شناسه خبر : 43825 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بازگشت غیرممکن

بررسی چشم‌انداز بازارها در گفت‌وگو با میثم رادپور

بازگشت غیرممکن

نرخ ارز مرزهای حساس را یکی پس از دیگری پشت سر می‌گذارد و اثر آن در رفتار ملتهب بازارها منعکس می‌شود. در مختصات کنونی دورنمایی که از بازارها متصور است، همچنان مبهم و ناروشن ارزیابی می‌شود. میثم رادپور، کارشناس اقتصادی با پذیرش همبستگی میان دو متغیر تورم و نرخ ارز، تاکید دارد در صورت تداوم تورم‌های بالا و افت شدید ارزش پول ملی، سناریوی خطرناکی در انتظار است که می‌تواند ما را به سمت صفر شدن ارزش ریال سوق دهد. در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

♦♦♦

‌ در شرایط تورمی و انتظارات روبه بالای تورمی که اقتصاد با آن دست‌وپنجه نرم می‌کند، چشم‌انداز بازارها همچون طلا و سکه، سهام، خودرو و مسکن را با توجه به نرخ ارز رو به رشد چطور ارزیابی می‌کنید؟

قبل از بررسی دورنمای بازارها، بهتر است به خاطر دوری از ساده‌انگاری، این گزاره را مورد پذیرش قرار دهیم که نرخ ارز نه‌تنها از نرخ تورم اثر می‌پذیرد، بلکه می‌تواند روی جابه‌جایی و تغییر سطح عمومی قیمت کالاها و خدمات هم اثرگذار باشد.

با این حساب، همبستگی میان تورم و ارز از 10 سال گذشته خیلی برجسته و جدی شده و این البته ناشی از برهم‌کنشی آنهاست که به این واسطه همگرایی جدی هم میان آنها رخ داده است. بدین معنا اگر بتوانیم آینده بازار ارز را متصور شویم، چه‌بسا می‌توانیم مسیر بازارها را هم تشخیص دهیم.

در مورد چشم‌انداز بازارها به‌طور مثال، همچون طلا اگرچه عوامل جهانی هم اثرگذار خواهد بود، اما متغیرهای داخلی و تلاطم‌ها و نوسان‌های قیمت در داخل به قدری قوی و اثرگذار روی بازارها هستند که به نظر فعلاً باید عوامل اثرگذار جهانی را به کنار نهیم، چرا که بررسی تحلیل عوامل داخلی در این مقطع کفایت می‌کند.

اگر بخواهیم با تایید رابطه همبستگی میان تورم و نرخ ارز به‌طور سرانگشتی به مساله قیمت‌ها در اقتصاد ایران بپردازیم، با لحاظ قیمت دلار 23 هزارتومانی در اوایل دولت آقای رئیسی و فرض استمرار متوسط تورم 50درصدی در هشت سال پیش‌رو و کاهش شدید افت ارزش پول ملی، متاسفانه قیمت دلار ممکن است بسیار بیشتر از ارقام فعلی (نزدیک 26 برابر) رشد یابد. یادمان نرود فضای کنونی اقتصاد با تورم متوسط 50 درصد و اقتصاد در دهه‌های گذشته با تورم 15 تا 25 درصد بسیار متفاوت است. در دوران دولت آقای خاتمی یا دوره نخست دولت آقای احمدی‌نژاد، با لحاظ تورم 20 درصد، در هشت سال متوالی قیمت دلار (با لحاظ تثبیت دستوری نرخ ارز) بسیار کم (چهار برابر) رشد کرد اما با متوسط تورم 50 درصد در شرایط کنونی اقتصاد، قیمت دلار قابلیت این را دارد که بسیار بیشتر رشد کند.

‌ اگر این روند افزایش قیمت ارز ادامه پیدا کند، چه چشم‌اندازی پیش‌روی قیمت ریال است؟

با این رویکرد درباره چشم‌انداز بازار ارز باید بگویم یکی از سناریوهای محتمل و خطرناک در صورت تداوم شرایط کنونی (تورم‌های بالا و افت شدید کاهش ارزش ریال)، می‌تواند و احتمال دارد فروپاشی قیمت ریال (صفر شدن ارزش ریال) باشد. یادمان نرود پول به معنای وسیله انتقال و مبادله (به صورت کاغذ در دست مردم یا عدد در حساب بانکی) ارزش ذاتی ندارد و اعتبار آن ناشی از اعتماد و پشتوانه‌ای است که به بانک مرکزی، دولت و حاکمیت وجود دارد. کاهش ارزش سالانه پول به میزان متوسط 50 درصد در صورت استمرار نمی‌تواند به شکل رابطه خطی تداوم یابد و تجربه تاریخی حالت خطرناک آن در آلمان و آرژانتین می‌تواند برای اقتصاد ایران هم تکرار شود. در صورت تداوم کاهش شدید ارزش پول، افراد به این نتیجه می‌رسند که پول را نزد خودشان نگه ندارند و به جای آن بروند جنس یا کالا بخرند یا در بازارهای دیگر سرمایه‌گذاری کنند. همین مساله باعث می‌شود عرضه پول به‌شدت بالا رود و تقاضای کالا و خدمات به سقف برسد. معتقدم با این ساختار معیوب اقتصاد و ریل‌گذاری نادرست پیش‌رو، فرقی نمی‌کند لوکوموتیوران چه کسی باشد، مسیر پیش‌رو بسیار خطرناک و هشداردهنده است. در یک بحران پولی می‌توانیم به این سمت برویم که ارزش ریال به سمت صفر و کالاها به سمت بی‌نهایت میل می‌کند. با تداوم این مسیر، ریال ارزش و کارکرد خود را به عنوان پول و وسیله مبادله و وسیله حفظ ارزش از دست می‌دهد. با استدلال خیلی ساده باید بگویم که افق روشنی پیش‌روی ما نیست. از این حیث در صورت تداوم شرایط فعلی باید هشدار دهیم که با افزایش نرخ‌های بالای ارز، دور نیست که به سمت فروپاشی نظام پولی و از بین رفتن کامل اعتماد به آن برسیم.

‌ با این توضیح‌هایی که در مورد چشم‌انداز بازارها متاثر از نرخ ارز اشاره کردید، به نظرتان بازارها با نرخ‌های جدید ارز چگونه کنار می‌آیند؟

ببینید همان‌طور که در پاسخ پرسش قبل به آن پرداختیم، ارزش ریال ما در یک بحران پولی به سمت صفر میل می‌کند و کالاها به سمت بی‌نهایت میل می‌کند. این مساله بسیار جدی‌تر از بحث اعتراض‌ها برای ما مساله درست کرده و فرضیه میل به فروپاشی نظام پولی در صورت تداوم شرایط کنونی، غیرمحتمل نیست. در صورت فروپاشی نظام پولی ناشر و در راس آن حاکمیت نمی‌تواند پول چاپ کند و اعتمادش از بین می‌رود. فارغ از بحث‌های جدی من در این خصوص، سخن من اینجاست که بازارها با افزایش نرخ ارز کنار می‌آیند؛ به این معنا که قدرت ارزش ریال به همان ترتیب که به شدت نزول پیدا می‌کند، کالاها هم به شدت صعود پیدا می‌کند. یادآوری می‌کنم در صورت تداوم شرایط کنونی اقتصاد، با تداوم شدت کاهش ارزش ریال روبه‌رو خواهیم بود و همین می‌تواند ما را به سمت سناریوی محتمل فروپاشی نظام پولی نزدیک کند.

‌ با این وصف کدام بازارها می‌تواند پیشتاز اثرپذیری نرخ ارز باشد؟

مفروضه‌های پیشین ما نخست این بود که شاخص نرخ رشد ارز و تورم همسو است (به معنای ضریب همبستگی یک). دوم اینکه با فرض تداوم متوسط تورم 50 درصد، نرخ ارز نیز 50 درصد رشد می‌کند که فرض خوش‌بینانه‌ای است و البته فرض کردیم که اثر متغیرها و عوامل جهانی را بر بازار داخل نادیده بگیریم. سوم اینکه ما فرض کردیم رابطه تورم و ارز به صورت خطی ادامه پیدا کند، در صورتی که اگر ریزش‌ها بیشتر و بزرگ‌تر شود، آن‌وقت رابطه‌ها خطی نیست و اعتمادها از دست می‌رود، ارزش پول به سمت صفر میل می‌کند و نظام پولی هم به سمت بحران خطرناک سوق می‌یابد. اگر بخواهم با لحاظ مفروضه‌های گفته‌شده و نادیده گرفتن اثر تلاطمات جهانی و از دیدگاه سرمایه‌گذاری به این پرسش پاسخ دهم باید بگویم، به همان اندازه ارز رشد کند، طلا (به معنای شمش طلای آب‌شده به غیر از سکه یا در معنای دیگر طلای غیرسکه‌ای) هم به همان تناسب میل به رشد پیدا می‌کند. شمش طلای خام (نه چیز اضافه‌شده) در سال‌های گذشته حباب نداشته و به قیمت ذاتی بسیار نزدیک است. به دلیل حباب طولانی اوضاع برای سکه بسیار فرق می‌کند و البته نگران‌کننده است. با فرض استمرار نرخ تورم 50 درصد و کاهش شدید ارزش ریال و در صورت سناریوی میل به فروپاشی نظام پولی حباب برای سکه تمام امامی (حباب در نیم‌سکه و ربع‌سکه به ترتیب به مراتب بدتر هستند) بسیار زیاد و وضعیت بسیار نگران‌کننده خواهد شد. کسانی که طلا از نوع سکه خریداری می‌کنند، در صورت تداوم تورم 50 درصد و کاهش شدید ارزش ریال با چالش جدی مواجه می‌شوند. خودرو هم به مشابه سکه حباب زیاد دارد. ببینید همین خودرو داخلی بی‌کیفیت را در بازارهای جهانی با قیمت بسیار پایین و نازل از ما می‌خرند. در صورت تداوم تورم بالا، کاهش شدید ارزش ریال و شرایط سخت فروپاشی نظام پولی، حباب‌ها از بین می‌رود و آن‌وقت بسیار مساله‌دار خواهد بود. در واقع عمر این حباب‌ها می‌تواند در سکه یا خودرو تا زمانی باشد که کاهش ارزش ریال به اوج برسد و به سمت سناریوی احتمالی فروپاشی نظام پولی حرکت کنیم.

‌ درباره مسکن اوضاع چطور است؟ آیا باید در موج جدید منتظر افزایش قیمت مسکن هم باشیم؟ در چه صورتی شاهد کاهش قیمت مسکن خواهیم بود؟

مسکن کالای ویژه و منحصربه‌فرد است و قابل صادر کردن نیست. ملک را می‌توان با رعایت برخی ملاحظات جزو طبقه دارایی (asset class) تلقی کرد. با این وصف اگر اعتراض‌ها بیشتر شود یا خدای‌ناکرده با تشدید تنش‌ها این ذهنیت در میان افکار عمومی شکل گیرد که دیگر امنیت نداریم، آن‌وقت شاهد تنزل شدید قیمت مسکن خواهیم بود و قیمت‌ها به طرزی دراماتیک پایین می‌آیند. همان تجربه سال 1357 در بازار مسکن از این حیث بود، هرچند که بعداً قیمت‌ها دوباره میل به افزایش می‌یابد.

‌ درباره بازار سهام اوضاع به چه صورت است؟ اکنون به نظر می‌رسد که بازار سهام آن‌گونه که انتظار می‌رفت از تورم اثر نگرفته باشد، چه چشم‌اندازی پیش‌روی بازار سهام وجود دارد؟

سهام وضعیت ویژه‌ای دارد و به نظر می‌رسد محرک و توجیه رشد اصلی آن، تورم است. رشدها در بازار سهام از نوع رشد اسمی است؛ این در حالی است که بنگاه‌های بورسی ما در مختصات فعلی اقتصاد از محل افزایش فروش یا بهره‌وری کاملاً ناامید هستند. در واقع در عملیات و تولید شرکت‌ها در شرایط کنونی اتفاق خاصی نیفتاده و تنها تورم باعث رشد اسمی سهام شده است. در دوره همه‌گیری کووید 19 هم هجوم به بازارهای سرمایه یک رویداد جهانی بود که حتی در ایالات متحده هم این اتفاق افتاد. قیمت و ارزش سهام ناشی از جریان نقدی آتی موردانتظارمان است. در این سال‌ها ریال به شدت کاهش ارزش یافته و سهام متناسب با تورم افزایش یافته و عملاً نه بهره‌وری رخ داده، نه رشد فروش واقعی شکل گرفته و نه کاسبی و نه تجارت پررونقی داشتیم، تنها و تنها ریال کاهش یافته است. برخلاف سهام به عنوان دارایی مالی، دارایی‌های غیرمالی وامدار انتظارات نیست. به همین دلیل در شرایط ریزش‌های بزرگ و تورم‌های بالا، در بازار سهام شما حداکثر تورم را به صورت ریسکی دریافت می‌کنید. در شرایط تورم‌های بالا و بالاتر امیدی به رشد و بازده واقعی نیست و رشد تنها از ناحیه تورم به صورت اسمی اتفاق می‌افتد. به همین دلیل سهام در قیاس با طلا گزینه غیرجذابی به نظر می‌رسد.

در جمع‌بندی پاسخ به این پرسش بگویم که خدای‌ناکرده در شرایط تورم‌های بسیار بالا یا وضعیت امنیتی و شرایط تنش‌های شدید بین‌المللی، سکه و خودرو به شدت حبابی خواهد بود و در شرایط بسیار خطرناک عمر آنها ناپایدار است. مسکن به دلیل شلوغی و آشوبناکی می‌تواند با تنزل شدید مواجه شود. در سهام هم اوضاع نامناسب محیط کسب‌وکار نمی‌تواند خیلی جذاب باشد و رشدها بیشتر اسمی خواهد بود. در میان این گزینه‌ها طلا و سایر کامودیتی‌ها به دلیل خلوصی که دارد گزینه امن‌تر و بهتری در شرایط تورم‌های بسیار بالا یا شرایط میل به فروپاشی نظام پولی خواهد بود.

‌ با توجه به توصیفی که از وضعیت کنونی در اختیار گذاشتید، به نظرتان در کوتاه‌مدت عبور قیمت ارز (دلار) از 50 هزار تومان چگونه قابل‌تبیین است؟

با لحاظ همه مفروضه‌های پیشین و نادیده گرفتن متغیرهای اثرگذار جهانی در صورت تداوم تورم‌های بالا و کاهش شدید ارزش ریال که با سناریوی بدبینانه به خطر فروپاشی نظام پولی نزدیک می‌شویم، در کوتاه‌مدت نمی‌توانیم پاسخی به این پرسش داشته باشیم که قیمت دلار تا کجا خواهد رفت، چرا که نمونه و بازه زمانی ما کوچک و محدود است و طبیعتاً بر پایه اصول مربوط به علم آمار ممکن است برآوردها به خطا رود. برای پیش‌بینی عبور قیمت دلار از 50 هزار تومان تا پایان سال، متری نداریم که بخواهیم اندازه بگیریم، مساله بر سر این است که تداوم این وضعیت، بسیار محتمل است که ما از این سطوح قیمتی به راحتی عبور کنیم. هیچ متر قابل‌اعتمادی در اقتصاد نیست که بخواهیم در این خصوص پیش‌بینی کنیم، مگر تکنیکالیست‌ها.

سخن من بر سر عدد خاصی نیست. در واقع در صورت تداوم تورم‌های بالا و شدت یافتن کاهش ارزش ریال، شانس عبور قیمت دلار از این اعداد بسیار بیشتر است تا اینکه بخواهد در آن محدوده‌های قیمتی باقی بماند. ما تجربه‌های مربوط به جهش‌های ارزی در دولت‌های گذشته را داشته‌ایم و هربار بازارساز در آستانه جهش‌های ارزی منابع را تخلیه و بعد از آن قیمت‌ها بدون مانع حرکت می‌کرد.

با تداوم متوسط تورم 50 درصد در اقتصاد ایران به‌طور متوسط هر هفت روز، یک درصد از ارزش ریال کاهش می‌یابد. همواره در اوایل جهش‌های ارزی حساسیت‌ها بالاست و همه‌چیز نگران‌کننده به نظر می‌رسد اما بعد از آن، قیمت‌ها 10 برابر هم شده‌اند. تجربه‌های قبلی در اقتصاد ایران به ما نشان می‌دهد همین اتفاق شوم‌ناک و تجربه تلخ ممکن است در صورت اینکه مفروضه‌های ما در رابطه با تورم‌های بالا و کاهش شدید ارزش پول ملی تداوم یابد، دوباره اتفاق بیفتد. در همه دولت‌ها این جهش‌ها و تجربه‌ها به تناسب و با شدت کمتر قابل ردیابی است. به همین دلیل در صورت ریزش پس از ریزش قیمت ریال و تداوم تورم‌های بالا، شرایط سخت‌تر و پرچالش می‌شود. به همین دلیل به نظرم اگر تورم‌های بالا و ریزش‌های متوالی ریال به صورت مداوم ادامه پیدا کند، آن‌وقت فرقی نمی‌کند که سوار بر این قطار یا لوکوموتیو چه کسی باشد. به دلیل نبود مولفه‌های روشن از آینده و اصرار و ادامه بر سر همان مسیر خطرناک، باید نسبت به سقوط قطار حساس باشیم، چرا که در آن صورت تنها چیزی که این قطار را از سقوط حذف می‌کند، ممکن است فقط معجزه باشد.

‌ با این اوصاف بر مبنای چشم‌اندازی که متصور هستید، به نظرتان می‌شود در شرایط کنونی به سرمایه‌گذاران و سیاستگذاران توصیه یا پیشنهادی کرد؟

با مختصات کنونی اقتصاد ایران و تداوم شرایط فعلی (تورم‌های بالا و افت شدید ارزش پولی ملی) افق روشنی پیش‌رو نیست و واقعاً در این شرایط امیدوار بودن بسیار سخت می‌شود. در شرایط کنونی که بهانه‌های امیدوارکننده همچون احیای برجام نیز تقریباً در حالت فعلی متصور نیست، بسیار سخت می‌نماید که امیدوار باشیم شرایط به قبل برگردد. در روایت‌ها مشهور است که خدا از طریق اسباب، امور را به جریان می‌اندازد اما شما نگاه کنید این اسباب که در دست خودمان است، امیدوارکننده نیست، آن‌وقت چطور باید از معجزه سخن بگوییم. من هم مانند همه تنها امیدوارم معجزه‌ای شکل گیرد یا اینکه به صورت فوری و جدی ریل‌گذاری را تغییر دهیم وگرنه بسیار سخت و شاید غیرواقع‌بینانه است، بخواهیم از بازگشت شرایط به قبل سخن بگوییم. ‌ 

دراین پرونده بخوانید ...