شناسه خبر : 41304 لینک کوتاه

مصائب خوش‌نشینی

اجاره‌نشینی بلندمدت، مستاجران را با چه چالش‌هایی مواجه می‌کند؟

 

مولود پاکروان / نویسنده نشریه

این روزها خانوارهای کم‌درآمد با سیل ویرانگری از چالش‌های مالی روبه‌رو هستند اما به نظر می‌رسد در میان همه مشکلات، اجاره‌بهای مسکن به سنگین‌ترین بار برگرده آنان تبدیل شده است. اخبار هم رنگ‌و‌بوی امیدوارکننده‌ای ندارد؛ تورم اجاره مسکن از تورم عمومی جلو زده و طبق آخرین آمار، مرز 50 درصد را هم رد کرده است. جدیدترین گزارش مرکز آمار ایران نشان می‌دهد هرچند سال گذشته شاخص اجاره‌بهای مسکن شهری در کل کشور 1 /28 درصد نسبت به زمستان سال قبل افزایش داشته اما متوسط افزایش هزینه تمدید اجاره‌بها، به 9 /50 درصد رسیده است.

 این تصویر اما در گزارش‌های میدانی غم‌انگیزتر است؛ یک روز اجاره کانکس در حاشیه شهر به جنجال خبری تبدیل می‌شود و روز دیگر گزارش درخواست پول رهن چند ده‌میلیونی برای اتاقک روی پشت‌بام، دل کارگرانی را که حق مسکن 650 هزارتومانی دریافت می‌کنند به درد می‌آورد. در این شرایط، خانوارهای دهک‌های پایین درآمدی ناگزیرند بیش از نیمی از درآمد خود را برای اجاره بپردازند و آنچه باقی می‌ماند به‌طور قطع کفاف سایر نیازهای ضروری مانند غذا، پوشاک، مراقبت‌های بهداشتی و رفت‌و‌آمدشان را نمی‌دهد. برای بسیاری از این خانواده‌ها اجاره‌بها یک بار مالی اضافی است که بر رفاه اقتصادی آنها تاثیر منفی می‌گذارد؛ رفاهی که همین حالا هم ضعیف و شکننده است.

ناتوانی در داشتن خانه شخصی می‌تواند پیامدهای مالی زیادی برای آینده افراد داشته باشد. اغلب افراد مالکیت خانه را سرمایه‌گذاری خوبی می‌دانند و معتقدند این بهترین راه برای ایجاد ثروتی است که می‌تواند به نسل‌های بعدی نیز منتقل شود. بنابراین معضل بزرگ اجاره‌نشینی در بلندمدت آن است که انباشت ثروت به تاخیر می‌افتد و بر اعتبار افراد نیز تاثیر می‌گذارد. این روند می‌تواند با تاثیر منفی بر زمان و نحوه بازنشستگی آنان نیز همراه باشد و حتی بر نحوه مدیریت مسائل حیاتی مانند مراقبت‌های بهداشتی نیز تاثیر نامطلوب بگذارد، زیرا مادامی که سنگین‌ترین هزینه در زندگی پرداخت اجاره است، سایر نیازها اولویت خود را از دست می‌دهند. ماهیت متزلزل کار هم که روزبه‌روز عادی‌تر می‌شود به مانع بزرگی برای خرید خانه بدل شده است. برای جوانان تازه‌وارد به بازار کار بی‌ثبات، هیچ چشم‌اندازی برای آنکه دارایی‌های مالی خود را افزایش دهند یا بتوانند از وام بانکی استفاده کنند وجود ندارد؛ و خرید خانه همچنان دور از دسترس به نظر می‌رسد.

زوج‌ها و افرادی که در چرخه معیوب تورم و کاهش درآمد گرفتار شده‌اند، نمی‌توانند برای خرید مسکن پس‌انداز کنند و حتی قادر به کنار گذاشتن اندوخته‌ای برای دریافت وام مسکن نیستند؛ وامی که احتمالاً ارزان‌تر از پول پیش یک خانه استیجاری است! برخی از آنها ناچارند برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها انتخاب‌های سختی انجام دهند؛ از مهاجرت به حاشیه شهر یا شهرستان‌ها گرفته تا بازگشت به خانه والدین خود؛ هر اقدامی که به معنای اجاره کمتر باشد. دیگران با گزینه‌های آسیب‌زا و دشوارتری مواجه‌اند؛ زندگی در خانه‌های اشتراکی، اجاره اتاق‌هایی کوچک بدون حداقل امکانات و استفاده از آشپزخانه و سرویس‌های بهداشتی مشترک با غریبه‌ها!

فشار اقتصادی اجاره‌نشینی اما، تنها یک روی داستان است. اگر آن را در کنار متوسط زمان انتظار برای خانه‌دار شدن بگذارید -رقمی که به بیش از یک قرن رسیده- به‌سادگی می‌توانید دریابید پیامدهای زندگی در خانه‌های استیجاری، به خالی شدن حساب مستاجران محدود نمی‌شود. مالکیت خانه، چیزی فراتر از داشتن سقفی بالای سر است. خانه شخصی به معنای امنیت، دارایی و مکانی است که می‌توانید آن را از خودتان بدانید. و حالا داشتن این همه، برای تعداد فزاینده‌ای از ایرانیان به رؤیایی دوردست تبدیل شده است.

 

بدون خانه؛ بدون امنیت، بدون رفاه

نداشتن خانه شخصی، فقط با ته کشیدن پول و پس‌انداز مستاجران همراه نیست. مالکیت خانه با احساس امنیت و آنچه جامعه‌شناسان و روان‌شناسان «بهزیستی اودایمونیک» (eudaimonic wellbeing) می‌نامند (احساس کنترل، خودمختاری و خودشکوفایی) مرتبط است. در یک نظرسنجی که در ایرلند صورت گرفته 78 درصد از پاسخگویان گفته‌اند که می‌خواهند خانه خود را داشته باشند تا خانواده‌هایشان احساس امنیت کنند و 78 درصد نیز داشتن کنترل بر کارهایی را که در فضای زندگی خود انجام می‌دهند دلیلی برای تمایل به مالکیت عنوان کرده‌اند.

مطالعه دیگری که توسط دانشگاه منچستر در بریتانیا انجام شده نشان می‌دهد هرچه افراد سال‌های بیشتری را در خانه‌های اجاره‌ای سپری کنند وضعیت رفاهی آنها در آینده ضعیف‌تر است. این وضعیت حتی برای کسانی که پدر و مادرشان صاحب خانه شخصی بودند، بارزتر بود. یکی از محققان این مطالعه می‌نویسد: مالکیت خانه از یک‌سو به شما امنیت مادی می‌دهد. در واقع مانند «صندوق بازنشستگی» است، زیرا رایج‌ترین شکل سرمایه‌گذاری ثروت است. از سوی دیگر، آنچه مردم «امنیت هستی‌شناختی» می‌نامند نیز در این مورد صادق است، اینکه هیچ‌کس نمی‌تواند شما را از خانه خودتان بیرون بیندازد. شما جایی دارید که متعلق به شماست و در آن احساس ایمنی می‌کنید.

تحلیلگران می‌گویند اگرچه مالکیت خانه، یک نیاز اساسی بشر است اما پیامدهای روانی داشتن یا نداشتن آن، به ماهیت سیستم مسکن بستگی دارد؛ اگر سیاست‌ها تغییر کند و اجاره‌نشینی به یک هنجار تبدیل شود شاید تاثیر کمتری بر رفاه داشته باشد. اما اگر افراد از نسل‌های قبل الگو بگیرند و داشتن مسکن را ارزش بدانند آن‌وقت نداشتن خانه شخصی تاثیر بسیار ناامیدکننده‌ای بر افراد خواهد داشت.

تحلیل‌های روان‌شناسان نیز از پیامد نداشتن خانه شخصی، خواندنی است. آنها می‌گویند وقتی احساس کنیم از همسالان خود عقب مانده‌ایم یا خود را با نسل‌های قبل مقایسه کنیم شرایط می‌تواند بسیار اضطراب‌آور باشد. می‌تواند روابط ما را با سایر افراد بی‌ثبات کند؛ به‌خصوص اگر احساس کنیم عملکرد مالی آنان از ما بهتر است.

به علاوه مفهومی به نام «اضطراب نسل هزاره» وجود دارد. اعضای این نسل اکنون در اوایل بزرگسالی هستند و جامعه انتظار دارد افراد در این زمان به داشتن استقلال کامل، ایجاد روابط صمیمانه پایدار و تشکیل خانواده مشتاق باشند. این مرحله از زندگی در واقع زمانی است که افراد جایگاه خود را پیدا می‌کنند. بزرگسالان هم مانند کودکان نقاط عطفی در زندگی دارند که می‌خواهند به آنها برسند. یکی از این نقاط عطف، رسیدن به «مکان امن» است؛ به جایی که در آن احساس امنیت کنند. داشتن خانه شخصی در ایجاد این حس بسیار اهمیت دارد. کسی که خانه ندارد احتمالاً منشأ بسیاری از مشکلاتی را که تجربه می‌کند به خود نسبت می‌دهد بی‌آنکه بداند در واقع بحران ملی سیستماتیکی زمینه‌ساز این شرایط شده است. از سوی دیگر ارتباطات اجتماعی در کنار خانواده، دوستان و داشتن یک جامعه کوچک برای بهبود سلامت روان افراد ضروری است. روان‌شناسان می‌گویند یکی از معضلات اجاره‌نشینی آن است که مستاجران تلاش مشابهی برای ایجاد ارتباط نمی‌کنند. این بدان معناست که این منابع حمایتی (خانواده و دوستان) در شرایط ضروری در دسترس نخواهند بود. اجاره‌نشین‌ها به جای اینکه به افراد دیگر متصل شوند ناشناس و شناور باقی می‌مانند!

اتفاق دیگری که می‌افتد این است که تمام رخدادهای زندگی افراد با نوعی فرآیند تاخیری مواجه می‌شود و این وضعیت به مرور زمان رو به وخامت می‌گذارد. به‌ویژه برای کسانی که در خانه والدین خود زندگی می‌کنند این پدیده مشهود است. آنها دیرتر وارد رابطه پایدار می‌شوند، دیرتر ازدواج می‌کنند، دیرتر بچه‌دار می‌شوند و دیرتر در جامعه‌ای که عضو آن هستند ریشه می‌دوانند! بیشتر راه‌های ارتباطی ما در این دنیا از طریق نوعی شبکه‌های محلی است که در آن زندگی می‌کنیم. اجاره‌نشین‌ها دائم در حال جابه‌جایی‌اند و به همین دلیل در هیچ کجا ریشه نمی‌دوانند.

شاید پیامدهای واقعی تاخیر در مالکیت خانه و احساس استقلال کامل و شادکامی در کوتاه‌مدت قابل‌مشاهده نباشد. اما اجاره‌نشینی بلندمدت، بی‌تردید پدیده‌ای است که می‌تواند بر یک نسل -و حتی نسل‌های بعدی- تاثیر نامطلوبی بگذارد. حالا که نشانه‌ای از پایان بحران مسکن دیده نمی‌شود؛ به نظر می‌رسد وقت آن رسیده که سیاستگذاران زنگ خطر تورم بازار مسکن و اجاره‌بها را جدی بگیرند؛ و شاید حتی دیر هم شده باشد. 

دراین پرونده بخوانید ...