شناسه خبر : 50175 لینک کوتاه

مسیر متضاد

خوان پرون و خاویر میلی چه تفاوت‌ها و شباهت‌هایی دارند؟

 

حامد وحیدی  / نویسنده نشریه 

آرژانتین، کشوری که در نیمه دوم قرن بیستم یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان محسوب می‌شد، امروز نامش برای بسیاری مترادف با بحران‌های اقتصادی، تورم سرسام‌آور و بی‌اعتمادی به سیاستمداران است. با این حال، تاریخ سیاسی این کشور دو چهره برجسته و به‌غایت متفاوت را به خود دیده که هرکدام در زمانه خودشان نقش تعیین‌کننده در مسیر اقتصاد و سیاست آرژانتین داشته‌اند: «خوان پرون»  (Juan Perón)، رهبر کاریزماتیک دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ که پایه‌گذار «پرونیسم» و دولت رفاه گسترده در آرژانتین بود و «خاویر میلی» (Javier Gerardo Milei)، اقتصاددان لیبرتارین و جنجالی قرن بیست و یکم که وعده داد «جالب‌ترین آزمایش اقتصادی لیبرالی جهان» را اجرا کند. مسیر این دو رهبر از نظر تاریخی و فکری به‌شدت متضاد است. نکته جالب آن است که هر دو در زمان خودشان، با تکیه بر نارضایتی گسترده مردم و وعده تغییرات بنیادین، توانستند توجه جامعه را جلب کنند. تضاد بنیادین میان «پرون» که دولت را موتور اصلی رفاه و عدالت اجتماعی می‌دید و «میلی» که دولت را مانع اصلی رشد و آزادی اقتصادی می‌داند، نقطه آغاز پرسش‌های مهمی است. آیا میلی توانسته نسخه‌ای پایدار از «آزمایش اقتصادی لیبرالی» را پیاده کند یا تنها با شوک کوتاه‌مدت روبه‌روست که در آینده به چالش‌های تازه می‌انجامد؟ آیا مسیر میلی ادامه راه ضدپرونیستی دهه‌های گذشته است یا شکل تازه‌ای از پوپولیسم اقتصادی در لباس لیبرالیسم؟ با بررسی این دو مسیر متضاد، می‌توان به درک عمیق‌تر از چرخه‌های تکراری سیاست و اقتصاد در آرژانتین رسید. چرخه‌ای که یک‌بار با وعده حمایت گسترده دولتی و بار دیگر با وعده آزادی کامل بازار، سعی در حل مشکلات ساختاری این کشور دارد، اما همواره با پرسش اصلی روبه‌روست: کدام مسیر می‌تواند آرژانتین را به ثبات و شکوفایی پایدار برساند؟ در همین راستا می‌خواهیم در این گزارش به بررسی تفاوت‌ها و شباهت‌های پرون و میلی بپردازیم.

پیش‌زمینه

در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، آرژانتین یکی از کشورهای مهم و ثروتمند آمریکای لاتین بود، اما در عین حال با چالش‌های اجتماعی و سیاسی قابل ‌توجه روبه‌رو می‌شد. اقتصاد این کشور عمدتاً بر صادرات محصول‌های کشاورزی (به‌ویژه گوشت و غلات) استوار و طبقه کارگر شهری در حال رشد بود. با این حال، نابرابری درآمدی، شرایط کاری سخت و نفوذ شدید نخبگان زمین‌دار باعث شکل‌گیری مطالبات جدید برای عدالت اجتماعی شد. در چنین فضایی، خوان پرون، که افسر ارتش بود، در جریان کودتای نظامی به عرصه سیاست راه یافت و به‌سرعت توانست جایگاهش را به‌عنوان چهره‌ای محبوب میان کارگران تثبیت کند. پرون از توانایی بالایی در استفاده از رسانه‌ها، به‌ویژه رادیو، برخوردار بود و پیام‌هایش را مستقیم به مردم می‌رساند. پرون، ایدئولوژی خاص خودش را با عنوان «پرونیسم» به معنای ترکیبی از ملی‌گرایی، عدالت اجتماعی و مداخله گسترده دولت در اقتصاد معرفی کرد. او صنایع کلیدی همانند راه‌آهن و خدمات عمومی را ملی‌سازی کرد. دستمزدها را افزایش داد. اتحادیه‌های کارگری را تقویت و برنامه‌های گسترده رفاهی ایجاد کرد. این سیاست‌ها محبوبیت فراوانی برایش به همراه آورد و بخش بزرگی از جامعه، او را ناجی کارگران و طبقات محروم می‌دانستند. با این حال، منتقدانش بر این باورند که این الگوی اقتصادی به وابستگی به دولت، کاهش بهره‌وری و ایجاد فشار تورمی منجر شد. چند دهه بعد، شرایط آرژانتین به‌طور قابل‌ توجه تغییر کرد، اما بحران‌ها همچنان پابرجا بود. اقتصاد آرژانتین در دهه‌های ۲۰۱۰ و ۲۰۲۰، با «تورم مزمن»، «بدهی خارجی سنگین»، «رشد اقتصاد پایین» و «فساد سیاسی گسترده» دست‌وپنجه نرم می‌کرد. بسیاری از شهروندان از سیاستمداران سنتی ناامید شده بودند و به‌دنبال چهره‌ای تازه بودند که وعده تغییر واقعی بدهد. در این بستر، خاویر میلی، اقتصاددان و چهره رسانه‌ای جنجالی، وارد صحنه شد. او ابتدا با حضور در برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی به شهرت رسید. جایی که با لحن تند و بی‌پرده، سیاست‌های اقتصادی دولت و بانک مرکزی را به باد انتقاد می‌گرفت. میلی خودش را «لیبرتارین» معرفی می‌کند. پیرو اندیشه‌ای که بر این باور است که آزادی فردی و بازار آزاد باید در مرکز همه سیاست‌ها قرار گیرد و نقش دولت باید به کمترین سطح ممکن کاهش یابد. او با شعارهایی همچون «حذف بانک مرکزی»، «دلاری کردن اقتصاد»، «کاهش شدید هزینه‌های دولتی» و «خصوصی‌سازی گسترده» توانست بخش زیادی از مردم، به‌ویژه جوانان و صاحبان کسب‌وکارهای کوچک را جذب کند. تفاوت اصلی میلی با پرون در این است که پرون دولت را موتور اصلی توسعه می‌دانست، اما میلی دولت را مانع اصلی رشد می‌بیند. با وجود تضاد ایدئولوژیک، هر دو رهبر ویژگی مشترک دارند: هر دو توانستند در دورانی که مردم دچار نارضایتی و بی‌اعتمادی بودند، با استفاده از کاریزما و پیام‌های صریح و ساده، حمایت گسترده‌ای به دست آورند. پرون در میانه قرن بیستم با صدای گرم و پیام‌های عدالت‌خواهانه، و میلی در قرن بیست‌ویکم با لحن تند و وعده‌های رادیکال اقتصادی، هر کدام نماد مسیر متفاوت برای آینده آرژانتین شدند. پیش‌زمینه تاریخی نشان می‌دهد مقایسه آنها صرفاً بررسی دو سیاستمدار نیست، بلکه مطالعه دو نگاه کاملاً متضاد به نقش دولت و بازار در جامعه است.

19

مبانی فکری

خوان پرون و خاویر میلی، با وجود فاصله زمانی 70ساله میان دوران قدرتشان، هر کدام نماینده دو رویکرد متفاوت نسبت به نقش دولت، اقتصاد و جامعه در آرژانتین هستند. ایدئولوژی پرون بر ترکیب ملی‌گرایی، عدالت اجتماعی و مداخله فعال دولت در اقتصاد استوار بود. او باور داشت دولت باید در جایگاه بازیگر اصلی، نه‌تنها تنظیم‌کننده، بلکه مالک و مدیر بخش‌های کلیدی اقتصاد باشد. ملی‌سازی صنایع استراتژیک، تقویت اتحادیه‌ها، افزایش دستمزدها و ایجاد نظام‌های گسترده رفاه اجتماعی، همگی بر پایه این اعتقاد بنا شده بود که دولت وظیفه دارد از کارگران و اقشار محروم حمایت مستقیم کند. پرون به مدل «دولت بزرگ» وفادار بود، دولتی که نه‌تنها خدمات ارائه می‌دهد، بلکه هدایت مسیر توسعه اقتصادی را نیز در دست دارد. این نگاه با شرایط پس از جنگ جهانی دوم و گرایش جهانی به سیاست‌های رفاهی و صنعتی‌سازی همسو بود. در نقطه مقابل، خاویر میلی ایدئولوژی «لیبرتاریانیسم افراطی»‌ را نمایندگی می‌کند که در تضاد کامل با پرونیسم قرار دارد. میلی بر این باور است که آزادی اقتصادی و مالکیت خصوصی باید بر همه‌چیز مقدم باشد و دولت، به‌جز در حد حداقلی برای حفظ امنیت و اجرای قراردادها، نقشی در اقتصاد نداشته باشد. برنامه‌های او شامل «کاهش شدید هزینه‌های عمومی»، «خصوصی‌سازی گسترده»، «آزادسازی کامل بازار» و «حذف بانک مرکزی به‌منظور جلوگیری از چاپ پول و مهار تورم» است. او باور دارد بازار، اگر از مداخله‌های دولتی رها شود، خودبه‌خود به تخصیص بهینه منابع و رشد اقتصاد منجر می‌شود. این نگاه بیش از آنکه بر تجربه تاریخی آرژانتین استوار باشد، بر تئوری‌های اقتصاد آزاد و نمونه‌هایی همانند سیاست‌های «میلتون فریدمن» (Milton Friedman)، اقتصاددان آمریکایی یا تجربه برخی کشورهای نظام بازار بنا شده است. با وجود تضاد بنیادین، شباهت‌هایی نیز میان پرون و میلی وجود دارد که بیشتر به سبک سیاست‌ورزی آنها برمی‌گردد تا محتوای ایدئولوژیک. هر دو به‌شدت ضد نخبگان سیاسی سنتی موضع گرفتند و خودشان را به‌عنوان «صدای مردم عادی» معرفی کردند. پرون نخبگان زمین‌دار و طبقه مرفه محافظه‌کار را هدف قرار می‌داد، میلی هم سیاستمداران حرفه‌ای و بوروکراسی دولتی را. هر دو از لحن تند، بی‌پرده و گاه جنجالی استفاده می‌کنند که باعث جذب هواداران پرشور و البته ایجاد مخالفان سرسخت می‌شود. رسانه برای هر دو نقش مهمی دارد. پرون از رادیو و تجمعات بزرگ استفاده می‌کرد که پیام خودش را مستقیم به گوش مردم برساند، میلی هم از تلویزیون و شبکه‌های اجتماعی برای ایجاد ارتباط مستقیم با مخاطبان بهره می‌برد. اما در سطح ایدئولوژیک، تضاد آنها عمیق و ریشه‌ای است. پرون به دولتی باور داشت که فعالانه در اقتصاد مداخله می‌کند، ثروت را بازتوزیع کرده و صنایع کلیدی را در مالکیت عمومی قرار می‌دهد. در این چهارچوب، عدالت اجتماعی به معنای تضمین فرصت‌ها و دسترسی برابر به خدمات از طریق قدرت و منابع دولت بود. در مقابل، میلی دولت را منبع ناکارآمدی، فساد و مانع رشد می‌داند و عدالت را در فراهم کردن آزادی برابر برای رقابت در بازار تعریف می‌کند، حتی اگر نتیجه آن، نابرابری درآمد باشد. پرون ساختارهای حمایتی برای کارگران ایجاد می‌کرد، میلی این ساختارها را مانع پویایی اقتصادی می‌بیند. به بیان دیگر، پرون «دولت بزرگ» را ابزار توسعه و رفاه می‌دید، میلی «دولت کوچک» را شرط لازم برای پیشرفت می‌داند. پرون با تکیه بر قدرت دولت برای تحقق عدالت اجتماعی و میلی با اعتماد به نیروهای بازار برای ایجاد رشد و رفاه گام برمی‌دارند.

سیاست‌های مجزا

سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی خوان پرون و خاویر میلی، بازتاب روشنی از دو دیدگاه کاملاً متفاوت نسبت به نقش دولت و بازار در توسعه ملی است. پرون در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ سیاست «صنعتی‌سازی جایگزین واردات» (ISI) را به‌عنوان محور اصلی برنامه اقتصادی خودش برگزید. هدف این سیاست، کاهش وابستگی به واردات کالاهای صنعتی از طریق حمایت شدید از صنایع داخلی بود. برای تحقق این هدف، او تولید داخلی را به‌عنوان اولویت ملی قرار داد. تعرفه‌های بالا بر واردات وضع و صنایع نوپا را با وام و یارانه حمایت کرد. همزمان، پرون صنایع کلیدی همانند راه‌آهن، مخابرات و بخش بزرگی از انرژی را ملی‌سازی کرد که دولت کنترل مستقیم بر منابع حیاتی داشته باشد. این اقدام‌ها با تقویت اتحادیه‌ها و افزایش دستمزدها همراه شد که باعث بهبود سطح زندگی کارگران در کوتاه‌مدت شد. پرون همچنین هزینه‌های اجتماعی زیادی را صرف آموزش، بهداشت و برنامه‌های رفاهی کرد. با این حال، این سیاست‌ها در بلندمدت باعث فشار بر بودجه، افزایش تورم و کاهش رقابت‌پذیری صنایع داخلی شدند. در مقابل، خاویر میلی با برنامه‌ای کاملاً مخالف پرون، به قدرت رسید. او وعده داد ساختار دولت را به‌شدت کوچک کند، وزارتخانه‌های متعدد را حذف یا ادغام کرده و هزینه‌های عمومی را به پایین‌ترین سطح ممکن برساند. میلی در نخستین سال ریاست‌جمهوری‌اش، هزینه‌های دولتی را ۳۰ درصد کاهش داد که بزرگ‌ترین کاهش در تاریخ معاصر آرژانتین محسوب می‌شود. او همچنین برنامه خصوصی‌سازی شرکت‌های دولتی را آغاز کرد و یارانه‌های گسترده در حوزه انرژی و حمل‌ونقل را حذف کرد. از دید میلی، این اقدام‌ها نه‌تنها باعث کاهش کسری بودجه می‌شوند، بلکه اعتماد سرمایه‌گذاران را نیز بازمی‌گردانند. یکی از جنجالی‌ترین وعده‌های میلی، «دلاریزاسیون» و حذف بانک مرکزی بود. او بر این باور است که بانک مرکزی با چاپ بی‌رویه پول، عامل اصلی تورم مزمن آرژانتین است و با جایگزین کردن پزو با دلار آمریکا می‌توان ثبات پولی را تضمین کرد. موافقان این ایده، آن را راهی برای مهار فوری تورم می‌دانند، اما مخالفان هشدار می‌دهند که این کار استقلال پولی آرژانتین را از بین می‌برد و می‌تواند در مواجهه با بحران‌های خارجی، اقتصاد را آسیب‌پذیر کند. در مقایسه مستقیم، نقش دولت در دو مدل کاملاً متضاد تعریف شده است. پرون دولت را بازیگر اصلی و مالک صنایع کلیدی می‌دانست که وظیفه دارد از طریق سیاست‌های حمایتی و بازتوزیع ثروت، عدالت اجتماعی را محقق کند. میلی دولت را به‌عنوان مانع اصلی رشد می‌بیند و بر این باور است که تنها با آزادسازی کامل اقتصاد و حذف مداخله‌های دولتی می‌توان به توسعه پایدار رسید. در سیاست پولی، پرون به استفاده از ابزارهای دولتی و چاپ پول برای تامین مالی پروژه‌های اجتماعی و صنعتی تمایل داشت، در حالی که میلی با سیاست پولی انقباضی و حذف نهاد چاپ پول، کنترل سخت‌گیرانه بر نقدینگی را دنبال می‌کند. در حوزه تجارت و سرمایه‌گذاری خارجی نیز پرون بر خودکفایی و حمایت از تولید داخلی تاکید داشت، اما میلی درهای اقتصاد را به‌طور کامل به روی تجارت آزاد و سرمایه‌گذاری خارجی باز می‌کند. از نظر پایگاه اجتماعی و روش‌های جلب حمایت مردمی نیز تفاوت‌ها چشمگیرند. پرون عمدتاً بر کارگران شهری، اتحادیه‌های کارگری و طبقه متوسط پایین تکیه داشت. او با افزایش دستمزدها و بهبود شرایط کار، این پایگاه را وفادار نگه می‌داشت و با سخنرانی‌های عمومی و برنامه‌های رادیویی، ارتباط مستقیم با مردم برقرار می‌کرد. میلی پایگاه اصلی‌اش را میان قشر جوان، طبقه متوسط ناراضی، صاحبان کسب‌وکارهای کوچک و بخشی از سرمایه‌داران لیبرال پیدا کرده است. او با استفاده گسترده از شبکه‌های اجتماعی و حضور پررنگ در رسانه‌ها، پیام‌های کوتاه، صریح و گاه جنجالی خودش را به‌سرعت به مخاطبان می‌رساند. کاریزمای میلی، برخلاف پرون که بر وجهه پدرانه و ملی‌گرایانه استوار بود، بر چهره‌ای شورشی و ضدسیستم بنا شده است. در سیاست داخلی و خارجی نیز این دو رهبر مسیرهای متفاوتی را طی کرده‌اند. پرون در سیاست خارجی رویکردی مستقل داشت و تلاش می‌کرد آرژانتین را از وابستگی به بلوک شرق یا غرب در دوران جنگ سرد دور نگه دارد. او روابط نزدیکی با کشورهای آمریکای لاتین برقرار کرد و بر همبستگی منطقه‌ای تاکید داشت. میلی به‌طور آشکار همگرایی با ایالات‌متحده و اسرائیل را در اولویت قرار داد و مواضعی تند علیه چین و برزیل در پیش گرفت؛ هرچند بعدها برای حفظ منافع اقتصادی مواضعش را تعدیل کرد.

پرده پایانی

خوان پرون و خاویر میلی هر دو در تاریخ سیاسی آرژانتین به‌عنوان رهبران تاثیرگذار شناخته می‌شوند، اما مسیرشان بیانگر دو رویکرد کاملاً متفاوت به اقتصاد و سیاست است. پرون در دوران خودش با ملی‌سازی صنایع کلیدی، حمایت از کارگران و اجرای سیاست‌های رفاهی گسترده، موفق شد سطح زندگی بخش بزرگی از مردم را بهبود ببخشد و پایه‌های صنعتی‌سازی را تقویت کند. با این حال، این مدل به مرور با تورم مزمن، کسری بودجه و کاهش رقابت‌پذیری مواجه شد و در بلندمدت پایداری اقتصادی آن زیر سوال رفت. میلی در نقطه مقابل، با برنامه‌ای رادیکال برای کوچک‌سازی دولت، خصوصی‌سازی، کاهش هزینه‌های عمومی و حتی حذف بانک مرکزی وارد صحنه شد. او تورم را به‌شدت کاهش داده و رشد اقتصاد را احیا کرد، اما نگرانی‌ها درباره پیامدهای اجتماعی این اصلاحات، از جمله افزایش نابرابری و فشار بر اقشار آسیب‌پذیر، همچنان جدی است. هرچند سیاست‌های اقتصادی میلی کاملاً در تضاد با پرون قرار دارد، سبک سیاسی میلی -استفاده از زبان تند، حمله به نخبگان و بسیج پایگاه مردمی- نشانه‌هایی از همان سنت پوپولیستی دارد که پرون پایه‌گذاری کرد، اما با محتوای اقتصادی کاملاً متفاوت. به‌نظر می‌رسد آرژانتین امروز بر سر دوراهی تاریخی قرار دارد: ادامه مسیر میلی می‌تواند اقتصاد را از چرخه تورم و رکود خارج کند، اما موفقیت آن به توانایی دولت در کنترل پیامدهای اجتماعی و ایجاد اجماع پایدار بستگی دارد. چالش آینده، یافتن تعادلی میان کارایی اقتصادی و عدالت اجتماعی است. تعادلی که هم پرون و هم میلی به‌نوعی برای آن تلاش کرده‌اند، هرچند از دو مسیر متضاد. 

دراین پرونده بخوانید ...