیلگر «انستیتو خاورمیانه» بر این باور است که موضع روسیه در تهران چندان خبرساز نمیشود. مقامات ایرانی میپذیرند که مسکو، ایران مسلح به سلاح هستهای را نمیپذیرد، حتی اگر این روزها، دو کشور از نظر سیاسی در مورد برخی از مسائل کلیدی بینالمللی همسو باشند، آن هم عمدتاً به دنبال کاهش نفوذ جهانی ایالاتمتحده. وِتانکا معتقد است که «اما روسیه جمهوری اسلامی را بهعنوان یک دارایی استراتژیک میخواهد که در صورت نیاز بتواند از آن استفاده کند». به تعبیری دیگر، روسها «باری بر دوش نمیخواهند» بلکه به دنبال «مدیریت» ایران هستند. در واقع، درحالیکه مسکو از نظر دیپلماتیک از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (که رسماً با عنوان «برنامه جامع اقدام مشترک» یا «برجام» شناخته میشود) حمایت کرد، اما ایرانیها به این سوءظن رسیدند که روسیه پس از سال ۲۰۲۲ برای احیای این توافق تلاشی نکرد. این باور در تهران وجود دارد که روسیه بهعنوان بخشی از رویکرد کلی بدهبستان خود با غرب در پی حمله تمامعیار به اوکراین، درصدد استفاده از کارت هستهای ایران در مذاکرات با غرب است. تحلیلگر «انستیتو خاورمیانه» میافزاید، در آن زمان، در تهران درخواستهای زیادی مبنی بر اینکه ایران با توافق با دولت بایدن، منافع استراتژیک خود را بر منافع روسیه ترجیح دهد، مطرح شد، زیرا مسکو در مورد حداقل خواستههای خود برای همراهی با احیای برجام، سرسختانه عمل میکرد.
با این اوصاف، ادعاهای غرب مبنی بر اینکه مسکو حتی ممکن است از یک ایران مسلح به سلاح هستهای استقبال کند -که میتواند به روسیه کمک کند تا جایگاه خود را بهعنوان یک قدرت میانجیگر تاثیرگذار در خاورمیانه حفظ کند یا حداقل یک حواسپرتی مناسب برای رقبای غربی روسیه فراهم کند- حداقل از جانب تحلیلگران ایرانی جدی گرفته نمیشود. مطمئناً، مقامات روسی از اینکه ایالاتمتحده به اسرائیل چک سفیدامضا میدهد تا هر کاری که میخواهد در منطقه انجام دهد، خشمگین هستند. لاوروف اوایل امسال اعلام کرد: «شما نمیتوانید از ایران بخواهید که نفوذ خود را در منطقهای که حتی کوچکترین کشورها در تلاش برای گسترش نفوذ خود هستند، کاهش دهد.» اما چنین احساسی به معنای ترجیح یا حتی پذیرش ایران مسلح به سلاح هستهای از سوی مسکو نیست.
در بحثهای مربوط به ایران، اکثر کارشناسان معتقدند که مسکو هنوز امیدوار است ایران برنامه خود را به سوی تسلیحاتی شدن نبرد، زیرا -صرفنظر از خواستههای ایالاتمتحده و اسرائیل- جلوگیری از گسترش سلاحهای هستهای همچنان ستون امنیت ملی روسیه است. روسیه از تشدید سلاحهای هستهای در جبهه جنوبی خود سودی نمیبرد. بهطور سنتی، آخرین چیزی که کرملین میخواهد ببیند، واکنش زنجیرهای گسترش سلاحهای هستهای است که باعث میشود جاهطلبیهای نظامی و اقتصادی روسیه در سراسر خاورمیانه پیچیده شود، یا یک ایران مسلح به سلاح هستهای که منافع روسیه را در قفقاز جنوبی یا آسیای مرکزی به چالش بکشد؛ کاری که ایران از اواسط دهه 1990 انجام نداده است.
درحالیکه مسکو آشکارا با تسلیحاتی شدن برنامه هستهای ایران مخالفت میکند، همچنان از حق جمهوری اسلامی برای داشتن یک برنامه غیرنظامی دفاع میکند. ادبیاتی که از تهران میرسد نیز به دنبال انعکاس همین مسئله است. بنابراین، عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در مقالهای در 8 آوریل در واشنگتنپست، تکرار کرد که برنامه هستهای کشورش فقط برای تولید برق و سایر مصارف داخلی است و هیچ بخش نظامی ندارد. تهران درخواستها برای برچیدن تمام تاسیسات هستهای خود را صرفاً خیالپردازی خوانده است.
رابطه نامتقارن ایران و روسیه
برخی تحلیلگران بر این باورند که امروزه، روسیه در مسئله هستهای ایران (و شاید در مورد سیاست این کشور در قبال اسرائیل) نفوذ دارد. مسکو در طول سالها تحریمهای تحت رهبری ایالاتمتحده، به تقویت دیپلماتیک جمهوری اسلامی کمک کرده، گاهی به تهران سلاح داده و در سوریه هماهنگی نزدیک داشته است، اگرچه سقوط ناگهانی بشار اسد در دسامبر ۲۰۲۴ نشان داد که همکاری نظامی روسیه و ایران کمتر از آنچه آشکارا ادعا میشود، قوی بوده است.
در این ۲۰ سال، مسکو هیچ تلاش واقعی برای میانجیگری بین ایران و اسرائیل انجام نداده است، بهاستثنای توافق سال ۲۰۱۸ با میانجیگری روسیه که نیروهای طرفدار ایران در سوریه را از مرز اسرائیل دور نگه داشت. میتوان استدلال کرد که نه روسیه انگیزهای برای دخالت داشت و نه ایران و اسرائیل علاقهای به آن داشتند. در عین حال، تشدید تاریخی تنشها میان این دو بازیگر [ایران و اسرائیل] و تمایل آنها برای جلوگیری از جنگ [تمامعیار]، همراه با علاقه احتمالی کرملین به تعامل با ترامپ، ممکن است سرانجام انگیزهای را که مدتهاست در این بنبست وجود نداشته است، فراهم کند. در
7 آوریل، مسکو بار دیگر تمایل خود را برای میانجیگری بین تهران و واشنگتن اعلام کرد، درحالیکه نسبت به پیامدهای «فاجعهبار» یک جنگ منطقهای هشدار داد. بهطور خلاصه، روسیه خود را بهعنوان یک میانجی در مثلث آمریکا-ایران-اسرائیل معرفی میکند و شاید ارزش آزمایش داشته باشد که آیا واقعاً اهرم موثری دارد یا خیر.
در ماه اکتبر، پوتین گفت که روسیه با اسرائیل و ایران در تماس است و روابط مبتنی بر اعتماد را با هر دو طرف حفظ میکند. او گفت که میخواهد چرخه حملات نظامی میان دو طرف متوقف شود. علاوه بر این، او آمادگی مسکو را بهعنوان میانجی اعلام کرد، مشروط بر اینکه هر دو طرف مایل باشند: «ما بسیار دوست داریم که این تبادل بیپایان حملات در مقطعی متوقف شود و راههایی برای حلوفصل اوضاع پیدا شود که هر دو طرف را راضی کند.» اهمیت نقش شخصی پوتین در اینجا نباید دستکم گرفته شود. «الکس وِتانکا» معتقد است که پوتین رابطه نزدیکی هم با رهبر عالی ایران و هم با بنیامین نتانیاهو دارد. احتمالاً هیچ رهبر دیگری بهاندازه پوتین نمیتواند مدعی چنین موقعیت نفوذ منحصربهفردی به لحاظ سیاسی شود.
پوتین همچنین نشان داده که نفوذ فوقالعادهای بر ترامپ دارد، همانطور که تلویحاً از عدم اعمال تعرفههای جدید از سوی ایالاتمتحده در 2 آوریل بر روسیه (و البته نمونههای متعدد تکرار برخی نکات مورد توجه روسیه توسط ترامپ) مشهود است. از آنجا که رهبر کرملین نمیخواهد ایالاتمتحده یا اسرائیل به برنامه هستهای ایران حمله کنند، ممکن است بتواند از نفوذ قابل توجه خود بر مقامهای آمریکایی و ایرانی برای تسهیل توافق میان ایالاتمتحده و ایران استفاده کند (البته از پشتصحنه، نه در کانون توجه). بااینحال، مشارکت پوتین از این طریق ممکن است برای ایران کاملاً مطلوب باشد، زیرا در گذشته، ظاهراً ترامپ تمایل بیشتری به پیروی از رویکرد پوتین نسبت به ایران نشان داده است.
با توجه به نتیجه نامتوازن احتمالی دخالت پوتین در بحبوحه مذاکرات فعلی ایران و آمریکا، بهتر است واشنگتن پیشنهادهای کمک کرملین را به سمت کاهش تنشهای اسرائیل و ایران هدایت کند. همانطور که ذکر شد، این همان نقطه اتصالی است که روسیه میتواند در آن بهطور عملی مزیت دیپلماتیک نسبی را ارائه دهد. ترامپ و تیمش باید این را به محک آزمون بگذارند که آیا پیشنهاد روسیه صادقانه است یا صرفاً تلاشی از سوی پوتین برای بازی در نقش یک دولتمرد «بدون قصد» یا اهرم فشار برای تحقق آرزوهایش. این ایده ارزش بررسی دارد. اگر ترامپ مسکو را موظف به میانجیگری در کاهش تنشهای منطقهای کند -بهویژه لابی مسکو با ایران در زمینه کاهش حضور نیروهای نیابتی ایران و کاهش حملات موشکی به سمت اسرائیل (برای مثال، متوقف کردن جریان حملات حوثیها)- نتیجه میتواند ارزش تلاش را داشته باشد. مطمئناً، چنین تلاشی برای کاهش تنش به چیزی بسیار بزرگتر از کاری که مسکو توانست در سال ۲۰۱۸ بین ایران و اسرائیل در سوریه انجام دهد، منجر خواهد شد. اگرچه ممکن است اسرائیل و ایران در شرایط فعلی که مذاکرات هستهای جریان دارد انگیزههایی برای دادن مجوز به روسیه برای میانجیگری داشته باشند اما نتیجه موفقیتآمیز چنین میانجیگری، به عادیسازی روابط میان دو طرف منجر نخواهد شد، اما میتواند فضای تنفس کافی برای جلوگیری از جنگ فراهم کند؛ چیزی که ترامپ را خوشحال خواهد کرد. بااینحال، چنین رویکردی میتواند دست اسرائیل را نیز آزاد کند تا بر تهدید فزاینده در جبهه سوریه از سوی ترکیه تمرکز کند.
ترامپِ معاملهگر نباید مشکلی در تبلیغ راهحل روسیه برای این موضوع بهعنوان یک پیروزی بزرگ برای آمریکا داشته باشد. ترامپ میتواند به شکل موثقی ادعا کند که از یک جنگ بیپایان دیگر در خاورمیانه جلوگیری کرده و در عین حال از یک متحد کلیدی آمریکا، یعنی اسرائیل، دفاع کرده است. بهطور خلاصه، یک تفاهم با میانجیگری روسیه، حتی اگر غیررسمی باشد (که هم ایران و هم اسرائیل را تحت کنترل نگه دارد و به هر یک تضمینهای امنیتی بدهد) خطر تشدید تنش را کاهش داده و به ثبات منطقهای که در آستانه بحران است، کمک میکند.
البته، بدهبستانهایی هم وجود خواهد داشت. دیپلماتهای روسی در ازای کمکهایشان به پیشبرد مذاکرات هستهای و مدیریت تنش میان ایران و اسرائیل، میتوانند از آمریکا در سایر حوزهها یا عرصههای کلیدی، مانند همکاری در امنیت سایبری، دخالت آمریکا در قفقاز جنوبی یا حضور نظامیاش در کشورهای بالتیک، امتیاز بخواهند. دولت ترامپ باید مراقب باشد که منافع ملی جداگانه ایالاتمتحده را به خاطر دستیابی به توافق در مورد برنامه هستهای ایران تضعیف نکند. علاوه بر این، یک میانجیگری موفق از سوی روسیه، موقتاً جایگاه مسکو را بهعنوان یک کارگزار قدرت در خاورمیانه ارتقا میدهد؛ چیزی که ممکن است استراتژیستهای آمریکایی را نگران کند.
اما بگذارید کمی صریح باشیم: تا زمانی که ایالاتمتحده به حضور و شراکت روسیه متعهد باشد، روسیه یک رقیب بلندمدت برای نفوذ آمریکا در منطقه نیست. اقتصاد روسیه با ایالاتمتحده قابل مقایسه نیست، ارتش این کشور بیشازحد درگیر است و اتحادهای روسیه در خاورمیانه عمدتاً اتحادهایی معاملهمحور و اغلب نهچندان عمیق است. روسیه حتی نتوانست به اسد کمک کند تا با وجود سرمایهگذاریهای سنگینی که بر روی رژیم وی انجام داد، در قدرت بماند. اگر مسکو -بهطور مثال، با ایجاد تنشزدایی میان ایران و اسرائیل در راستای تداوم مذاکرات هستهای ایران و آمریکا- اعتبار کوتاهمدتی کسب کند، این چیزی است که واشنگتن میتواند تحمل کند و در نهایت به آن بها میدهد.
در درازمدت، روسیه مشارکتهای ریشهدار، قدرت مالی یا دسترسی جهانی برای جایگزینی ایالاتمتحده در خاورمیانه را ندارد. اما اگر بتواند به مدیریت پرونده هستهای ایران همراستا با آمریکا کمک کند تا از جنگ جلوگیری شود -و این کار را طبق شرایط ترامپ انجام دهد- شاید ارزشش را داشته باشد که به پوتین اجازه داده شود نقش واسطه را بازی کند. در دنیای سیاست واقعگرایانه، بُردتان در جایی است که بتوانید آن را به دست آورید. اگر پوتین بتواند به مدیریت ایران و اسرائیل در راستای مدیریت تنش و کاهش احتمال جنگ روی آورد، شاید -فقط شاید- ترامپ به او اجازه تلاش بیشتری را بدهد.
«فئودور آ. لوکیانوف»، سردبیر مجله «روسیه در امور جهانی» و استاد دانشکده «اقتصاد جهانی و امور بینالملل»، بر این باور است که «برجام» نمونهای از همکاری کشورهای بزرگ در راستای کاهش درگیریهای منطقهای است اما هرکدام به دلایل خاص خود. او معتقد است، اگرچه سرنوشت مذاکرات قابل پیشبینی نیست و کسی نمیتواند پیشگویی کند، اما این «بازی بزرگ» کلاسیک یک بازیگر مهم دارد و آن روسیه است. بیتردید روسیه نمیخواهد از سیاستهای غرب پیروی کند اما همکاری تاکتیکی با غرب بهویژه ایالاتمتحده بر سر یکی از پروندههای مهم بینالمللی (پرونده هستهای ایران) میتواند مسیری راهگشا در حوزههای دیگر هم باشد. یکی از این حوزهها میتواند سوریه جدید باشد. رویکرد سازنده پوتین در مذاکرات هستهای جاری میان ایران و آمریکا میتواند زمینه را برای همکاری مسکو-واشنگتن در سوریه جدید فراهم کند. پاتریک وینتور، سردبیر دیپلماتیک گاردین، هم بر این باور است که روسیه میتواند نقشی کلیدی در توافقی در مورد آینده برنامه هستهای ایران ایفا کند. بر همین اساس، احتمال میرود مسکو نهتنها بهعنوان مقصد احتمالی ذخایر اورانیوم غنیشده ایران، بلکه بهعنوان داور احتمالی نقض توافق نیز معرفی شود. به گفته مقامات آمریکایی، مذاکرات غیرمستقیم چهارساعته بین ایالاتمتحده و ایران در رم، با میانجیگری عمان، پیشرفت قابل توجهی داشته است. قرار است مذاکرات فنی بیشتری این هفته در ژنو انجام شود و به دنبال آن یک نشست دیپلماتیک سطح بالای دیگر در عمان برگزار شود.