شناسه خبر : 38106 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اقتصاددان مبارز

توماس ساول چگونه دغدغه‌های اقتصادی خود را در بستر اجتماع دنبال کرد؟

 

ندا لهردی / نویسنده نشریه

76روزگار آبستن اتفاقاتی است که هر کدام از آنها به شکلی می‌توانند مسیر زندگی ما را تغییر دهند و کسی نمی‌داند که تلخی‌ها و خوشی‌ها چه ارمغانی با خودشان به همراه می‌آورند. شاید ترک تحصیل برای یک دانش‌آموز، کابوسی باشد که تمام آینده‌اش را ببلعد و برعکس؛ شاید این اتفاق برای دانش‌آموز دیگری، سرآغاز مبارزه با جبر روزگار و در نهایت موفقیت باشد. اُدیسه «توماس ساول» اما ثابت کرد که درباره او، حالت دوم کاملاً صادق و درست بوده است؛ دانش‌آموز مستعدی که به سختی به مدرسه‌ای مشهور و معتبر راه پیدا کرد، ولی به خاطر مشکلات مالی و خانوادگی ناچار به ترک تحصیل شد. این اما نقطه شروع راه ناهموار ساول بود که در نهایت او را به اقتصاددانی شناخته‌شده و مهم در مکتب شیکاگو تبدیل کرد؛ اقتصاددانی که بعدها نقش حامی جدی و تاثیرگذار حقوق رنگین‌پوستان و اقلیت‌های قومی را به عهده گرفت.

 

از اندیشه‌های مارکسیستی تا بازار آزاد

انگار بنای زندگی ساول بر پایه‌هایی از جنس فقر و گرفتاری گذاشته شده بود. او کمی پیش از آنکه این دنیا را به چشم ببیند، پدرش را از دست داد و مادرش که نمی‌توانست زندگی خودش و خدمتکاری با چهار فرزند را اداره کند، توماس را به دست عمه بزرگ و دو دخترش سپرد تا از او نگهداری کنند. به این ترتیب کودکی ساول در عزلت و محدودیت گذشت؛ تا جایی که بعدها در کتاب یک اُدیسه شخصی که از شرح زندگی خودش نوشت، به این موضوع اشاره کرد که در کودکی مواجهه بسیار کمی با سفیدپوستان داشت و حتی نمی‌دانست که ممکن است رنگ موی یک انسان بور و روشن باشد. وقتی به 9‌سالگی رسید، همراه با خانواده و به دنبال فرصت‌های بیشتر و بهتر به محله معروف هارلم در نیویورک نقل مکان کردند؛ محله‌ای که به خاطر حضور مهاجران آفریقایی-آمریکایی شناخته می‌شود. کمی بعد و با تلاش زیاد وارد دبیرستان مشهوری در نیویورک شد تا اولین عضو خانواده‌اش باشد که توانسته تحصیلاتی بالاتر از کلاس ششم داشته باشد. اما سایه مشکلات مالی و خانوادگی آنقدر بر سرش سنگین بود که نتوانست در برابر آنها مقاومت کند و ناچار شد در 17‌سالگی ترک تحصیل کند.

طبیعتاً انتخاب دیگری به جز کار و کسب درآمد نداشت، پس مشاغل مختلفی از کار در فروشگاه ماشین‌آلات صنعتی گرفته تا پیک تحویل کالا را تجربه کرد. در نهایت در سال 1951 به خدمت سربازی فراخوانده شد و در جنگ کره در سپاه تفنگداران نیروی دریایی آمریکا حضور داشت. با این حال تجربه عکاسی او به کمکش آمد و در آن دوره به عنوان عکاس رسمی نیروی دریایی ارتش انتخاب شد.

توماس ساول بعد از پایان دوره خدمتش در واشنگتن دی‌سی به شغل دولتی مشغول شد، اما علاقه‌اش به تحصیل باعث شد که همزمان در کلاس‌های شبانه دانشگاه خصوصی هوارد -که دانشگاهی با اکثریت دانشجویان سیاه‌پوست بود- شرکت کند. نمرات بالا و استعدادش و همچنین تشویق‌های دو نفر از استادان آن دانشگاه، او را راهی دانشگاه بزرگ و معروف هاروارد کردند. در سال 1958 مدرک کارشناسی اقتصاد را از این دانشگاه گرفت و سال بعد کارشناسی ارشد اقتصادش را در دانشگاه کلمبیا به پایان رساند.

او در 20‌سالگی و ابتدای جوانی طرفدار اندیشه‌های مارکسیستی بود، اما تجربه کار دولتی در تابستان 1960 باعث شد با اقتصاد بازار آزاد آشنا شده و به کلی از این تفکرات فاصله بگیرد. در این دوره کاری او به ارتباط میان رشد حداقل دستمزد کارمندان صنعت قند و شکر در پورتو‌ریکو و افزایش بیکاری در آن صنعت پی برد. بررسی و مطالعه این الگوها باعث شد تا این نظریه را مطرح کند که کارمندان دولتی که قانون حداقل دستمزد درباره آنها اجرا می‌شود، اهمیت بیشتری به کارشان می‌دهند تا مشکلات مالی ناشی از آن درآمد کم. عطش ساول به دانستن و یادگیری بیشتر، در نهایت به کسب مدرک دکترای فلسفه اقتصاد از دانشگاه شیکاگو در سال 1968 منجر شد. رساله دکترای او درباره قانون بازارها -که ثابت می‌کند تولید یک محصول، تقاضا برای محصول دیگری را ایجاد می‌کند- و بحث ولع عمومی -به مازاد ذخیره محصولات برای تامین تقاضای بازار می‌گویند که به افزایش حجم تولید منجر می‌شود- در اقتصاد کلان بود. البته ساول در ابتدا می‌خواست دوره دکترا را در دانشگاه کلمبیا و زیر نظر «جرج استیگلر» -که بعدها و در سال 1982 جایزه نوبل اقتصاد را گرفته بود- بگذراند، اما وقتی فهمید او به دانشگاه شیکاگو رفته، به دنبال او به آنجا رفت.

 

مقابله با نژادپرستی در اقتصاد

77توماس ساول اما از پیش از آنکه دکترای اقتصاد را بگیرد، در فاصله سال‌های 1965 تا 1969 به عنوان استادیار اقتصاد در دانشگاه کرنل کار می‌کرد. او بعدها درباره این نوشت که در زمان تدریس و حضور در این دانشگاه به دانشجویان سیاه‌پوستی برخورد که مشکلات جدی تحصیلی داشتند و به ناچار استانداردهای آموزشی پایین‌تری را پذیرفته بودند. به عقیده ساول، این اتفاق در نتیجه نژادپرستی گسترده‌ای رخ داده بود که در دوره تدریسش در آنجا دیده بود و احتمالاً در دانشکده‌های دیگر هم وجود داشت.او بعدها به دانشگاه قدیمی که خودش در آنجا دوره کارشناسی را گذرانده بود، بازگشت؛ این‌بار برای تدریس. به این ترتیب توماس ساول در دانشگاه‌های هوارد، روتگرز، کرنلریال برندیس، آمهرست و کالیفرنیا به تدریس اقتصاد پرداخت. او اما از سال 1980 به عنوان عضو وابسته موسسه هوور‌-اندیشکده سیاستگذاری عمومی آمریکا و نهادی تحقیقاتی- در دانشگاه استنفورد فعالیت کرد. ساول موفق شد در این موسسه، بورس تحقیقاتی و پژوهشی «رز و میلتون فریدمن» را -که مرشد و الگویش بود- دریافت کند. او بارها در برنامه تلویزیونی معروف «خط آتش» با مجری‌گری «ویلیام باکلی»، حاضر شد و درباره مباحث نژادپرستی در اقتصاد و خصوصی‌سازی صحبت کرد؛ یکی از مهم‌ترین دغدغه‌هایش که تا آخر عمر همیشه به آن پرداخت. توماس ساول در کتاب روشنفکران و نژاد خودش به بحث و بررسی شکاف هوشی افراد در واکنش به مسائل اقلیت‌های قومی پرداخته است. او در این زمینه تا جایی پیش می‌رود که به شکلی مستدل بهره هوشی سیاه‌پوستان را با سفیدپوستان مقایسه و ثابت می‌کند که هیچ ارجحیتی و برتری در این زمینه وجود ندارد.

توماس ساول به خوبی یکی از پیروان و روشنگران فعال مکتب اقتصادی شیکاگو به حساب می‌آید، تا جایی که در بررسی مجله معتبر کامنتری از کتاب تعارض دیدگاه‌ها -یکی از آثار مهم ساول- به او لقب یکی از نمایندگان پیشرو مکتب اقتصادی شیکاگو را داده‌اند. در کنار تدریس، نوشتن همیشه یکی از عادت‌های محبوب ساول بوده است. درست به همین دلیل هم هست که علاوه بر مقالات پژوهشی مختلف، بیش از 30 کتاب در کارنامه خودش دارد. نوشته‌های او موضوعات مختلفی از سیاستگذاری اجتماعی، نژاد، گروه‌های اقلیت قومی، آموزش و تصمیم‌گیری گرفته تا اقتصاد کلاسیک، اقتصاد مارکسیستی و مشکلات کودکان معلول در جریان رشد، را دربر می‌گیرند.

ساول همچنین ستون‌های ثابت و تعریف‌شده‌ای در بسیاری از مجلات و نشریات معتبر مانند فوربس، نشنال‌ریویو، وال‌استریت ژورنال، واشنگتن‌تایمز و نیویورک پست داشته است. او جریانات و وقایع روز جهان را به دقت دنبال می‌کند و در سال‌های اخیر به بعضی از آنها مانند مسائل مربوط به حداقل دستمزد، طرح بهداشت و سلامت جهانی، اختلافات مربوط به سیاست‌ها و برنامه‌های دولت و موضوعات مربوط به سیاه‌پوستان و اقلیت‌های قومی مانند سیاست جبران بی‌عدالتی‌های گذشته نسبت به اقلیت‌ها، بوروکراسی دولتی، قوانین مربوط به کنترل مالکیت اسلحه، سیاست خارجی، درگیری‌ها و مشکلات حوزه مواد مخدر و چندفرهنگی، واکنش نشان داده و موضع‌گیری کرده است.

با این همه اما توماس ساول همیشه از حاشیه دوری کرده و ترجیح داده است هیچ برچسبی به او زده نشود. او در این مورد گفته است: «ترجیح می‌دهم در اندیشه‌هایم و بیان آنها میانه‌روی و تعادل را حفظ کنم تا برچسبی به فعالیت‌هایم نخورد، اما گمان می‌کنم در بین عناوین مختلفی که به من نسبت داده می‌شود، آزادیخواه از همه مناسب‌تر و درست‌تر باشد؛ هر چند در بعضی موارد با جنبش‌های آزادیخواهی مخالفم.» نوشته‌های او در حوزه اقتصاد به‌طور عمده روی رویکرد بازار آزاد متمرکز است تا سرمایه‌داری. او بارها با مواضع و رویکردهای بانک مرکزی ایالات متحده آمریکا در جلوگیری از رکودهای اقتصادی و افزایش نرخ تورم، مخالفت کرده است. او در کتابی که از

زندگی‌نامه خود نوشته، به مطالعات جدی درباره کارل مارکس اشاره کرده و سپس در برابر اندیشه‌های او موضع گرفته است؛ تا جایی که مطالعات و پژوهش‌هایش در این زمینه را در کتاب مارکسیسم: فلسفه و اقتصاد به خوبی شرح داد و از آنها نتیجه‌گیری کرد.

کتاب دانش و تصمیم‌گیری‌ها به قلم ساول توانست برنده جایزه مرکز قانون و اقتصاد آمریکا در سال 1980 بشود. بسیاری از کارشناسان علم اقتصاد در تایید شایستگی این کتاب برای دریافت چنین جایزه‌ای، گفته‌اند که توماس ساول در این کتاب به شیوه‌ای روشن و متقاعدکننده توانسته تفاوت میان فرآیندهای موجود در بازار و فرآیندهای دولتی را مقایسه و بررسی کند. او مسائلی از قبیل مبارزه با توزیع مواد مخدر و شیوه برخورد قانون با آن و مباحث مربوط به کنترل و مهار مالکیت شخصی اسلحه را به عنوان دغدغه‌هایی اجتماعی و حتی گاهی شخصی دنبال کرده و به شکلی جدی به مطالعه و تحقیق درباره آنها پرداخته است.

 

عقل سلیم در جهانی بی‌منطق

آثار و مکتوبات ساول در این سال‌ها توانسته‌اند تایید و تمجید افراد مهمی را در حوزه‌های مختلف از اقتصاد گرفته تا فلسفه، روانشناسی، سیاست و جامعه‌شناسی بگیرند. او در سال 1982 جایزه بهترین کتاب بنیاد آزادی مطبوعات را برای کتاب آمریکای قومیتی: یک تاریخ، دریافت کرد.

علاوه بر این، توماس ساول موفق به دریافت جایزه فرانسیس بویر از سوی موسسه تجاری و تحقیقات سیاست عمومی آمریکا در سال 1990، جایزه سیدنی هوک از سوی بنیاد ملی نخبگان در سال 1998، جایزه بردلی برای دستاوردهای اندیشمندانه در سال 2003، جایزه لیساندر اسپونر برای کتاب اقتصاد کاربردی: تفکری ورای پله اول از سوی لیاسز فیر بوکز -یکی از قدیمی‌ترین کتابفروشی‌های آنلاین آمریکا- در سال 2004 و جایزه کتاب بین‌المللی از سوی بنیاد

getAbstract برای کتاب حقایق و مغالطه‌های اقتصاد در سال 2008 شده است. با این همه اما شاید مهم‌ترین جایزه او، نشان ملی علوم انسانی بوده است که در سال 2002 از «جرج دبلیو بوش» رئیس‌جمهور وقت آمریکا و به خاطر سوابق پربار تحصیلی در زمینه‌های تاریخ، اقتصاد و علوم سیاسی، دریافت کرد.

توماس ساول در تمام این سال‌ها وظایف و مشاغل مهمی را به عهده داشته است. شروع کار جدی او به عنوان یک اقتصاددان اما از ماه ژوئن سال 1961 در اداره کار آمریکا و به عنوان اقتصاددان حوزه کار بود. او تا یک سال در این سمت باقی ماند. بعد از آن و در فاصله سپتامبر سال 1962 تا ژوئن 1963 در دانشکده داگلاس و دانشگاه روتگرز به تدریس اقتصاد پرداخت. او تدریس اقتصاد را بعد از آن تا نیمه سال 1964 در دانشگاه هوارد ادامه داد. در همین زمان او به عنوان تحلیلگر اقتصادی به شرکت تلفن و تلگراف آمریکا رفت و تا ماه آگوست سال 1965 در آنجا ماند. در فاصله سپتامبر 1965 تا آگوست 1969 در دانشگاه کرنل، از سپتامبر 1969 تا ژوئن 1970 در دانشگاه برندیس و از سپتامبر 1970 تا ژوئن 1972 در دانشگاه کالیفرنیا به عنوان استادیار اقتصاد مشغول به کار بود. ساول در سال‌های 1972 تا نیمه سال 1974 در اندیشکده و پژوهشکده شهری به عنوان مدیر پروژه فعالیت می‌کرد. او از اواسط سال 1976 تا اوایل سال 1977 به عنوان همکار و عضو وابسته در مرکز مطالعات پیشرفته علوم رفتاری حضور داشت.

در این سال همچنین استاد مهمان دپارتمان اقتصاد دانشگاه آمهرست هم بود و به عنوان همکار و عضو موسسه هوور در دانشگاه استنفورد هم فعالیت می‌کرد. با این همه اما شاید طولانی‌ترین دوره فعالیت او از نیمه سال 1974 تا نیمه سال 1980 به عنوان استاد در دانشکده اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا و از سپتامبر سال 1980 تاکنون در موسسه هوور به عنوان همکار و پژوهشگر بوده است.

با این همه اما او سعی کرده است که در این سال‌ها به علایق شخصی خودش هم بپردازد و در حقیقت به همین خاطر بود که در آخرین روزهای ماه دسامبر سال 2016، وقتی 86‌ساله بود، اعلام کرد دیگر هیچ ستونی برای نشریات نخواهد نوشت. او در این مورد گفت: «مساله این نیست که چرا من این کار را کنار می‌گذارم؛ موضوع آنجاست که چرا مدت‌ها این کار را ادامه دادم.» توماس ساول همچنین در پاسخ به آنهایی که درباره برنامه و تصمیم بعدی او کنجکاو بودند، گفته بود می‌خواهد روی علایق قدیمی‌اش و به خصوص عکاسی تمرکز کند. زندگی، اندیشه‌ها و فعالیت‌های ساول آنقدر جالب بوده که توانسته توجه فیلمسازان را هم به خودش جلب کند؛ تا جایی که اخیراً فیلم مستندی درباره زندگی او ساخته شد. فیلم «توماس ساول: عقل سلیم در جهانی بی‌منطق» که توسط شرکت رسانه‌ای فری تو چوز نت‌ورک ساخته شد، در ماه ژانویه گذشته پخش و منتشر شد.

دراین پرونده بخوانید ...