شناسه خبر : 44162 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بهار دیپلماسی

واکاوی تحولات اخیر در خاورمیانه در گفت‌وگو با صباح زنگنه

بهار دیپلماسی

اخیراً پایگاه خبری میدل ایست آی در گزارشی نوشت: برای مدتی مدید، منطقه خاورمیانه یکی از ناپایدارترین مناطق جهان بوده است. بی‌ثباتی، اختلافات، رقابت و تقلا میان بازیکنان کلیدی منطقه وضعیت عادی در منطقه بوده است تا حدی که نمی‌توان آخرین باری را که این بازیکنان بر سر چیزی توافق کرده بودند، به خاطر آورد! با این حال، در تناقضی آشکار، خاورمیانه اخیراً شاهد لحظات نادری از تنش‌زدایی منطقه‌ای و مصالحه میان قدرت‌های منطقه‌ای بوده است. چندین قدرت کلیدی در تلاش‌اند تا روابط عادی با همسایگان را از سر بگیرند و صفحه‌ای جدید بگشایند. دادوستد، امنیت و دیپلماسی محور اصلی گفت‌وگوهای تصمیم‌گیرندگان کلیدی و رهبران این دولت‌ها بوده است. این روند با تلاش امارات متحده برای برقراری ارتباط با ایران در انتهای 2020 آغاز شد و عربستان نیز همین کار را در اوایل سال 2021 با قطر انجام داد. پس از آن تعاملات دیپلماتیک شدیدی میان کشورهای منطقه از جمله ایران و عربستان آغاز شد. در این زمینه صباح زنگنه، تحلیلگر مسائل خاورمیانه، معتقد است تنش‌زدایی و عادی‌سازی روابط میان ایران و عربستان دربردارنده منافعی برای همه طرف‌هاست. مهم‌ترینش استقرار ثبات و آرامش در روابط دوجانبه ایران و عربستان است که آثارش در مسائل اقتصادی و توسعه پایدار نشان داده خواهد شد و به رشد این دو کشور کمک خواهد کرد. به گمان من همین که دو کشور تصمیم گرفتند به جای هزینه کردن در مسائل نظامی و تسلیحاتی، این هزینه‌ها را در خدمت رشد و رفاه جامعه قرار دهند، گام بزرگی در جهت صلح و ثبات منطقه برداشته‌اند. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

♦♦♦

‌ اتفاقات زیادی در حوزه خلیج‌فارس در حال رخ دادن است. ایران و عربستان پس از هفت سال بحران سرانجام تصمیم گرفتند به بن‌بست دیپلماتیک خاتمه دهند و طی دو ماه آینده مسیر را برای برقراری روابط دیپلماتیک و تبادل سفیر فراهم کنند، شعله‌های آتش جنگ یمن در حال فروکش کردن است و سفارت‌ها در حال بازگشایی هستند. کشورهایی که تا چند ماه پیش برای هم خط و نشان می‌کشیدند، به سمت دوستی حرکت می‌کنند. در همین راستا سوال من این است که آیا این توافق می‌تواند تغییرات قابل توجهی را در معادلات منطقه‌ای ایجاد ‌کند؟

روشن است که تنش‌زدایی و عادی‌سازی روابط میان ایران و عربستان دربردارنده منافعی برای همه طرف‌هاست. مهم‌ترینش استقرار ثبات و آرامش در روابط دوجانبه ایران و عربستان است که آثارش در مسائل اقتصادی و توسعه پایدار نشان داده خواهد شد و به رشد این دو کشور کمک خواهد کرد. به گمان من همین که دو کشور تصمیم گرفتند به جای هزینه کردن در مسائل نظامی و تسلیحاتی، این هزینه‌ها را در خدمت رشد و رفاه جامعه قرار دهند، گام بزرگی در جهت صلح و ثبات منطقه برداشته‌اند. باید در نظر داشته باشیم که در حال حاضر هم این توافق به کاهش تنش در منطقه منجر شده و بحران یمن به سمت حل شدن حرکت کرده است. امید می‌رود این توافق آغاز عصر همگرایی بین دولت‌ها و ملت‌های منطقه باشد و مخالفان همگرایی جهان اسلام در این روند اخلال ایجاد نکنند و با حاشیه‌سازی این توافق را به خطر نیندازند.

‌ در حال حاضر گمانه‌زنی‌های زیادی در مورد ازسرگیری روابط تهران و ریاض وجود دارد. برخی معتقدند این توافق پایدار نخواهد بود و برخی دیگر آن را یک توافق مهم و استراتژیک توصیف می‌کنند. نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا توافق بین تهران و ریاض پایدار خواهد بود؟

این توافق عملاً یک توافق سه‌جانبه بود. یک طرف این توافق چین است. جایگاه چین در بازار انرژی و خصوصاً نفت و گاز منحصربه‌فرد است. چین در سال گذشته 3 /14 میلیون بشکه در روز نفت مصرف کرد. درواقع چین یکی از بزرگ‌ترین واردکنندگان انرژی است. عمده تامین‌کنندگان انرژی چین، ایران و عربستان هستند؛ بنابراین نوعی تبادل منافع در این توافق سه‌جانبه حاصل شده که بر هم زدن این توافق را دشوار می‌کند. علاوه بر این، زمانی که طرفین توافق از دو طرف فراتر رفته و طرف ثالثی وارد می‌شود هم بر هم زدن توافق برای هر کدام از این سه طرف دشوار خواهد بود. بنابراین هر سه طرف توافق به نوعی تلاش می‌کنند منافعشان را حفظ کنند و توسعه دهند.

‌ لطفاً توضیح دهید که ایران و عربستان از این توافق به دنبال چه چیزی هستند؟ چه عاملی سبب شده تا این کشورها، عادی‌سازی روابط را در مقطع کنونی سودمند بدانند؟

ایران به دنبال ایجاد و استقرار ثبات در منطقه است تا کشورهای دیگر و نیروهای مخرب از وضعیت تنش سوءاستفاده نکنند. ایران خواستار این است که منافع، درآمدها و توان مردم و کشورهای منطقه صرف توسعه و بهبود شرایط منطقه شود. ایران دنبال صلحی است که بتواند پایدار باشد؛ دنبال آرامش و ثبات در منطقه است. شاید مهم‌ترین موضوعی که برای عربستان مطرح باشد لزوم پایان یافتن جنگ یمن است، بحرانی که پس از چندین سال ادامه پیدا کرده و عربستان با وجود آنکه هزینه زیادی در یمن کرده خواهان پایان فوری این جنگ است. وقتی آتش‌بس به‌طور کامل برقرار شود و رفع محاصره صورت بگیرد زمینه‌ای برای مردم یمن فراهم خواهد شد که خودشان بتوانند برای آینده سیاسی‌شان تفاهم کنند و با همسایگان هم از در دوستی و همکاری دربیایند. از نظر بنده ادامه محاصره و ادامه تبعیض در برخورد با مردم یمن که به تعدادی از قبایل بیشتر توجه شود و بعضی از قبایل و مناطق در محرومیت قرار بگیرند نتیجه مثبتی نخواهد داشت. عربستان باید یمن را با تمام واقعیتش ببیند؛ اینکه فرافکنی شود و رفتار مردم یمن را به ایران یا کشورهای دیگر منتسب کند این یک تشخیص اشتباه است و فرار از واقعیت تلقی خواهد شد.

‌ مواردی که در طول این سال‌ها تنش‌زدایی را به تاخیر انداخته بود، کدام‌ها هستند؟ کمی در این رابطه توضیح دهید.

از نظر بنده در روابط دوجانبه ایران و عربستان اختلاف اساسی و بنیادی وجود ندارد. اگر اختلاف سرزمینی باشد یا اگر اختلاف حضور نیروهای نظامی ایران در کشور مقابل باشد این اختلاف جدی و مساله‌ساز است. در مسائل سرزمینی و تهدید حدود مشکل لاینحلی بین ایران و عربستان وجود ندارد. از نظر بنده اگر اختلافی بین ایران و عربستان باشد در مورد تحولات منطقه‌ای است. با توجه به اینکه اختلافات مستقیماً با روابط دوجانبه ارتباط ندارد قابل مدیریت و همچنین گفت‌وگو است. از جمله مسائل منطقه‌ای که در طول این سال‌ها باعث اختلاف بوده؛ جنگ سوریه و بحران یمن است. در جنگ سوریه، عربستان به شدت به‌دنبال ساقط کردن حکومت بشار اسد در سوریه بود و اقدامات گسترده‌ای، از حمایت مالی و معنوی از شورشیان القاعده گرفته تا مشارکت فعال در جهت متقاعد کردن دیگر کشورها برای حمایت از مخالفان حکومت سوریه، و در نهایت تلاش بی‌وقفه برای تجزیه این کشور انجام داد. در روند شکل‌گیری بحران یمن و تشدید آن نیز عربستان نقش تعیین‌کننده‌ای ایفا کرده است، در واقع آغازکننده این وضعیت، حمله به یمن از سوی عربستان بود. ایران نه نیرویی وارد کرده و نه ارتشی به یمن اعزام کرده است. تمام این مسائل اختلافات منطقه‌ای بوده و قابل بحث، مذاکره و گفت‌وگو است.

‌ در سال‌های اخیر ما شاهد تغییر صورت‌بندی مفهومی امنیت در خاورمیانه و همچنین تبدیل شدن دشمنان دیروز به متحدان امروز بوده‌ایم. همین چند وقت پیش بود که سازمان هواپیمایی عربستان اعلام کرد که تمام پروازهای تجاری از اسرائیل یا به مقصد اسرائیل اجازه خواهند یافت که از آسمان این کشور عبور کنند. به نظر شما توافق اخیر بین تهران و ریاض می‌تواند رویکرد کشورهای عربی نسبت به اسرائیل را تغییر دهد؟

به گمان من توافق بین تهران و ریاض باعث می‌شود کشورهای منطقه نگاه واقع‌بینانه‌تری به این موضوع داشته باشند. درواقع کشورهای منطقه متوجه این موضوع شده‌اند که جمهوری اسلامی ایران تهدیدی برای کشورهای منطقه نیست و زمانی که تهدیدی از جانب ایران نباشد دلیل و منطقی هم وجود ندارد که کشورهای منطقه بخواهند با اسرائیل متحد شوند یا همکاری کنند.

‌ اگر به خاطر داشته باشید چندی پیش چین و عربستان در بیانیه مشترکی بر لزوم تقویت همکاری‌های مشترک برای تضمین صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران تاکید کردند و از ایران خواستند با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همکاری کند و به معاهده منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای پایبند باشد. علاوه بر این چین و اعضای شورای همکاری خلیج‌فارس نیز در بیانیه‌ای مشترک از ابتکار و تلاش امارات در ماجرای جزایر سه‌گانه ایرانی حمایت کردند. در همین راستا به نظر شما چرا چین تغییر موضع داد؟ به عبارت دیگر چرا چین عادی‌سازی روابط بین ایران و عربستان را در دستور کار قرار داد؟

در ابتدا باید عرض کنم که چین همکاری با ایران و سایر کشورها را از زاویه منافع ملی خود دنبال می‌کند. این کشور پایبندی خاصی به تفاهم یا تقابل ندارد بلکه بررسی می‌کند که منافعش از چه طریق بهتر تامین می‌شود. بنابراین حمایت چین از ایران تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که منافع ملی‌اش تامین شود. اما در رابطه با این دو بیانیه باید عرض کنم که متاسفانه این بیانیه‌ها، بیانیه‌های خوبی نبودند. چین در ارتباط با ایران دست به اقدامی نسنجیده زد، آن هم در خصوص وارد شدن به موضوع جزایر سه‌گانه. درواقع چین سعی کرد از فضای ایجادشده بهره‌برداری لازم را ببرد بنابراین امتیازاتی را در حوزه جزایر سه‌گانه به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج‌فارس داد و در مساله تایوان امتیازاتی را از این کشورها گرفت. این اقدام از سوی جمهوری اسلامی ایران پذیرفته نبود. دلیل تغییر موضع چین هم همان‌طور که عرض کردم نیاز به تامین انرژی باثبات است که آن را در منطقه خلیج‌فارس (ایران و عربستان) می‌بیند.

‌ بسیاری از تحلیلگران سیاسی بر این باورند که چین از نزدیکی روابط ایران و عربستان حمایت می‌کند تا از خلأ راهبردی ناشی از تمایل آمریکا برای کاهش نقش خود در منطقه که بارها آن را اعلام کرده است، استفاده کند. چین به عنوان کشوری که خود را یک قدرت بزرگ رقیب آمریکا می‌داند، مشتاق است کنترل منابع کلیدی جهانی را که از آبراه خلیج‌فارس می‌گذرد و برای امنیت اقتصادی چین حیاتی هستند، در دست بگیرد. میانجی‌گری پکن میان دو قدرت پیشرو منطقه در غیاب حضور فعال آمریکا که بتواند جریان نفت را تضمین کند، یک گام بزرگ در افزایش نفوذ و اعتبار خود با هزینه نزدیک به صفر است. نظر شما در این رابطه چیست؟

به نظر نمی‌رسد که این تحلیل، تحلیل درستی باشد چرا که آمریکا به لحاظ انرژی از منطقه خاورمیانه بی‌نیاز شده است. درواقع خود آمریکا تولیدکننده و صادرکننده انرژی است و در این حوزه رقیب کشورهای منطقه محسوب می‌شود. اما این موضوع در رابطه با چین صدق نمی‌کند، چین نیازمند انرژی خاورمیانه است به همین خاطر تمام تلاشش را می‌کند تا با ایجاد امنیت در منطقه به اهداف خود در این زمینه دست پیدا کند. اما باید در نظر داشته باشیم که چین هیچ‌گونه رقابتی در زمینه تامین انرژی با آمریکا ندارد. در حال حاضر چین دومین قدرت جهانی است و هیچ‌گونه عجله‌ای ندارد که اولین قدرت جهانی شود. چین نیازمند بازار آمریکاست و می‌داند که اگر بازار آمریکا را از دست دهد به لحاظ اقتصادی دچار مشکل می‌شود. درنهایت باید عرض کنم زمانی که چین بحرانی منطقه‌ای را با نقشی میانجی‌گرایانه حل کند طبیعی است که این اقدام به عنوان افزایش نفوذ چین در منطقه تلقی شود اما باید در نظر داشته باشیم که این افزایش نفوذ به معنای رد کردن نفوذ قدرت اول جهان یعنی آمریکا محسوب نمی‌شود؛ چرا که آمریکا همواره نفوذ قابل توجهی در کشورهای منطقه دارد.

‌ توافق ایران و عربستان چه تاثیری بر بازار نفت دارد؟

در حال حاضر عربستان رهبری اوپک را بر عهده دارد و با همکاری روسیه اوپک‌پلاس را به وجود آورده‌اند. قدرت هماهنگ‌شده کشورهای اوپک به اضافه روسیه دوسوم مدیریت بازار انرژی جهانی را بر عهده گرفته و با کنترل بازار انرژی امتیازاتی را برای کشورهای عضو فراهم کرده تا بدین وسیله از نوسانات کشنده قیمت نفت در آینده جلوگیری کند.

‌ آینده صلح در خاورمیانه را چطور پیش‌بینی می‌کنید؟

کشورهای خاورمیانه با گسترش همکاری و تفاهم می‌توانند به تثبیت امنیت و برقراری صلح در منطقه کمک کنند. البته باید در نظر داشته باشیم که اسرائیل با اشغالگری در فلسطین و توسعه‌طلبی در کشورهای همسایه مثل اردن، مصر و سوریه همواره تهدیدی جدی علیه صلح و امنیت خواهد بود و این مسوولیت کشورهای منطقه است که با همکاری و همگرایی مانع از نقشه‌های مخرب اسرائیل در منطقه شوند. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها