شناسه خبر : 43708 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بخششی در کار نیست

چین در مقابل تلاش‌های جهانی

بخششی در کار نیست

محمد اسحاق‌دار، وزیر اقتصاد پاکستان با وجودی که می‌بیند کشورش در آستانه نکول بدهی قرار دارد به طرز شگفت‌آوری آرام و خونسرد است. دولت او در هفته منتهی به 20 ژانویه یک‌چهارم از ذخایر دلاری‌اش را از دست داد و فقط 5 /3 میلیارد دلار برای بازپرداخت بدهی‌ها و واردات به‌جا گذاشت در حالی که در اولین سه ماه سال این هزینه‌ها دو برابر این عدد خواهند بود. دو هفته پس از آن وزرا برق کشور را با هدف صرفه‌جویی در سوخت قطع کردند. سیاستگذاران نیز سیاست پیوند واحد پولی با دلار را کنار گذاشتند. ارزش روپیه به شدت سقوط کرد اما آقای اسحاق‌دار همچنان خونسرد و آرام ماند. او می‌گوید که سعادت پاکستان در دستان خداوند است. امدادهای غیبی معمولاً از سمت دولت‌های غربی یا صندوق بین‌المللی پول می‌رسد که از سال 1960 بیش از 21 بسته نجات به پاکستان داده است. اما ظرفیت جهانی برای حل مشکل اقتصادهای مسوولیت‌ناپذیر و بداقبال به پایان رسیده است. مطالبات چین که در دو دهه گذشته رو به رشد گذاشته بود تا حدی بحران‌زا افزایش یافته‌اند. مقامات مالی غرب در مقابل وام‌دهنده‌ای قرار دارند که به خاطر بزرگی نمی‌توان از آن غافل شد و از سوی دیگر نیز تمایلی برای مشارکت در تجدید ساختار بدهی‌ها ندارد. کشورهای بدهکار به چین که به خاطر کووید 19 و افزایش نرخ‌های بهره آسیب دیده‌اند اکنون در باتلاق گیر افتاده‌اند. وضع پاکستان از همه آنها بدتر است. تا قبل از آن که چین به اعطای گسترده وام روی آورد کشورهای غربی چارچوبی را برای تجدید ساختار وام‌های معوق ساخته بودند. طبق این برنامه که از سال 1956 به اجرا گذاشته شد بستانکاران همگی پذیرفتند که برنامه پرداخت بدهی‌ها را با شرایط یکسان از نو زمان‌بندی کنند. در نهایت بخشودگی بدهی‌ها در اولویت قرار گرفت. این چارچوب تا زمانی کار می‌کرد که کشورهای گرفتار به غرب بدهکار بودند. اما اکنون حداقل نیمی از 38 کشوری که طبق گزارش بانک جهانی در آستانه نکول قرار دارند چین را به عنوان بزرگ‌ترین دولت بستانکار در مقابل خود می‌بینند. چین از بازی با کارت‌های قدیمی امتناع می‌کند. در سال 2020 گروه بیست در تلاش برای کشاندن چین به بازی مجموعه جدیدی از مقررات تدوین کرد اما مشخص شد که «چارچوب مشترک» چیزی جز یک توافق پوچ نیست. امضاکنندگان از جنبه نظری می‌پذیرند که شرایط یکسانی برای تجدید ساختار بدهی‌ها اعمال کنند اما در واقعیت نقاط مشترک آنقدر اندک هستند که نمی‌توان چنین فرآیندی را پیش برد. از زمان همه‌گیری به بعد فرآیند تجدید ساختار بدهی‌ها کنار گذاشته شد. چهار کشور چاد، اتیوپی، غنا و زامبیا طبق چارچوب درخواست کمک کرد‌ه‌اند.  فقط چاد موفق شد با بستانکاران به توافق برسد اما بخششی در کار نیست و فقط زمان‌بندی بازپرداخت‌ها تغییر می‌کند. علاوه بر این بدهی چاد بسیار اندک (سه میلیارد دلار) و سهم چین از آن کم (264 میلیون دلار معادل دو درصد تولید ناخالص داخلی) است. بانک جهانی در سال 2017 برآورد کرد که میانگین بدهی کشورهای کم‌درآمد به چین معادل 11 درصد تولید ناخالص داخلی آنهاست و این رقم مرتب بالاتر می‌رود. امتناع چین از بخشش بدهی‌ها بزرگ‌ترین مشکل است. این عدم همکاری خشم امثال دیوید مالپاس، رئیس بانک جهانی و جنت یلن، وزیر خزانه‌داری آمریکا را برانگیخت. وزارتخانه‌های مختلف چین علاقه‌ای به بخشش ندارند. اگر قرار باشد وامی بخشوده شود کارمندان بانک‌های سیاستی باید ابتدا اجازه شورای ایالت را کسب کنند که جایگاهی همانند هیات وزیران دارد. اگر کشور بدهکار متحد چین نباشد چنین اقدامی پرخطر خواهد بود. از نظر چین، درخواست کشورها برای بخشودگی بدهی عملاً به معنای شکست دموکراسی آنهاست و این لکه به آسانی پاک نمی‌شود. تمدید مهلت بازپرداخت نیز فقط گندکاری را به‌ روز دیگر و اشخاص دیگر انتقال می‌دهد. عدم توافق دیگری که میان چین و غرب وجود دارد چشم‌انداز ناامیدکننده‌ای را رقم می‌زند. در مفاد چارچوب مشترک ذکر شده است که فقط بدهی‌های دولتی امری است که به دولت‌های دیگر ارتباط پیدا می‌کند. بستانکاران خصوصی و موسسات بین‌المللی مستثنی هستند و به ندرت از آنها خواسته می‌شود که حتی یک دلار بدهی را ببخشند. اما چین وعده‌های سیاسی خود برای توسعه کشورهای فقیر را از فعالیت‌های تجاری‌اش جدا نمی‌کند. بانک توسعه چین که یکی از دو بانک سیاستی اصلی دولت است با نرخ بازار به کشورهای فقیر وام می‌دهد. چین اصرار دارد که این وام‌ها مشمول مفاد مربوط به بدهی کشورها نمی‌شوند در حالی که غرب خلاف آن فکر می‌کند. مشکل آخر‌ آن است که چین ترجیح می‌دهد تنها کار کند. همکاری با دیگر بستانکاران به اشتراک اطلاعات نیاز دارد. این امر زمانی ضرورت پیدا می‌کند که وام‌گیرندگان به دردسر زیادی افتاده‌اند و ممکن است همزمان چندین وام را نکول کنند. اما چین که نمی‌خواهد زیاد مهربان به نظر برسد و نکول بیشتر را تشویق کند ترجیح می‌دهد مذاکرات را به صورت خصوصی انجام دهد. از سال 2008 تاکنون، دولت چین بدهی‌های کشورهای بیشتری (71 کشور) را در مقایسه با مجموع اعضای غربی باشگاه پاریس (68 کشور) تجدید ساختار کرده است. این کشور اغلب بازپرداخت‌ها را در قالب کالاهای تجاری یا درآمد آینده آنها دریافت می‌کند. در دیگر موارد، بدهکاران سهام زیرساختارهایی را که وام برای آنها گرفته شده بود واگذار می‌کنند. بستانکاران غربی گزینه اول را نوعی باج‌گیری می‌دانند و از گزینه دوم هم نمی‌توانند استفاده کنند چراکه اکثر وام‌های آنها مستقیماً با بودجه کشورهای بدهکار پیوند خورده است. تا زمانی که بستانکاران با هم در تقابل باشند صندوق بین‌المللی پول نمی‌تواند کاری انجام دهد. این سازمان قبل از ارائه بسته‌های نجات از کشورها می‌خواهد برای کاهش بدهی‌ها اقدام کنند. یعنی تلاش مقامات آن به اعطای کمک‌های محدود به  بدهکاران درمانده محدود می‌شود. به عنوان مثال، توافقی که برای پاکستان مدنظر است 1 /1 میلیارد دلار ارزش دارد که قطره‌ای از اقیانوس بدهی 275 میلیارددلاری این کشور به حساب می‌آید. سال‌هاست که دوستان پاکستان (که خود با هم کنار نمی‌آیند) بدهی‌های این متحد ارزشمند ژئوپولیتیک را بخشیده‌اند و به آن کمک‌های اضطراری داده‌اند. در نتیجه، سیاستمداران پاکستان عادت کرده‌اند که منتظر معجزه دقیقه 90 باشند. اما این‌بار چین هیچ کمکی نمی‌کند. عربستان سعودی یک بسته کمک پیشنهاد داد و سپس کنار کشید. صندوق بین‌المللی پول نمی‌تواند تمام کارها را انجام دهد. هر طرف وسوسه می‌شود که عملیات نجات را بر دوش دیگری بیندازد. اکنون که کشورهای زیادی در آستانه نکول قرار دارند این وضعیت کیش‌ومات می‌تواند نشانه‌ای از سرنوشت شوم برای دیگر اقتصادهای درمانده باشد. 

دراین پرونده بخوانید ...