شناسه خبر : 42741 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

سرگردانی بورس 1401

دلیل اصلی رکود بازار سهام چه بود؟

 

محمدامین خدابخش / نویسنده نشریه 

بازار سهام از ابتدای سال تاکنون روزهای پرفرازونشیبی را گذرانده است. این بازار چه در روزهای نخست این سال که با امید رونق و رکوردشکنی در شاخص کل کار خود را آغاز کرد و چه هم‌اکنون که در حال بازیابی توان صعودی برای بازگشت از کانال 2 /1میلیونی به سطوح بالاتر است روزهای پرخبری را پشت سر گذاشته است. در حالی که در نخستین روزهای این سال انتظار می‌رفت همگام با روند صعودی قیمت‌های جهانی کامودیتی در بازار یادشده نیز رونقی پایدار را شاهد باشیم با تغییر روند اقتصادی در کشورهای غربی به کلی اوضاع بازار سهام نیز تغییر کرد و تحت تاثیر چشم‌انداز منفی کامودیتی قیمت‌ها در بورس به عقب برگشت. 

در نهایت کار به جایی رسید که افزایش فشار فروش شاخص کل را به کف کانال 2 /1 میلیون‌واحدی کشاند؛ فروشی که شاید اگر خوش‌بینی ناشی از بسته حمایتی از بورس و حمایت سنگین حقوقی‌ها از بورس نبود احتمالاً تا به امروز نیز با شدت زیادی ادامه داشت.

بازار سهام جذاب اما پرریسک

بازار سهام را می‌توان پرحاشیه‌ترین بازار ایران طی سال‌های اخیر دانست. این بازار چه آن زمان که پذیرای سیل بی‌پایان خریداران سهام بود و چه حالا که همه در آن برای خروج از گردونه معاملات رقابت می‌کنند، همواره خبرساز بوده و توانسته به وضوح در بطن خبرها و تحلیل‌های کلان اقتصادی و بعضاً سیاسی خودنمایی کند. از این‌رو می‌توان گفت که این بازار تقریباً بازاری پرحاشیه بوده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد در طول دهه‌های اخیر به‌رغم آنکه این بازار هیچ‌گاه از سرمایه‌گذار خالی نبوده اما در برخی از دوره‌ها به واسطه حضور پررنگ‌تر تورم و افزایش شیب سطح عمومی قیمت‌ها در اقتصاد، جمعیت بیشتری را به سمت خود جذب کرده است. هر بار هم که این اتفاق افتاده در پس آن ناکامی بیشتر شده است. به طور کلی می‌توان بازار سهام را بازاری پرریسک دانست. نگاهی به سابقه معاملات این بازار در ایران و سایر کشورهای جهان حکایت از این واقعیت دارد که بازار یادشده شاید بیشتر از آنکه برندگان پرتعدادی داشته باشد بازندگان پرتعدادی داشته است.

بازارهای مذکور چه در نمونه‌های کلاسیک حباب قیمتی و چه در نمونه‌های به‌روز‌شده آن در دهه‌های اخیر همواره به دلایل مختلفی جذاب شده‌اند و با افزایش جذابیت خود توانسته‌اند تعداد زیادی از سرمایه‌گذاران یا بهتر بگوییم مردم عادی را به خود جذب کنند. با این حال همین جذابیت به ظاهر کم‌ریسک در نهایت آنها را در گرداب زیان‌های سنگین فرو برده است؛ گردابی که اگرچه در هر کشوری به شکلی متمایز با آن برخورد شده اما در نهایت زخم‌هایی جدی بر روان افراد کم‌تجربه گذاشته و حتی کار بسیاری را به بیمارستان‌ها کشانده است. از این حیث می‌توان گفت این بازارها چه بورس نیویورک باشند چه بورس تهران همواره در ظاهر به مثابه تله‌ ریسک عمل کرده‌اند و پس از آنکه تنور طمع در آنها داغ شده توانسته‌اند به باتلاق آرزوهای انسان‌های معمولی بدل شوند. این در حالی است که همواره در این میان، افرادی با قرار گرفتن در موقعیت مناسب شانس تبدیل شدن رویاهای بزرگ خود به حقیقت را داشته‌اند. از این نظرگاه آنچه امروز در بورس تهران می‌گذرد، خود قصه‌ای است تکراری که باری دیگر در لباسی تازه به فعالان بازارهای دارایی و به‌خصوص سرمایه‌گذاران بورسی عرض‌اندام می‌کند؛ قصه تکراری ترس و طمع و آونگ ناایستای سود و زیان.

ریشه‌های رکود در 1401

اما از تمامی این کلی‌گویی‌ها که بگذریم، داستان بورس تهران در ماه‌های طی‌شده از سال جاری، داستانی است پرتب‌وتاب که بسیاری از سرمایه‌گذاران را به خروج از این بازار واداشته است. اگر بخواهیم یک سر این سرخوردگی را تا نقطه آغاز آن پی بگیریم طبیعتاً به محدوده تاریخی جز ماه‌های پایانی سال 98 و نخستین روزهای سال 99 نمی‌رسیم. تحمل تورم فزاینده در آن سال‌ها که نقطه شروع آن روزهای نخست سال 97 بود در کنار آغاز کرونا در آخرین ماه‌های سال 98 که به تعطیلی کسب‌وکارهای زیادی منجر شد، بسیاری از مردم را به سمت سرمایه‌گذاری در بازار سهام سوق داد. رونق سال‌های 97 و 98 در آن دوره تقریباً بخش زیادی از مردم ایران را که روند بازار سهام را صرفاً از روی تغییرات شاخص بورس دنبال می‌کردند، بر آن داشت تا با تکیه بر بخت و اقبال خود باقی‌مانده دارایی تورم‌زده خود را به سمت بازار مذکور روانه کنند. همین امر سبب شد تا در نخستین روزهای سال 99 و دقیقاً در نقطه تسریع روند صعودی بازار سهام صف‌های انتظار طولانی برای دریافت کد بورسی در کارگزاری‌ها شکل بگیرد. در نهایت هم افت شدید نرخ بهره بین‌بانکی در کنار خوش‌بینی مفرط به کسب سود در این بازار راه را برای شکل‌گیری حباب قیمت‌ها هموار کرد.

در نتیجه این امر شاخصی که در محدوده 500 هزارواحدی بود تنها طی چند ماه به محدوده دو میلیون و 100 هزار واحد رسید و در نهایت هم آنچه در آن زمان محال به نظر می‌رسید جای خود را به واقعیت داد. قیمت سهام در اوج خوش‌بینی به اهداف تکنیکالی نجومی برای شاخص کل به یک‌باره مسیر برگشتی در پیش گرفت. نماگری که تا پیش از آن تصور می‌شد راه به سوی ابرکانال سه‌میلیونی یا حتی هشت‌میلیونی ببرد تحت تاثیر تبدیل سریع هیجان افزایشی قیمت سهام به هیجان در فروش به شکل آهسته و پیوسته به سمت کانال یک میلیون‌واحدی تغییر جهت داد. از آن زمان تاکنون عوامل متعددی نظیر سخنان نسنجیده، وعده‌های توخالی و بیشتر از همه اصرار بر شیوه‌های نخ‌نمای اقتصاد دستوری بر اعتماد عمومی نسبت به بازار سهام لطمه وارد کرده است. آنچه امروز تحت عنوان بی‌اعتمادی نسبت به بازار سهام از آن یاد می‌شود و همه کارشناسان به طور یک‌صدا آن را دلیل اصلی خروج پول از بورس می‌دانند، همین بی‌میلی است که به دلیل مشخص نبودن آینده ایجاد شده است.

اما سال جاری در حالی آغاز شده که انتظار می‌رفت انباشت دوساله تورم در سال‌های قبل از آن در نهایت به کمک این بازار تورمی بیاید و باز هم آن را از شر رکود رها کند. با این حال چنین اتفاقی، حداقل تا به اینجای کار نیفتاده است. سال 1401 در شرایطی آغاز شده است که خوش‌بینی به توافقی تازه در خصوص برنامه اتمی ایران یا همان احیای برجام در بسیاری از صنایع داخلی پیشران تقاضا شد تا بلکه در زمان حصول توافق احتمالی بازار این فرصت بزرگ را از دست نداده باشد. همچنین نکته دیگر این بود که بورسی‌ها در طول همین مدت به جز خوش‌بینی به برجام و تورم انتظاری بالا یک عامل دیگر نیز داشتند. نخستین سال قرن در حالی آغاز شده بود که اگر چه در سطح اقتصاد جهانی تورم و رکود امری قابل پیش‌بینی بود اما همچنان به دور از انجام اقدامات عملی برای کنترل آن سطح عمومی قیمت در اقتصادهای پیشرفته افزایش می‌یافت. به عبارت ساده هنوز خبر چندانی از افزایش نرخ‌های بهره به شکلی فراگیر در میان کشورهای غربی نشده بود و بنابراین دلیلی نبود تا تقاضای کالا و خدمات در قیمت‌های بالاتر سرکوب شود. 

این در حالی بود که قیمت نیروی کار یا همان دستمزد سیری صعودی داشت و انتظارات تورمی را در دو سوی اقیانوس اطلس افزایش می‌داد. در همین برهه اما جمهوری خلق چین به دلیل سیاست‌های سخت‌گیرانه کنترل بیماری کرونا که به کووید صفر معروف شده بود، نشانه‌ای از افزایش تورم را در خود نمایان نمی‌کرد. این در حالی بود که به دلایلی کاملاً مختلف قیمت کالاهای اساسی یا همان کامودیتی در دو سوی اقیانوس آرام رو به افزایش بود. به واقع شرایط اقتصادی متفاوت هیچ‌گاه باعث نشده بود تا در بازارهای کالایی غرب و شرق قیمت کالاهای مذکور نظیر نفت، فلزات اساسی و سایر موارد افزایش پیدا نکند.

با این حال کم‌کم غول تورم در کشورهای غربی نظیر ایالات متحده و حوزه یورو خودنمایی کرد و اقتصادهایی را که برای دهه‌ها به نرخ‌های تورم پایین زیر دو درصد عادت داشتند، تنها ظرف مدتی کوتاه به سمت خطر بروز تورم‌های دورقمی متمایل کرد. در این شرایط نوک کوه یخ نوسان قیمت‌ها نمایان شد و بانک‌های مرکزی را به فکر کنترل سطح عمومی قیمت‌ها انداخت. پیشگام این حرکت ضدتورمی هم کسی نبود جز سیاستگذار پولی ایالات متحده یا همان فدرال‌رزرو که به سرعت نرخ بهره معیار را از محدوده صفردرصدی طی چند نوبت تا 5 /3 درصد افزایش داد. به دنبال این حرکت زنگ مقابله با تورم در تمامی بانک‌های مرکزی غربی از بانک‌های کوچکی نظیر بانک مرکزی سوئد تا بانک مرکزی انگلستان و کانادا به صدا درآمد و حتی بانک مرکزی اروپا را که عموماً در این مواقع تمایل بیشتری به حفظ وضع موجود دارد به افزایش نرخ بهره وا‌داشت.

تقریباً از آن زمان تاکنون مقابله با تورم بنا بر قواعد اقتصادی به رکود بازارهای دارایی منجر شده است. طبیعتاً چنین خبری که به منزله افت قیمت کامودیتی در سراسر جهان است برای بازار سهامی نظیر بورس تهران که دوسوم کل نمادهای آن از قیمت کالاهای اساسی اثر می‌پذیرد خبر خوبی نیست.

همین امر سبب شد تا با افزایش ریسک‌های سیاسی خبر افت قیمت‌ها در بازارهای جهانی پس از تنها دو ماه صعود شاخص‌های بازار سهام روال قیمتی آن را به کلی منفی کند.

98

سهامداری در استرس

دقیقاً از همان برهه بود که کم‌کم آوار ناکامی دوباره بر سر فعالان خرد بازار سهام خراب شد. در حالی که افزایش پی‌درپی نرخ‌های بهره به بازار سهام مخابره می‌شد، برخی ناهماهنگی‌ها در داخل نیز سبب شد تا بورسی‌ها نسبت به آینده با دیده تردید بنگرند. به‌خصوص اینکه در همین مدت رفت و برگشت مداوم اخبار برجامی سرمایه‌گذاران را نسبت به سهامی که ممکن بود از این منشأ سرمایه خود را در بازار افزایش بدهند نسبت به آینده دلسردتر کرد. در واقع اگر بخواهیم تصویری دقیق از ماه‌های پس از به ثبت رسیدن سطح 6 /1 میلیون‌واحدی برای شاخص کل بورس ارائه کنیم باید به این نکته توجه داشته باشیم که یکی از مهم‌ترین دلایلی که توانست مردم را به افت بیشتر قیمت‌ها مجاب کند دلسردی از آینده برجام است که نهایتاً به خروج پول از نمادهای موسوم به برجامی منتهی شد. البته در این میان باید توجه داشت که در نمادهایی نظیر خودرویی خروج پول هیچ‌گاه مانند بانکی‌ها نشد چرا که نمادهای صنعت بانکداری مستقیماً با برداشته شدن تحریم‌ها می‌توانند اوضاع بهتری را شاهد باشند حال آنکه بهبود شرایط در خودرویی‌ها به عوامل دیگری نیز بستگی دارد.

همین امر سبب شد تا بازار خودرویی‌ها رفته‌رفته توجه خود را از برجام و مذاکرات احیای آن به مساله‌ای جذاب‌تر و عینی‌تر معطوف کند. بورسی‌ها که برای مدت‌ها شاهد اختلاف فاحش قیمت کارخانه و بازار آزاد در نمادهای خودرویی بودند بعد از برجام گوش به خبرهایی سپردند که از بورس کالا می‌آمد. قرار شد این بازار به تدریج محل عرضه خودرو از سوی شرکت‌های کوچک و پس از آن شرکت‌های بزرگ باشد. با این حال همین خبرها هم چند بار رفت و برگشت تا بالاخره اولین خودرو در بورس کالا عرضه شد. مشکل اینجا بود که پافشاری بر قیمت‌گذاری دستوری در وزارت صمت همچنان از سوی ساختار دولتی جریان داشت. این در حالی است که همین سیاست‌ها برای سال‌ها صنعت ایران را تضعیف کرده و نمادهای خودروساز را به افول کشانده بود. با این حال دولتی‌ها گویا قصد نداشتند که از این خوان گسترده‌شده به نفع رانت که برای مدتی طولانی با ادعاهای واهی پایدار مانده بود دل بکنند. البته این رویه اگرچه همچنان در آخرین خبرها با بی‌میلی مدیران ایران‌خودرو برای عرضه دو خودرو تارا و 207 به طور کامل به زباله‌دان تاریخ نرفته اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که به سبب کاهش فاصله قیمت از درب کارخانه تا بازار آزاد تا حد زیادی موفق بوده و توانسته دست رانت‌خواران و دلالان را از بسیاری از مدل‌ها از این بازار کوتاه کند.

به هر روی وضعیت بازار سهام به هر نحوی بوده توانسته تا به اینجای کار اگرچه با تحمل ناملایمات بسیار، از پس مشکلات خود برآید. البته که هم‌اکنون ارزش معاملات خرد در این بازار حتی به‌رغم رشد روزهای اخیر همچنان پایین است و حتی به دو هزار میلیارد تومان نیز نرسیده اما به نظر می‌رسد فعالان بازار این روزها با امید بیشتری به آینده می‌نگرند. این امید پس از آن افزایش یافته که بسته حمایتی جدید سازمان بورس در بازار سهام رونمایی شد و توانست اندکی از بدبینی‌ها را نسبت به این بازار کم کند.  

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها