شناسه خبر : 50469 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بچه‌های محیط زیست

کشورها از چه سنی محیط زیست را به فرزندان خود می‌آموزند؟

 

الهام چیذری  / نویسنده نشریه 

در شرایطی که جهان با سرعتی فزاینده با بحران‌های زیست‌محیطی، تغییرات اقلیمی و کاهش تنوع زیستی روبه‌روست، کشورهای مختلف بیش‌ازپیش به این واقعیت پی برده‌اند که رفتارهای پایدار را باید از سنین پایین در افراد نهادینه کرد. آموزش‌های مربوط به محیط زیست که به کودکان مفاهیمی چون تعادل اکولوژیک، حفاظت از منابع، تغییرات اقلیمی و مسئولیت فردی در قبال طبیعت را می‌آموزد، به بخشی جدایی‌ناپذیر از برنامه‌های آموزشی معاصر تبدیل شده است. بااین‌حال، درحالی‌که بر اهمیت این آموزش توافقی جهانی در حال شکل‌گیری است، تفاوت‌های زیادی در زمان آغاز این آموزش، شیوه‌های اجرایی آن و انتظارات کشورها از نتایج آن وجود دارد. این تفاوت‌ها نه‌تنها بر درک کودکان از مسائل زیست‌محیطی اثر می‌گذارد، بلکه بر توانایی جوامع در پرورش شهروندانی آگاه، مسئول و توانمند در مواجهه با بحران‌های زیست‌محیطی آینده نیز تاثیرگذار است. زمان آغاز آموزش محیط زیست تاثیر چشمگیری بر عمق، اثربخشی و دامنه این آموزش دارد. قرارگرفتن کودکان در معرض این مفاهیم در سنین پایین -به‌ویژه در دوره پیش‌دبستانی- می‌تواند حس کنجکاوی، پیوند عاطفی با طبیعت و مسئولیت‌پذیری را، پیش از آنکه آموزش‌های رسمی آغاز شود، در آنها تقویت کند. در مقابل، به تعویق‌انداختن این آموزش‌ها تا مقاطع بالاتر ممکن است فرصت شکل‌گیری این پایه‌ها را از میان ببرد. سازمان‌های بین‌المللی، ازجمله یونسکو، بر لزوم گنجاندن آموزش محیط زیست از مراحل اولیه تحصیل تاکید دارند و خواستار ادغام مفاهیم توسعه پایدار و آگاهی زیست‌محیطی در تمام سطوح آموزشی هستند. بررسی‌های تجربی نیز این دیدگاه را تایید می‌کنند که دوران کودکی - تقریباً سنین سه تا هشتسالگی- دوره‌ای حیاتی برای شکل‌گیری نگرش‌ها، ارزش‌ها و رفتارهای زیست‌محیطی است. مطالعات نشان می‌دهد که فعالیت‌های عملی همچون پیاده‌روی در طبیعت، کاوش حسی و مشاهده تنوع زیستی در این سنین، به رشد سواد زیست‌محیطی کودکان کمک کرده و همزمان مهارت‌های شناختی و اجتماعی-عاطفی آنها را نیز تقویت می‌کند. در کنار این ملاحظات روان‌شناختی، عوامل نهادی نیز در تعیین زمان و چگونگی آغاز آموزش محیط زیست نقش کلیدی ایفا می‌کنند. برنامه‌های درسی ملی، آموزش معلمان، سیاست‌گذاری‌های دولتی، بودجه‌های تخصیص‌یافته و ارزش‌های فرهنگی، همگی در شکل‌گیری این آموزش موثرند. در برخی کشورها، مفاهیم زیست‌محیطی و پایداری از سنین پیش‌دبستانی به‌صورت رسمی در برنامه درسی گنجانده شده‌اند، درحالی‌که در برخی دیگر این مفاهیم به‌صورت اختیاری یا مکمل در مقاطع بالاتر ابتدایی ارائه می‌شوند. تفاوت‌هایی نیز میان کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه، مناطق شهری و روستایی و حتی در مناطق مختلف یک کشور دیده می‌شود.

نگاهی جهانی به شروع آموزش محیط زیست برای کودکان

پاسخ به این پرسش که آموزش محیط زیست معمولاً از چه سنی آغاز می‌شود، نیازمند بررسی برنامه‌های درسی ملی، شیوه‌های آموزشی متنوع و یافته‌های تجربی متعدد است. سن آغاز این آموزش در کشورهای مختلف، بسته به سیاست‌گذاری‌های محلی، اولویت‌های آموزشی و میزان دسترسی به منابع، متفاوت است. در ادامه، بر اساس مطالعات علمی و پیمایش‌های جهانی، تصویری از روند آغاز آموزش محیط زیست در دوره‌های مختلف سنی در کشورهای گوناگون ارائه می‌شود. مطالعات متعددی بر اهمیت و امکان‌پذیری معرفی مفاهیم محیط‌زیستی در سال‌های اولیه زندگی کودک تاکید دارند. بررسی‌های نظام‌مند از پژوهش‌های تجربی نشان می‌دهد که بسیاری از برنامه‌های آموزشی برای کودکان سه تا هشت‌ساله طراحی شده‌اند؛ این برنامه‌ها بر فعالیت‌های حسی، بازی در طبیعت و تقویت احترام و کنجکاوی نسبت به جهان طبیعی تمرکز دارند. هرچند چنین رویکردهایی هنوز در سطح جهانی به‌طور کامل فراگیر نشده‌اند، اما نشان‌دهنده شکل‌گیری یک اجماع علمی هستند که قرارگرفتن کودک در معرض طبیعت پیش از ورود به مدرسه می‌تواند پیوند عاطفی عمیقی با محیط زیست ایجاد کند. در بسیاری از کشورها، برنامه‌های درسی رسمی هنوز به‌صورت ساختاریافته به مفاهیم زیست‌محیطی در این سنین نمی‌پردازند. در عوض، آموزش‌های غیررسمی در قالب فعالیت‌هایی همچون گردش در طبیعت، مراقبت از باغچه‌های کوچک، یا آموزش بازیافت انجام می‌شود، بی آنکه با عنوان مشخص «آموزش محیط زیست» شناخته شود.

در بسیاری از کشورها، آموزش محیط زیست به‌صورت رسمی از دوره ابتدایی آغاز می‌شود، معمولاً در سنین شش تا هشت‌سالگی (پایه‌های اول یا دوم). در این دوره، مفاهیم محیط‌زیستی اغلب در قالب درس‌هایی مانند علوم، مطالعات اجتماعی یا به‌صورت موضوعات بین‌رشته‌ای همچون «پایداری» در برنامه درسی گنجانده می‌شوند.

تنوع و شکاف میان کشورها

با وجود روندهای کلی، تفاوت‌های چشمگیری در نحوه و زمان آغاز آموزش محیط زیست در میان کشورها دیده می‌شود. برخی از این تفاوت‌ها عبارت‌اند از:

اجباری یا اختیاری‌بودن: در برخی کشورها، آموزش محیط زیست بخشی اجباری از برنامه درسی است، درحالی‌که در دیگر کشورها تنها به‌صورت فوق‌برنامه یا اختیاری ارائه می‌شود.

بین‌رشته‌ای یا تخصصی‌بودن: برخی کشورها مفاهیم محیط‌زیستی را در قالب چندین درس (مانند علوم، جغرافیا و شهروندی) گنجانده‌اند، درحالی‌که در کشورهایی دیگر این مفاهیم محدود به یک واحد درسی یا بخش‌های آموزشی خاص هستند.

حمایت نهادی و تامین منابع: کشورهایی که از پشتیبانی قوی نهادی -ازجمله آموزش معلمان، تامین بودجه و راهنمایی‌های برنامه‌ریزی‌شده- برخوردارند، معمولاً آموزش محیط زیست را زودتر و با کیفیت بیشتری آغاز می‌کنند.

تفاوت‌های توسعه‌ای: در کشورهای کم‌درآمد یا دارای محدودیت منابع، آموزش محیط زیست اغلب به دلیل اولویت‌داشتن مهارت‌های پایه‌ای مانند سواد و حساب، به تاخیر می‌افتد.

59

شواهدی درباره شکل‌گیری نگرش و رفتار

پژوهش‌های تجربی به‌روشنی نشان می‌دهند که چرا آغاز زودهنگام آموزش محیط زیست اهمیت دارد. مطالعه‌ای طولی که کودکان را از دوران خردسالی تا نوجوانی پیگیری کرده، نشان داده است که الگوهای رفتاری مرتبط با تعاملات محیط‌زیستی معمولاً از حدود 10سالگی تثبیت می‌شوند، درحالی‌که نگرش‌ها پیش‌ازاین سن قابلیت انعطاف و شکل‌گیری بیشتری دارند. به‌عبارتی، قراردادن کودک در معرض مفاهیم محیط‌زیستی پیش‌ازاین بازه سنی، احتمال بروز رفتارهای پایدار در آینده را افزایش می‌دهد. علاوه بر این، شواهد دیگری نیز حاکی از آن است که برنامه‌های آموزشی محیط‌زیستی در تمام گروه‌های سنی می‌توانند موجب ارتقای دانش، نگرش، انگیزه و رفتار شوند؛ بااین‌حال، اثربخشی این برنامه‌ها زمانی بیشتر خواهد بود که آموزش به‌صورت مستمر، معنادار و متناسب با بافت فرهنگی و اجتماعی باشد.

گنجاندن آموزش محیط زیست در برنامه‌های درسی چیزی فراتر از افزودن چند جلسه درباره بازیافت است. این فرآیند مستلزم طراحی مسیرهای یادگیری متناسب با سن، هم‌راستاسازی آموزش معلمان، تدوین سیاست‌های حمایتی و فراهم‌کردن فرصت‌هایی برای یادگیری تجربی و در فضای باز در همان سال‌های آغازین تحصیل است. بسیاری از کشورها از پروژه‌های پراکنده فراتر رفته‌اند و در مسیر ادغام سیستماتیک موضوعات محیط‌زیستی در آموزش پیش‌دبستانی و ابتدایی گام برداشته‌اند.

نمونه‌هایی از کشورها

در لهستان، آموزش محیط زیست از مهدکودک آغاز می‌شود. برنامه درسی این مقطع الزام می‌کند که کودکان حداقل یک‌پنجم هفته خود را در فضاهای باز مانند باغ‌ها، پارک‌ها یا طبیعت سپری کنند. فعالیت‌هایی مانند مشاهده طبیعت، باغبانی و مراقبت از گیاهان بخشی از آموزش هستند. در دوره‌های ابتدایی و متوسطه، مفاهیم محیط‌زیستی در دروسی مانند جغرافیا، زیست‌شناسی و فناوری گنجانده شده و موضوعاتی نظیر تفکیک زباله، تغییرات اقلیمی و اکولوژی را پوشش می‌دهد. در بسیاری از کشورهای اروپایی، برنامه‌های درسی پیش‌دبستانی در حال بازنگری‌اند تا شایستگی‌های محیط‌زیستی را از سه‌سالگی لحاظ کنند. برای نمونه، استونی در برنامه جدید خود (از سال ۲۰۲۵) اهداف آموزشی را از سه تا هفت سال هم‌راستا کرده و حوزه‌هایی چون محیط زیست و طبیعت را به‌عنوان مهارت‌های پایه تعریف کرده است. کشورهایی مانند ایتالیا، نروژ و سوئد نیز به درجات مختلف مفاهیم پایداری را در مقاطع اولیه آموزش ادغام کرده‌اند. در کشورهای اسکاندیناوی، آلمان و برخی دیگر از نقاط اروپا، الگو‌هایی مانند «مدارس جنگلی» رواج دارند. در این الگو‌ها، کودکان بخش عمده‌ای از روز را در طبیعت سپری می‌کنند و آموزش از طریق تعامل مستقیم با محیط انجام می‌شود. دانمارک، سوئد و آلمان نمونه‌هایی هستند که این رویکرد در فرهنگ آموزشی آنها نهادینه شده و گاه در سیاست‌گذاری رسمی نیز بازتاب یافته است. در این الگوها، حتی بدون آنکه آموزش محیط زیست به‌صورت صریح در برنامه بیان شده باشد، محتوای آموزش با عناصر طبیعت و بوم‌شناسی درآمیخته است؛ ازجمله مشاهده تغییر فصل‌ها، شناخت گیاهان و جانوران، وضعیت آب‌وهوا و درک ارتباطات میان اجزای زیست‌بوم. در شیلی، آموزش تغییرات اقلیمی از سطح پیش‌دبستان تا پایان دبیرستان، در قالب یک استراتژی ملی آموزش محیط زیست اجرا می‌شود. در اندونزی، تغییرات اقلیمی از حدود سال ۲۰۱۱ وارد برنامه‌های رسمی مدارس شده است. در بسیاری از کشورها، حتی اگر چهارچوب‌های رسمی آموزش دوران کودکی به‌صراحت از آموزش محیط زیست نام نبرند، قوانین و سیاست‌های ملی در حال حرکت به‌سوی «سبزسازی آموزش» و تلفیق مفاهیم پایداری در برنامه‌های درسی هستند.

رویکردهای خلاقانه برای آموزش محیط زیست به کودکان

کودکان خردسال (تقریباً سه تا هشت سال) بیشترین یادگیری را از طریق تجربه‌های ملموس، حسی و تعاملی دارند. در این سال‌های ابتدایی زندگی، آموزش محیط زیست زمانی بیشترین اثربخشی را دارد که روش تدریس شامل قصه‌گویی، بازی، آزمایش‌های عملی، باغبانی، کاوش در طبیعت و فعالیت‌های هنری باشد.

1- مدارس جنگلی /یادگیری از طریق حضور در طبیعت (Outdoor Learning): در بریتانیا، برنامه‌های «مدارس جنگلی» برای کودکان ۸ تا ۱۱ سال نشان داده‌اند که شرکت‌کنندگان نگرش‌های محیط‌زیستی قوی‌تری نسبت به همسالان خود دارند. فعالیت‌های طبیعت‌محور، خودجوش و هدایت‌شده از سوی کودکان، عامل اصلی این تفاوت بوده است. در فنلاند، «پیش‌دبستانی‌های طبیعت‌محور» رایج هستند؛ کودک در این مراکز به‌جای زمین‌های بازی ساخته‌شده، وقت خود را در محیط‌های بکر و طبیعی می‌گذراند. مطالعات نشان داده‌اند که هرچه زمان بیشتری در طبیعت سپری شود، احساس مسئولیت‌پذیری نسبت به طبیعت در کودک افزایش می‌یابد.

2- قصه‌گویی، کتاب و هنر: تلفیق روایت، هنر و علم به کودکان کمک می‌کند تا ازنظر احساسی و شناختی درگیر مسائل محیط‌زیستی شوند. برای مثال، در مسابقه هنری IGES در ایالات‌متحده (ویژه دانش‌آموزان پایه دوم تا چهارم)، شرکت‌کنندگان از طریق تولید آثار هنری با موضوع محیط زیست، درک عمیق‌تری از موضوعات زیست‌محیطی به دست می‌آورند.

3- باغبانی، پروژه‌های عملی، بازیافت و مدیریت پسماند: در هنگ‌کنگ، مطالعه‌ای در مدارس ابتدایی نشان داد که معلمان توانسته‌اند آموزش بازیافت پلاستیک و کاهش مصرف را در فعالیت‌های رسمی و غیررسمی ادغام کنند. با وجود محدودیت زمان و منابع، نتایج نشانگر بهبود آگاهی و رفتار دانش‌آموزان است. در سوئد، پیش‌دبستانی‌های دارای گواهی محیط‌زیستی، باغبانی، بازی در طبیعت و روش‌های پایدار را در برنامه‌های روزمره خود وارد کرده‌اند. دانش‌آموزان ممکن است گواهی‌هایی مانند «پرچم سبز» دریافت کنند که بر رویکردی جامع در آموزش، مدیریت مدرسه و همکاری اجتماعی تاکید دارد.

4- گروه‌های بازی مبتنی بر جامعه: در ایالت نیوساوت ولز استرالیا، گروه بازی «کاوشگران کوچک» در مرکز زندگی پایدار برگزار می‌شود و هم کودکان و هم والدین آنها را درگیر می‌کند. ارزیابی‌های کیفی نشان داده‌اند که این برنامه توانسته نگرش‌ها و رفتار محیط‌زیستی والدین و کودکان را به‌صورت مثبت تحت تاثیر قرار دهد.

5- برنامه‌های بین‌المللی مانند مدارس سبز (Eco Schools): برنامه جهانی «مدارس سبز» در بسیاری از کشورها اجرا می‌شود و با استفاده از استراتژی‌هایی همچون کاهش زباله، ایجاد باغچه‌های مدرسه، مشارکت در پروژه‌های محیط‌زیستی و صرفه‌جویی در مصرف انرژی، آموزش محیط‌زیستی را از سنین پیش‌دبستانی آغاز می‌کند. این برنامه‌ها رویکردی مدرسه‌محور و اقدام‌محور دارند.

برخی کشورها در ادغام آموزش محیط زیست از سنین پایین عملکردی چشمگیر و هدفمند داشته‌اند، درحالی‌که برخی دیگر به دلیل محدودیت منابع، نبود سیاست‌گذاری‌های شفاف یا تضاد در اولویت‌های آموزشی، در این مسیر عقب مانده‌اند.

کشورهای پیشتاز

 نروژ: در نروژ، آموزش محیط زیست حتی در مهدکودک‌ها اجباری است. استراتژی ملی این کشور آموزش محیط زیست را هم در مهد و هم در مدرسه گنجانده و هدف آن، پرورش دانش، نگرش و مهارت‌هایی در راستای توسعه پایدار است.

 فنلاند: این کشور پیشینه‌ای طولانی در راه‌اندازی «مدارس طبیعت» و موسسه‌های آموزشی محیط‌زیستی دارد که حتی پیش از ورود رسمی به مدرسه، کودکان را درگیر یادگیری می‌کند. بسیاری از این مدارس برای کودکان زیر هفت سال طراحی شده‌ و با مدارس رسمی نیز ارتباط آموزشی دارند.

 ژاپن: در ژاپن، برنامه‌هایی مانند «برنامه تجربه محیط‌زیست برای کودکان» در استان فوکوئوکا اجرا شده که مفاهیم مرتبط با گرمایش جهانی، صرفه‌جویی در مصرف آب و انرژی را از سنین پایین به کودکان معرفی می‌کند. نتایج پژوهش‌های تجربی نشان‌دهنده تغییرات رفتاری ملموس پس از شرکت در این برنامه‌هاست.

 آمریکای لاتین و منطقه کارائیب (برخی کشورها): گزارش یونیسف با عنوان «هزار روز نخست برای آینده‌ای تاب‌آور» نشان می‌دهد بسیاری از کشورهای این منطقه تلاش می‌کنند آموزش محیط‌زیست و اقلیم را از همان مراحل اولیه رشد کودک وارد برنامه‌های آموزشی کنند. این گزارش همچنین نشان‌ می‌دهد که سرمایه‌گذاری در آموزش محیط‌زیست پیش‌دبستانی، بازده اقتصادی قابل‌توجهی به همراه دارد. 

دراین پرونده بخوانید ...