شناسه خبر : 39716 لینک کوتاه

ضد فوتبال

چرا اقتصاد فوتبال درست کار نمی‌کند؟

 

 پرویز گیلانی  / تحلیلگر اقتصاد

برای هر فوتبالیست خارجی تعریف کنید که مدیران باشگاه‌های فوتبال در ایران سخت تلاش می‌کنند درآمد بیشتری کسب کنند اما مدیران سازمان لیگ همه توان خود را بسیح کرده‌اند تا به هر شکل ممکن مقابل این روند بایستند، به شما خواهد خندید. در طول یکی دو هفته گذشته، تلاش‌های مدیرعامل جدید باشگاه استقلال برای به کنترل گرفتن تبلیغات محیطی و برگزاری نشست خبری پیش از بازی، از سوی سازمان لیگ با چالش‌های زیادی مواجه شده است.

آقای آجورلو که به‌تازگی بر مسند مدیریت باشگاه استقلال تکیه زده، در اقداماتی بی‌سابقه تلاش می‌کند از طریق تبلیغات محیطی و دریافت حق پخش فوتبال از صدا و سیما، برای باشگاه استقلال درآمد ایجاد کند اما تلاش‌های او با سنگ‌اندازی واضح مسوولان سازمان لیگ و امتناع سازمان صدا‌و‌سیما از پرداخت حق پخش فوتبال، نه‌تنها هنوز به نتیجه نرسیده که حواشی زیادی برای این باشگاه به وجود آورده است.

هفته گذشته سازمان لیگ در یک اقدام بی‌سابقه مانع بازی دو بازیکن خارجی این تیم شد که می‌توانست برای این باشگاه که با تیم مدعی گل‌گهر بازی داشت، هزینه سنگینی ایجاد کند اما بازی با نتیجه مساوی به پایان رسید و پس از آن، افراد زیادی به اقدام سازمان لیگ اعتراض کردند و آن را واکنشی در برابر اقدامات مدیر‌عامل باشگاه استقلال برای در اختیار گرفتن تبلیغات محیطی خواندند. پس از آن سازمان لیگ که انگار در‌صدد انتقام‌جویی از مدیران این باشگاه بود، داوری را برای بازی بعدی استقلال انتخاب کرد که در بازی‌های قبلی این تیم اشتباهات فاحشی را مرتکب شده بود. دست بر قضا در بازی اخیر هم، با اشتباه فاحش تیم داوری، دو پنالتی از تیم استقلال نادیده گرفته شد.

آقای آجورلو هفته گذشته نامه‌ای به رئیس سازمان صدا‌و‌سیما نوشت و خواستار دریافت حق پخش تلویزیونی شد. هنوز مشخص نیست رئیس صدا‌و‌سیما چه واکنشی به این نامه نشان دهد اما تجربه نشان داده، این نهاد هرگز حق باشگاه‌های فوتبال را در زمینه حق پخش تلویزنی به رسمیت نشناخته و به باشگاه‌ها چیزی پرداخت نکرده است.

این کشمکش‌ها به پایان نرسید و روز چهارشنبه هفته گذشته، مدیر‌عامل استقلال در اطلاعیه‌ای اعلام کرد؛ طبق بند ۱ ماده ۳۱ آیین‌نامه برگزاری مسابقات لیگ برتر، برگزاری کنفرانس مطبوعاتی بر عهده باشگاه میزبان است و باشگاه استقلال حق دارد نشست خبری پیش از بازی دو تیم پرسپولیس و استقلال را خودش برگزار کند. سازمان لیگ بلافاصله علیه این اطلاعیه موضع گرفت و آن را غیر‌قابل قبول اعلام کرد.

همه اقداماتی که از سوی برخی مدیران باشگاه‌های فوتبال به‌خصوص مدیران باشگاه استقلال دنبال می‌شود، برای درآمدزایی بیشتر است و تلاش مدیران سازمان لیگ هم انگار برای جلوگیری از این روند است. آیا ماموریت سازمان لیگ فوتبال ایران این است که مقابل درآمدزایی باشگاه‌ها بایستد؟

 

باشگاه‌های ورشکسته

دو باشگاه پرسپولیس و استقلال زیر نظر دولت فعالیت می‌کنند و هیات‌مدیره آنها از سوی وزیر ورزش انتخاب می‌شود اما دولت بارها اعلام کرده به دلیل تنگنای مالی دولت، بودجه‌ای در اختیار ندارد که به دو تیم دولتی اختصاص دهد. با این حال در اغلب موارد که دو باشگاه از نظر مالی به مشکل بر‌می‌خورند، وزارت ورزش به صورت غیر‌مستقیم از منابع دولت به این دو تیم کمک می‌رساند. اخیراً باشگاه پرسپولیس از محل صندوق کارآفرینی امید مبلغ ۲۲ میلیارد تومان دریافت کرده که کار این صندوق، ارائه تسهیلات کارآفرینی در مناطق محروم است. این کار انتقادهای زیادی را برانگیخته و منجر به برکناری مدیران آن شده است. باشگاه پرسپولیس قصد داشت این مبلغ را صرف پرداخت بدهی سرمربی پیشین خود کند تا پنجره نقل و انتقالاتش باز شود اما هنوز موفق به این کار نشده و حتی این احتمال وجود دارد که در آستانه برگزاری دربی، این تیم نتواند از بازیکنان خارجی که به تازگی به خدمت گرفته بهره ببرد.

 

مساله مالکیت در فوتبال ایران

در حال حاضر باشگاه‌ها در ایران یا دولتی‌اند (استقلال و پرسپولیس) یا متعلق به بخش خصوصی هستند (هوادار و پدیده) یا از طریق شرکت‌های معظم دولتی اداره می‌شوند (ذوب آهن، نفت مسجد سلیمان، فولاد مبارکه و...) یا زیر نظر نهادهای نظامی فعالیت می‌کنند (فجر سپاسی شیراز).

کاملاً واضح است که باشگاه‌داری خصوصی در فوتبال ایران راه به جایی نمی‌برد چون تجربه نشان داده هیچ باشگاه متعلق به بخش خصوصی در این ساختار نتوانسته دوام بیاورد. حتی تیم‌های دولتی هم در این ساختار قادر به تامین هزینه‌های خود نیستند اما باشگاه‌هایی که زیر نظر شرکت‌های بزرگ دولتی فعالیت می‌کنند هم امکانات بیشتری دارند و هم از وضعیت بهتری برخوردارند. بحث خصوصی‌سازی باشگاه‌های فوتبال سال‌هاست که مطرح است اما آن‌قدر مانع پیش روی بخش خصوصی وجود دارد و آن‌قدر وعده‌های بیهوده داده شده که حتی اگر عزم دولت برای واگذاری باشگاه‌ها جدی باشد، کسی پا پیش نمی‌گذارد. هرچند که اخیراً رئیس سازمان خصوصی‌سازی اعلام کرده باشگاه‌های پرسپولیس و استقلال آماده واگذاری نیستند.

 

آیا باشگاه‌های ایرانی ورشکسته هستند؟

پژمان راهبر -‌روزنامه‌نگار ورزشی- اخیراً در توئیتی نوشته: «اگر فوتبال ایران در موقعیتی است که می‌شود اسمش را ورشکستگی گذاشت، طبعاً نهاد تلویزیون از عوامل مهم این وضعیت است. از موضوع حق پخش که بگذریم (نمی‌شود گذشت)، تصویربرداری مسابقات در بدترین شرایط قرار دارد. دوربین‌های داغان و تصاویر بدون شفافیت در ورزشگاه‌های زشت. ما هنوز از عصر سیاه و سفید بیرون نیامدیم.» آقای راهبر در توئیت دیگری نوشته: «جالب است که هر هفته مساله جدی داوری داریم و هنوز تلویزیون نمی‌تواند در ورزشگاه‌های لیگ برتر چهار دوربین در زوایای مناسب بکارد. سوال مهم این است که اصلاً چرا تلویزیون به عنوان مصرف‌کننده، کار «برودکست» را بر عهده دارد وقتی که حتی شریک تجاری خوبی هم نیست.» فوتبال میدان جاذبه‌ای آفریده که دامنه آن هر روز گسترده‌تر و به تبع آن بر محبوبیت آن افزوده می‌شود. هر پدیده‌ای که دارای محبوبیت است، می‌تواند بازاری پر‌سود داشته باشد و فوتبال که محبوب‌ترین ورزش جهان به شمار می‌رود، قطعاً صنعتی پول‌ساز است و در کشورهایی که قواعد به‌درستی تعریف شده، اقتصادی متنوع و پر‌رونق دارد. اما این صنعت در ایران به‌درستی کار نمی‌کند و بیشتر از آنکه منافع ایجاد کند، زیان می‌آفریند. در صورتی که اقتصاد فوتبال به‌درستی کار کند، این امکان وجود دارد که باشگاه‌ها بتوانند از عهده مخارج خود برآیند. اما قسمت عمده آنچه می‌شود به عنوان معضل درباره فوتبال ایران مطرح کرد، در یک چیز خلاصه می‌شود؛ اینکه اقتصاد فوتبال در ایران درست کار نمی‌کند. وقتی از اقتصاد فوتبال صحبت می‌کنیم، دقیقاً از چه چیزی صحبت می‌کنیم؟

 

حلقه مفقوده فوتبال

جز اینکه ذی‌نفعان زیادی وجود دارند که اجازه نمی‌دهند فوتبال هم مثل خیلی از حوزه‌های دیگر، حکمرانی کارآمدی داشته باشد، «اقتصاد» و سازوکارهای اقتصادی، حلقه مفقوده صنعت فوتبال در ایران است. صنعتی که در بسیاری از کشورهای جهان گردش مالی بالایی دارد و سود‌آور است به دلیل دخالت‌های دولتی و سیاستگذاری غلط و همچنین فساد و فعالیت ذی‌نفعان به مرز ورشکستگی رسیده و روزگار بدی را سپری می‌کند.

در خیلی از کشورها دولت‌ها اجازه داده‌اند این صنعت با سرمایه بخش خصوصی روی پای خود بایستد اما در کشور ما تلاش‌ها برای استقرار سازوکارهای صحیح و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی همواره به بن‌بست رسیده و ذی‌نفعان هرگز اجازه نداده‌اند این صنعت از عهده مخارج خود برآید. موضوع این است که هر مسوولی در ایران فکر می‌کند حوزه مدیریتش ارتباطی با اقتصاد آن حوزه ندارد. مثلاً وزیر ورزش و جوانان، خود را متصدی ورزش کشور می‌داند و هیچ وقت متصور نیست که مسائل حوزه کاری او به اقتصاد آن حوزه هم مرتبط است. اقتصاددانان معتقدند هر مسوولی ابتدا باید مسوولیت اقتصاد حوزه خود را بپذیرد و به دنبال استقرار سازوکارهای صحیح اقتصادی در حوزه خود باشد.

 

درآمدزایی باشگاه‌های فوتبال

33گردش مالی فوتبال در جهان قابل توجه است، به طور مثال درآمد سالانه باشگاه‌های انگلیسی، بالغ بر پنج میلیارد یورو است. لیگ‌های آلمان و اسپانیا با حدود سه میلیارد یورو درآمد سالانه در رتبه‌های بعد قرار دارند. ایتالیا و فرانسه هم از لیگ حرفه‌ای خود حدود دو میلیارد یورو در سال درآمد دارند. درآمد روسیه در سال هم حدود 800 میلیون یورو است. کشوری که درآمد فوتبال حرفه‌ای‌اش می‌تواند برای ما درس داشته باشد، ترکیه است که درآمد سالانه لیگ آن حدود 700 میلیون یورو است. این درآمدها از کجا می‌آید؟ به صورت کلی باشگاه‌های فوتبال در جهان از سه مسیر «حق پخش تلویزیونی»، «فروش محصولات با لوگوی باشگاه» و «درآمدهای تجاری» کسب درآمد می‌کنند. حق پخش تلویزیونی درآمد حاصل از فروش امتیاز پخش زنده در تلویزیون یا بسترهای آنلاین است که بیشترین سهم را در درآمدزایی باشگاه‌ها دارد. درآمد ناشی از فروش محصولات باشگاه هم از سه مسیر قابل دستیابی است؛ یا در روزهای برگزاری مسابقات به دست می‌آید که شامل فروش بلیت و محصولاتی نظیر لباس و کلاه و... می‌شود. یا از طریق فروشگاه‌های مشخص و از مسیر فروش مستقیم به دست می‌آید یا به صورت آنلاین به فروش می‌رسد. در نهایت، درآمد تجاری باشگاه هم از اهمیت زیادی برخوردار است که می‌تواند شامل تبلیغات محیطی در زمین مسابقه، تبلیغات روی البسه بازیکنان یا حتی خرید و فروش بازیکن باشد.

اما همان‌طور که اشاره شد، فروش حق پخش بازی‌ها بیشترین سهم را در سبد عایدی باشگاه‌های فوتبال دارد. به طور مثال درآمد حق پخش تلویزیونی در لیگ ترکیه، حدود 350 میلیون یورو است. باشگاه‌های حاضر در این لیگ، حدود 205 میلیون یورو درآمد از طریق اسپانسر و تبلیغات روی لباس‌ها دارند و حدود 80 میلیون یورو هم از بلیت‌فروشی درآمد به دست می‌آورند. سوال این است که چرا چنین درآمدهایی برای باشگاه‌های ایرانی قابل تصور نیست؟

در اقتصاد این خیلی مهم است که حق و حقوق افراد یا بنگاه‌ها توسط قانون به رسمیت شناخته شود تا فرد یا بنگاه به سطحی از درآمد و سود برسد و این روند اثر بسیار زیادی در شکل‌گیری و روند آن صنعت دارد.

به طور مثال حق پخش تلویزیونی که برای باشگاه‌های فوتبال حیاتی است، ارقام قابل توجهی را شامل می‌شود که می‌تواند پیشران صنعت فوتبال یک کشور باشد. بدیهی است باشگاه‌هایی که طرفداران بیشتری دارند، بیشتر از باشگاه‌های کم‌طرفدار از این درآمد منتفع می‌شوند. چون باشگاهی که طرفدار بیشتری دارد، نفع بیشتری به این صنعت می‌رساند و تلویزیون هم این امکان را پیدا می‌کند که بیشتر تبلیغ جذب کند و درآمد بیشتری در اختیار باشگاه قرار دهد و همین چرخه باعث ایجاد انگیزه در باشگاه‌ها می‌شود که طرفداران بیشتری داشته باشند و درآمد خود را افزایش دهند. بنابراین، همین باعث می‌شود باشگاه به فکر این باشد بازیکنان بهتری جذب کند که کیفیت بهتری داشته باشند و بهتر بازی کنند تا تماشاچی بیشتری جذب شود و این چرخه با درآمد باشگاه رابطه مستقیم پیدا می‌کند و به‌تبع آن، اصلاحات نیز در باشگاه به وجود می‌آید.

 در فوتبال ایران چنین رابطه‌ای وجود ندارد. مثلاً دو باشگاه مهم کشور، به بودجه دولت متصل هستند و در سایه سیاستگذاری نادرست، بیشتر تمایل دارند به طور مستقیم و غیر‌‌مستقیم از دولت بودجه بگیرند تا اینکه خود درآمد ایجاد کنند. یعنی این دو باشگاه یا باشگاه‌های مشابه که تحت مالکیت دولت هستند، بیشتر ترجیح می‌دهند از منابع عمومی ارتزاق کنند.

 از این دو باشگاه بدتر، باشگاه‌های صنعتی هستند که هزینه خود را از منافع سهامداران بنگاه‌ها برداشت می‌کنند و کمکی هم به تبلیغ و توسعه آن صنعت نمی‌کنند. البته ایراد اصلی به دولت برمی‌گردد که چنین وظیفه‌ای را گردن کارخانه‌های تولیدی گذاشته است. نکته دیگر این است که در فوتبال ایران، پولی که وارد باشگاه می‌شود تا هزینه شود ارتباط مستقیمی با عملکرد باشگاه ندارد و وقتی عملکرد نباشد، ساختار باشگاه‌ها به سمتی می‌رود که سالم و سلامت نیست. ساختار درست زمانی شکل می‌گیرد که عملکرد باشگاه، بیننده بیشتری جذب کند و در پی آن، درآمد بیشتری ایجاد شود.

اما نکته جالب این است که برخی باشگاه‌های صنعتی نمی‌توانند کارگران کارخانه‌ای را که نامش بر لباسشان نقش می‌بندد برای دیدن بازی‌های خود به ورزشگاه بکشانند و حتی قادر به جذب 200 طرفدار نیستند اما بودجه‌های کلانی در اختیار می‌گیرند و اغلب نتایج بدی رقم می‌زنند. اینکه نام کارخانه صنعتی روی لباس یک تیم فوتبال نقش ببندد هیچ مزیتی برای آن کارخانه ایجاد نمی‌کند چون محصولی تولید نمی‌کند که نیاز به تبلیغ داشته باشد اما برای افرادی که اطراف باشگاه صنعتی فعالیت می‌کنند،  درآمدهای کلان می‌آفریند. یکی دیگر از نقاط ضعف لیگ فوتبال ایران این است که باشگاه‌ها در صورت قهرمانی پاداش دریافت نمی‌کنند این در حالی است که اگر باشگاه‌ها به مسابقات آسیایی صعود کنند، در صورت صعود به رده‌های بالاتر، پاداش دریافت می‌کنند. از این جهت، شاید شیرین‌ترین درآمدی که باشگاه‌های ایرانی می‌توانند کسب کنند، صعود به مسابقات باشگاه‌های آسیا و موفقیت در آن است. باشگاه پرسپولیس در سال‌های گذشته دوبار به فینال این مسابقات راه یافته و حدود پنج‌میلیون دلار پاداش دریافت کرده است.

 

چرا بخش خصوصی پا پیش نمی‌گذارد؟

اگر قرار بود سرمایه‌گذاران بخش خصوصی به سرمایه‌گذاری در صنعت فوتبال علاقه‌مند شوند، باید این اصول رعایت می‌شد:  باید انگیزه سرمایه‌گذاری تشویق می‌شد.

 مطابق الگوهای موفق در جهان، حکمرانی فوتبال تدوین می‌شد.  حد‌و‌مرز دخالت‌های دولت در فوتبال مشخص می‌شد.  باید قوانین مترقی برای تعریف جرائم و مجازات تبانی و فساد نوشته می‌شد.  زمین بازی بخش خصوصی ترسیم می‌شد.  باید راه‌های کسب درآمد هموار می‌شد.  باید نهاد مالکیت تحکیم پیدا می‌کرد.  باید نهاد رقابت شکل می‌گرفت.  باید نهاد قضاوت در دفاع از مالکیت و رقابت به وجود می‌آمد.  باید رابطه با بازارهای جهانی تعریف می‌شد. باید نهادی به وجود می‌آمد که بر فرآیندهای مورد اشاره نظارت کافی داشته باشد.

همان‌طور که اشاره شده، باشگاه‌داری در ایران همان مشکلاتی را دارد که بخش تولید با آن درگیر است. یعنی ساختاری که مالکیت در آن متزلزل است و نهاد رقابت شکل نگرفته و گرفتار انحصار است، هرگز موفق عمل نمی‌کند. در نتیجه، برای بخش خصوصی نمی‌ارزد که ریسک باشگاه‌داری را بر عهده گیرد. در عوض ممکن است عده‌ای سراغ باشگاه‌داری بیایند که بخواهند از آن برای پوشاندن یکسری تخلفات مالی استفاده کنند. از همه اینها بدتر، انحصاری است که در بخش صداوسیما داریم که به عقیده اقتصاددانان نوعی زورگیری سفید است. در این فقره، مساله فقط درآمد نیست. آنچه باید تاکید شود این است که باید درآمدی باشد که انگیزه‌ای ایجاد کند تا باشگاه‌ها ساختار سالمی داشته باشند و انگیزه پیدا کنند که بازیکن پرورش دهند و سوددهی داشته باشند. اینکه یک باشگاه از بخش صنعت پول هنگفتی بگیرد و آن را هزینه کند، رفتار سلامتی نیست. نه اسم باشگاه برای کارخانه فایده دارد و نه آن پول به عملکرد باشگاه ربط دارد و بیشتر شبیه زدوبندی است که در یک منطقه می‌شود تا باشگاه‌داری صورت گیرد که شاید شهرتی آنجا کسب شود یا کمک کند کسانی که در قدرت سیاسی هستند، محبوبیت بیشتری کسب کنند. همان‌طور که در ابتدای نوشته اشاره شد، وضعیت درآمد باشگاه‌های فوتبال مشخص نیست و اگر می‌بینیم بخش خصوصی سهم اندکی در صنعت فوتبال دارد، به این دلیل است که مثل بیشتر کشورها، راه‌های کسب درآمد برای سرمایه‌گذار بخش خصوصی فراهم نیست. در این زمینه یک مانع بزرگ وجود دارد؛ اینکه دولت علاقه دارد باشگاه‌داری کند و حضورش را در فوتبال تداوم بخشد. حضور دولت معمولاً با انحصار همراه است و انحصار دولتی باعث می‌شود بخش خصوصی سراغ آن صنعت نرود. چون بخش خصوصی در هیچ صنعتی توانایی رقابت با دولت را ندارد. در حال حاضر انحصار به دو شکل خودش را در فوتبال نشان می‌دهد. یکی در انحصار پخش مسابقات و یکی حضور فعال در باشگاه‌داری. بنابراین طبیعی است که سرمایه‌گذار بخش خصوصی علاقه‌ای به حضور در فوتبال نداشته باشد. در انتها به گمانم یک نفر باید به مدیران سازمان لیگ یادآوری کند که «دوره بزن در رو گذشته»، هر‌چه در این سال‌ها درآمدها و هزینه‌های کلان فوتبال را پنهان نگه داشتید، بس است، این بار باید به شفافیت تن دهید و چه خوب است اگر مدیران باشگاه‌های پرسپولیس و استقلال در زمین بازی، رقابت کنند اما خارج از آن، برای شفاف شدن فوتبال ایران با فساد و انحصار بجنگند. 

دراین پرونده بخوانید ...