شناسه خبر : 38300 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

زمین سوخته

سازمان حفاظت از محیط ‌زیست و منابع طبیعی به چه کار می‌آید؟

  جواد حیدریان: آوار حوادث در طبیعت ایران از یک‌سو به تغییرات اقلیمی و جبر آب‌وهوایی مربوط است و از سوی دیگر به سوءمدیریت در ساخت اجرایی کشور و نظام حکمرانی محیط‌ زیست! اما بی‌تردید کفه ترازوی بی‌تدبیری و فقدان تخصص در مدیریت کشور نسبت به تنش‌های طبیعی و محیط ‌زیستی سنگینی می‌کند. در سال‌های اخیر مشکلات محیط زیست و منابع طبیعی در کشور چنان زیاد است که بسیاری از متخصصان را بر آن داشت هشدار دهند به‌طور کلی حیات انسانی و طبیعی و زیست عادی در ایران ممکن است در مخاطره بیفتد! پیش از این و در یکی دو دهه گذشته ممکن است طرح چنین ادعایی درباره مخاطرات حیات و زیست عادی در جغرافیای ایران، نوعی مغلطه به حساب می‌آمد اما امروز هیچ بخشی از طبیعت ایران و سکونتگاه‌های انسانی و طبیعی نیست که تنش‌های محیط ‌زیستی یا عوارض ناشی از آن را تجربه نکرده باشد. کمبود آب و کاهش سطح سفره‌های زیرزمینی، آتش‌سوزی جنگل‌ها و مراتع، مرگ و کشتار حیات وحش، خشکی تالاب‌ها و دریاچه‌ها، تغییر کاربری اراضی ملی، زمین‌خواری و کوه‌خواری و دریاخواری، آلودگی آب و هوای شهرها در زمستان و تابستان، معضل زباله در شهرهای مختلف به‌خصوص شهرهای شمالی و... در کنار روند رو به وخامت تغییرات اقلیمی و افزایش دمای هوا در جهان، ایران را به سرزمینی بدل کرده که گویی نظام حکمروایی محیط‌زیستی در آن استقرار ندارد. گویی ایران سرزمینی جدامانده از اصل خویش است که دچار نوعی بی‌دولتی محیط ‌زیستی شده و در وضعیتی ناپایدار در سراشیبی سقوط طبیعی رها شده است. همین چند وقت پیش خبرنگاران محیط‌زیست که به دعوت ستاد احیای دریاچه ارومیه و سازمان محیط‌زیست به ارومیه رفته بودند تا از روند به اصطلاح احیای دریاچه ارومیه و انتقال آب رودخانه زاب از طریق تونل دیدن کنند، طی حادثه‌ای که می‌توانست اتفاق نیفتد، آسیب دیدند و حتی دو نفر از خبرنگاران کشته شدند. سوءمدیریت تا حدی در ساختارهای مختلف نظام حکمرانی در ایران غالب شده که حتی یک حادثه جاده‌ای برای خبرنگاران محیط زیست را هم می‌توان به آن گره زد. با این حال استمرار حوادث خرد و کلان محیط‌ زیستی در ایران این نگرانی را دامن می‌زند که ساخت اجرایی کشور اساساً فهمی از وضعیت بوم‌شناختی ایران ندارد. نافهمی ساختاری که می‌تواند با اصرار به استقرار توسعه ناپایدار در جغرافیای شکننده و آسیب‌پذیر ایران، این سرزمین کهن را به زمینی سوخته تبدیل کند که حقیقتاً دیگر نه‌تنها نتوان به رشد اقتصادی در آن امید داشت بلکه باید نگران بقای تمدنی آن بود. به نظر می‌رسد ما نیازمند تحول در ساحت حکمروایی محیط ‌زیستی هستیم و سازمان محیط زیست یا سازمان جنگل‌ها به تنهایی نمی‌توانند در مقابل این حجم از آسیب مقاومت کنند. باید چاره‌ای اندیشید و سرزمین کهن و باسابقه ایران را از ویرانی طبیعی نجات داد. برای اصلاح حکمرانی محیط ‌زیست در ایران چه باید کرد؟

 

دراین پرونده بخوانید ...