شناسه خبر : 39753 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کالای کمیاب

مارک کارنی چگونه دنیایی بهتر برای همه ترسیم می‌کند؟

 

الهام حمیدی / نویسنده نشریه 

88مارک کارنی، رئیس سابق بانک مرکزی کانادا و انگلستان در کتاب جدید خود به نام «ارزش‌ها: ایجاد دنیایی بهتر برای همه» به بررسی تاثیر مخرب بنیادگرایی بازار بر سیستم اقتصادی و ارزش‌های دموکراتیک و انسانی یک جامعه می‌پردازد. او که لیسانس اقتصاد خود را از دانشگاه هاروارد و فوق‌لیسانس و دکترای خود را از دانشگاه آکسفورد گرفته است، علاقه زیادی به تاریخ سیاست و اقتصاد دارد. کارنی در شروع کتابش به تحلیل مفهوم «ارزش» که توسط ارسطو، آدام اسمیت و کارل مارکس ارائه شده می‌پردازد و توضیح می‌دهد چگونه نئو‌کلاسیک‌ها توانستند مفهوم «ارزش» در یک بازار را در حد «ارزش» درک‌شده از سوی مصرف‌کننده کالا پایین بیاورند و همین رویکرد آغاز حکمرانی پول و سیستم بانکی را رقم بزند. تمرکز اصلی مارک کارنی در این کتاب روی سه بحران بزرگ قرن بیست و یکم است یعنی، رکود سال 2008، پاندمی کرونا و تغییرات اقلیمی که از نگاه نویسنده همه این بحران‌ها به نوعی ریشه در غلبه ارزش‌های پولی بر سایر ارزش‌ها دارد. در همه آنها می‌توان تحلیل رفتن ارزش‌های انسانی و تاثیر مخرب آن را مشاهده کرد. در کتاب خود، کارنی با جزئیات توضیح می‌دهد که چگونه قانونگذاری ضعیف که حاصل ارزش‌گذاری‌های ضعیف به اصطلاح نخبگان اقتصادی و سیاسی در جوامع بازاری بوده به شکل‌گیری بحران‌های اقلیمی، سیاسی و اقتصادی در سال‌های اخیر منجر شده است.

ارزش‌هایی که کارنی به آنها به عنوان نیروی محرک نوآوری و رشد اقتصادی در جامعه‌ای یکدست اشاره دارد، عبارت‌اند از: انصاف، اتحاد، مقاومت، مسوولیت‌پذیری، پایداری، تواضع و پویایی که به اعتقاد او احساس شفقت و همدردی، این هفت ارزش را به هم می‌پیوندد. بر اساس همین تعریف، برای تشکیل یک جامعه خوب سه اصل مورد نیاز است: برابری بین نسل‌ها، برابری در توزیع درآمد و برابری در فرصت‌های زندگی. بسیار غم‌انگیز است که ارزش‌هایی که باید اساس و بنیان نظم جهانی سیاسی و اجتماعی باشند، در جامعه مدرن قربانی حاکمیت ایدئولوژی سودگرایانه قرن بیست و یکمی شده‌اند.

در میان سه بحران مورد بحث مارک کارنی، بحران تغییرات اقلیمی برای او از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا کارنی در سال 2020 به عنوان نماینده ویژه سازمان ملل در امور مالی و راهبردی تغییرات اقلیمی انتخاب شده است. کارنی همچنین مشاور نخست‌وزیر کانادا در کنفرانس تغییرات اقلیمی بود که امسال در گلاسکو برگزار شد. او می‌داند تغییرات اقلیمی مصیبتی است که معکوس کردن روند آن بسیار زمان‌بر و هزینه‌بر است. تغییرات اقلیمی باعث یک چرخه ویرانگر می‌شود که بالا آمدن سطح آب دریاها و آب‌وهواهای شدید به خرابی خانه‌ها، افزایش مهاجرت، از دست رفتن دارایی‌ها و کاهش بازدهی تولید منجر می‌شود. او می‌داند که نگاه اقتصادی و منفعت‌محور به حل مشکلات اقلیمی، زمان را برای ما از دست می‌دهد تا جایی که شاید دیگر راه برگشتی برای بشر باقی نماند.

کارنی همچنین در کتاب خود نشان می‌دهد که چگونه بها دادن به نهادهای مالی قدرتمند با ظرفیت‌های فناوری بالا، باعث شد سرمایه‌گذاران خرد از بازار خارج شوند. خروج سرمایه‌گذاران خرد به تحلیل رفتن بافت اجتماعی منجر شده که امور مالی برای سال‌ها در تار و پود آن ریشه کرده بود. او ایمان دارد که در این آشفته‌بازار تسلط پول بر همه ابعاد زندگی انسان، همچنان بخش مالی می‌تواند راه را برای دستیابی به اقتصاد کربن صفر هموار کند. او چارچوبی ارائه می‌دهد که به باور او تنها مسیر برای گذار اقتصادهای آسیب‌دیده از پاندمی به یک نظام سرمایه‌داری منصفانه و دوستدار محیط زیست است.

کتاب او با بررسی گسترده تاریخچه اقتصاد سیاسی آغاز می‌شود، تحلیل‌های تاریخی او خواننده‌ها را وادار می‌کند که نگاهی دقیق‌تر به متون تاریخی، سیاسی و اقتصادی بیندازند که به‌طور قطع سال‌هاست به دست فراموشی سپرده شده‌اند. او در بخش نخست کتاب به بررسی تاریخچه اقتصاد بازار می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه ارزش‌ها فقط به یک ارزش آن ‌هم ارزش اقتصادی که از طریق قیمت سنجیده می‌شود تقلیل پیدا کرده است.

کارنی معتقد است که تجاری‌سازی کالاهای عمومی باعث بیش‌ارزشگذاری پول و بیش‌ارزش‌گذاری کالاهای خصوصی نسبت به کالاهای عمومی مانند محیط زیست و زیرساخت عمومی شده است. دهه‌ها سیاست‌های نئو لیبرال که در دوران تاچر-ریگان شروع شد از یک‌سو باعث افزایش ثروت جهانی شده است و از سوی دیگر، همزمان نابرابری درآمد و کاهش فرصت‌ها را برای افرادی که ثروتمند نبودند یا تحصیلات عالی نداشتند نیز به همراه داشته است. تغییر جهت سیاست جهانی به سیاست‌های دست راستی باعث رشد سیستماتیک نژادپرستی و افزایش بحران‌های حوزه سلامت و اقتصاد شده که البته پاندمی کرونا نیز در تشدید این بحران‌ها بی‌تاثیر نبوده است. کارنی معتقد است که چنین محیط پرتنشی طبیعتاً کارشناسانی را که می‌توانند برنامه‌ریزی دقیقی برای تهدیدهای اقلیمی یا نرخ بالای بیکاری داشته باشند دلسرد و ناامید می‌کند.

هدف پلت‌فرم سیاسی جامعی که کارنی پیشنهاد کرده است، دستیابی به یک جامعه انسانی و ایجاد حکومتی است که بر مبنای هفت ارزش پیشنهادی او یعنی انصاف، اتحاد، مقاومت، مسوولیت، پایداری، تواضع و پویایی شکل گرفته باشد. در هر فصل از این کتاب، ایده‌هایی برای اصلاح زیرساخت‌های سیاسی و اقتصادی به منظور بهبود رفاه عمومی پیشنهاد می‌شود. همچنین طرح‌های خلاقانه‌ای به رهبران سیاسی و اقتصادی دنیا و به شرکت‌ها ارائه می‌شود تا شاید بتوان ارزش‌های انسانی که به نسل آینده انتقال می‌دهیم به بهترین شکل حفظ شود. کارنی بر این باور است که این ایده‌ها می‌توانند اساس و بنیان برنامه راهبردی برای رهبران و شرکت‌های تجاری باشند به گونه‌ای که ارزش‌های بازاری جای خود را به ارزش‌های انسانی بدهند.

کارنی خواستار اجرای عدالت، استانداردهای بالای خدمات درمانی، حمایت از حقوق سیاسی و مدنی، فقرزدایی، حفظ تنوع طبیعی و حفظ منابع به عنوان اهداف اصلی سیاسی و اجتماعی جوامع دموکراتیک است. او می‌گوید باید به جای حفظ تعدادی از ارزش‌ها به قیمت قربانی کردن تعدادی دیگر، راه‌هایی برای دستیابی به مجموعه‌ای از ارزش‌ها پیدا کرد؛ این یعنی انجام کار درست و بی‌نقص انجام دادن آن و کار درست به معنی در نظر گرفتن دغدغه‌هایی مانند پیامدهای محیط زیستی، اجتماعی و مدیریتی یک کسب‌وکار یا یک تجارت.

کتاب کارنی یادآور کتاب دیگری نوشته ژان تیرول، برنده جایزه نوبل اقتصاد سال 2014 است. او در سال 2017 کتابی به نام «اقتصاد برای منافع عمومی» را منتشر کرد. تیرول و کارنی هردو نویسندگانی آشنا با دنیای تجارت، امور مالی و قوانین دولتی هستند که در کتاب‌های خود خواستار ایجاد توازن بین بازار و اصول اخلاقی شده‌اند. البته شاید واژگان مورد استفاده آنها کمی متفاوت باشد. تیرول در کتاب خود از منافع عمومی به عنوان افقی که هدف بازار باید بر روی آن متمرکز باشد، حمایت می‌کند در حالی که کارنی می‌گوید هفت ارزش منتخب او، باید یک بستر مناسب برای رشد ارزش‌های اقتصادی در یک جامعه را فراهم کنند. هردو نویسندگان از مخالفان سودگرایی ساده‌انگارانه و غلبه منطق اقتصاد بر ارزش و اخلاقیات هستند ولی از نگاه پاتریک رایردان، استاد دانشگاه آکسفورد، اگرچه هیچ‌کدام از این‌گونه موضع‌گیری‌ها نمی‌توانند درک درستی از چگونگی موثر بودن خوبی‌های انسانی، ارزش‌ها و اصول اخلاقی فراهم کنند، اما باید همیشه قدردان روزنه‌های کوچکی باشیم که کمک کنند ما را از تسلط منطق اقتصاد بر ارزش‌ها و اخلاقیات نجات دهند.

به گفته باب پابلیکور، اقتصاددان فعال در دولت کانادا، نظرات کارنی می‌تواند از دیدگاه‌های جنبش آنتیگونیش که در اواسط قرن بیستم در میان مدرسین کاتولیک در کانادا شکل گرفت، الهام گرفته باشد. جنبش آنتیگونیش که پایه‌گذار آن تعدادی کشیش و معلم بودند، جنبشی شناخته‌شده در سراسر دنیا به عنوان نمادی از تئوری و عمل در ایجاد تغییرات اجتماعی است. رهبران این جنبش به منظور بهبود شرایط اقتصادی و اجتماعی ایالت نوا اسکوشیا در کانادا، برنامه‌هایی با هدف آموزش و افزایش آگاهی بزرگسالان، توسعه شرکت‌های تعاونی، تامین مالی خرد و توسعه مناطق دورافتاده را اجرایی کردند تا بتوانند شرایط اقتصادی و اجتماعی جوامع کوچک‌تر این ایالت را بهبود ببخشند. در ابتدا رهبران این جنبش در ایالت نوا اسکوشیا، تصمیم داشتند که فقط برای بهبود شرایط انسانی و معنوی در این ایالت اقداماتی انجام دهند ولی به این نتیجه رسیدند که قدم اول برای رسیدن به این هدف، فراهم کردن آزادی اجتماعی و اقتصادی برای همه مردم است. مردم نوا اسکوشیا برای سال‌های طولانی خود را مقصر فقر و آسیب‌پذیر بودنشان می‌دانستند. از نظر آنها پول و تجارت دو نیروی مرموز خارج از کنترلشان بودند. ماهیگیران و کشاورزان مورد سوءاستفاده دلالان قرار می‌گرفتند. رهبران این جنبش به این نتیجه رسیدند که اگر کشاورزان و ماهیگیران بتوانند درک درستی از شرایط خود داشته باشند یا حتی بتوانند با همکاری یکدیگر شرکت‌های تعاونی داشته باشند، به‌طور قطع به امنیت اقتصادی رسیده و همین زمینه‌ساز آزادی و خودباوری بیشتر آنها می‌شود. کارنی نیز در بخشی از کتاب خود می‌گوید: «شواهد بسیاری وجود دارد که برابری می‌تواند نیروی محرک رشد باشد. جوامع یکدست از خود مقاومت بیشتری نشان داده و تمایل بیشتری برای سرمایه‌گذاری دارند، چنین جوامعی همچنین از نهادهای سیاسی بسیار قوی برخوردارند... جامعه‌ای که فرصت‌های یکسانی را برای همه افراد جامعه فراهم می‌کند، بستر مناسب‌تری برای رشد است تا جامعه‌ای که فقط به نفع خواص خود عمل می‌کند.» موسی کوآدی، نویسنده کتابی در مورد جنبش آنتیگونیش، بر این باور است که «تنها امید دموکراسی این است که فرهیختگانی مستقل و پرانرژی پیدا شوند که حاضر به اضافه‌کاری بدون دستمزد باشند تا شاید بتوان جامعه‌ای آزاد و سعادتمند ایجاد کرد». کارنی در مصاحبه‌ای با روزنامه گاردین می‌گوید: قیمت‌گذاری روی فعالیت‌های انسانی باعث تحلیل رفتن اخلاقیات و مسوولیت‌پذیری مدنی می‌شود. سوال اخلاقی اینجاست که تا کجا باید تبادل دوطرفه را فقط برای کسب سود بیشتر انجام دهیم؟ آیا مثلاً برای فرزند داشتن هم باید بازاری درست شود؟ یا مثلاً برای انصراف از خدمت در ارتش باید مزایده برگزار شود؟

مدارک زیادی وجود دارد که نشان داده وقتی بازارها وارد روابط انسانی و تعاملات اجتماعی شده‌اند، حضور در بازار می‌تواند ماهیت کالاها و شیوه‌های اجتماعی حاکم بر آنها را تغییر دهد. مثال بسیار شناخته‌شده در همین زمینه مطالعه‌ای است که ریچارد تیتموس در مورد مقایسه سیستم اهدای خون در آمریکا و در انگلستان انجام داده است. تیتموس در پژوهش خود نشان داد سیستم داوطلبانه اهدای خون در انگلستان بسیار بهتر از این سیستم در آمریکاست که بابت اهدای خون به مردم پول پرداخت می‌کند. او بحث اخلاقی را نیز اضافه می‌کند که پولی کردن این فرآیند، خون را به کالایی تبدیل می‌کند که روحیه فداکاری و ازخودگذشتگی را از بین می‌برد و احساس مسوولیت‌پذیری مردم برای اهدای خون به منظور حمایت از یکدیگر در جامعه را به مرور کمرنگ می‌کند. بسیاری از اقتصاددانان اعتقاد دارند که فضایل مدنی و اجتماعی تبدیل به کالاهای کمیابی در جامعه شده‌اند، ولی شواهد گسترده نشان می‌دهد هر چه بستر مناسب برای اِعمال عملکردهای اخلاقی و انسانی بیشتر شود، روحیه عمومی در جامعه نیز تقویت می‌شود.

89در کتاب کارنی شاهد تحلیل‌های بسیار قوی از تاثیر اقتصادهای سردرگم، فرهنگ‌های بی‌اخلاق و نهادهای کم‌ارزش که فاقد مسوولیت‌پذیری و انسجام هستند، در بروز یا تشدید بحران‌های عصر مدرن هستیم. برای مثال، به عملکرد بانک‌ها نگاه دقیق بیندازید. آنها به دور از واقعیات جامعه، در یک دنیای خیالی سیر می‌کنند که در آن ترازنامه‌هایشان با کمترین ریسک، رشد تصاعدی دارد و همیشه مورد حمایت دولت و قانونگذارانی هستند که بازار، و فقط بازار، را در اولویت خود قرار می‌دهند. اما ناگهان، پاندمی کرونا شروع می‌شود که دولت‌ها برای آن هیچ آمادگی ندارند ولی آنها باز هم به روند تحلیل هزینه و سود خود ادامه می‌دهند، در حالی که این بحران، بحرانی است که با ارزش‌های انسانی باید حل و فصل بشود، ارزش‌هایی مانند توانایی انسان برای مراقبت از یکدیگر، نه با ارزش‌های مادی و اقتصادی. این همان اشتباهی است که برای تغییرات اقلیمی نیز مرتکب می‌شویم، جایی که انسان، زندگی‌اش و ارزش‌های انسانی‌اش نادیده گرفته می‌شود.

کارنی به عنوان رئیس سابق بانک مرکزی کانادا و انگلستان، خود زمانی از عوامل ظهور جوامع بازاری و کاهش ارزش‌ها بود. اما اکنون او و سایر اقتصاددانان معتقدند جامعه ما غرق در رویای آرمان‌شهری است که بر پایه ثروت و فروپاشی روابط انسانی بنا نهاده شده است. کل محتوای کتاب او اقتصادهای امروزی را به دلیل نادیده گرفتن انسانیت و جایگزین کردن آن با ارزش‌های عینی محکوم می‌کند. وقتی سازوکار بازارها بر مبنای سلیقه‌های فردی است، در نهایت همه تسلیم نیروی بازار می‌شویم. همین فرآیند تا عمیق‌ترین لایه‌های جامعه هم رسوخ می‌کند و حتی حوزه سلامت و جان انسان‌ها نیز تحت تاثیر همین نوع دیدگاه قرار می‌گیرند. البته نویسنده کتاب، بازارها را منبع انرژی و پویایی می‌داند ولی همزمان نگاه متعصبانه به عملکرد بازار به عنوان نهادی تغییرناپذیر و به دور از اشتباه را نیز محکوم می‌کند. او ده صفحه از کتاب خود را به افسانه‌هایی که در مورد بازار وجود دارند، اختصاص داده است؛ افسانه‌هایی مانند «این دفعه فرق خواهد داشت»، «بازار که مشکلی ندارد» یا «همه بازارها اخلاق‌محور هستند». سایت گاردین در تحلیل این کتاب می‌نویسد «همین ده صفحه از فهرست کامل افسانه‌های بازار، به تنهایی دلیل کافی است برای خواندن کل کتاب مارک کارنی».

کارنی باور قلبی دارد که هر کار درستی نتیجه خوب به همراه دارد و می‌گوید این دیدگاه باید جایگزین دیدگاه فعلی شرکت‌ها شود. درست است که شرکت‌ها نباید از ارزش سهام سهامداران خود غافل شوند، ولی آنها نباید مسوولیت خود را نسبت به ذی‌نفعان خُرد در جامعه نیز فراموش کنند. این در حالی است که در اقتصاد بازاری، مدیران فقط امانتدار شرکت بوده و تنها وظیفه‌شان تامین منافع شرکت است. ولی در واقع منافع شرکت در چیست و چگونه باید تعریف شود؟ برای مثال منافع بلندمدتی مانند پایداری شرکت و مقبولیت اجتماعی آن دو ویژگی هستند که شاید ماهیت اقتصادی نداشته باشند ولی برای بهبود عملکرد اقتصادی بسیار ضروری هستند. در بعضی کشورها، قانونگذاران در تلاش‌اند قوانین طوری تغییر پیدا کنند که سیاست‌های حمایت از ذی‌نفعان خرد نیز در اهداف تجارت گنجانده شوند.

در میان 500 صفحه کتاب کارنی، می‌توان بحث‌های مفیدی برای موضوعات خاص پیدا کرد. موضوعاتی مانند آینده رمزارزها، نیاز به مسوولیت‌پذیر بودن و شفافیت در بازار و نقش سودآوری و پول‌سازی در حل مشکلات اقلیمی. برای هرکدام از این مشکلات، گزینه‌های سیاسی وجود دارند که می‌توان به کمک آنها به حل این مشکلات کمک کرد. ارزش در بازار تعیین‌کننده ارزش‌های یک جامعه است و می‌تواند در خدمت ارزش‌های انسانی باشد. به گفته اسکار وایلد، ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که قیمت همه چیز را می‌دانیم ولی چیزی از ارزش آنها نمی‌دانیم، این هزینه غیرقابل محاسبه‌ای برای جامعه ما، نسل آینده و سیاره ما به همراه خواهد داشت. 

دراین پرونده بخوانید ...