شناسه خبر : 38934 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

همبستگی اقتصاد و محیط زیست

چگونه توسعه اقتصادی بر محیط زیست تاثیر می‌گذارد؟

 

علی درویشان/ نویسنده نشریه

74کاهش فقر جهانی و جلوگیری از کاهش کیفیت محیط زیست و جلوگیری از تغییرات زیست‌محیطی دو چالش مهمی است که امروزه جامعه بشری با آنها روبه‌رو است. این مشکلات با یکدیگر در هم تنیده‌اند. مثلاً تغییرات آب‌وهوایی رشد اقتصادی را تهدید می‌کنند، به‌ویژه در کشورهایی با درآمد پایین که وضعیت زندگی و جمعیت آسیب‌پذیر را با خطر مواجه می‌سازد. برعکس این موضوع، هنگامی که درآمد متوسط خانوارها افزایش پیدا می‌کند، تعداد بیشتری از مردم می‌توانند خانه‌های بزرگ‌تر خریداری کنند یا خودرو داشته باشند، به همین دلیل میزان تولید کربن آنها افزایش پیدا می‌کند. همان‌طور که تغییرات زیست‌محیطی می‌تواند تاثیرات اقتصادی داشته باشد، تغییرات اقتصادی نیز می‌توانند بر محیط زیست تاثیر گذارند.

به نظر می‌رسد که لازم است بر دو جنبه مختلف تمرکز کنیم. اول اینکه چگونه توسعه اقتصادی بر محیط زیست تاثیر می‌گذارد. واقعیت این است که اگر توسعه اقتصادی باعث بهبود وضعیت زیست‌محیطی جهان شود، اتفاق بسیار مبارکی رخ داده است. اما در عمل این اتفاق به ندرت رخ می‌دهد. افراد و جوامع معمولاً با یک مبادله بین وضعیت زیست‌محیطی و رشد اقتصادی روبه‌رو هستند و به سمت هر کدام که حرکت می‌کنند، دیگری را مختل می‌سازند. اما واقعیت این است که همواره نمی‌توان گفت که توسعه اقتصادی برای محیط زیست مضر است. توسعه می‌تواند باعث افزایش انتخاب‌های ما شود، مثلاً توسعه است که باعث بهبود روش‌های تولید انرژی و استفاده از انرژی پاک می‌شود. توسعه اقتصادی باعث می‌شود مردم حاضر باشند بخشی از درآمد خود را برای استفاده از انرژی پاک هزینه کنند. هیچ کس نمی‌تواند به‌تنهایی برای خود توسعه اقتصادی ایجاد کند، اما اگر همه مردم به استانداردهای زندگی بالاتری دست پیدا کنند، می‌توانند مساله محیط زیست را بدون آنکه دیگر نیازهای خود را نادیده بگیرند، به عنوان یکی از موضوعات اساسی در اولویت قرار دهند.

علاوه بر این، توسعه اقتصادی یک نیروی یک‌جانبه نیست. توسعه اقتصادی با روش‌های مختلف و به صورت‌های مختلف بر محدوده گسترده‌ای از رفتارها چه اقتصادی و چه غیراقتصادی تاثیر می‌گذارد. با وجود این تاثیر یکسان و مشخصی بر کیفیت محیط زیست بر جای نمی‌گذارد. رشد اقتصادی مبتنی بر تولید معمولاً به افزایش آلودگی هوا منجر می‌شود، اما گسترش زیاد بخش خدمات ممکن است بر آلودگی هوا تاثیر قابل توجهی بر جای نگذارد. باید در نظر داشت که توسعه اقتصادی، مفهومی چندبعدی و گسترده است که خودبه‌خود، جنبه‌های اقتصادی گسترده‌ای را برای جامعه باز کرده و پیشرفت می‌دهد. توسعه اقتصادی باعث افزایش درآمد خانوار می‌شود و زیرساخت‌های فیزیکی را نیز بهبود می‌بخشد. هر کدام از سازه‌های توسعه می‌توانند به صورت تئوریک سرعت تخریب محیط زیست را افزایش یا کاهش دهند. بر همین اساس، حتی در نظر گرفتن مولفه به مولفه توسعه اقتصادی و رابطه آنها با وضعیت زیست‌محیطی ارتباط ظریفی است.

حجم زیادی از پژوهش‌های انجام‌شده در این زمینه جهت ایجاد ارتباط میان توسعه اقتصادی و محیط زیست به سمت استفاده از مولفه‌های توسعه و تاثیر آنها بر محیط زیست حرکت کرده‌اند. این پژوهش‌ها بر این مساله تمرکز کرده‌اند که کدام مولفه‌های توسعه اقتصادی بر محیط زیست تاثیر مطلوب و کدام مولفه‌ها بر محیط زیست تاثیر نامطلوبی بر جای می‌گذارند. در این زمینه شاید بتوان هفت مورد اصلی را به عنوان اصلی‌ترین عوامل اقتصادی احتمالی تاثیرگذار نام برد که عبارت‌اند از 1- تغییرات مصرف به دلیل افزایش درآمد، 2- دسترسی بهتر به سرمایه، 3- حق مالکیت مطمئن‌تر، 4- پیشرفت تکنولوژی و زیرساخت‌ها، 5- بهبود ظرفیت مقررات‌گذاری، 6- آزادی تجاری و رقابت بازاری و 7- کاهش رشد جمعیت.

 

تغییر در میزان مصرف

خانوارها هنگامی که درآمد بیشتری دارند، بیشتر مصرف می‌کنند. تولید و مصرف کالاها می‌تواند باعث مصرف بیش از حد منابع طبیعی شده و آلودگی زیادی ایجاد کند. علاوه‌بر این، افزایش درآمد باعث تغییر ترکیب کالاهای مصرفی می‌شود که می‌تواند باعث تغییر تاثیرات زیست‌محیطی کالاهای مصرفی شود.

افزایش درآمد می‌تواند باعث افزایش مصرف انرژی شود. افراد هرچه ثروتمندتر می‌شوند، تمایل دارند که ارتباطات الکتریکی بیشتری در منزل خود داشته باشند. هرچند انرژی الکتریکی نسبت به بسیاری از انواع دیگر منابع انرژی، نسبتاً انرژی پاک‌تری است، اما استفاده بیش از حد از انرژی برق باعث افزایش مصرف انرژی به صورت کلی می‌شود. از سوی دیگر افزایش درآمد خانوارها باعث می‌شود آنها تمایل بیشتری به استفاده از لوازم برقی پرمصرف پیدا ‌کنند. تا زمانی که این انرژی موردنیاز از منابع تجدید‌پذیر همچون باد و خورشید به دست نیاید، مصرف بیشتر برق موجب استفاده از منابع فسیلی شده و منابع طبیعی مصرف می‌شود و آلودگی تولید می‌شود. به همین صورت، افراد با ثروتمندتر شدن، تمایل بیشتری به استفاده از اتومبیل پیدا می‌کنند که خود این موضوع هم باعث آلودگی بیشتر محیط زیست و فشار به منابع طبیعی می‌شود.

علاوه‌بر این، افزایش درآمد باعث تغییر رژیم غذایی نیز می‌شود. هنگامی که مردم شروع به ثروتمندتر شدن می‌کنند، مصرف گوشت و فرآورده‌های لبنی آنها افزایش پیدا می‌کند. این تغییر ذائقه باعث می‌شود به سمت غذاهایی مبتنی بر دام حرکت کنیم که این حرکت باعث مصرف بیشتر منابع طبیعی و زمین می‌شود. اصولاً دامداری بیش از کشاورزی منابع طبیعی و زمین را مصرف می‌کند. در این زمینه پژوهش‌های متعددی انجام شده است. مثلاً یک بررسی که بر روی خانوارهای کنیایی صورت گرفته نشان داده است هنگامی که قدرت خرید خانوارهای روستایی به‌طور قابل توجهی افزایش پیدا کرد، بیش از 39 درصد میزان مصرف گوشت و فرآورده‌های لبنی آنها افزایش یافت، در حالی که این افزایش درباره محصولات کشاورزی، حداکثر 10 درصد بود. پژوهش دیگری که درباره اتیوپی انجام شده نشان می‌دهد که خانواده‌های ثروتمند بیش از 18 درصد از درآمد خود را صرف خرید گوشت و فرآورده‌های لبنی می‌کنند، در حالی که این میزان برای خانوارهای فقیر حداکثر هفت درصد بوده است. این بررسی‌ها و بررسی‌های مشابه نشان می‌دهند که هرچه مردم ثروتمندتر شوند، بیشتر تمایل به مصرف فرآورده‌های مبتنی بر دام پیدا می‌کنند و به همین دلیل بیشتر باعث استهلاک منابع طبیعی می‌شوند.

مورد دیگر در این حوزه، تمایل به پرداخت هزینه برای محافظت از منابع طبیعی است. واقعیت این است که هر چند عموم مردم به کیفیت محیط زیست اهمیت می‌دهند، اما هنگامی حاضرند برای این موضوع هزینه کنند که نیازهای ابتدایی خود را با کیفیت قابل قبولی برآورده کرده باشند. برای این موضوع مدل ساده‌ای ارائه شده است که نشان می‌دهد هر چه محدودیت‌های قید بودجه‌ای کاهش پیدا می‌کنند، ارزش هر واحد اضافی مصرف کاهش پیدا می‌کند و افراد تمایل پیدا می‌کنند که بیشتر برای حفظ محیط زیست هزینه کنند.

 

دسترسی به سرمایه

یکی دیگر از نتایج ثروتمندتر شدن این است که مردم سرمایه لازم برای سرمایه‌گذاری سودآوری را که پیش از این در اختیار نداشته‌اند به دست می‌آورند. به صورت پایه‌ای، فقر دلیل مشخصی برای عدم سرمایه‌گذاری نیست، زیرا فرد می‌تواند استقراض کند و با پولی که قرض می‌گیرد سرمایه‌گذاری کند، اما محدودیت دستیابی به اعتبار که هم علت و هم معلول وضعیت رشد اقتصادی است، در کشورهای با درآمد پایین بسیار ضعیف است. چه منبع سرمایه‌گذاری، دارایی‌های شخصی فرد باشد یا اینکه فرد با استفاده از بازارهای توسعه‌یافته مالی بتواند به اعتبار دست پیدا کند، سرمایه‌گذاری می‌تواند بر محیط زیست اثر مثبت یا منفی بر جای گذارد.

فردی را در نظر بگیرید که می‌تواند دو نوع سرمایه‌گذاری را پیگیری کند. سرمایه‌گذاری اول، سود کمتری دارد و سرمایه کمتری نیاز دارد. سرمایه‌گذاری دوم سود بیشتری دارد اما پول بیشتری برای سرمایه‌گذاری نیاز دارد. اگر کسی با محدودیت شدید بودجه روبه‌رو باشد، تنها می‌تواند سرمایه‌گذاری اول را انجام دهد. اما اگر امکان دسترسی او به سرمایه بیشتر باشد، او به احتمال زیاد به سمت سرمایه‌گذاری دوم حرکت می‌کند. با وجود این، نمی‌توان نتیجه‌گیری خاصی در زمینه میزان محیط زیست‌دوست بودن این دو سرمایه‌گذاری انجام داد. چراکه پژوهش‌های مختلف نتایج متفاوتی در زمینه انتخاب سرمایه‌گذاری گرفته‌اند. مثلاً در برزیل کاهش امکان دسترسی به اعتبارات باعث کاهش میزان جنگل‌زدایی شده است. این موضوع در سیرالئون هم دیده شده است. اما برعکس این موضوع در مکزیک دیده شده و خانوارهایی که دسترسی به اعتبارات داشته‌اند، به سمت فعالیت‌هایی که کمتر مخرب محیط زیست هستند، حرکت کرده‌اند. یا مثلاً بررسی‌های مختلف نشان داده‌اند که دسترسی کارخانه‌ها به اعتبار باعث شده آنها تمایل بیشتری به استفاده از رویکردهای دوستدار محیط‌زیست داشته باشند.

 

حقوق مالکیت

حقوق مالکیت قطعی و تعریف‌شده که در کشورهای در حال توسعه بسیار ضعیف است، می‌تواند تمایل به سرمایه‌گذاری درازمدت در زمین را به دلایل مختلف افزایش دهد. دلیل اول این است که فرد هنگامی که اطمینان حاصل کند درباره زمین مدعی نخواهد داشت، برای افق زمانی طولانی‌تری سرمایه‌گذاری خواهد کرد. دوم، اگر مالکیت افراد بر اموال بسیار قطعی و تعریف‌شده باشد، می‌توانند به‌سادگی از آنها به عنوان وثیقه استفاده کنند و این کار باعث کاهش هزینه استقراض خواهد شد. سوم، اگر امکان فروش دارایی به شخص دیگری وجود داشته باشد و او بتواند بهره‌برداری بهتری از زمین به عمل آورد، این امکان نیز وجود دارد.

 

فناوری و زیرساخت

زمانی که فناوری و زیرساخت‌ها بهبود پیدا می‌کنند، کارایی کل عوامل تولید افزایش پیدا می‌کند و بنگاه‌ها می‌توانند با هزینه کمتر، کالا یا خدمات بیشتری تولید کنند. حرکت منحنی عرضه به سمت خارج، نشانه بهبود وضعیت عرضه است که معمولاً نشانه مصرف بیشتر محیط‌زیست است. اما پیشرفت فناوری یا بهبود زیرساخت‌ها می‌تواند باعث کاهش مصرف منابع طبیعی برای تولید هر واحد کالا شود. استفاده از ماشین‌های بهتر یا بهبود توزیع نیروی برق می‌تواند باز هم مصرف انرژی یا زمین را کاهش دهد. علاوه‌بر این، فناوری تنها باعث افزایش میزان تولید نمی‌شود، بلکه می‌تواند باعث بهبود روش‌های تولید به سمت تولید سودآورتر شود. ممکن است رویکرد تولیدی بنگاه را نیز تغییر دهد و باعث شود بنگاه به سمت تولید برخی محصولات جدیدتر حرکت کند. مثلاً تولید ماهواره‌هایی که می‌توانند معادن طلا را در جهان پیدا کنند، باعث کاهش هزینه یافتن معادن طلا و افزایش تولید طلا در جهان شد. به همین صورت، فناوری‌های جدید یا تولید زیرساخت‌های نوین، می‌تواند باعث حرکت منحنی عرضه به سوی تولید زمین برتر یا موجب بهبود وضعیت استفاده از زمین شود.

 

ظرفیت مقررات‌گذاری

مقررات‌ ابزارهایی قدرتمند برای حفاظت از محیط زیست هستند. مثلاً به نظر می‌رسد کل کاهش تولید گازهای گلخانه‌ای در آمریکا در طول سال‌های 1990 تا 2008 به دلیل قانون هوای پاک مصوب سال 1990 بود. متاسفانه به نظر می‌رسد کارایی مقررات‌ در کشورهای در حال توسعه به مراتب پایین‌تر از کشورهای توسعه‌یافته باشد. در این کشورها، مقررات‌ معمولاً ضمانت اجرایی قابل قبولی ندارند. این مشکل ریشه در ظرفیت پایین دولتی و نهادهای ضعیف حکومتی دارد. ریشه اصلی این ضعف در منابع محدود برای نظارت و اعمال قانون و ریشه عمیق فساد در این کشورهاست. تقویت ظرفیت نهادی دولت، یکی از بهترین راه‌های حفاظت از محیط زیست است.

 

آزادی تجاری و رقابت بازاری

تجارت جهانی از سه طریق بر محیط زیست تاثیر می‌گذارد. اول از طریق مقیاس. به این صورت هنگامی که تولید بیشتر می‌شود، از محیط‌زیست بیشتر استفاده می‌شود و آلودگی محیطی بیشتر می‌شود. دوم از طریق ترکیب. به دلیل تجارت بین‌المللی، ترکیب کالاهای مصرفی تغییر می‌کند و این تغییر ممکن است به سود محیط زیست باشد یا به زیان آن. سوم، تجارت بین‌المللی می‌تواند به استفاده از فناوری‌های پاک‌تر منجر شود که به آن اثر تکنولوژی می‌گوییم. اثر تکنولوژی به این دلیل اتفاق می‌افتد که تجارت انتقال تکنولوژی را تشویق می‌کند، استانداردهای مقررات‌گذاری را بهبود بخشیده و سخت‌تر اعمال می‌کند و باعث می‌شود تقاضا برای حفاظت محیط زیست از سوی مردم بیشتر شود.

 

رشد جمعیت

کاهش رشد جمعیت معمولاً به همراه توسعه اقتصادی روی می‌دهد و احتمالاً آن را تقویت می‌کند. کاهش رشد جمعیت یکی از مهم‌ترین روش‌های کمی است که توسعه اقتصادی باعث کاهش فشار روی منابع طبیعی می‌شود. این ایده که رشد جمعیت وضعیت زیست‌محیطی و وضعیت اقتصادی را تهدید می‌کند پس از کتاب مهم‌ الریچ با عنوان بمب جمعیت در سال 1968 تقویت شد. دیدگاه مالتوسی‌الریچ، هر چند که در بسیاری از موارد نادرست بوده است، اما باعث تقویت سیاست‌های کنترل جمعیت در کشورهای غربی شده است. هر نوع که در نظر بگیریم، این ایده که منابع طبیعی محدود هستند و تعداد بیشتر جمعیت نشانه تقاضای بیشتر برای این منابع است، جمله‌ای خدشه‌ناپذیر است.

دراین پرونده بخوانید ...