شناسه خبر : 44724 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

چاه ویل

چگونه هوش مصنوعی ما را دچار کج‌رفتاری‌های مالی می‌کند؟

 

آسیه اسدپور / نویسنده نشریه 

78نیویورک‌تایمز هم تایید کرد. او واقعاً تنبل است. یک تنبل متفکر که از زیاد فکر کردن، پول درمی‌آورد و با بذله‌گویی، سیمپسون‌ها و سیندرلاهای بازارهای مالی را شکار می‌کند. او با درد و سیاست هم حسابِ شوخی دارد و به لطیفه‌های بی‌مزه‌اش از برنامه رادیویی «حرف‌های خودرویی» آنقدر می‌خندد تا پخش زمین شود. «سرطان،‌ «بازی جمع صفر» نیست»، «هنگام تشنگی، «مطلوبیتِ» جرعه اول آب بیش از جرعه دوم است اما نه برای بیل گیتس»، «در کمپین‌های امدادی، این دسته‌چک شماست که باید اشک بریزد نه چشم‌هایتان»، «هیلاری کلینتون به خاطر دلربایی «سوگیری پس‌گویی» از اوبامای آمریکایی آفریقاییِ ناشناس شکست خورد نه به خاطر پوست برنزه‌اش»، «در تمام مسیر با سرعت یکسان برانید چون شانس جریمه شدن شما نسبتی از مدت رانندگی شماست نه سطح دقت پلیس‌های بداخلاق». اما این‌بار، پشت سر ایده‌های احمقانه ایستادن و به سرگردنه فکر کردن رسیدن نمی‌تواند کمکش کند. او با ترانه‌های ‌«فرانک سیناترا»‌ هم نمی‌تواند کرسی امور مالی دانشکده بوث شیکاگوبوث را به دست آورد. او باید به جدی‌ترین حالت خود تبدیل شود تا در مصاحبه با استادان تجارت و مالیه، به یک بُرد قوی برسد. البته به کمی درایت و کنترلگری هم نیاز هست. همان‌هایی که او خوب بلد است و موفقش هم کرد. او مصاحبه را برد و شاخک‌های مخالفانش را تیزتر کرد. مرتون میلر به هیچ‌وجه از انتصاب او خوشحال نبود. وقتی خبرنگاری از یوجین فاما و او پرسید: «واقعاً چرا اجازه دادید مرتدی مثل ریچارد تیلر به جمع شماها بیاید؟»، یوجین جوابش را به شوخی داد و گفت: «می‌خواهیم از نزدیک مراقب او باشیم.» ولی میلر گستاخانه برخورد کرد و گفت: «هر نسل باید اشتباهات خودش را مرتکب شود و تاوان پس بدهد و ما هم قرار است تاوان بدهیم». پاسخی که 68 سال بعد، خبرنگاری در گزارشی پیرامون بازارهای فین‌تک به آن و داستان‌های بعد از آن استناد کرد و نوشت: «شاید حق با میلر بود، ما باید اشتباه کنیم و تاوان بدهیم. دیروز اقتصاددانان شیکاگو در حال قدم زدن با ریچارد، زحمت برداشتن یک 20دلاری در پیاده‌رو را به خود ندادند و برایشان یک جوک بود، چون اعتقاد داشتند اگر واقعاً پولی بود، قبلاً قاپیده شده بود و چیزی مثل «ناهار مجانی» یا قبض 20دلاری مجانی در دنیا وجود ندارد؛ اما تیلور خم شد، آن را برداشت و گفت: این 20دلاری آنقدرها کافی به نظر می‌آید که ارزش شرط‌بندی بر روی کج‌رفتاری‌های اقتصادی و کنش و واکنش بازارهای مالی و سهام و ترازهای مثبت و منفی را داشته باشد و همین هم شد. او گرچه مخفیانه درد کبودی‌های جامانده بر تصمیمات و افکارش را تحمل کرد اما در اولین روز تدریسش در ماساچوست با خنده به دانشجویانش گفت: «ما یک خرده به اقتصادهای خل‌وچل و به هوش‌های واقعی و حتی غیرانسانی و مصنوعی مانند اضافه کردن لیونل مسی به تیم فوتبال خیابانی نیاز داریم؛ پس از امروز به عصر فراواقعیت‌ها، دوران مخمصه‌های مالی و سوگیری‌های فناورانه خوش آمدید. شما حالا اهالی جهان تجارت‌های هوشمند هستید و فقط مانند بازی رولت روسی باید حواستان جمع باشد که همه خانه‌های تفنگ شما پر نیست و با دو فشنگ باید تصمیم بگیرید که فراتر از هیاهو به کجا شلیک کنید؛ به بازارهای مالی یا پیشانی‌تان. حالا بگویید دقیقاً به کجا شلیک می‌کنید؟».

اقیانوس پول

استراتژیست UX و بنیانگذار آژانس طراحی مالی UXDA، فقط با یک گلوله، تفنگش را به سمت بازارهای مالی هوشمند نشانه گرفته و معتقد است: صنعت مالی، فین‌تک‌ها و بانک‌ها، مدت‌هاست می‌دانند، داده‌های بهتر، تصمیم‌گیری بهتر را ممکن می‌کند و چون Mordor Intelligence با ریزجزئیات پیش‌بینی کرده که تا سال 2027، هوش مصنوعی در امور مالی با نرخ رشد مرکب سالانه بیش از 25 درصد توسعه خواهد یافت، بنابراین اگر کسی هنوز روال بازی را یاد نگرفته و گلوله‌هایش را نشمرده قطعاً از رقابتی بزرگ جا مانده و بهتر است از کلِ اقیانوس AI به همان پیشنهادهای موسیقی اسپاتیفای اکتفا کند. چرا که جاماندن از هوش مصنوعی به‌خصوص در امور مالی، بازارهای سهام و استراتژی‌های بانکی، عملاً شکست در دیگر بخش‌های خرد و کلان اقتصاد است، بر رفتارهای مالی فردی و سوگیری‌های جهانی تاثیر می‌گذارد و حتی مانند آن است که در یک فیلم نئو-نوآر آمریکایی ترسناک مانند جان ویک، گیر افتاده باشیم و «انجمن بین‌المللی قاتلین» برایمان قرارداد نابودی بسته باشد. الکس کرگر، در تبیین اینکه هوش مصنوعی و فناوری چگونه بر تجارب مشتری بانکی و بازارهای مالی تاثیر می‌گذارد، استدلال دارد که اینک، 87 درصد از رهبران مالی دنیا طبق نظرسنجی VIA Consulting، «تجربه مشتری بانکی» یا همان CX بانکی -که به تجربه کلی مشتری در هنگام تعامل با بانک یا موسسه مالی اشاره دارد- را به عنوان یک موتور رشد برتر درک کرده‌اند. این در حالی است که تحقیقات Emmplify نشان می‌دهد 86 درصد از مصرف‌کنندگان اگر فقط دو یا سه تجربه بد از خدمات مشتری داشته باشند، برندی را که قبلاً به آن وفادار بوده‌اند ترک می‌کنند. مطالعه Accenture هم اثبات می‌کند، 91 درصد از مصرف‌کنندگان به احتمال زیاد از مارک‌هایی خرید می‌کنند که پیشنهادها و توصیه‌های مرتبط را می‌شناسند، یادآوری کرده و به خوبی ارائه می‌کنند و این یعنی، برای تضمین مزیت رقابتی اولیه، الزام شخصی‌سازی تجربه مشتری یک نیاز اساسی است و هوش مصنوعی به عنوان یک فناوری پیشرفته، آن را پشتیبانی کرده و مطالعات پژوهشی، لزوم و ضرورتش را تایید می‌کنند. برای نمونه، طبق نظرسنجی اکونومیست اینتلیجنس یونیت، ۷۷ درصد از بانکداران بر این باورند که توانایی کاربرد هوش مصنوعی عملاً تفاوت میان موفقیت یا شکست بانک‌هاست. بر مبنای نظرسنجی مک‌کینزی نیز 56 درصد از رهبران مالی و بانکی، استفاده از هوش مصنوعی را حداقل در یکی از ابعاد سازمانی و مالی خود به عنوان یک دستاورد موفق اعلام کرده‌اند و حتی طبق بررسی اینسایدر اینتلجنس بیش از 80 درصد بانک‌ها در پی استفاده از هوش مصنوعی هستند و قبول کرده‌اند که پذیرش هوش مصنوعی با بهبود ارائه مشاوره‌های مالی سفارشی، توصیه‌های محصول هدفمند، شناسایی پیشگیرانه کلاهبرداری و زمان انتظار پشتیبانی کوتاه همراه است و بانک‌هایی که با ابتنا به هوش مصنوعی کار می‌کنند، با فراهم کردن دسترسی 24ساعته مشتریان به حساب‌ها و خدمات مشاوره مالی، عملاً تجربه مشتری را در عین ساده‌ کردن فرآیندهای پیچیده، تا 70 درصد بهبود می‌بخشند. با ادغام الگو‌های مالی و برنامه‌های بانکی با هوش مصنوعی و ارائه خدمات بانکی محاوره‌ای از طریق چت یا رابط صوتی چندزبانه، استفاده از خدمات مالی و بانکی چون تراکنش‌ها، مشاهده اطلاعات حساب و دریافت هشدارها را برای حتی افراد غیربومی آسان‌تر و البته از حیث اثرگذاری برنامه‌های ‌LLM و هوش مصنوعی، ناترازی بانکی و شکاف خدمات مالی را ملموس‌تر می‌کنند. نابرابری که رهبران کسب‌وکارهای مالی و بانکی جهان آن را تایید کرده اما در عین حال هم معتقدند هوش مصنوعی می‌تواند خودش این شکاف‌ها را در ارائه خدمات مالی پر کند.

شوخی چند اقتصاددان

جیم پندرگاست، معاون ارشد و مدیرکل ‌AltLINE که بسیاری او را با عنوان «افشاگر بزرگ» می‌شناسند، هوش مصنوعی را فناوری سازگاری در حوزه بانکی و رفتارهای مالی مستقل یا سوگیرانه می‌داند که بسیار محدودتر از حد تصور عمومی، می‌تواند خوب یا بد باشد، بنابراین، وقتی صحبت از سرمایه‌گذاری به میان می‌آید، داشتن یک سطحِ درک هوشمندانه و منطبق بر سواد مالی از بازارها و نوسانات آن است که می‌تواند به سرمایه‌گذاران در تصمیم‌گیری‌های مالی درست کمک کند. از سویی، اگرچه محبوبیت استفاده از هوش مصنوعی برای امور مالی و برنامه‌ریزی دارایی‌های شخصی، در حال افزایش است و به عنوان یک ابزار پیش‌بینی دقیق بانکی / مالی به AI نگاه می‌شود، با این حال، وقتی پای مردم و خدمت به آنها با سطوح طبقاتی مختلف اقتصادی و اجتماعی به میان می‌آید، افشاگری‌ها نشان می‌دهند که خود شرکت‌های مالی و بانک‌ها هنوز مشاوران انسانی را برای خرید خانه، ماشین، بازنشستگی، وام یا پس‌انداز تجاری ترجیح می‌دهند و بیشتر به آنها اطمینان دارند، چون این واقعیت را که هوش مصنوعی هیچ‌وقت جایگزین انسان نمی‌شود باور کرده‌اند و شواهد بازارهای مالی هم به آنها نشان داده که مشاوران مالی به خاطر ادغام هوش منطقی و سوگیری‌های احساسی، ابزارهایی را برای کمک به افزایش دارایی و ثروت افراد یا کسب‌وکارهای کوچک و بزرگ دارند که به مثابه پهپادهای کاوشگر انسانی عمل می‌کند تا کلاهی بر سر مردم عادی نرود یا در نقطه مقابل و منفی آن، بازار در یک سوگیری گله‌ای به سمت‌وسویی برود تا تعداد محدود و مشخصی که شاید جزو 10درصدی‌های ثروتمند جهان‌اند، ضرر نکنند و مدار ثروت و دارایی جهانی دچار لغزش و چرخش‌های ناگهانی مخرب نشود. سوای آن، پژوهش‌های جدید گلدمن‌ساکس تاکید دارد که پذیرش گسترده هوش مصنوعی برای افزایش یا کاهش دارایی و ثروت فردی-جهانی، در نهایت می‌تواند فقط به افزایش هفت‌درصدی یا تقریباً هفت تریلیون‌دلاری تولید ناخالص داخلی سالانه جهانی در یک دوره 10ساله منجر شود؛ بنابراین و چون مطالعه تام دیویدسون از Open Philanthropy نشان می‌دهد، در این قرن فقط 10 درصد شانس برای «رشد انفجاری» که به عنوان افزایش بیش از 30 درصد تولید جهانی در سال تعریف می‌شود، وجود دارد و احتمال بی‌نهایت شدن درآمدهای جهانی با هوش مصنوعی، قطعاً شوخی چند اقتصاددان با بازارهای تجاری و رفتارهای مالی است، باید به مردمی که سواد مالی چندانی ندارند اما به دنبال پولدارشدن هستند و گاهی هم دچار سوگیری‌های افراطی تصمیم‌گیری می‌شوند، هشدار داد که اگر فکر می‌کنند هوش مصنوعی فردا همه آنها را ثروتمند می‌کند، بدجوری فریب فناوری را خورده‌اند.

79

فریب‌خوردگان بلاتکلیف

اما آیا ما واقعاً فریب‌خوردگانیم؟ آیا استدلال محقق AltLINE، به تنهایی کافی است؟ شاید پژوهش‌های باسیل هالپرین از موسسه فناوری ماساچوست، ابهامی را که در پاسخ به این سوالات وجود دارد کم کند. یافته‌های مطالعاتی هالپرین، نشانگر آن است که قیمت سهام شرکت‌های درگیر در AI، طی سال گذشته، بدتر از میانگین جهانی بوده، هرچند در ماه‌های اخیر افزایش یافته است. همچنین، از زمان شروع تبلیغات در مورد هوش مصنوعی -با احتساب اینکه نرخ‌های تعدیل‌شده بر اساس تورم و رشد تولید ناخالص داخلی متعاقب آن به شدت با هم مرتبط هستند- نرخ‌های بلندمدت کاهش یافته و به نظر می‌رسد قرار هم نیست دیگر برایشان اتفاقی بیفتد. برای همین ساکنان بازارهای مالی جهان نباید انتظار زیادی از شتاب رشد ناشی از هوش مصنوعی حداقل در یک افق زمانی 30 تا 50ساله داشته باشند. البته هیچ‌کسی هم نمی‌تواند با قطعیت پیش‌بینی کند که یک فناوری غیرقابل پیش‌بینی مانند هوش مصنوعی قرار است انسان را به کجا ببرد و از طرفی چون رکود و صعود فناوری از راه‌آهن رابرت فوگل در دهه 1960 گرفته تا تسلای ایلان ماسک، هیچ‌گاه ناممکن نبوده است، منفی‌نگری نسبت به نقش هوش مصنوعی در صنعت مالی و بانکداری هم قطعاً کمکی نخواهد کرد. بدین‌سان، اگر جان دی راکفلر با پالایش نفت و هنری فورد با خودرو پیروز شدند و امروزه جف بزوس و مارک زاکربرگ به لطف فناوری پولدارهای بزرگی‌اند، پس شاید صنعت هوش مصنوعی نیز بتواند به زودی سودهای کلانی ایجاد کند. کمااینکه، تحلیلگران گلدمن تخمین می‌زنند هوش مصنوعی می‌تواند حدود 430 میلیارد دلار به درآمد سالانه نرم‌افزار سازمانی جهانی اضافه کند. هر یک از 1 /1 میلیارد کارمند اداری جهان، خواهند توانست از چند ابزار هوش مصنوعی استفاده کنند و درآمدهای خوبی داشته باشند و حدود یک‌سوم بخش‌های صنعتی، تولیدی و تجاری تا پنج سال دیگر 51 تا 75 درصد از حجم کاری‌شان از طریق فناوری‌های هوش مصنوعی پشتیبانی شده باشد. البته با انضمام این توضیح که به استناد پژوهش‌های دان فانچر، جاناتان هولدووسکی و ناتاشا باکلی، هوش مصنوعی قطعاً بر تصمیم‌گیری‌های مالی و شرکتی تاثیر می‌گذارد و سوگیری‌های ناشی از آن که گاه دست‌کمی از تعصب ندارد می‌تواند آسیب‌های گسترده‌ای را به اعتماد و روابط سهامداران وارد کند.

سلاح‌های تخریب ریاضی

تحلیل بانک بزرگی از داده‌های شرکت‌ها و مراکز مالی دولتی /خصوصی که از الگو‌های مختلف هوش مصنوعی طی سال 2022 استفاده کرده‌اند، حکایت از آن دارد که 68 درصد این مراکز تنها در سال مالی قبل بیش از 10 میلیون دلار برای چند الگوی محدود از AI سرمایه‌گذاری کرده‌اند و طبق بررسی‌های استوارت باترزبی، مدیر ارشد فناوری هوش مصنوعی شرکت نرم‌افزاری سازمانی چَتِرباکس لبز، در برابر سوگیری‌ها به شدت آسیب‌پذیر بوده‌اند؛ به نحوی که از تعصب آنها نسبت به یکی از الگو‌های سودآور هوش مصنوعی، گاهی با «ظهور نوین غرب وحشی» نام برده شده است؛ و سطح آسیب‌پذیری سهامداران خرد آنها که از ورای این سوگیری سازمانی، دچار کج‌رفتاری تصمیم‌گیری مالی در ابعاد مختلف شده‌اند، با مقیاس «سلاح‌های تخریب ریاضی» کتی اونیل، اندازه گرفته شده و نتایج به شدت نگران‌کننده بوده‌اند. طبق آنالیزها، «انصاف، ثبات، اعتماد و اطمینان» در میان سهامداران، سرمایه‌گذاران و مشتریان خدمات مالی هوشمند، به خاطر سوگیری و رفتارهای مالی نادرست کاهش یافته است؛ به قدری که جایانت نارایان، رهبر سیاست فناوری هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی در مجمع جهانی اقتصاد خواسته است، به خاطر دامنه آگوستیک سوگیری‌های ناشی از الگو‌های هوش مصنوعی، کسب‌وکارهای مالی و بانکی و حتی صنایعی که با تعداد بیشتری از مشتریان روبه‌رو هستند با در نظر گرفتن این واقعیت که هنگامی که یک خطای تصمیم رخ می‌دهد و اعتماد با یک ذی‌نفع معین از بین می‌رود، رفتار آن ذی‌نفع تغییر می‌کند، عملکردها و مواجهه‌های خارجی خود را طبقه‌بندی ریسک‌پذیری کنند و برای جلوگیری از ضرردهی مالی و سودآوری محدود به‌خصوص در بازارهای سهام، به یک زبان مشترک برای بحث در مورد ریسک مدل‌های AI و روش‌های کاهش آنها برسند. همچنین طبق توصیه‌های مایکل چوی، اریک هازان، راجر رابرتز، الکس سینگلا، کیت اسماژ، الکس سوخاروفسکی، لارینا یی و رادنی زمل که نمایاگر دیدگاه‌های شورای فناوری مک‌کینزی‌اند، اگر قرار است از هوش مصنوعی برای شناسایی تقلب، پیش‌بینی رویدادهای جریان نقدی، ایجاد صورت‌حساب، تنظیم دقیق امتیازهای اعتباری، انجام تجزیه و تحلیل هزینه و سود، سرمایه‌گذاری، تعادل مجدد پورتفوی‌ها و سرمایه‌گذاری در سهام، اوراق قرضه و  ETFاستفاده شود، رهبران، کارگزاران و سهامداران مراقب باشند فریب روبات‌ها و سوگیرهای افراطی را نخورند که زمین سرمایه‌گذاری لغزنده است و دخمه سقوط مالی عمیق و تاریک. 

دراین پرونده بخوانید ...