شناسه خبر : 46535 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بن‌بست

استارت‌آپ‌ها چگونه به توسعه اقتصادی کمک می‌کنند؟

 

سیدشمیم طاهری / تحلیلگر اقتصاد 

استارت‌آپ را در یک نگاه کلی می‌توان کسب‌وکاری تعریف کرد که از یک راه‌حل نوآورانه و مبتنی بر فناوری با قابلیت توسعه در ابعاد بزرگ استفاده می‌کند. استارت‌آپ‌ها و کارآفرینان آنها مطابق با دسته‌بندی شوآر (۲۰۱۰)1 به دو دسته تقسیم می‌شوند:

 کارآفرینی بخور و نمیر: کارآفرینانی که کسب‌وکاری راه‌اندازی می‌کنند تا با استفاده از آن صرفاً درآمد لازم برای گذران زندگی روزمره را به‌دست آورند.

 کارآفرینی تحول‌آفرین: کارآفرینانی که با هدف تاسیس بنگاه‌های بزرگ و ایجاد اشتغال و درآمد برای دیگران وارد می‌شوند. آنها در بیشتر مواقع این هدف را با عرضه کردن کالا یا خدمت جدید یا وارد شدن به بازاری که تا پیش از آن ناکارا بوده است محقق می‌کنند.

این دوگونگی در داده‌های بنگاه‌ها به‌وضوح قابل مشاهده است. اغلب بنگاه‌های تازه‌وارد یا پیشرفت می‌کنند یا از بازار خارج می‌شوند، بدین معنی که درصد خیلی کمی از این بنگاه‌ها رشدهای خارق‌العاده در اشتغال و درآمد دارند، ولی بیشتر آنها در فرآیندهای کسب‌وکاری خود شکست می‌خورند و مجبور به اتمام فعالیت و ترک بازار می‌شوند. طبق داده‌های بازار کار آمریکا2، بیش از ۵۰ درصد استارت‌آپ‌ها در هر سال مشخص در کمتر از پنج سال از تاسیس خود با شکست مواجه می‌شوند. به‌علاوه، نرخ خروج با سن بنگاه رابطه منفی معناداری دارد، به‌گونه‌ای که متوسط این نرخ برای بنگاهی که در دو سال اول فعالیت خود قرار دارد بیش از دو برابر متوسط نرخ خروج برای بنگاهی است که پنج یا شش سال از فعالیتش می‌گذرد. در بین استارت‌آپ‌هایی که در پنج سال نخست فعالیت خود از صحنه خارج نمی‌شوند، رشد استارت‌آپ‌های یک تا دوساله حدود سه برابر رشد استارت‌آپ‌های سه تا چهارساله است. از این بنگاه‌های با رشد سریع در ادبیات به «آهو»3 یاد می‌شود.

نکته قابل توجه در این تحلیل این است که متغیر کلیدی سن بنگاه است، نه اندازه آن. به‌طور سنتی تصور می‌شود بیشتر شغل‌ها را بنگاه‌های کوچک ایجاد می‌کنند، در نتیجه باید با اعمال سیاست‌های تشویقی از آنها حمایت کرد. با وجود این، نشان داده شده است که هم‌حرکتی دو متغیر رشد بنگاه و اندازه آن به‌دلیل تاثیر همزمان عامل سومی به‌نام سن بنگاه است که وقتی اثر آن خارج شود، رابطه رشد بنگاه و اندازه آن معنادار نخواهد بود.4

اقتصاددانان نقش اساسی استارت‌آپ‌ها در توسعه اقتصادی کشورها را مرهون داشتن چند ویژگی مهم می‌دانند که مهم‌ترین آنها عبارت است از ۱- داشتن پتانسیل فراوان برای رشد از نظر تعداد مشتری و سودآوری محصول و 2- پیاده‌سازی نوآوری‌هایی که یک چرخه فناوری جدید تولید می‌کند، چرا که هدف آنها توسعه فناوری موجود نیست، بلکه تغییر دادن کامل فناوری فعلی و ایجاد تغییر اساسی در بازار است.

استارت‌آپ‌ها شاید کوچک باشند، ولی موج‌هایی در اقتصاد ایجاد می‌کنند که شیوه زندگی مردم را دگرگون می‌کند. در ادامه به تعدادی از سازوکارهایی اشاره می‌شود که استارت‌آپ‌ها از طریق آنها تغییر شگرفی در اقتصاد می‌دهند:

۱- فناوری پیشرفته: اغلب شرکت‌های قدیمی‌تر روی تکنولوژی‌های فعلی مطالعه و سرمایه‌گذاری می‌کنند، در حالی ‌که استارت‌آپ‌ها بیشتر روی تکنولوژی‌های جدید و نوظهور متمرکزند. آنها به‌دلیل عدم وابستگی زیاد به روال‌های اداری، چابک‌ترند و می‌توانند هم‌راستا با تقاضای مصرف‌کنندگان، با تصمیم‌گیری‌های سریع‌تری ایده اولیه را به محصول تبدیل کنند.

۲- ایجاد بازارهای جدید: استارت‌آپ‌ها یا بازارهای جدید به‌وجود می‌آورند یا بازارهای موجود را با وارد کردن محصولات جدید دگرگون می‌کنند. شرکت‌های بزرگی مانند اپل، متا و مایکروسافت زمانی استارت‌آپ‌های کوچکی بودند.

۳- افزایش اشتغال و آثار مستقیم محلی: استارت‌آپ‌ها تاثیر مستقیمی بر شهر یا شهرهایی می‌گذارند که بخش اصلی فعالیت خود را در آنها انجام می‌دهند. آنها جریان قابل توجهی از ثروت و متخصصان باتجربه و تازه‌کار را به شهرهای محل فعالیت خود وارد می‌کنند.

از سوی دیگر، رفتار دولت‌ها با استارت‌آپ‌ها را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد که هر کدام پیامدهای مشخصی بر شکل تعامل آنها با یکدیگر خواهد داشت:

۱- بی‌توجهی به مزیت بالقوه استارت‌آپ‌ها به‌دلیل درک اشتباه: نگرش نخست از عدم فهم دولت از ارزش واقعی استارت‌آپ‌ها برای یک اقتصاد ناشی می‌شود. در این سناریو، دولت‌ها پتانسیل استارت‌آپ‌ها برای ایجاد تحول و تاثیر مثبت بر اشتغال، نوآوری و رشد اقتصادی را به‌خوبی درک نکرده‌اند و در نتیجه تلاشی حداقلی برای توسعه اکوسیستم استارت‌آپی خواهند داشت. این عدم حمایت ممکن است رشد استارت‌آپ‌ها را با وقفه روبه‌رو کرده و اقتصاد را از فرصت‌های شغلی و پیشرفت‌های فناوری بالقوه محروم کند.

۲- شناسایی استارت‌آپ‌ها به‌عنوان یک هیاهوی موقتی: در نگرش دوم، دولت استارت‌آپ‌ها را صرفاً روندی گذرا ارزیابی می‌کند. در این سناریو، دولت به‌ظاهر از آنها حمایت می‌کند، ولی این حمایت همه‌جانبه نیست. در چنین فضایی، بیشتر استارت‌آپ‌ها به‌دلیل حمایت ناکافی و دسترسی محدود به منابع، برای زنده ماندن تلاش می‌کنند.

۳- به رسمیت شناختن استارت‌آپ‌ها به‌عنوان موتورهای محرک اقتصاد: این نگرش در نقطه مقابل نگرش‌های بالا می‌ایستد، جایی که استارت‌آپ‌ها در دیدگاه دولت موتورهای نیرومند مولد رشد اقتصادی‌اند. در این سناریو، دولت‌ها نقش اساسی استارت‌آپ‌ها در اشتغال، نوآوری و توسعه فرهنگ کارآفرینی را درک کرده‌اند و در نتیجه با طراحی و اعمال سیاست‌های حمایتی و مشوق‌ها، زیرساخت‌های لازم را برای شکوفایی آنها فراهم می‌کنند. در چنین اکوسیستمی، دولت‌ها برای دادن منابع لازم به استارت‌آپ‌ها، سیاست‌های تشویقی مالیاتی اتخاذ می‌کنند تا انگیزه سرمایه‌گذاری از سوی استارت‌آپ‌ها افزایش یابد. همچنین، دولت‌های آینده‌نگر با کارآمد کردن فرآیندهای نظارتی و کاهش موانع اداری، امکان تمرکز بیشتر استارت‌آپ‌ها را بر فعالیت اصلی خود، که چیزی جز نوآوری نیست، فراهم می‌آورند.

چالش‌های فعلی استارت‌آپ‌ها در اقتصاد ایران

فضای استارت‌آپی در اقتصاد ایران فضایی در حال رشد است و طبیعی به‌نظر می‌رسد که با مشکلات و چالش‌هایی مواجه باشد، اما این مشکلات باید هرچه سریع‌تر برطرف شود. یکی از بزرگ‌ترین چالش‌هایی که استارت‌آپ‌های ایرانی با آن مواجه‌اند تامین مالی و سرمایه‌گذاری است. همچنین عدم شناخت و آگاهی سرمایه‌گذاران بخش خصوصی نسبت به فضای کسب‌وکارهای اینترنتی باعث عدم اطمینان و اعتماد سرمایه‌گذاران در این زمینه شده است. مشکل بعدی نبود نهادهای پشتیبان و کمبود شرکت‌هایی است که خدمات کسب‌وکاری و تجاری به استارت‌آپ‌ها ارائه می‌کنند. نداشتن تمایل استارت‌آپ‌های موفق و شرکت‌های بزرگ‌تر برای همکاری و مشارکت با استارت‌آپ‌های جدید و کوچک‌تر که با برقراری ارتباطات بیشتر می‌توانند به رونق گرفتن فضای کسب‌وکار کمک کنند، نداشتن دسترسی به زیرساخت‌های فنی مناسب، هزینه بالای دسترسی به زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و ارتباطات، بی‌توجهی به فرهنگ کارآفرینی، نداشتن ریسک‌پذیری و سیاست‌گذاری‌های نادرست دولتی از دیگر چالش‌های موجود بر سر راه استارت‌آپ‌هاست. 

پی‌نوشت‌ها:

1- Schoar, A. (2010). The divide between subsistence and transformational entrepreneurship. Innovation Policy and the Economy, 10 (1), 57-81.

2- Haltiwanger, J., Jarmin, R. S., Kulick, R., & Miranda, J. (2017). High growth young firms: Contribution to job, output, and productivity growth. In Measuring entrepreneurial businesses: Current knowledge and challenges. University of Chicago Press.

3- gazelle

4- Haltiwanger, J., Jarmin, R. S., & Miranda, J. (2013). Who creates jobs? Small versus large versus young. The Review of Economics and Statistics, 95(2), 347–361. 

دراین پرونده بخوانید ...