شناسه خبر : 44293 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آمیزه‌ای از همکاری و رقابت

بررسی اثر انتخابات ترکیه بر ایران در میزگرد جعفر حق‌پناه و سیداحمد فاطمی‌نژاد

آمیزه‌ای از همکاری و رقابت

زهرا اکبری: چیزی تا برگزاری انتخابات سرنوشت‌ساز ریاست‌جمهوری ترکیه در تاریخ ۲۴ اردیبهشت نمانده و رقابت میان دو ائتلاف جمهور و ملت به بالاترین سطح ممکن رسیده است. بعد از دو دهه حکمرانی حزب عدالت و توسعه، حالا بیش از هر زمان دیگری پایه‌های قدرت رجب طیب اردوغان لرزان به نظر می‌رسد. احزاب اپوزیسیون امیدوار هستند به رهبری کمال قلیچدار اوغلو با پیروزی در انتخابات به قدرت حزب عدالت و توسعه پایان داده و عصری جدید از سیاست‌ورزی را در تاریخ ترکیه رقم بزنند. این انتخابات نه‌تنها در داخل ترکیه، بلکه در میان همسایگان این کشور نیز با حساسیت ویژه دنبال می‌شود. در این میان، در محافل رسانه‌ای و افکار عمومی ایرانی این مساله قابل طرح است که پیروزی کدام جریان در راستای منافع ایران خواهد بود؛ اردوغان یا قلیچدار اوغلو؟ در این‌باره میزگردی با حضور جعفر حق‌پناه، استادیار پژوهشکده مطالعات راهبردی و سیداحمد فاطمی‌نژاد، استادیار روابط بین‌الملل دانشگاه فردوسی برگزار کردیم. در ادامه مشروح این میزگرد را می‌خوانید.

♦♦♦

‌ در طی این سال‌ها اردوغان در بعضی مناسبات سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، اقتصادی، تجاری، مرزی و حتی زیست‌محیطی در تقابل با ایران رفتار کرده است. به نظر شما هدف اردوغان از این اقدامات چه بوده است؟

45جعفر حق‌پناه: سیاست خارجی ترکیه در دوره معاصر مبتنی بر اصول ثابتی بوده که این اصول از ژئوپولیتیک و مقتضیات سیاست داخلی این کشور نشأت گرفته است. البته در دوران بیست‌ساله‌ای که اردوغان در مصدر نخست‌وزیری و ریاست‌جمهوری قدرت بلامنازعی در ترکیه داشت سیاست خارجی این کشور فرازونشیب‌های بسیاری را تجربه کرد. به نظر من می‌توان این بیست سال را به دو دوره تقسیم کرد: دوره اول از 2003 تا 2011 و دوره دوم از 2011 تاکنون است. بنابراین این‌طور نیست که بگوییم اردوغان در همه مقاطع در تقابل با ایران بوده است. به هر حال شما می‌دانید که ترکیه و ایران قدیمی‌ترین مرزهای ثابت و استوار در خاورمیانه را دارند، به همین جهت دو کشور اصیل و دیرینی هستند که مناسباتشان قابل مقایسه با دیگر همسایگانشان نیست. 300 یا 400 سال است که ایران و ترکیه مرزهای مشترکی دارند و با وجود چالش‌های بسیار دو طرف پذیرفته‌اند که همسایه‌های نیرومندی برای هم هستند و نمی‌شود همسایه را جابه‌جا کرد یا از بین برد. می‌دانند که چه خوششان بیاید، چه خوششان نیاید؛ چه مشکلاتی با هم داشته باشند، چه نداشته باشند؛ باید یکدیگر را به عنوان همسایه بپذیرند. بنابراین ما شاهد این هستیم که نوعی ثبات بر روابط میان دو کشور حاکم شده است. در همه این سال‌ها شما می‌بینید که ترکیه و ایران در حوزه‌های مختلف به‌خصوص در حوزه اقتصادی مناسبات گسترده‌ای با یکدیگر داشته و دارند. در همه این مقاطع ترکیه یکی از مهم‌ترین مسیرهایی بوده که ایران از طریق آن توانسته با دنیای آزاد ارتباط اقتصادی برقرار کند، تجارتش را تنظیم کند و تحریم‌ها را دور بزند. البته این یک روی سکه است. با وقوع انقلاب‌های موسوم به بهار عربی در سال 2011 و خروج آمریکا از منطقه ما شاهد این هستیم که عنصر رقابت در کنار همکاری بر روابط ایران و ترکیه (چه در سطح دوجانبه و چه در سطح منطقه‌ای) سایه انداخته است. در جریان بهار عربی، موج خیزش‌های مردمی جهان عرب را درنوردید. در اثر این قیام‌ها چهار حکومت عربی تونس، مصر، لیبی و یمن سرنگون شدند و سه حکومت بحرین، اردن و تا حدی عربستان با مشکلات جدی روبه‌رو شدند و سوریه درگیر جنگ داخلی شد. با این خلأ قدرتی که به خاطر این انقلاب‌ها در منطقه به وجود آمد و همچنین با خروج آمریکا از عراق، ترکیه احساس کرد که می‌تواند از این خلأ قدرت به سود خود استفاده کند و هژمون منطقه شود. در واقع ترکیه می‌دانست که اگر از این وضعیت به سود خود بهره نبرد ممکن است ایران از این فرصت طلایی استفاده کند به‌خصوص که رقبای اصلی ایران یعنی مصر و عربستان ضعیف شده بودند. از همان زمان بود که رقابت میان ایران و ترکیه شکل گرفت. این رقابت ابتدا در بحران سوریه و در مرحله بعد در عراق به اوج خود رسید و در حال حاضر دامنه این رقابت به حوزه قفقاز هم کشیده شده است. این تحولات منطقه‌ای با برخی از تحولات داخلی ترکیه مانند به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه مصادف شد. به عبارت دیگر در طی این سال‌ها جریان‌های سیاسی که به نوعی اسلام عثمانی را نمایندگی می‌کردند در قالب حزب عدالت و توسعه روی کار آمدند. حزب عدالت و توسعه و پشتیبانان اقتصادی‌اش مانند هلدینگ موسیاد جایگاهشان را در سیاست ترکیه تثبیت کردند و توانستند جریان‌های چپ، سکولار و میانه‌رو را به حاشیه ببرند که اوج آن در کودتای سال 2016 رخ داد. در این مرحله جریان قدرت در داخل ترکیه یکدست و طیف اردوغان به‌طور کامل بر اوضاع مسلط شد، به‌طوری که ویژگی‌های شخصیتی اردوغان تعین بیشتری به سیاست خارجی ترکیه داد و نوعی رقابت ایدئولوژیک با ایران را برجسته کرد. بنابراین من فکر می‌کنم همواره مناسبات میان ایران و ترکیه آمیزه‌ای از همکاری و رقابت هم در سطوح دوجانبه و هم در سطوح منطقه‌ای بوده و طبیعتاً باید انتظار داشت که این موضوع ادامه داشته باشد.

46 سیداحمد فاطمی‌نژاد: من هم با صحبت‌های آقای دکتر موافق هستم. باید در نظر داشته باشیم که مناسبات ایران و ترکیه مانند مناسبات بقیه کشورها می‌تواند ابعاد مختلفی داشته باشد. درواقع این مناسبات دوجانبه می‌تواند تحت تاثیر رقابت‌ها، تعارضات، دغدغه‌ها و رویکردهای مشترک باشد. به‌رغم افت‌وخیزهای فراوانی که دو کشور در طی این سال‌ها داشتند؛ همسایگانی پایدار برای یکدیگر بودند. ترکیه در برخی از موارد با رویکردهای کلی سیاست خارجی ایران همراهی کرده و در همان طرفی قرار گرفته که ایران قرار گرفته است. دو کشور با وجود رقابت‌ها و تعارضاتی که با هم دارند شباهت‌هایی نیز با هم دارند. برای مثال اسلامگرایی نصفه و نیمه اردوغان که در سیاست خارجی خودش را نشان داده می‌تواند تامین‌کننده منافع ایران هم باشد. علاوه بر این نقدی که اردوغان به جهان غرب دارد هم خوشایند ایران است به‌خصوص که تا پیش از این ترکیه به عنوان دولتی غربگرا شناخته می‌شد. زمانی که از این منظر به ماجرا نگاه می‌کنیم متوجه می‌شویم که مجموع برآیند ارتباط با ترکیه در دو دهه اخیر مثبت بوده است.

‌ کمتر از یک هفته تا انتخابات مهم ترکیه باقی مانده است و برای ما در همسایگی شرقی ترکیه، مهم‌ترین سوال این است که از میان اردوغان یا قلیچدار اوغلو، پیروزی کدام‌یک به نفع ایران است؟ 

 حق‌پناه: بر مبنای آنچه در پاسخ قبلی گفتم و آقای دکتر فاطمی‌نژاد هم به نوعی این دیدگاه را دارند می‌توانیم بگوییم هرکسی که منصب ریاست جمهوری در ترکیه را بر عهده بگیرد کمابیش همان رویه قبلی را حفظ خواهد کرد. به عبارت دیگر فرقی ندارد که چه کسی رئیس‌جمهور شود زیرا ترکیب و آمیزه‌ای از رقابت و همکاری در روابط ایران و ترکیه گریزناپذیر است. با توجه به اینکه ایران و ترکیه نماینده دو گفتمان رقیب هستند طبیعی است که در حوزه قفقاز و همچنین در حوزه خاورمیانه رقابت داشته باشند. روایتی که ما از اسلام داریم با روایتی که ترکیه از اسلام دارد متفاوت است در همین راستا ترتیبات امنیتی که ایران پیشنهاد می‌کند با ترتیبات امنیتی ترکیه متفاوت است. البته من برخلاف دکتر فاطمی‌نژاد به وجود نظم امنیتی در منطقه باور ندارم به این خاطر که ما در منطقه ترتیبات امنیتی نداریم. در واقع این چیزی که وجود دارد پویش‌های امنیتی در حال گذار است که ایران و ترکیه سعی می‌کنند به نوعی مهر خودشان را بر پیشانی آن بزنند. بنابراین این نیروهای داخلی دو کشور هم هستند که به نوعی پیشران آمیزه رقابت و همکاری هستند. در همین راستا من فکر می‌کنم که اگر حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان به پیروزی برسد سیاست ترکیه در قبال ایران بر همان روال پیشین ادامه خواهد یافت. به هر حال آن ساختار بوروکراسی و حاکمیتی که تقریباً 20 سال با ایران رابطه داشته می‌تواند همان روال گذشته را دنبال کند. اما وقتی جریان جدیدی به قدرت می‌رسد خواه‌ناخواه سکونی در این روابط 20‌ساله رخ می‌دهد. بالاخره این گروه جدید شعارهایی در انتخابات داده که باید به آن عمل کند، یا در بسیاری از موارد گروه جدید می‌خواهد عکس دولت سابق عمل کند تا بدین وسیله هویت جدیدی برای خود ایجاد کند. در حال حاضر هم بعضاً مطرح می‌شود که قلیچدار اوغلو مسیری را که در ارتباط با حوزه آسیای مرکزی و چین است بر محوریت ایران برقرار می‌کند در حالی که اردوغان از طریق قفقاز و آذربایجان به آسیای مرکزی می‌رسد. طبیعی است از این بابت شاید پیروزی حزب جمهوری خلق باعث شود که برخی از مسائل میان دو کشور از نو آغاز شود. به‌طور کلی باید انتظار داشته باشیم که حزب جمهوری خلق به رهبری قلیچدار اوغلو با تامل بیشتری سیاستش را در قبال ایران آغاز کند. نکته دیگری که باید در نظر داشته باشیم این است که ایران چه نوع واکنشی نشان خواهد داد. اگر ایران نسبت به این دو حزب با خویشتنداری و صبر بیشتری رفتار کند نتیجه فرق می‌کند تا زمانی که نسبت به یکی از این دو سوگیری داشته باشد؛ به‌خصوص که اردوغان و تیم او رفتارهای واکنش‌گرا و تلافی‌جویانه دارند. به‌طور کلی من فکر می‌کنم که پیش‌بینی در این زمینه چندمتغیری است و به همین خاطر بعید می‌دانم که فرمول همکاری و رقابت در سطح منطقه‌ای دچار تغییر محسوسی شود.

  فاطمی‌نژاد: من فکر می‌کنم هرگونه صحبت در این زمینه مبتنی بر تمایز بین سیاست‌های اعمالی و اعلامی است. به این معنا که وقتی می‌خواهیم اردوغان و حزب عدالت و توسعه را بررسی کنیم تجربه دو دهه سیاست خارجی اردوغان را داریم اما وقتی که می‌خواهیم حزب جمهوریخواه خلق و به‌طور مشخص کمال قلیچدار اوغلو را بررسی کنیم فقط بحث‌های تبلیغی و اعلام نظرهای ایشان در رسانه‌ها را داریم. به نظر من این تفاوتی بسیار مهم است به این خاطر که ممکن است قلیچدار اوغلو سیاست‌هایی را که اعلام کرده در نهایت عملیاتی نکند. اگر بخواهیم در حال حاضر بر اساس گفته‌های قلیچدار اوغلو روابط ایران و ترکیه را بررسی کنیم به موارد قابل توجهی برمی‌خوریم. برای مثال یکی از مواردی که قلیچدار اوغلو در حوزه سیاست خارجی روی آن مانور می‌دهد توسعه روابط با جهان غرب است. به عبارت دیگر قلیچدار اوغلو سعی می‌کند ترکیه را به عنوان یکی از متحدان غرب مطرح کند و سیاست خارجی‌اش را در این جهت هدایت کند. این یعنی اصلاح روابط با آمریکا، یعنی محدود کردن روابط ترکیه با روسیه، یعنی گسترش روابط با اسرائیل و خیلی معناهای دیگر که شاید به نفع ایران نباشد، یا حتی هزینه‌هایی برای ایران داشته باشد به ویژه در زمینه تحریم‌ها (همان‌طور که گفته شد ترکیه در موارد متعدد یکی از مجاری تنفس ایران در مقابله با تحریم‌ها بوده است). علاوه بر این قلیچدار اوغلو مواردی را در مورد محدودیت مهاجرت و خرید مسکن از سوی مهاجران مطرح کرده که به ضرر بسیاری از ایرانیان است. شاید این موضوع در سطح روابط بین‌دولتی مساله اساسی نباشد اما برای مردم ایران که در سال‌های اخیر یکی از ملت‌هایی بودند که خرید گسترده در ترکیه داشتند می‌تواند مساله مهمی باشد. نکته دیگری که در مورد قلیچدار اوغلو مطرح می‌شود علوی بودن اوست. هرچند که خود او بر رویکرد سکولار تاکید دارد و عمده طرفدارانش هم سکولارها هستند اما باید در نظر داشته باشیم که ریشه‌های مذهبی هر فردی می‌تواند در سیاست‌هایش تعیین‌کننده باشد. تحولات اخیر به‌خصوص در منطقه نشان داده که گرایش‌های مختلف شیعی و علوی با منافع ایران در تعارض نبوده و در برخی از موارد هم متحد ایران بودند. اگرچه نمی‌دانم این موضوع تا چه حد می‌تواند اثرگذار باشد اما نکته مهمی است که باید به آن توجه داشت. مساله مهم دیگر این است که در طی این سال‌ها اردوغان در سوریه، عراق، فلسطین و قفقاز با ایران رقابت داشته اما آن‌طور که قلیچدار اوغلو مطرح کرده اولویتش رابطه با غرب خواهد بود؛ شاید این توجه به غرب باعث شود که ترکیه از حوزه منافع ملی ایران خارج شود. به‌‌رغم همه انتقاداتی که به اردوغان می‌شود به نظر من با توجه به اینکه طیف طرفدارانش عمدتاً نیروهای محافظه‌کار، سنتی و اسلامگرا هستند و نزدیکی بیشتری با حکومت ایران دارند؛ تداوم دولت اردوغان شاید بیشتر به نفع ایران باشد و منافع ایران را در سیاست خارجی بهتر تامین کند.

‌ قلیچدار اوغلو اعلام کرده که در صورت دستیابی به پست ریاست‌جمهوری برای ازسرگیری مذاکرات جهت پیوستن به اتحادیه اروپا در سریع‌ترین زمان ممکن تلاش خواهد کرد. او همچنین در جایی دیگر گفته که رابطه با غرب را بر رابطه با روسیه ترجیح می‌دهد. در همین راستا با توجه به گرایش قلیچدار اوغلو به غرب اگر او به عنوان رئیس‌جمهور آینده ترکیه انتخاب شود؛ این نزدیکی به غرب به ضرر ایران تمام می‌شود؟

 حق‌پناه: برای پاسخ به این پرسش باید وزن ترکیه را در تنظیم روابط ایران و غرب در نظر داشته باشیم. آن‌طور که به نظر می‌رسد ترکیه تمایلی ندارد مانند گذشته در حوزه سیاسی و امنیتی نقش‌آفرینی جدی داشته باشد. اگر به خاطر داشته باشید در مقطعی مذاکرات هسته‌ای ایران و غرب در ترکیه برگزار می‌شد و ترکیه به همراه برزیل طرحی برای حل‌وفصل پرونده هسته‌ای ایران ارائه دادند و حتی در بسیاری از موارد مقامات ترکیه پیام‌های مقامات غربی را به مقامات ایرانی می‌رساندند. اما در حال حاضر چنین بحثی به هیچ وجه مطرح نیست به این خاطر که مساله هسته‌ای و تحریم‌ها به نقطه‌ای رسیده که حتی از کنترل قدرت‌های اروپایی و چین و روسیه هم خارج شده است. مزیت فعلی ترکیه در منطقه، یک- موقعیت ژئوپولیتیک و دو- قدرت اقتصادی‌اش است که به سیاست خارجی این کشور رنگ اقتصادی و تجاری بخشیده است. در اینجاست که می‌فهمیم ترکیه می‌تواند از منطقه رها شود و به سمت غرب برود یا خیر؟ برخلاف همه شعارهای انتخاباتی، باید بدانیم که سیاست خارجی عملگرایانه ترکیه همواره محوریت داشته و اقتصاد و تجارت بر سیاست و رویکردهای ایدئولوژیک غلبه دارد. همان‌طور که آقای دکتر گفتند سیاست ترکیه به خاطر منفعت اقتصادی در بسیاری از موارد عملگرایانه می‌شود. اگر به خاطر داشته باشید زمانی ترکیه با عربستان و امارات به شدت درگیر چالش بود اما در حال حاضر به خاطر منافع اقتصادی روابط خوبی با این کشورها دارد. همین عملگرایی باعث می‌شود که ترکیه بر همین مداری حرکت کند که تا الان در آن بوده، البته ممکن است در تاکتیک‌ها تفاوت‌هایی باشد اما سیاست کلی همان است که بود. در مجموع فکر می‌کنم که اگر ترکیه بخواهد به سمت غرب برود نمی‌تواند، اگر بخواهد از منطقه خارج شود نمی‌تواند، از آن طرف اگر بخواهد از غرب هم فاصله بگیرد نمی‌تواند و اگر بخواهد بیش از این وارد منطقه شود به دلیل ظرفیت محدودی که دارد نمی‌تواند. اینها اقتضائات ژئوپولیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچری است که هم بر ایران تحمیل شده، هم بر ترکیه. بنابراین به‌‌رغم همه شعارها و مناسبت‌های انتخاباتی اتفاق ویژه‌ای که نقطه عطفی در روابط تهران و آنکارا به حساب بیاید رخ نخواهد داد و در بر همان پاشنه پیشین خواهد چرخید. در آخر باید این را هم اضافه کنم که با وجود اینکه نگاه ترکیه به غرب از برخی جهات مثبت‌تر از گذشته است اما آنها باید منافع خودشان در پیرامون را هم دنبال کنند و نگاه چندجانبه‌ای به موضوعات داشته باشند. در طی سال‌های گذشته سرمایه‌گذاری بسیاری در ترکیه انجام شده و به نسبت بازار خوبی هم در این زمینه پیدا شده که طبیعتاً ترک‌ها آن را به راحتی از دست نخواهند داد. حتی اگر در سیاست خارجی رسمی و دولتی هم اتفاقی بیفتد بیشتر جنبه نمادین دارد چراکه بخش خصوصی و نهادهای فرهنگی- اجتماعی ترکیه کار خودشان را می‌کنند. ویژگی و خصیصه مثبت ترکیه این است که بخش خصوصی اصالت، هویت و وزن دارد و می‌تواند به گونه‌ای عمل کند که دولت نمایندگی‌اش را بکند وگرنه باید کنار برود. درواقع آن چیزی که در سیاست ترکیه تعیین‌کننده است بخش خصوصی‌اش است؛ خواه قلیچدار اوغلو رئیس‌جمهور شود، خواه اردوغان.

 فاطمی‌نژاد: طبیعتاً سیاست خارجی طیف گسترده‌ای دارد که بازیگران متعددی اعم از افراد، شرکت‌ها، سازمان‌های بین‌المللی و دولت‌ها در آن نقش ایفا می‌کنند. اما بحثی که مطرح هست این است که دکترین قلیچدار اوغلو وابسته به اما و اگرهای زیادی است: در صورتی که رای بیاورد، اگر این‌طور که می‌گوید غربگرا باشد، اگر بتواند میان گروه‌های متنوع و متعدد طرفدارش انسجامی ایجاد کند؛ به این خاطر که گروه‌های طرفدارش بسیار متفاوت هستند فعلاً فقط نقطه اشتراکشان این است که اردوغان نباشد معلوم نیست فردایی که پیروز شوند بتوانند به توافق برسند یا خیر. گروه‌های اسلامگرا و حتی بعضی از متحدان سابق اردوغان مثل احمد داود اوغلو و حزب آینده هم در کنار قلیچدار اوغلو هستند. به نظر من کار بسیار دشواری است که بتوان از طرفداران متعدد به صدای واحد رسید. اما اگر غربگرا باشد و مورد پذیرش غرب هم واقع شود؛ همه این مسائل تاثیرگذار خواهد بود. ضمن اینکه بنده هم معتقدم مساله امروز ایران و غرب به ویژه ایران و آمریکا خیلی بزرگ‌تر از این حرف‌هاست که مثلاً ترکیه یا هر بازیگر ثالث دیگری بخواهد به تنهایی تعیین‌کننده باشد حتی اگر آن بازیگر ثالث یک ابرقدرت یا یک قدرت بزرگ باشد. اما باید در نظر داشته باشیم که همین کشورهای ریزودرشت و همین دولت‌های مختلف با توجه به اینکه رابطه ایران با غرب ابعاد مختلف و سویه‌های متنوعی دارد؛ می‌توانند در آن سویه‌های ریزودرشت تعیین‌کننده باشند. بالاخره در برخی از موارد می‌شود از میان این کشورها متحدانی پیدا کرد، منافعی پیدا کرد یا کانال‌هایی یافت که از طریق آن روابط ایران و غرب را احیا کرد. در هر حال من فکر می‌کنم که در شرایط فعلی هم در مورد روابط دوجانبه، هم در مورد روابط ایران با غرب حداقل با توجه به شعارهایی که مطرح شده شاید قلیچدار اوغلو کمتر از اردوغان منافع ایران را تامین کند.

‌ ترکیه در سال‌های اخیر بی‌میل نبوده که برخی چالش‌های قومی را تقویت کند. برای اردوغان در این زمینه چه نقشی قائلید؟ بودن یا نبودن اردوغان چه تاثیری بر چالش‌های قومی در ایران می‌گذارد؟

 حق‌پناه: داده‌های متقن و قابل استنادی در این زمینه وجود ندارد که ما با استفاده از آن بتوانیم بگوییم واقعاً چه کسانی و چه گرایش‌های قومی در ترکیه به دنبال تقویت چالش‌های قومی در ایران هستند. اگر از برخی از اشارات موردی نمایندگان احزاب و مجالس بگذریم سیاست رسمی ترکیه هیچ‌گاه مداخله در امور ایران نبوده و نیست چرا که می‌داند خودش پاشنه آشیل بزرگ‌تری دارد. البته پرواضح است که نیروهای اجتماعی قدرتمندی در ترکیه هستند که مایل به ادامه دادن مناقشات قومی در ایران هستند مثل حزب حرکت ملی آقای دولت باغچلی که متحد اردوغان هستند و صدای رسایی در رسانه‌ها و نهادهای اجتماعی دارند و دست‌کم می‌توانند بر سیاست‌های این کشور به صورت غیررسمی تاثیرگذار باشند. بخشی از این رویکردها در قالب حمایت از جمهوری آذربایجان اعمال می‌شود. این حمایت به شکلی است که در طی سال‌های اخیر آذربایجان به صورت علنی و تعدی‌گونه وارد عرصه مناقشه قومی با جمهوری اسلامی ایران شده است. اگر بخواهیم از منظر تاریخی و تئوریک نگاه کنیم ترکیه به هر حال روایتی از اسلام عثمانی سنی را نمایندگی می‌کند که به‌‌رغم رگه‌هایی از پان‌ترکیسم با اسلام مسلمانان شیعه آذری‌زبان نه‌تنها در آذربایجان ایران، بلکه در منطقه شمال قفقاز هم همخوانی ندارد. یادمان هست که در زمان استقلال جمهوری‌های شوروی آقای تورگوت اوزال، رئیس‌جمهور وقت ترکیه در مصاحبه‌ای گفت، بین ما مسلمانان سنی ترک با مسلمانان شیعه آذربایجان پیوندی وجود ندارد. اگر بخواهیم به لحاظ تاریخی به موضوع پان‌ترکیسم نگاه کنیم به تنش و تعارض می‌رسیم به این خاطر که سلطان سلیم عثمانی در جنگ با شاه اسماعیل (آذری، ایرانی و شیعه) کشتاری در تبریز به راه انداخت که قابل کتمان نیست، مگر اینکه کسی بخواهد تاریخ را جعل کند و از آن بهره‌برداری سیاسی کند. در حال حاضر این موضوع در باکو و بعضاً در برخی از نهادهای تاریخی و فرهنگی ترکیه دنبال می‌شود و متاسفانه عده‌ای در ایران به آن دامن می‌زنند. ضعف‌هایی که در نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران وجود دارد فضایی را ایجاد می‌کند که هر رقیبی ممکن است از آن به نفع خود بهره‌برداری کند؛ از جمله ترکیه یا آذربایجان و حتی کشورهای عربی. ضعف اهتمام به فرهنگ ایران و ایرانی‌گری که بتواند چتر جامعی برای همه شهروندان ایرانی اعم از مسلمان شیعه و سنی فارغ از تنوع زبانی ایجاد کند باعث شده این امر نمود پیدا کند وگرنه این مساله اصلی روابط ایران و ترکیه نبوده و در آینده هم می‌تواند نباشد. زمانی که ضعفی در یک‌سوی قضیه باشد نقطه قوت فرهنگی رقیب خود به خود برجسته می‌شود. فکر می‌کنم بیشتر باید از این زاویه ببینیم سیاست تهاجمی که از سوی رقیب می‌بینیم بیشتر با آن انفعال و ضعفی که در داخل هست قرین شده و باعث می‌شود اقدام هر کشوری برجسته شود. ترکیه می‌داند که در موضوع علویان، کردها و شیعیان در موضع ضعف قرار دارد. جالب است که بدانید ترکیه طی صد سال گذشته تجربه تلخ تجزیه را داشته و از یک امپراتوری بزرگ به یک کشور کوچک تجزیه شده، به همین خاطر هنوز همان ذهنیت تجزیه و خطر تجزیه را دارد و احساس هراس از اینکه هر کسی ممکن است دوباره اتفاقات بعد از جنگ جهانی اول را سرشان بیاورد خیلی قوی است و از این جهت می‌دانند که این بازی ریسکی است که بهتر است دنبالش نروند.

 فاطمی‌نژاد: در مورد بحث چالش‌های قومی و مناسبات قومی در میان کشورهای همسایه باید چند متغیر را در نظر داشته باشیم. اولین متغیر این است که باید تفاوت‌های قومیتی به ویژه تبعیض‌های قومیتی در یک کشور وجود داشته باشد، یعنی یک قومیت احساس کند که در معرض ستم و تبعیض است و یکسری حقوق از او سلب شده است یا دسترسی‌های نابرابری به منابع دارد. متغیر دومی که در این مسیر اثرگذار است این است که بخش بزرگ‌تری از قومیت در کشور همسایه حاکم باشند و در موضع برتر باشند و تسلط داشته باشند. سومین متغیری که اثرگذار است این است که زمینه اثرگذاری و نفوذ و مداخله کشور همسایه وجود داشته باشد. زمانی که به روابط ایران و ترکیه نگاه می‌کنیم به‌خصوص در مورد آذربایجان می‌بینیم که شاید رگه‌هایی از هر سه متغیر وجود داشته باشد، اما در واقعیت نمی‌توانیم نشانه‌های معتبر یا در واقع مستنداتی معتبر برای آن پیدا کنیم. اول، در مورد وضعیت قومیت ترک اگر بخواهیم در ایران بحث کنیم بخش عمده از ترک‌زبان‌های ایران احساس تبعیض را ندارند به این خاطر که در امور اداری و اجرایی نقش و جایگاه بالایی دارند و این احساس را ندارند که به حاشیه رانده شده‌اند. در مورد گروهی که باید در کشور همسایه باشند آن یکسانی وجود ندارد. ترک‌زبان‌های ایرانی شیعه هستند و به لحاظ هویت تاریخی فاصله زیادی با ترک‌های ترکیه دارند. این دو در تاریخ چهار سده گذشته در مقابل هم جنگیدند و پایه‌گذار دو تمدن بزرگ صفوی و عثمانی بودند.

نکته سوم اینکه ممکن است گاهی شیطنت‌هایی در سطح رسانه یا در سطح مقامات حاشیه‌ای ترکیه اتفاق بیفتد اما در سطح مقامات رسمی اظهاراتی نبوده که بتوانیم آن را مداخله تلقی کنیم. طبیعتاً در ترکیه دغدغه همگرایی با مناطق ترک‌نشین ایران مانند تبریز وجود دارد و در همین راستا ترکیه سعی می‌کند از طریق روابط رسمی در قالب کنسول‌گری‌ها، شرکت‌ها و سرمایه‌گذاری بخش خصوصی با این مناطق در ارتباط باشد. من فکر می‌کنم در بسیاری از کشورها این موضوع صادق است. در حال حاضر در مرزهای شرق کشور ایرانی‌های زیادی ارتباطات گسترده‌ای با هرات دارند یا از هرات به خراسان می‌آیند. ما نمی‌توانیم بگوییم ایران می‌خواهد هرات را از افغانستان جدا کند. طبیعتاً چنین بحث‌هایی در مورد تبریز هم مطرح نیست. ارتباطات خاصی که بین یک کشور با کشور همسایه وجود دارد می‌تواند تحت تاثیر عوامل دیگری مانند فاصله کم جغرافیایی، تشابهات فرهنگی، سبک زیست و مناسبات اقتصادی باشد. بنابراین بعید می‌دانم که هر نوع تحولی در سیاست ترکیه منجر به این شود که اینها بخواهند مداخلات قومی داشته باشند. البته از سمت آذربایجان چنین دخالت‌هایی مطرح می‌شود اما باید در نظر داشته باشیم که سطح کنشگری آذربایجان اساساً قابل مقایسه با ترکیه نیست. ترکیه قدرت مطمئنی است که وارد این بحث‌های سطح پایین و غیرمرسوم در مناسبات رسمی بین‌المللی نمی‌شود و نیازی هم ندارد که برای تحکیم هویت خودش بخواهد در ایران مداخله کند. ترکیه میراث‌دار امپراتوری بزرگ عثمانی است و مناطق سنتی که تحت سیطره عثمانی بوده حتی به مرزهای ایران نزدیک نمی‌شود. اگر ترکیه ادعایی داشته باشد به مناطق دیگری مرتبط است، کمااینکه در سال‌های اخیر حرکت‌هایی در سوریه و شمال عراق داشته است. 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها