شناسه خبر : 41065 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

عواقب شکست مذاکرات

آخرین مانع پیش‌روی توافق هسته‌ای برجام کدام است؟

 

علی واعظ / مدیر پروژه ایران در گروه بین‌المللی بحران

از همان ابتدای مذاکرات احیای برجام دو طرف با جهان‌بینی و سطح انتظارات متفاوتی وارد مذاکرات شدند. به این معنا که ایران به عنوان کشوری که مورد ظلم قرار گرفته است انتظار داشت که آمریکا نه‌تنها جبران مافات کند بلکه حتی امتیازهای بیشتری فراتر از برجام به ایران بدهد، در حالی‌که آمریکا با نگاه خود وارد این مذاکرات شد و به دنبال احیای برجام بود. آقای بایدن در دوره انتخابات ریاست‌جمهوری وعده داده بود که علاوه بر احیای برجام به دنبال این خواهد بود که توافقی مستحکم‌تر را بنا کند، در واقع آمریکا به دنبال ادامه مذاکرات بعد از احیای برجام هم بود. اما این اختلافات در سطح انتظارات باعث شد که از ابتدای کار مذاکرات با مشکلات متعددی مواجه شود. مساله اصلی قرار گرفتن نام سپاه در لیست گروه‌های تروریستی بود. ایران این انتظار را داشت که آمریکا به این علت که دولت ترامپ این تحریم را با نیت اینکه هزینه سیاسی بازگشت به برجام را برای دولت جانشین خود افزایش دهد، اعمال کرده است، بنابراین این یک تحریم هسته‌ای است و باید برداشته شود. اما آمریکا چون این را یک تحریم غیرهسته‌ای تلقی می‌کند حاضر نیست که بدون امتیاز غیرهسته‌ای این امتیاز را به ایران واگذار کند. درست از این نقطه بود که کار پیچیده شد. تیم هسته‌ای ایران گمان می‌کرد که اگر تحریم سپاه که تحریم غیرهسته‌ای است برداشته شود عملاً دولت آمریکا پذیرفته است که تحریم‌های غیرهسته‌ای هم می‌توانند منطبق با برجام نباشند و این دست دولت آقای بایدن و همچنین دولت بعدی در آمریکا را برای اعمال تحریم‌های غیرهسته‌ای و خروج از برجام خواهد بست. اما این تصور درست نیست به این دلیل که اول، نمی‌شود از یک توافق هسته‌ای انتظار داشت که تحریم‌های غیرهسته‌ای را رفع کند؛ دوم، اینکه ممکن است دولت بعدی آمریکا مقید به چنین سابقه‌ای نباشد. همان‌طور که آقای ترامپ از تمام آن چیزهایی که در واقع نرم‌های رفتاری در سیاست خارجی و رفتار سیاسی آمریکا محسوب می‌شد فاصله گرفت 

و اقداماتی را انجام داد که برای جامعه جهانی شوکه‌کننده بود. در آینده هم اگر هر دولت جمهوریخواهی بر سر کار بیاید می‌تواند هرگونه امتیازی را که دولت بایدن به ایران داده است نفی کند.

از سوی دیگر علنی شدن این موضوع و تولید جنجالی که در فضای رسانه‌ای سیاسی هر دو کشور رخ داده فضای مانور را کاهش داده است. به این معنا که هم برای ایران و هم برای آمریکا گذشتن از این موضوع ساده نیست؛ بنابراین تنها راهی که برای شکستن این بن‌بست وجود دارد یک راه‌حل میانه است. این راه‌حل میانه خروج سپاه از سوی آمریکا از فهرست گروه‌های تروریستی و مجدداً وارد کردن سپاه قدس به این فهرست است. به این معنی که در واقع آمریکا می‌تواند این قابلیت را داشته باشد که از لحاظ سیاسی از این اقدامش دفاع کند که تحریم را در آن نقطه‌ای که تاثیرگذار است نگه داشته است و دولت ایران هم می‌تواند بیان کند که سپاه را از لیست خارج کرده است. اما پذیرفته است که سپاه قدس تحریم بماند همان‌طور که سپاه قدس در سال 2007 هم توسط دولت بوش در یک فهرست تروریستی دیگری قرار گرفت و این تحریم‌ها عملاً هیچ تاثیری بر فعالیت سپاه قدس در منطقه نداشتند. بنابراین این موضعی است که برای هر دو طرف قابل دفاع خواهد بود.

اما مشکل این است که عده‌ای گمان می‌کنند اگر مذاکرات در شرایط فعلی به نتیجه نرسد، می‌شود چند ماه دیگر مذاکرات را از سر گرفت و آن را به نتیجه رساند. اما واقعیت این است که اگر تا یک ماه آینده بن‌بست فعلی در مذاکرات شکسته نشود انگیزه سیاسی آقای بایدن برای نهایی کردن توافق تا پیش از انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره در ماه نوامبر به‌شدت کاهش پیدا خواهد کرد. در واقع اگر توافق تا ماه ژوئن انجام نشود رفع تحریم‌های اساسی با انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره همزمان خواهد شد. این مساله اهرمی به دست جمهوریخواهان خواهد داد که دموکرات‌ها را به فراهم کردن امکانات مادی و مالی برای دولت ایران متهم کنند و این از لحاظ سیاسی به نفع دموکرات‌ها نیست. بنابراین اگر در یک ماه آینده گشایشی صورت نگیرد دیگر این توافق تا بعد از ماه نوامبر اتفاق نخواهد افتاد. قطع به یقین بعد از ماه نوامبر دموکرات‌ها کنترل کنگره را از دست خواهند داد و در آن مرحله می‌توان با اطمینان گفت عده بسیاری در ایران که در زمان حال هم نسبت به احیای برجام تردید داشتند در چنین شرایطی تمایل نخواهند داشت که با دولتی که حتی کنترل کنگره را هم در دست ندارد و دوسال بیشتر از دوره زمامداری‌اش باقی نمانده مذاکره کنند و به احتمال زیاد می‌خواهند تا سال 2025 که رئیس‌جمهور جدیدی در آمریکا بر سر کار بیاید صبر کنند. اما این اتفاق همزمان با انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران خواهد بود و باید صبر کرد که آن انتخابات هم تمام شود. 

در این شرایط دیگر چیزی از برجام باقی نمی‌ماند و باید بر سر یک توافق جدید مذاکره کرد. بنابراین بحث این نیست که این توافق امروز انجام شود یا شش ماه دیگر، اگر امروز انجام نشود ممکن است تا شش سال دیگر هم انجام نشود. به این معنا که نه‌تنها تحریم‌ها باقی خواهد ماند بلکه شاهد افزایش تحریم‌ها خواهیم بود. این اتفاق علاوه بر اینکه اثر روانی منفی بر بازارهای مالی ایران خواهد داشت، یک جو بسیار منفی را برای اقتصاد و بازارهای سرمایه ایران ایجاد خواهد کرد که درواقع فائق آمدن بر مشکلات فعلی اقتصاد ایران را ناممکن خواهد کرد. البته این به این معنا نیست که اقتصاد ایران متلاشی خواهد شد یا اینکه حفظ شرایط موجود غیرممکن خواهد بود اما به این معنی است که فرصت‌های بسیاری از دست خواهد رفت و هزینه بسیار هنگفتی بر مردم و اقتصاد کشور تحمیل خواهد شد. 

بنابراین وضع موجود به‌هیچ‌وجه به نفع ایران نیست اما به همان شکل به نفع آمریکا هم نیست. در چند هفته آینده که شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تشکیل جلسه خواهد داد اگر مشکلات پادمانی ایران با آژانس حل نشده باشد، قطعنامه‌ای علیه ایران صادر می‌شود و این قطعنامه حتماً واکنش منفی ایران را در‌بر خواهد داشت. این واکنش یا به صورت افزایش فعالیت‌های هسته‌ای یا به صورت کاهش سطح شفافیت در برنامه هسته‌ای است. این به خودی خود نگرانی‌های منع اشاعه را در آمریکا زیاد خواهد کرد. این امر برای دولت بایدن امر مفیدی نخواهد بود به خصوص در شرایطی که با یک بحران هسته‌ای در آسیا مواجه است و دولت کره شمالی همچنان به دنبال آزمایش هسته‌ای جدیدی است و همچنین با بحران جنگ روسیه علیه اوکراین مواجه است که این خطر را دارد که هسته‌ای شود. بنابراین اضافه کردن یک بحران هسته‌ای در خاورمیانه به‌هیچ‌وجه به نفع دولت بایدن نخواهد بود. به همین علت است که دو طرف از گزینه‌های جایگزین برجام نه‌تنها سودی نخواهند برد بلکه متحمل هزینه‌های هنگفتی هم خواهند شد. 

دراین پرونده بخوانید ...