شناسه خبر : 40633 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

طرحی برای پیروزی مالی

«پول راستین»، برای بحران پولی و بانکداری چه راه‌حلی دارد؟

 

مولود پاکروان / نویسنده نشریه 

54ما اکنون با یک بحران پولی با ابعاد نجومی روبه‌رو هستیم. بدهی دولت سر به فلک کشیده است. ارزها در حال سقوط هستند. بانک‌ها رو به ورشکستگی بوده و کسب‌وکارها کمر خم کرده‌اند. خانواده‌ها برای بقا تقلا می‌کنند. در بالای کوهی از بدهی نشسته‌ایم که هیچ‌گاه جبران نخواهد شد. اکثر اقتصاددان‌های حرفه‌ای نمی‌دانند چه کنند. خداشناسان حرفه‌ای هم راه‌حل را نمی‌دانند. آنها پاسخی ندارند اما کتاب مقدس جواب را می‌داند.گری نورث در کتاب خود مشخصاً این پاسخ‌ها را بیان می‌کند. او بدون هیچ تردیدی نشان می‌دهد که هنوز امیدی وجود دارد. اگر ما به سرعت، خردمندانه و بر مبنای کتاب مقدس عمل کنیم، می‌توانیم ملت خود در واقع تمدن غرب را از فاجعه‌بارترین بحران اقتصادی تاریخ نجات دهیم. کتاب مقدس به ما می‌گوید که چه کنیم، چه زمانی، کجا، چگونه و چرا؟ کتاب مقدس یک «طرح» برای پیروزی مالی ارائه می‌دهد و «پول راستین»، این طرح‌واره را ساده، عملی و قابل درک ترسیم کرده است. نورث می‌خواهد به ما نشان دهد که چگونه می‌توانیم کوه‌ها را جابه‌جا کنیم.این همه مخلص کلام کتاب «پول راستین: طرح کتاب مقدس برای پول و بانکداری»1، نوشته گری نورث اقتصاددان است که توسط سید‌مجتبی فائزی ترجمه و در انتشارات دنیای اقتصاد به چاپ رسیده است. کتابی که می‌کوشد با بهره‌گیری از دیدگاه‌های اصولی کتاب مقدس نشان دهد غرب چه تخطی و تخلفی مرتکب شده که وضعیت مردم این‌گونه به‌هم‌ریخته و آشفته شده است؟ و با توجه به ناکارآمدی و ویرانی سیستم موجود، چه ساختاری را باید انتخاب کند؟

نورث معتقد است جایگزین‌هایی در کتاب مقدس وجود دارد که اگر 50 یا 100 سال پیش به‌کار گرفته می‌شد غرب در دام بحران‌های پولی نمی‌افتاد. او با نقد جدی به انحصار پول توسط دولت و سیاست‌های پولی آن، راه نجات را الغای کامل نظام بانکداریِ اندوخته کسری می‌داند. در بخشی از کتاب نورث آمده: مشکل اینجاست که هیچ‌کس دقیقاً نمی‌داند که جهان واقعاً چگونه کار می‌کند. همه ما افراد خطاپذیر با دانش محدود هستیم. تنها از طریق مکاشفه کتاب مقدس از جانب کسی که می‌داند جهان واقعاً چگونه کار می‌کند -زیرا او آن را ساخته و فعالانه از آن حمایت می‌کند- هر کسی می‌تواند به درک شایسته‌ای از جهان برسد.

 

درباره نویسنده و مترجم

گری کیلگور نورث (Gary Kilgore North) متولد سال 1942، نویسنده آمریکایی، مورخ اقتصادی مکتب اتریش و چهره اصلی جنبش بازسازی مسیحی است. نورث بیش از 50 عنوان کتاب در زمینه موضوعاتی از جمله الهیات اصلاح‌شده پروتستان، اقتصاد و تاریخ تألیف کرده یا در نگارش کتاب همکاری داشته و یکی از محققان موسسه لودویگ فون میزس است. او به دلیل طرفداری از اقتصاد کتاب مقدس یا «کاملاً آزادیخواهانه» و همچنین به عنوان یک تئوریسین سلطه‌گرایی و خودمختاری مشهور است. وی از استقرار و اجرای قانون مذهبی مبتنی بر کتاب مقدس پشتیبانی می‌کند؛ دیدگاهی که او را در تضاد با آزادیخواهان دیگر قرار داده است.

نورث همچنین برنامه درسی «ران پل» را ارائه می‌دهد؛ برنامه درسی آنلاینی برای مدارس خانگی که توسط نماینده سابق کنگره آمریکا راه‌اندازی شده. او به عنوان مدیر توسعه این برنامه، چهار هدف آموزشی خود را چنین مشخص کرده است: مطالعه دقیق «تاریخ آزادی»، ادراک کامل «اقتصاد اتریش»، برنامه درسی دقیقی که به جای کتاب‌های درسی مبتنی بر منابع اولیه است و آموزش «اصول خودگردانی و مسوولیت شخصی بر مبنای کتاب مقدس» که نورث آن را «مبنای اقتصاد بازار» می‌نامد.

نیویورک‌تایمز در سال 2011 نورث را به عنوان شخصیت محوری در بازسازی مسیحی (Christian reconstructionism) معرفی کرد. این فلسفه، از دین‌سالاری مسیحی تحت قانون عهد عتیق، به عنوان بهترین نوع حکومت و یکی از انواع رادیکال لیبرتارین حمایت می‌کند. در این مقاله توصیف دیگری از نورث آمده است: از رقبای پیشرو در اقتصاد مسیحی، که اصول کتاب مقدس را در مسائل اقتصادی و بازار آزاد به کار می‌بندد. نورث می‌نویسد: «خدا طلا را بر پول کاغذی ترجیح می‌دهد» و با همین استدلال از مدافعان انحلال سیستم بانکی و بازگشت به استاندارد طلاست. سیدمجتبی فائزی، مترجم کتاب نیز دانش‌آموخته دکترای تخصصی اقتصاد با گرایش پول و بانکداری است و تالیف دو کتاب «پول راستین دیجیتال» و «ریشه در سنگ» و ترجمه کتاب حاضر را در رزومه دارد.

 

پیشگویی یک اقتصاددان مذهبی

نویسنده آینده‌نگر «پول راستین» -که در اواخر دوران ریاست‌جمهوری ریگان (سال 1986) به رشته تحریر درآمده- چنین پیش‌بینی می‌کند: نخست، بانکداران و سیاستمداران به تلاش خود ادامه خواهند داد تا سیستم فعلی به کار خود ادامه دهد. این امر باعث بدتر شدن نظام کنونی می‌شود. دوم، یک فروپاشی طی مراحل مختلف رخ خواهد داد: تورم، سپس تورم انبوه، سپس کنترل قیمت‌ها، سپس استبداد، و در نهایت یک رکود کاهش تورمی در سراسر جهان!

نخستین پیش‌بینی نورث به حقیقت پیوست. دو مورد از مهم‌ترین این رویدادها در دهه اول قرن حاضر رخ داد؛ یکی زمانی که فدرال‌رزرو نرخ‌های بهره را کاهش داد و اقتصاد ایالات متحده وارد رکود شد. و دیگری در سال 2008 هنگامی که دولت برنامه نجات بزرگ را برخلاف میل اکثر آمریکایی‌ها تصویب کرد. هردو این اقدامات حباب‌ها را ایجاد یا تشدید کردند: حباب مسکن و حباب بدهی. این دو اقدام که تنها به تشدید بحران مالی منجر شد استدلال نورث را تقویت می‌کند.

نورث در کتاب خود به مکانیک نظام بانکی ذخیره کسری اشاره می‌کند و آنقدر به خواننده خود اطلاعات می‌دهد که بتواند غیراخلاقی بودن مسائل را ببیند. او همچنین نظام اومانیستی کنونی را در مقابل یک سیستم مسیحی -یعنی کتاب مقدس- قرار می‌دهد. به اعتقاد او سیستم اخیر می‌تواند غیرتورمی باشد (عرضه پول را افزایش نمی‌دهد). ساده‌تر بگوییم، ذخایر کسری در آن وجود ندارد. او از استاندارد 100 درصد ذخیره حمایت می‌کند و البته معتقد است این سیاست را نباید یک‌شبه اجرایی کرد. نورث هشدار می‌دهد که انجام این کار، نقض قرارداد است و جهان را به رکود کاهش تورم می‌کشاند. همچنین تاکید می‌کند که حمایت از استاندارد طلای سنتی (مانند آنچه آمریکا قبل از سال 1933 داشت) برای شروع معیار خوبی نبود. در عوض مسیحیان باید بر روی استاندارد کتاب مقدس تمرکز کنند. به‌طور خلاصه، آنها باید «تا آخر مسیر» را با بهترین گزینه ادامه دهند و از استانداردی دفاع نکنند که تنها ما را به مشکل فعلی بازخواهد گرداند. در بخشی از کتاب او به ریشه‌های شکل‌گیری فدرال‌رزرو می‌پردازد. نورث معتقد است در فدرال‌رزرو «آنچه فکر می‌کنند انجام می‌دهند»، در مقابله با «آنچه واقعاً انجام می‌دهند» قرار می‌گیرد. برخی دیدگاه او را مشابه استراتژی ران پل می‌دانند؛ نویسنده، کنشگر و سیاستمدار بازنشسته آمریکا که طرفدار پایان دادن به فدرال‌رزرو بود. نورث یک طرح پنج ماده‌ای برای لغو فدرال‌رزرو و خارج کردن دولت از تجارت انحصاری پول ارائه می‌دهد.

از دیدگاه او، لزوماً نباید طلا و نقره به عنوان جایگزین مورد استفاده قرار بگیرند. مردم باید آزاد باشند تا هر پول رایجی را که می‌خواهند انتخاب کنند. او نقش دولت را به محافظت در برابر زور و تقلب، و اجرای قراردادها محدود می‌کند؛ نقشی که شامل اطمینان از اجرای صحیح تراکنش‌ها و سپرده‌های بانکی می‌شود.

کتاب پول راستین در واقع برگرفته از کتاب دیگر نورث یعنی «وارث زمین باشید: دستور کار کتاب مقدس برای اقتصاد»2 است. اگر می‌خواهید بحران بزرگ مالی را درک کنید، بد نیست اول این دو کتاب نورث را بخوانید.

 

ارزش پول

نورث، پول راستین را در 10 فصل نگاشته است. فصل اول و دوم به ارزش و ریشه‌های پول اختصاص دارد. حفظ پول راستین، کم‌ارزش کردن پول، شیوع تورم و وقتی دولت پول را به انحصار خود درمی‌آورد، عناوین فصل‌های سوم تا ششم هستند و کتاب با چهار فصل بانکداری کتاب مقدس، بانکداری اندوخته کسری، حمایت از جاعلان و سیستم پولی مطابق با کتاب مقدس ادامه می‌یابد. مروری بر دو فصل نخست کتاب به شما نشان می‌دهد چرا «پول راستین» خواندنی است.

فصل یک با روایت داستان رابینسون کروزو آغاز می‌شود. مردی که رهاشده در یک سرزمین ناشناخته، ناگزیر است با کمبود منابع و زمان و سنجیدن ارزش هر چیزی، بهترین تصمیمات را بگیرد. نورث می‌خواهد با این روایت به ما بگوید ارزشگذاری یک امر ذهنی است اما اقتصاددانان از یک زبان فانتزی استفاده می‌کنند و می‌گویند کروزو، منابع کمیاب را ارزشگذاری می‌کند. و در این فرآیند، پول مطلقاً هیچ نقشی ندارد، هیچ نقشی! در یک جزیره همیشه‌بیابان، پول ثروت محسوب نمی‌شود. طلا هم ثروت نیست. سنگین است و جای وسایل دیگر را می‌گیرد و باعث غرق شدن قایق نیز خواهد شد. آنجا طلا نه‌تنها مورد استفاده نیست بلکه به نوعی سربار نیز هست. ارزش پول به وسیله کسی که ارزش آن را در آینده انتظار دارد تعیین می‌شود. یک مرد تنها در یک بیابان خشک، نمی‌تواند به پولی که در آینده برای او کارساز خواهد بود فکر کند. بنابراین ارزش پول در این مثال صفر است. مثال دیگر او، داستان قحطی و ارزش حبوبات در خشکسالی مصر است. افرادی که در قحطی مصر گرفتار شده بودند پول نمی‌خواستند، زندگی می‌خواستند و غلاتی که به آنها زندگی می‌بخشید. اما چرا مردم غلات را به جای پول ذخیره می‌کردند. نورث می‌گوید زیرا غلات پنج خصوصیت اصلی پول را دارند. قابل تقسیم، قابل حمل، ماندگار و بادوام، قابل تشخیص و کمیاب‌اند. از این منظر هر چیزی که این پنج ویژگی را داشته باشد پتانسیل تبدیل شدن به پول را داراست.

وی در جمع‌بندی مثال‌های خود می‌نویسد: پول، بازاری‌ترین کالا در جامعه است. این بهترین تعریفی است که اقتصاددانان قادر به ارائه هستند. کتاب مقدس از پول قدیمی مصر که قابل معامله نبود به عنوان پول بی‌ارزش یاد می‌کند، پول بی‌ارزش به همان پول غیرقابل‌مبادله گفته می‌شود. اما پول غیرقابل‌مبادله با سایر چیزهای غیرقابل‌مبادله یکسان نیست. اگر پول غیرقابل‌مبادله شود هیچ‌کس آن را نمی‌خواهد و اگر کسی آن را نخواهد آن پول دوامی نخواهد داشت.

پول به ما اجازه می‌دهد که خواسته خود را با کمترین هزینه تغییر دهیم. اجازه می‌دهد که در خریدهایمان اشتباه کرده و بتوانیم آن را جبران کنیم. پول به تعداد مردمی که می‌خواهند با فروش، کالاهای مورد نیاز ما را تامین کنند گسترش می‌یابد. و در نهایت می‌نویسد پول یک محصول اجتماعی است که دولت برای به وجود آوردنش، نیازی به خلق آن ندارد.

 

ریشه‌های پول

واحدی که آن را پول می‌نامیم امروز دارای ارزش است و ما مجبور به فروش کالا و خدمات به منظور به دست آوردن آن هستیم. به عبارتی دیگر، پول در حال حاضر خود را به عنوان یک واحد محاسبه اقتصادی عمومی تثبیت کرده است. در این بخش نورث می‌کوشد به این سوال پاسخ دهد که ریشه پول در کجاست؟ اگر ارزش جاری پول نیازمند وجود تاریخ و گذشته برای آن است پس در وهله اول چگونه به وجود آمده است؟ آیا در اینجا ما درگیر مساله مرغ و تخم‌مرغ هستیم؟ او در پاسخ به این سوال می‌نویسد: این یک مشکل عقلانی بود که یکی از بزرگ‌ترین اقتصاددانان روزگار لودیگ فون میزس، محقق مکتب اتریش، با آن مواجه شده بود. او در کتابش «نظریه پول و اعتبار» یک راه‌حل برای این سوال مهم ارائه کرد و گفت پول به این دلیل به وجود آمده است که زودتر از آن، سنجش ارزشی برای سایر دارایی‌ها بود. وی فکر می‌کرد که طلا نه فقط شیئی منحصربه‌فرد، بلکه احتمالاً یکی از اولین شکل‌های پول بود و قبل از آنکه به عنوان پول عمل کند، برای اهداف دیگری نیز به‌کار می‌رفت، شاید برای جواهرات یا شاید برای زیورآلات تزئینی. می‌دانیم که در بسیاری از مذهب‌ها و آیین‌ها به عنوان زیورآلات استفاده می‌شد. سپس، ضمن اشاره به تورات، ویژگی‌های طلا به عنوان جایگزین پول را برمی‌شمارد و یادآور شود: باید به یاد داشته باشیم که طلا در کنار ارائه خدمت به عنوان بازاری‌ترین کالا یعنی پول، به عنوان یک کالا نیز دارای ارزش بوده است. تولید پول باید از یک جایی و زمانی شروع شده باشد و قبل از اینکه پول محسوب شود، یک کالا بوده است. به‌طور خلاصه، ریشه پول یک قطعه کاغذ با عکس سیاستمداری بر روی آن نبوده است. نورث در کتاب پول راستین تاکید می‌کند: اقتصاددانانی هستند که سخت بر این باورند که دولت منبع اصلی است و آنچه دولت به عنوان پول تعیین کند پول واقعی است. این توضیح از لحاظ کتاب مقدس و از لحاظ تاریخی و منطقی نادرست است. پول محصول افرادی است که قصد خرید و فروش دارند. اگر مردم آنچه دولت به عنوان پول در نظر گرفته را استفاده نکنند، نمی‌توان آن را پول محسوب کرد. برعکس، در صورت عدم استفاده دولت از آنچه توسط مردم به عنوان پول در نظر گرفته شده است دولت نمی‌تواند مالیات دریافت کند یا اینکه از مردم کالا یا خدمات بخرد. از آنجا که دولت یک خریدار و فروشنده بزرگ کالاها و خدمات است می‌تواند ارزش یا محبوبیت پول خاصی را تحت تاثیر قرار دهد، اما اگر شرکت‌کنندگان بازار (خریداران و فروشندگان) آن را نپذیرند به صورت خودکار نمی‌تواند پول خلق کرده و آن را تحمیل کند.

در بخش دیگری از این فصل، نورث استدلال می‌کند که بازار حتی بدون کمیته‌ای از کارشناسان برنامه‌ریز یا سیاستمدار عقلانی عمل می‌کند. به نظر او جهان خداوند جهانی است که در آن تک‌تک مردم مسوول‌اند به امورات روزانه خویش بپردازند، تصمیم بگیرند، برای آینده برنامه بریزند، بر نیازهای خود متمرکز شوند و از همه این هرج‌ومرج‌ها و هل‌دادن‌ها و تنه‌زدن‌ها، بارآورترین اقتصاد تاریخ بشر به وجود می‌آید. با این حساب، ما به این نیاز نداریم که یک کمیته (دولت) به ما بگوید چه کاری را باید برای رضایت خریداران انجام دهیم. در حقیقت این کمیته قادر به دانستن همه آن چیزی نخواهد بود که ما به عنوان یک فرد می‌دانیم یا از یک گروه یاد می‌گیریم. ما از آنچه قبلاً آموخته‌ایم به نحو مقتضی استفاده خواهیم کرد.

چه کسی تصمیم می‌گیرد که کدام واحد پولی مورد پذیرش است؟ در اصل کسانی که با دیگران در خرید و فروش به توافق رسیده‌اند. آنها یاد گرفته‌اند چه چیزی برای آنها خوب بوده است و بقیه ما هم این یادگیری را ادامه داده‌ایم. یک واحد پولی مرسوم شد و ما به محاسبه قیمت هر چیزی بر اساس این واحد پولی متعارف عادت کردیم. آن واحد پولی، ارزش کار و زمان را در هنگام تخمین به صورت ذهنی برای ما محاسبه می‌کند.

نورث از ما می‌پرسد: آیا می‌خواهید یک کمیته قیمت‌ها را تعیین کند؟ آیا فکر می‌کنید یک کمیته می‌تواند بنشیند و تصمیم بگیرد که هر چیزی در ارتباط با چیزی‌های دیگر چقدر باید هزینه داشته باشد؟ آیا یک کمیته از همه ما باهوش‌تر و نماینده اقتصادی قابل‌ اعتمادی خواهد بود؟

به‌طور تاریخی این بازار آزاد بود که تعیین می‌کرد چه چیزی برای مردم در فعالیت‌های اقتصادی آنها قابل پذیرش است. آنچه اتفاق افتاد (و قابل‌قبول برای مردم بود) طلا و نقره بود. اما سایر کالاها در بعضی وقت‌ها به صورت گسترده مورد استفاده قرار می‌گرفتند. نکته این است که مردم به صورت اختیاری انتخاب می‌کنند که چه چیزی را به عنوان پول می‌خواهند. آنها نیازی ندارند که یک کمیته برای آنها تصمیم بگیرد.

حاصل دیدگاه نورث در این بخش را می‌توان به سادگی چنین جمع‌بندی کرد: پول یک نهاد اجتماعی بسیار مهم است. اختراع پول توسط دولت بیشتر از اختراع زبان توسط دولت نبود (دولت در پدید آمدن پول نقشی نداشت). درست است که دولت می‌تواند پول را (در سراسر جامعه) فراگیر کند همان‌گونه که در مورد زبان می‌تواند اما منبع و هسته و ریشه پول نیست. دولت نمی‌تواند تصمیم‌های پولی را بر عموم مردم تحمیل کند مگر اینکه مردم فکر کنند دولت در حال انجام دادن کار درست است. اگر مردم ذهنیت خود را تغییر دهند می‌توانند دولت را تغییر دهند یا به صورت اختیاری، معامله به معامله یک شکل جدید پولی به وجود آورند. 

پی‌نوشت:

1- Honest Money: Biblical Principles of Money and Banking

2- Inherit the Earth: Biblical Blueprints for Economics

دراین پرونده بخوانید ...