شناسه خبر : 33389 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مخدوش شدن اعتماد جامعه

حسین سراج‌زاده از درس‌های ساقط شدن هواپیمای مسافربری بر آسمان جامعه ایران می‌گوید

بعد از ترور سردار قاسم سلیمانی به دست آمریکایی‌ها در عراق، ایران تصمیم به تلافی این جنایت گرفت و لحظاتی پیش از خاکسپاری سردار سلیمانی در کرمان که آن مراسم باشکوه نیز 60 قربانی در پی داشت، در نیمه‌های شب پایگاه نظامی نیروهای آمریکایی در عراق با موشک‌های نقطه‌زن ایران هدف قرار گرفت. اما متعاقب آن سطح آمادگی ایران و آمریکا برای احتمالات تلافی‌جویانه یک حادثه غم‌انگیز و بسیار تراژیک را در ایران به وجود آورد.

مخدوش شدن اعتماد جامعه

بعد از ترور سردار قاسم سلیمانی به دست آمریکایی‌ها در عراق، ایران تصمیم به تلافی این جنایت گرفت و لحظاتی پیش از خاکسپاری سردار سلیمانی در کرمان که آن مراسم باشکوه نیز 60 قربانی در پی داشت، در نیمه‌های شب پایگاه نظامی نیروهای آمریکایی در عراق با موشک‌های نقطه‌زن ایران هدف قرار گرفت. اما متعاقب آن سطح آمادگی ایران و آمریکا برای احتمالات تلافی‌جویانه یک حادثه غم‌انگیز و بسیار تراژیک را در ایران به وجود آورد. سقوط هواپیمای مسافربری خط تهران- کی‌یف که مسافران غالباً ایرانی را به مقصد اوکراین حمل می‌کرد با اشتباه پدافند موشکی 176 نفر را به کام مرگ برد. اما حادثه سقوط به خودی خود جز اندوه از دست رفتن هموطنان که عمدتاً نخبگانی دانشگاهی و مردم عادی بودند، مساله دیگری را نیز آشکار کرد. شائبه‌هایی درباره ساقط شدن هواپیما با موشک‌های ایرانی از سوی رسانه‌های غربی مطرح شد. ایران انکار کرد و رسانه‌های داخلی در دام یک خبررسانی تعمدی غلط جامعه را به سمت حادثه دیگری بردند. نتیجه آنکه با اطلاعاتی که روزبه‌روز بیشتر ابعاد جهانی می‌یافت نیروهای مسلح ایران در بیانیه‌ای پذیرفت که هواپیما را سهواً و با یک خطای انسانی ساقط کرده است. این اعتراف بعد از سه روز خبررسانی ناصحیح جامعه را ملتهب کرد و نوعی بی‌اعتمادی در جامعه به وجود آورد. حسین سراج‌زاده رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران در این گفت‌وگو به ابعاد مختلف این ماجرا پرداخته است.

♦♦♦

بعد از سقوط هواپیمای اوکراینی با مسافران غالباً ایرانی مقیم کشورهای دیگر در نزدیکی تهران و حواشی بعد از آن، ذهنیت پنهان‌کاری، دروغگویی و نوعی عدم صداقت حکمرانان در ذهن مردم تقویت شد و بعد از آن این پرسش مطرح شده است که آیا این اتفاق منجر به تضعیف شدید سرمایه اجتماعی و ترویج نوعی بی‌اعتمادی نشده است؟

بله، همین‌طور است. اتفاقات بعد از سقوط هواپیما سرمایه اجتماعی را با خود پایین کشید. قطعاً این حادثه و حواشی پیرامون آن یک نقطه عطف بود چراکه چیزهایی را برای جامعه برملا کرد که قبلاً هم بوده ولی پنهان مانده بود. اما این ماجرا فرصت و زمینه‌ای برای آشکار شدن و غیرقابل کتمان بودن وقایعی شده که دیگر توجیه‌پذیر نیستند. متاسفانه نظام مدیریتی ما در سطوح مختلف آن‌طور که انتظار می‌رود شفاف و پاسخگو و مسوولیت‌پذیر نیست. به‌خصوص بخش‌هایی از نظام مدیریتی ما در شرایط ویژه‌ای به خودشان اجازه می‌دهند که سانسور شدید خبری و اطلاع‌رسانی ایجاد کنند و با توجیهاتی مثل حفظ کیان کشور، حفظ نظام و... پرده‌پوشی اتفاق می‌افتد و مطبوعات زیر فشار و کنترل قرار می‌گیرند و افرادی را که حرف‌ها و صداهای متفاوتی مطرح می‌کنند برایشان محدودیت ایجاد می‌کنند. این رویه رویه تازه‌ای نیست. این موضوع خاص اما با توجه به جنبه کاملاً تراژیک سقوط هواپیما و حساسیتی که در افکار عمومی نسبت به این اتفاق ایجاد کرد، مقدار بیشتری پرده‌ها را کنار زد و مقدار بیشتری به برملا شدن پشت پرده این ماجرا کمک کرد و این ویژگی‌ها به شکل بارزتری خود را نشان داد. خیلی طبیعی است که اتفاق بعد از سقوط هواپیما باعث کاهش اعتماد افکار عمومی به این رویه‌های مدیریتی و به‌خصوص نظام اطلاع‌رسانی نهادهای درگیر شده است.

 این بی‌اعتمادی که اشاره کردید در سطح بالایی در جامعه اتفاق افتاده است. به نظر می‌رسد مردم نسبت به این مساله حساسیت زیادی به خرج داده‌اند. مردم اگرچه با عواطف و احساسات زیادی با موضوع برخورد کردند اما به نظر می‌رسد نوعی سرخوردگی از این رفتار را می‌توان در نحوه مواجهه آنها دید. به نظر شما تا چه اندازه این نوع بی‌اعتمادی به سرمایه اجتماعی جامعه ایران لطمه خواهد زد؟

بله، همین‌طور است. مردم واکنش شدیدی نسبت به این مساله داشته‌اند و این حادثه لطمه زیادی به جامعه وارد کرده و در آینده نیز وارد خواهد کرد. اعتماد اجتماعی یکی از ارکان اصلی سرمایه اجتماعی است. وقتی اعتماد اجتماعی کم می‌شود قاعدتاً سرمایه اجتماعی کاهش پیدا می‌کند. اینها با هم روابطی دارند. یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی ارتباط بین مردم و حاکمیت است. ارتباطات میان مردم و حاکمان رابطه‌ای بر مبنای اعتماد و صداقت است. این بی‌اعتمادی، رابطه بین مردم و مسوولان را مخدوش می‌کند. وقتی کیفیت ارتباطات در زمینه درست و مبتنی بر فرآیندهای شفاف و مردم‌سالارانه و آزاد با مشکل روبه‌رو می‌شود، سرمایه اجتماعی از دست رفته است. در این ماجرا تا حد زیادی هم اعتماد عمومی کم شده است و هم رابطه میان مردم و حکمرانان مخدوش شده است. نوع برخوردی که با موضوع شده است موید این واقعیت است. ما باید به اتفاق توجه کنیم و برخی مسائل را تفکیک کنیم. در فضایی که بحث انتقام در برابر ترور ناجوانمردانه و جنایتکارانه سردار سلیمانی مطرح بوده یک عملیاتی تدارک دیده شده است. پیامد آن عملیات نظامی موفق، متاسفانه سقوط هواپیمای تجاری و افرادی از جامعه ایران و دیگر کشورهاست که ارتباطی با این انتقام نداشته‌اند. آن عملیات بخش‌هایی از جامعه را آرام کرد که خواهان این برخورد بودند. شلیک سهوی موشک به هواپیمای مسافربری بدون تردید یک خطاست. قطعاً این کار آگاهانه صورت نگرفته است و نمونه‌هایی در دنیا دارد. این حادثه سهوی ناشی از بی‌تدبیری و بی‌دقتی و سهل‌انگاری تا یک جایی قابل پذیریش است. افکار عمومی اما یک سوال بزرگ و جدی داشته و دارند و آن هم اینکه چرا در چنین فضایی از تهدیدهای نظامی که در آسمان ایران وجود داشته، این هماهنگی بخش‌های نظامی با بخش‌های هوانوردی معمولی کشور صورت نگرفته است و تا مدت پذیرفته‌شده‌ای این پروازها ممنوع نشده است تا مخاطراتی پیش نیاید؟ تا اینجای داستان صرفاً یک ناهماهنگی و ناکارآمدی بزرگ در نظام مدیریتی کشور خود را نشان می‌دهد. اما بعد از حادثه سقوط یعنی صبح چهارشنبه، کسانی که مسوول این کار بوده‌اند و از واقعه اطلاع داشته‌اند که با شلیک موشک خودی هواپیما سقوط کرده است، چرا مساله را به شکل قابل پذیرشی برای مردم مطرح نکرده‌اند؟ از اینجا ما متاسفانه با یک روند صادقانه بین مسوولان با مردم روبه‌رو نیستیم. در این موقعیت با کمی تدبیر و خردورزی می‌توانستند به اطلاع مردم برسانند که حادثه‌ای سهوی از سوی ما رخ داده ولی مثلاً ابعاد آن کاملاً معلوم نیست. اما یک فضای خاص و نوعی دروغ‌پردازی و فریبکاری به صورت سیستماتیک تا صبح روز شنبه بعد از حادثه حاکم می‌شود. متاسفانه حتی رسانه‌ها و روزنامه‌های روز شنبه تحت تاثیر این فضا هستند. همزمان با بیانیه ستاد کل نیروهای مسلح تیترهای نادرست و بر اساس داده‌های ناصحیح قبلی بر صفحات اول روزنامه‌ها نشسته بود.

 شما بر ضرورت نظام اطلاع‌رسانی شفاف و مستقل تاکید دارید. این حادثه به نظر می‌رسد شوک سنگینی به جامعه خبری کشور که ناخواسته وارد یک چرخه اطلاعات غلط شده وارد شده است. در این شرایط چه وضعیتی پیش‌روی نظام اطلاع‌رسانی کشور است؟

 این حادثه اعتبار نهاد اطلاع‌رسانی و مطبوعات و رادیو و تلویزیون را تحت تاثیر شدید قرار داده است و به اعتماد عمومی ضربه زده است. متاسفانه این اتفاق نوعی احساس فریبکاری سیستماتیک را در مردم به وجود آورد و تقویت کرد. باید در نظر گرفت که این دست اتفاقات متاسفانه وجود داشته و مردم نسبت به شیوه اطلاع‌رسانی درباره حقیقت ماجراها در حوادث مشکوک هستند. برای نمونه هنوز حادثه آبان‌ماه تمام نشده است و تعداد کشته‌شده‌ها و ترکیب آنها برای مردم روشن نیست و هیچ نهادی هم مسوولیت این فاجعه را قبول نمی‌کند. در واقع تنها یک روایت رسمی که اعلام کرده‌اند در حال جمع‌بندی تعداد کشته‌شده‌ها هستند مطرح شده و این خود موجب جریحه‌دار شدن اعتماد مردم نسبت به ساختار سیاسی و مدیریتی کشور شده است. نمونه غم‌انگیز دیگر ماجرا که چند روز قبل از سقوط هواپیما اتفاق افتاد نزدیک به 60 جان‌باخته در مراسم تشییع جنازه سردار سلیمانی در کرمان است. ما هنوز اطلاع دقیقی در این‌باره نداریم در حالی که این حادثه و این تعداد تلفات در یک مراسم خودش موضوع بسیار بزرگی است و نباید به سادگی از کنار آن گذشت. بی‌تردید سهو و خطاهای انسانی در ماجرای جان‌باختن تشییع‌کنندگان در کرمان رخ داده است اما سوءمدیریت مهمی رخ داده که نیازمند برخورد قضایی است. برنامه‌ریزان این مراسم و آنها که مسوولیت برگزاری را برعهده داشته‌اند حتی مسوولیت این فاجعه بزرگ را بر عهده نگرفته‌اند و شوربختانه این حادثه هم تحت تاثیر فاجعه ساقط کردن هواپیما قرار گرفته است. متاسفانه در سیستم مدیریتی ما به‌خصوص در نظام رسانه‌ای ما و از همه مهم‌تر سیاست رسانه ملی کشور این رویدادها تبدیل به یک رویه و عادت شده است و اصلاً مساله در شأن جان این همه آدم مطرح نشد. اما مساله سقوط هواپیما به دلیل ابعاد بین‌المللی آن ‌چنان شرایط حساسی به وجود آورد که خیلی از پرده‌ها را کنار زد و پرسش‌های بزرگی را در ذهن افکار عمومی به وجود آورد.

 اتفاقات اخیر و به‌خصوص ماجرای اعلام نکردن ساقط شدن هواپیما به وسیله پدافند نیروهای نظامی داخلی که شما از آن به عنوان عدم صداقت ساختاری اسم بردید، یکسری عواقب جدی دارد. آیا به نظر شما این حادثه ضعف‌هایی از حکمرانی در ایران را آشکارتر کرده است و اساساً چه ضعف‌هایی را در این مساله برجسته‌تر می‌بینید؟

این حادثه و آن پنهان‌کاری، آشکار کرد که اگر ما یک نظام اطلاع‌رسانی آزاد و مستقل داشته باشیم، برخی از این خطاهای افراد و نوع تصمیم‌گیری‌ها منجر به فروپاشی اعتماد عمومی جامعه نخواهد شد. مرور این شرایط به فهم بهتر ماجرا کمک می‌کند. فرضی کاملاً غلط از سوی گروه یا شخصی بعد از حادثه، در یک چرخه اطلاع‌رسانی نادرست و در یک پرده‌پوشی سیستماتیک قرار گرفت و در این ماجرا آشکار شد که بخش‌هایی از کسانی که مسوول این ماجرا بودند و بیشترین اطلاعات درست را داشتند، حتی دولت و شخص رئیس‌جمهوری را هم در جریان واقعیت ماجرا قرار نداده‌اند. این مساله حتی به صداقت نهاد اجرایی کشور و نحوه انتخاب آن از سوی مردم نیز شوک وارد کرد. معلوم شد دولت برای اطلاع دادن حتی به رسمیت شناخته نشده است. با این تفکر که لازم است برای حفظ آبروی نظام واقعیت را نگفت، واقعیت کتمان شده و اجزای نظام تصمیم‌گیری در جریان قرار نگرفته‌اند و به نوعی جزیره‌ای اظهاراتی صورت گرفته است. در حالی که این فرض اولیه خطایی راهبردی است در حالی که با شفافیت و با راستی و درستی با مردم و اطلاع‌رسانی به موقع می‌توانستند از این حادثه عبور کنند و با صداقت و درک وضعیت و این شرایط ویژه اعتمادی ایجاد می‌کرد که می‌توانست به درد نظام حکمرانی بخورد. در حالی که برعکس شده است و عملاً نظام حکمرانی نزد مردم ناصادق جلوه می‌کند. حال آنکه تصمیمات بسیاری در کشور صورت گرفته که صادقانه بوده است. این نبود نظام اطلاع‌رسانی مستقل و شفاف، اعتماد عمومی را از بین برده و تبدیل به یک طوفان بی‌اعتمادی کرده است که حرف‌های راستی هم که زده می‌شود، دیگر مردم باور نمی‌کنند. نظام حکمرانی ما به صورت سیستماتیک رسانه‌های آزاد را محدود کرده و مسوولیت‌پذیری کسانی را که خطایی داشته‌اند کاهش داده و به رسمیت نشناخته و نهادی نکرده است.

 این سقوط که منجر به کشته شدن تعداد زیادی از نخبگان کشور شد که البته مهاجرت کرده بودند و بنا به اظهارات خود جنابعالی یک موقعیت تراژیک هم برای مردم ایجاد کرد، چه درس‌هایی برای ما و حکمرانان ما دارد؟ برخی از جامعه‌شناسان معتقدند چون جامعه مدنی و نهادهای مردمی در ایران شکل نگرفته و ما با یک فقدان طرف هستیم، در شرایط انتقادی که مردم انجام می‌دهند ممکن است رفتارهایی انجام دهند که نه‌تنها مفید نیست بلکه منجر به تشدید خشونت و ایجاد شرایط غیرعادی در مدیریت جامعه می‌شود. نظر شما در این‌باره چیست؟

ما از این حادثه می‌توانیم درس‌های زیادی بگیریم. یکی از این درس‌ها همین است که ترکیب آدم‌هایی که در این هواپیما بودند یک‌بار دیگر آن مساله فرار مغزها را در جامعه ما برجسته و با‌ اهمیت کرد. مساله‌ای که سال‌هاست با آن روبه‌رو هستیم و درباره آن سال‌هاست حرف می‌زنیم و هشدارهایی داده شده است. همین فرار مغزها خود یکی از نشانه‌های حکمرانی نامطلوب در ایران است. چرا باید نخبگان ما احساس کنند اگر در کشور بمانند شغل مناسبی نخواهند داشت یا فکر می‌کنند فضای اجتماعی و سیاسی برای زندگی مطلوب آنها فراهم نیست؟ آنها نگران هستند که با مداخله‌های نادرستی که در همه زوایای زندگی آنها رخ می‌دهد آرامش آنها سلب شود و نتوانند به موفقیت خود ادامه دهند. بنابراین از کشور خارج می‌شوند. این موضوع از این نظر اهمیت دارد که سقوط این هواپیما سبب شد به این مساله هم دقت شود که ریشه فرار مغزها چیست؟ درس دیگر این مساله اهمیت بود و نبود یک نظام اطلاع‌رسانی آگاهانه و آزاد است. به خوبی به ما ثابت شد که چگونه رسانه‌های ما در فضاهایی قرار می‌گیرند که جرات نمی‌کنند پرسش‌هایی مغایر با روایت‌های رسمی مطرح کنند. این فشار باعث می‌شود رسانه‌ها و خبرنگاران در روایت‌ها و تحلیل‌هایشان خطا کنند و متاسفانه در تکرار خطاهایشان جسورتر شوند و با اعتماد به نفس بیشتری عمل کنند و جامعه را به حساب نیاورند در حالی که اگر رسانه‌های آزادی وجود داشتند با اعتماد به نفسی که معمولاً خبرنگارها بر اساس مسوولیت خبررسانی که برای رسیدن به حقیقت دارند، در مقابل برخی از این روایت‌های رسمی که مطرح می‌شد، پرسشگری‌ها و جست‌وجوگری‌های ویژه خود را می‌کردند و همین جسارت باعث می‌شد نهادهای مسوول راه خود را نروند و به جامعه پاسخگو باشند و چاره‌ای جز پذیرش واقعیت و اعلام آن نداشته باشند. این موضوع یک‌بار دیگر به ما نشان داد بی‌توجه به ظرفیت‌های جامعه در مواجهه و رویارویی با دشمن خارجی اگر واقع‌بینانه در نظر گرفته نشود می‌تواند چه پیامدهای مخربی برای جامعه و مردم داشته باشد. این یکی از مهم‌ترین تبعات این حادثه است که باید از آن درس‌هایی بگیریم. سیاست خارجی ما در تعارض با بقیه دنیاست و باید این تعارض منافع از بین برود. سیاست خارجی ما باید متناسب با توان و ظرفیت اقتصادی و نظامی تعریف شود. تقویت بنیه داخلی اقتصاد داخلی و اجتماعی را در اولویت قرار دهیم تا اینکه به سمت یک موازنه صرفاً امنیتی و نظامی پیش برویم. چراکه اگر این موازنه متناسب با شرایط واقعی کشور نباشد لطمات بسیار زیادی دارد و هزینه و مخاطره زیادی برای کشور دارد.

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها