شناسه خبر : 42045 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اقدامات اعتمادساز

واکاوی تحولات اخیر برنامه هسته‌ای در گفت‌وگو با سیداحمد فاطمی‌نژاد

اقدامات اعتمادساز

با وجود گذشت چند روز از زمان پایان گفت‌وگوهای هسته‌ای در وین، هنوز مشخص نیست سرنوشت این مذاکرات و همچنین احیای برجام به کجا خواهد رسید. طرف‌های اروپایی می‌گویند منتظر پاسخ تهران هستند و به بیان جوزپ بورل، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، متن توافق نهایی شده و دیگر جایی برای توافق بیشتر وجود ندارد. این در حالی است که مقام‌های ایران در روزهای اخیر از لزوم گفت‌وگوهای بیشتر برای قرار دادن مواضع تهران در متن توافق خبر داده‌اند. در این زمینه سیداحمد فاطمی‌نژاد تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است شواهد و نشانه‌های زیادی برای احیای برجام وجود دارد. این نشانه‌ها را می‌توان در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی مشاهده کرد. در حوزه اقتصادی کاهش قیمت‌ها حاکی از آن است که بازار امیدوار به توافق است. در حوزه سیاسی هم با توجه به اظهاراتی که مقامات دو طرف داشتند می‌توان به احیای برجام امیدوار بود. اخیراً میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه، اظهار داشته که ممکن است توافق نهایی بر سر احیای برجام تا هفته آینده حاصل شود. حتی در روزنامه‌های اصولگرا مانند کیهان هم صحبت از دستیابی به توافق است. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

♦♦♦

 اخیراً میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه در مذاکرات برای احیای برجام، در توئیتی با عنوان «خبر فوری» نوشت: «هماهنگ‌کننده اتحادیه اروپا «متن نهایی» پیش‌نویس تصمیم‌ها برای احیای برجام را ارائه کرده است. شرکت‌کنندگان مذاکرات وین اکنون باید تصمیم بگیرند که این پیش‌نویس برای آنها قابل قبول است یا نه. اگر مخالفتی نباشد، توافق هسته‌ای احیا می‌شود.» با توجه به این اظهارات این دومین‌بار است که شواهد و قراین گویای نزدیک بودن احیای برجام‌اند. نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا این‌بار برجام احیا می‌شود؟

بله شواهد و نشانه‌های زیادی وجود دارد. این نشانه‌ها را می‌توان در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی مشاهده کرد. در حوزه اقتصادی کاهش قیمت‌ها حاکی از آن است که بازار امیدوار به توافق است. در حوزه سیاسی هم با توجه به اظهاراتی که مقامات دو طرف داشتند می‌توان به احیای برجام امیدوار بود. اخیراً میخائیل اولیانوف، نماینده روسیه، اظهار داشته که ممکن است توافق نهایی بر سر احیای برجام تا هفته آینده حاصل شود. حتی در روزنامه‌های اصولگرا مانند کیهان هم صحبت از دستیابی به توافق است. اما با وجود این نشانه‌ها بنده به خاطر موانعی که کماکان وجود دارد به احیای برجام خوش‌بین نیستم. از نظر بنده سه مانع اصلی وجود دارد. اولین مانع مسائل داخلی آمریکاست. انتخاباتی که در پیش است بسیار اهمیت دارد. دولت آمریکا مانند دو سال گذشته دست بازی ندارد و قدرتمند نیست و نمی‌تواند به‌صورت جدی به مذاکرات فکر کند این یکی از موانع اصلی است. در مذاکرات اخیر هم به‌رغم خوش‌بینی مقامات اروپایی، مقامات آمریکا با احتیاط بیشتری صحبت کردند. نمونه بارز آن رابرت مالی است که در صحبت‌های اخیرش شانس کمتری برای توافق قائل بوده است. دومین مانع روسیه است. به‌رغم اظهارات اخیر مقامات روسی، کماکان آنها منافعشان در تعارض با این توافق است. روس‌ها خواهان این هستند فشار بر بازار انرژی جهانی ادامه یابد و با توجه به در پیش بودن زمستان افزایش پیدا کند. درواقع روس‌ها خواهان این هستند که کشورهای غربی اوکراین را وادار به مذاکره و سازش کنند. آخرین مانع اختلاف دیدگاه بین سران سیاسی ایران است. هرچند اغلب کانون‌های تصمیم‌گیری در اختیار اصولگرایان است اما اصولگرایان با هم تفاوت دیدگاه دارند و حتی در برهه‌هایی با هم رقابت دارند و همین امر دستیابی به توافق را دشوار می‌کند.

 چهار سال پیش در چنین روزهایی بود که ایالات متحده با دستور دونالد ترامپ به صورت یک‌جانبه از توافق هسته‌ای یا همان برجام خارج شد و تحریم‌های سختی را علیه تهران به اجرا گذاشت که تبعات آن تا به امروز ادامه دارد. حال سوال این است که اگر برجام احیا شود چه تضمینی وجود دارد که روند گذشته تکرار نشود؟

تضمینی وجود ندارد. به گمان بنده طرح بحث تضمین آمریکا کژراهه است. بر اساس یک اصل ساده و ابتدایی دولت‌های مستقل در روابط بین‌الملل از هیچ بازیگر خارجی‌ای اثر نمی‌پذیرند. درواقع بحث حاکمیت مستقل دولت‌ها ایجاب می‌کند که در گذر زمان تصمیماتشان را تغییر دهند و از این منظر نمی‌شود تضمینی داد. این مساله نه‌تنها در مورد آمریکا بلکه در مورد ایران هم صدق می‌کند؛ چه‌بسا در ایران هم دولتی روی کار بیاید که این توافق را نپذیرد. واقعیت این است هر تضمینی که در توافق احتمالی گنجانده شود نمی‌تواند جدی‌تر از تضمین‌های دوره قبل باشد. یکی از تضمین‌های برجام در سال 2015 قطعنامه‌ای بود که در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید. در این قطعنامه ایران، آمریکا را به‌عنوان یکی از دولت‌هایی که رفتار نهادگرایانه‌ای دارد و با سازمان‌های بین‌المللی همکاری می‌کند به رسمیت می‌شناسد اما همین امر نتوانست مانع آمریکا در خروج از برجام باشد. بر همین اساس دولت‌ها بیشتر از اینکه رفتارشان وامدار و متاثر از توافقات باشد متاثر از منافعشان است. بزرگ‌ترین تضمین این است که کشورهایی که درگیر برجام هستند احساس کنند از این توافق نفع می‌برند. اگر قرار باشد تضمینی باشد راهش این است که آمریکا هم مثل اروپا و بقیه کشورهای درگیر برجام از منافع عینی توافق بهره ببرد. این مساله درست است که آمریکا منفعت بزرگی دارد و آن هم منع اشاعه هسته‌ای است اما این مساله صرفاً اهداف کلان آمریکا در سطح نظام بین‌الملل را تامین می‌کند. باید در نظر داشته باشیم در ساختار سیاسی آمریکا منافع اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردار است. به همین دلیل آمریکا باید منافع اقتصادی عینی از این توافق داشته باشد. بحث‌های مرتبط با انرژی می‌تواند مشوق خوبی برای آمریکا باشد. درواقع شرکت‌های آمریکایی می‌توانند در حوزه انرژی ایران وارد شوند و نفع ببرند؛ این امر می‌تواند تضمینی برای دوام توافق باشد.

  اقتصاددانان معتقدند برجام تنها متغیر موثر بر اقتصاد ایران نیست اقتصاد ما از مسائل مبرم و متفاوتی رنج می‌برد. حتی اگر برجام احیا شود به این معنا نیست که معضلات اقتصاد ایران حل می‌شوند. در عین حال کارشناسان سیاسی هم معتقدند لزوماً احیای برجام به این معنا نیست که روابط ایران با غرب عادی می‌شود یا همه تنش‌های موجود در روابط خارجی ایران کاهش پیدا می‌کند. درست است که برجام می‌تواند آرامش و فضای تنفسی به اقتصاد و بازار دهد اما در بلندمدت نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که با توافق برجام سیاست اقتصادی ما دچار یک چرخش اقتصادی شود یا سیاست خارجی ما شاهد یک جهت‌گیری متفاوت باشد. نظر شما در این رابطه چیست؟

زمانی که به تاریخ سیاست خارجی ایران نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم دوره‌های اقتصادی موفق دوره‌هایی بوده که گشایش سیاسی رخ داده است. با توجه به اثرگذاری فروش نفت در متغیرهای اقتصادی این قضیه بسیار ملموس است. در همین چند روز اخیر تحت تاثیر اخبار منتشرشده از نتیجه مثبت مذاکرات شاهد این بودیم که در حوزه‌های مختلف اقتصادی از جمله بازار ارز و بورس سکون و آرامشی حاکم شده است. در دوره گذشته هم شاهد این قضیه بودیم. به‌طور نمونه در فاصله زمانی سال‌های 96-92 تحت تاثیر تحولاتی که در روابط خارجی اتفاق افتاد آرامش نسبی حاکم شد. از همین منظر اثرگذاری برجام غیرقابل تردید است؛ هم تجربه جمهوری اسلامی این را نشان می‌دهد و هم تجربه همه کشورهایی که در چند دهه گذشته توسعه را تجربه کرده‌اند. کشورهایی که در مسیر توسعه قرار گرفته‌اند کشورهایی هستند که تنش کمتری در روابط خارجی دارند و سیاست عمل‌گرایانه‌ای را در پیش گرفته‌اند. شما نمی‌توانید کشوری را نام ببرید که با وجود تنش با نظام بین‌الملل به توسعه دست پیدا کرده باشد. باید این را در نظر بگیریم که با سیاست درون‌گرایانه و اتکا به خود نمی‌شود به توسعه دست یافت؛ این مباحث در اقتصاد بین‌الملل طردشده هستند.

  بسیاری به تفاوت‌های این دوره از مذاکرات با دوره قبل اشاره می‌کنند. آیا تفاوت‌ها در حدی هست که تاثیر ماهوی بر سرنوشت برجام داشته باشد. مهم‌ترین آنها کدام‌اند؟

بله. به گمان بنده سه نکته در این رابطه اهمیت دارد. مورد اول تفاوت بین میانجیگری روسیه با میانجیگری اروپاست. در مذاکرات احیای برجام برخلاف مرحله قبل که روس‌ها فعال‌تر بودند، اروپایی‌ها فعال هستند. این امر به دلایل مختلف اتفاق مثبتی است: نفع عینی اروپایی‌ها از توافق برجام، صداقت بیشتر و مشکل کمتر اروپایی‌ها با آمریکا. میانجی زمانی می‌تواند موفق باشد که در دو طرف مذاکره نفوذ داشته باشد. در مذاکرات برجام روسیه در حالی بین ایران و آمریکا میانجیگری می‌کرد که هزاران مشکل لاینحل با آمریکا داشت. این امر نکته مثبتی است و می‌توان گفت یکی از دلایلی که امید به توافق کماکان وجود دارد این مساله است که در این مرحله اروپایی‌ها فعال‌تر شدند. مورد دوم که باید در نظر داشته باشیم و جزو نکته‌های منفی این مرحله اخیر است تفاوت رویکرد بین بدنه وزارت امور خارجه و در راس آن وزیر امور خارجه با تیم مذاکره‌کننده ایران است. تیم مذاکره‌کننده ایران به سرپرستی معاون سیاسی وزارت خارجه آقای باقری دیدگاه متفاوتی دارند و رویکرد شورای امنیت ملی در دوره‌های گذشته را دنبال می‌کنند. سومین مورد رویکردهای مختلفی است که در بین بازیگران سیاسی در ایران وجود دارد. به‌‌رغم اینکه دولت در اختیار اصولگرایان است به گمان بنده مجموعه دولت شاید جزو آماده‌ترین بازیگران برای پذیرش توافق هسته‌ای باشند. دولت از این منظر برای توافق آماده‌تر است که با مسائل و مشکلات عینی اداره کشور مواجه شده است. به گمان بنده این دووجهی‌ها؛ تفاوت بین میانجیگری روسیه و اروپا، تفاوت بین وزارت امورخارجه و در راس آن وزیر امور خارجه با تیم مذاکره‌کننده و در نهایت تفاوت بین دولت با سایر اصولگرایان حاکم، اهمیت بسیاری دارد و همین دووجهی‌هاست که نهایتاً تایید می‌کند که توافق صورت می‌گیرد یا خیر.

  ویژگی رابطه و مناسبات جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا همکاری در عین تنش و تضاد دامنه‌دار است. به دیگر سخن در حالی که دو کشور در مارپیچی عمیق از دشمنی قرار داشته و منافع یکدیگر را در معرض خطر قرار می‌دهند اما طی سه دهه گذشته مواردی از همکاری و هماهنگی ارادی و آگاهانه را نیز تجربه کرده‌اند. همکاری‌هایی که گاه بر اساس تهدید مشترک شکل گرفته و گاه ضامن منافع مشترک بوده است. اما وضعیت و سرانجام این تجارب موجب می‌شود تا منطق موازنه و همکاری نتواند گویای وضعیت خاص ایران و آمریکا باشد. همین وضعیت توافق برجام را با دشواری روبه‌رو کرده است. اگر فرض را بر این بگیریم که برجام احیا شود دو طرف باید چه اقداماتی برای حفظ آن انجام دهند؟

مهم‌ترین مساله‌ای که در تنش‌های بین‌المللی مطرح می‌شود «اقدامات اعتمادساز» است. در رابطه با برجام یکی از مهم‌ترین موارد این است که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی رفتار و فعالیت‌های ایران را تایید کند؛ این یکی از مواردی است که به تداوم برجام کمک می‌کند. علاوه بر این، ایران باید در مناسبات دوجانبه با هر یک از بازیگران اثرگذار در برجام اعتمادسازی کند و این شامل آمریکا هم می‌شود. یکی از دلایلی که در دوره قبلی برجام با شکست مواجه شد این بود که هم ایران و هم آمریکا احساس می‌کردند سیگنال‌های طرف مقابل خصمانه است. به همین دلیل هم باید منافع طرفین به هم گره بخورد و دو طرف منفعت عینی برای حضور در توافق داشته باشند. در مرحله قبل آمریکایی‌ها احساس می‌کردند توافق برجام به نفع اروپایی‌ها و چینی‌هاست. البته باید این مساله را در نظر بگیرید که منظور بنده از منفعت در سطح کلان دولت نیست. شاید دولت اوباما فکر می‌کرد که از این توافق نفع می‌برد اما بازیگران دیگر مثل شرکت‌ها و گروه‌های اثرگذار در آمریکا که کانون‌های سیاست را تحت تاثیر قرار می‌دادند نظر دیگری داشتند. در کشوری مثل آمریکا که تصمیم‌گیری پراکنده‌تر از ایران است این مسائل اثرگذار هستند. علاوه بر این، برجام باید از دعوای حزبی که در هر کشوری است، فراتر رود. به این معنا که برجام تبدیل نشود به سیاستی که حزب خاصی آن را دنبال می‌کند و حزب رقیب آن را کنار می‌گذارد. به‌طور نمونه اگر در آمریکا این توافق به توافق دموکرات‌ها تبدیل شود زمانی که جمهوریخواهان به قدرت برسند آن را کنار می‌گذارند. در ایران هم اگر این توافق، توافق اصولگراها تلقی شود ممکن است گروه بعدی که قدرت را دست می‌گیرد بخواهد آن را کنار بگذارد. اگر این توافق در کشورهای عضو به عنوان یک توافق ملی برساخته شود می‌تواند موثر باشد؛ این قضیه به دوام برجام هم کمک می‌کند. 

دراین پرونده بخوانید ...