شناسه خبر : 40773 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

هزینه اراده

توافق چگونه به نتیجه می‌رسد؟

 

علی واعظ / کارشناس مسائل سیاسی

مذاکرات همچنان ادامه دارد؛ اما علت تعلیقی که در حضور فیزیکی در وین صورت گرفته مانعی است که میان ایران و آمریکا قرار گرفته است. دیگر اعضای برجام چندان نقش مهمی در یافتن یک راه‌حل مرضی‌الطرفین ندارند و به همین علت دلیلی ندارد مذاکرات در وین ادامه پیدا کند. امروز از طریق هماهنگ‌کننده ارشد اتحادیه اروپا آقای انریکه مورا ایران و آمریکا در حال ردوبدل کردن پیام‌هایی برای رسیدن به یک راه‌حل هستند. آخرین مانع، اصرار آمریکا بر حفظ تحریمی است که در سال 2019 دولت ترامپ بر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعمال و این نهاد را به عنوان یک گروه تروریستی اعلام کرد. در مقابل ایران بر رفع این تحریم‌ها اصرار می‌کند. برای اینکه بهتر متوجه شویم این موضوع دچار چه پیچیدگی‌هایی است به گمانم بهتر است به این موضوع از سه زاویه مختلف نگاه کنیم.

 

زاویه اول؛ دیدگاه ایران

ایران معتقد است منطقی که دولت بایدن برای رفع تحریم‌ها در مذاکرات پیش گرفته بود باید در این مورد به‌خصوص هم حاکم باشد. آن منطق بر اساس این فرض است که تمام تحریم‌های هسته‌ای در احیای برجام برداشته خواهد شد و همچنین تحریم‌هایی که اثر رفع تحریم‌های برجام را خنثی می‌کند نیز باید برداشته شود. بنابراین با توجه به نقشی که سپاه و نهادهای وابسته به آن در اقتصاد ایران دارند مذاکره‌کنندگان ارشد ایران به دنبال این بودند که تحریم‌های سپاه هم رفع شوند. وزارت خزانه‌داری آمریکا تحریمی را در سال 2017 بر سپاه به اسم SDGT یا گروه تروریستی بین‌المللی وضع کرد که این تحریم با تحریمی که وزارت خارجه آمریکا وضع می‌کند (به اسم گروه تروریستی خارجی) متفاوت است؛ اما اینها از لحاظ تبعات تفاوت کمی باهم دارند. SDGT با قانون مبارزه با دشمنان آمریکا هماهنگی دارد و چون قانون آن مربوط به کنگره است رفع آن امکان‌پذیر نیست. بنابراین ایران توجهش را به بحث FTO قرار داد.

 

زاویه دوم؛ دیدگاه آمریکا

 اگر لنز را بچرخانیم و از زاویه آمریکا به موضوع نگاه کنیم؛ آمریکا معتقد است با توجه به تنش‌ها و درگیری‌هایی که در منطقه در چند سال گذشته بوده حتی در چند هفته اخیر حمله‌های موشکی که ایران به اربیل در عراق انجام داد و همین‌طور حمله‌های متحدین ایران در یمن مثل حمله انصارالله به مخازن نفتی عربستان که در جده انجام دادند و همچنین اطلاعاتی که منابع اطلاعاتی آمریکا دارند که سپاه به دنبال انتقام‌گیری در موضوع سردار سلیمانی به دنبال کشتن برخی از مقامات ارشد سابق آمریکا در دولت ترامپ است؛ رفع این تحریم ویژه برای دولت بایدن موانع جدی سیاسی ایجاد می‌کند.

 

 زاویه سوم؛ دیدگاه دولت ترامپ

 آنها که این تحریم‌ها را صورت می‌دادند می‌دانستند از لحاظ عملی اثر چندان زیادی نخواهد داشت؛ برای اینکه سپاه تا آوریل 2019 هم یکی از نهادهایی است که بیشترین تحریم‌های آمریکا را با بهانه‌های مختلف از بحث سیاست‌های منطقه‌ای ایران، تا موشک‌ها بالستیک، از بحث حقوق بشر تا حمله‌های سایبری و حتی دخالت در انتخابات آمریکا داشته است. FTO برای مقابله با گروه‌های غیردولتی تروریستی در آمریکا وضع شده بود و نه برای یک نهاد رسمی وابسته به یک کشور دیگر. به همین علت دولت ترامپ این تحریم را دنبال کرد تا عامدانه بازگشت به برجام را برای دولت بعدی با مشکل جدی روبه‌رو کند. چون می‌دانستند که همین اتفاقی که امروز دارد می‌افتد خواهد افتاد و در این صورت هزینه سیاسی این تصمیم برای رئیس‌جمهور بعدی آمریکا زیاد خواهد شد.

تحریم FTO نباید موضوعیت جدی برای هر دو طرف داشته باشد. از نظر اقتصادی این تحریم چه باشد یا نباشد شرکت‌های بین‌المللی همچنان با شک و تردید با نهادهای اقتصادی در ایران که با سپاه در ارتباط هستند برخورد خواهند کرد. بر سپاه تحریم‌های زیادی وضع شده و بودن و نبودن FTO با میزان ریسک تعامل شرکت‌های خارجی با او زیاد فرقی نمی‌کند. از نظر آمریکا هم واقعیت این است که تنها میزان رفع تحریمی که برای مخالفان برجام در آمریکا قابل قبول است صفر است؛ بنابراین هر میزانی از رفع تحریم برای بخش عمده‌ای از طبقه حاکم آمریکا که اصولاً مخالف غنی‌سازی ایران هستند و غنی‌سازی اورانیوم را فقط بهانه‌ای می‌بینند باعث می‌شود تا «با» یا «بدون» FTO هزینه را برای بایدن زیاد کنند.

عاقلانه آن است که دو طرف متوجه شوند سدی که ایجاد شده برای طرفین یک سد تصنعی است و از نظر محتوایی تفاوت چندانی به حال هیچ‌کدام از طرفین نخواهد کرد. از نظر سرعت مذاکرات تقریباً 10 روز طول کشید تا ایران به پیشنهاد آمریکا پاسخ دهد. پیشنهاد این بود که حاضر است تحریم FTO را بردارد در صورتی که ایران و آمریکا هر دو بپذیرند که مقامات یکدیگر را مورد هدف قرار ندهند و این را به صورت علنی بیان کنند. طرف ایرانی این پیشنهاد را نپذیرفت و پیشنهاد دیگری را از طرف آقای مور منتقل کرده و الان چند هفته‌ای است که طرف آمریکایی پاسخ این پیشنهاد را نداده است.

مشکل این است که با گذشت زمان موانع بیشتر و انگیزه دو طرف کمتر می‌شود. خواسته روسیه که در ماه گذشته باعث تعلیق مذاکرات شد امری پیش‌بینی‌نشده و حاصل جنگ اوکراین بود. امروز هم که روسیه دارد برای نسل‌کشی در اوکراین مورد شماتت قرار می‌گیرد، اشتهای غرب برای هرگونه همکاری دیپلماتیک با روسیه کمتر شده است و این می‌تواند احیا و اجرایی کردن برجام را با مشکل روبه‌رو کند. مخالفان برجام هم فرصت کردند بهتر مبارزه کنند؛ هم در کنگره آمریکا سروصدای زیادی به پا شده و هم در تهران مخالفان ایراداتی را به تیم مذاکره‌کننده وارد کردند. مهم‌تر از همه این است که اگر به تقویم اجرای توافق برجام نگاه کنیم عملاً بخش عمده‌ای از تحریم‌ها سه تا چهار ماه بعد از توافق ایجاد می‌شود. اگر مذاکرات کشدار شود با انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره آمریکا همراه می‌شود و این نه فقط یک سرمایه سیاسی نیست بلکه تهدید هم هست چون جمهوریخواهان می‌توانند با امتیازهایی که دولت بایدن به ایران داده به دموکرات‌ها حمله کنند. بهتر آن است که هردو طرف راه‌حل میانه‌ای را بپذیرند. اگر هر طرف گمان را بر این بگذارد که دست قوی‌تری دارد و گذر زمان به نفعش هست مسلماً امکان شکست مذاکرات زیاد خواهد بود. 

دراین پرونده بخوانید ...