شناسه خبر : 40081 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

پیچ اندوخته طبقه حساس

نیما نامداری از شیوه‌های نوین پس‌انداز برای دوره بازنشستگی می‌گوید

پیچ اندوخته طبقه حساس

موضوع پس‌انداز برای بازنشستگی یکی از اساسی‌ترین دغدغه‌ها در دنیای امروز به‌شمار می‌رود. نتایج نظرسنجی در ۱۶ کشور مختلف دنیا از جمله ایالات متحده، روسیه و چین نشان می‌دهد، درصد قابل‌توجهی از مردم از اطمینان کافی درباره تامین مالی طی دوره بازنشستگی برخوردار نیستند. این مساله در کشورهای در حال توسعه حتی وخیم‌تر است و بسیاری از افراد فاقد پس‌انداز برای بازنشستگی و حتی پس‌انداز برای خرج‌های اضطراری هستند. در این بین یکی از چالش‌های اساسی، تامین آتیه چنین افرادی است که البته تا حد زیادی به سرمایه‌گذاری خود آنها برای دوره بازنشستگی نیز بستگی دارد. اما افزایش سواد مالی و ایجاد حس ضرورت به‌منظور پس‌انداز برای دوره بازنشستگی، معمولاً فرآیندی زمان‌بر و هزینه‌بر است. از آنجا که خرج کردن بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی هر انسانی به‌شمار می‌رود، بهره‌گیری از طرح‌هایی به‌منظور «پس‌انداز از طریق خرج کردن» می‌تواند میانبری برای حل چالش «ذخیره مالی دوران بازنشستگی» باشد. در گفت‌وگوی پیش‌رو از نیما نامداری، تحلیلگر اقتصاد پرسیده‌ایم که آیا طرح‌هایی نظیر قلک بازنشستگی که از سوی استارت‌آپ‌های متنوعی در حوزه فین‌تک در دنیا طراحی شده‌اند و از طریق خرج کردن حساب‌های پس‌انداز را شارژ می‌کنند، در ایران قابلیت اجرا دارند؟ و آیا می‌توان سنت‌های قدیمی پس‌انداز در ایران را که دیگر خیلی خریداری ندارند، با روش جدید فین‌تک‌ها احیا کرد؟

♦♦♦

  در سال‌های اخیر شاهد به میدان آمدن استارت‌آپ‌های متنوعی در حوزه فین‌تک هستیم. بسیاری از این استارت‌آپ‌ها با بهره‌گیری از دانش روز توانسته‌اند شیوه‌های کارآمدی را توسعه داده و عرضه کنند. یکی از شیوه‌های به کار گرفته‌شده از سوی آنها در حوزه پس‌انداز دوران بازنشستگی افراد است که جایگزینی برای شیوه‌های سنتی به‌شمار می‌روند. کمی در خصوص سازوکار فین‌تک‌ها در این حوزه بگویید؟

یکی از مباحثی که چند سالی است در کشورهای در حال توسعه دنبال می‌شود، بحث «فراگیری مالی» (Financial Inclusion) است. بررسی‌ها نشان می‌دهد یکی از دلایلی که بخش مهمی از جامعه گرفتار فقر و محدودیت‌های معیشتی هستند، عدم دسترسی مناسب به انواع ابزارهای مالی نوین است. پنج سال پیش، بانک جهانی بر اساس همین ارزیابی، طرحی را که شامل پنج محور «پرداخت»، «اعتبار»، «بیمه»، «پس‌انداز» و «نقل و انتقال ارزی مبالغ کوچک» (Remittance) بود برای فراگیری مالی تعریف کرد. ایده بانک جهانی از آنجا آمد که در کشورهای در حال توسعه، بسیاری از خانواده‌ها به پنج ستون فراگیری مالی دسترسی ندارند.

اما بگذارید توضیح دهم که پنج ستون فراگیری مالی چه مکانیسمی دارد؟ زمانی که شما از ابزار پرداخت الکترونیکی یعنی کارت پرداخت یا کیف پول موبایل استفاده می‌کنید، این امکان را به شما می‌دهد که اولاً پول شما امنیت بالاتری داشته باشد و نیازی به نگهداری اسکناس نداشته باشید، دوم، به دلیل اینکه هویت مالی پیدا کرده‌اید و حساب بانکی دارید، به رسمیت شناخته می‌شوید و در نهایت از خدماتی بهره‌مند می‌شوید که در حالت سنتی از این امکانات محروم بودید. در بسیاری از کشورها مانند آفریقا و شبه‌قاره هند، بخش زیادی از مردم حتی حساب بانکی ندارند. در ایران اما به دلیل پرداخت یارانه نقدی، عموم مردم حساب بانکی دارند و به همین دلیل شاید موضوع «نبود حساب بانکی شخصی» برای ما ملموس نباشد.

در خصوص «بیمه» نیز چنین نکاتی وجود دارد. بیمه از آن جهت که به افراد امکان ثبات تصمیم‌گیری را می‌دهد، مورد توجه قرار گرفته است. فردی که بیمه اولیه دارد و از پوشش حداقلی هزینه‌های سلامت برخوردار است و از دریافت مستمری بازنشستگی نیز اطمینان دارد، به‌طور طبیعی رفتار مالی موثرتر و پایدارتری دارد.

بحث «اعتبار خُرد» نیز از این جهت دارای اهمیت است که بسیاری از خانوارها به دلیل نوسان در جریان نقدینگی با چالش‌هایی روبه‌رو هستند. به‌طور مثال در مناطقی که کشاورزی رونق دارد، در فصولی از سال امکان برداشت محصول و کسب درآمد برای خانوار امکان‌پذیر است، ولی در سایر فصول آنها درآمدی ندارند و در نتیجه کل سال را باید از اندوخته مالی‌شان استفاده کنند. حالا اگر اقتصاد کشور نیز گرفتار تورم باشد، درآمد یک‌ساله چنین خانوارهایی ممکن است با برخی خطرات نیز همراه باشد. خدمات اعتباری کمک می‌کند افراد نقدینگی خود را بهتر مدیریت کنند. ضمن اینکه معمولاً هزینه‌های پیش‌بینی‌نشده در زندگی پیش می‌آید که دسترسی به خدمات اعتباری می‌تواند از چنین شوک‌هایی به نقدینگی خانوار جلوگیری کند.

«پس‌انداز» نیز یکی از پنج ستون تعریف‌شده در فراگیری مالی است که در ایران کمتر کسی به آن فکر می‌کند، در حالی که در نقاط دیگر دنیا محبوب است و به تازگی فین‌تک‌ها که کسب‌وکارهایی هستند که با استفاده از فناوری یک نوع نوآوری مالی انجام می‌دهند، این ستون را به دست گرفته‌اند. متاسفانه در ایران به جز محور «پرداخت»، چهار ستون دیگر با مشکلات عدیده‌ای مواجه است. در ایران نه نظام اعتباری کارآمدی وجود دارد، نه انتقال ارزی خُرد به شیوه قانونی و امن مهیاست و نه ابزارهای نوین پس‌انداز در دسترس افراد قرار دارد. در حوزه بیمه نیز عملکرد خوبی به چشم نمی‌خورد. البته بیمه تامین اجتماعی و صندوق‌های بازنشستگی پوشش بیمه‌ای خوبی ارائه می‌دهند، ولی خدماتشان بسیار محدود و حداقلی است. ضمن اینکه بخش مهمی از جامعه که در مشاغل غیررسمی یا بازار آزاد فعالیت دارند، خود را بیمه نمی‌کنند و تحت پوشش هیچ بیمه‌ای نیستند.

  همان‌طور که اشاره کردید دنیا در مقوله پس‌انداز اقدامات نوینی را در دستورکار قرار داده است، اما در ایران این کاستی لمس می‌شود. روند پس‌انداز افراد در ایران چگونه طی شده و اکنون با چه چالش‌هایی روبه‌رو است؟

پس‌انداز در اصطلاح یعنی درآمد منهای هزینه‌های ضروری. پس‌انداز یا برای هزینه‌های پیش‌بینی‌نشده و روز مباداست یا قرار است صرف خرید دارایی و سرمایه‌گذاری در آینده شود. در سال‌های اخیر در اقتصاد ایران، ضریب پس‌انداز هیچ‌گاه بیش از 10 درصد نبوده است. یعنی هر خانوار به‌طور متوسط، حداکثر 10 درصد از درآمد ماهانه‌اش را توانسته به‌عنوان پس‌انداز کنار بگذارد. این میزان پس‌انداز ممکن است برای مخارج عمده در آینده مانند شهریه دانشگاه یا مخارج پیش‌بینی‌نشده مثل هزینه تعمیر ماشین یا نوسازی خانه مصرف شود یا در مسیر سرمایه‌گذاری قرار بگیرد. طبق ارزیابی‌ها، ضریب پس‌انداز در کشورهای توسعه‌یافته حدود 30 درصد است؛ یعنی به‌طور متوسط، یک‌سوم از درآمد خانوار، برای پس‌انداز کنار گذاشته می‌شود. این در حالی است که بالاترین درصد رشد ضریب پس‌انداز در ایران به اوایل دهه 80 و اواخر دهه 70 بازمی‌گردد که 11درصد برآورد می‌شود. ضریب پس‌انداز در سال‌های اخیر نیز به حدود 10 درصد رسیده و در دو سال اخیر هم می‌توان 9 درصد را تخمین زد. بنابراین می‌توان گفت نسبت پس‌انداز اساساً با کاهش مواجه شده است.

حالا اگر خانواده‌ای بخواهد همین میزان را پس‌انداز کند، چه کارهایی می‌تواند انجام دهد؟ درآمد ماهانه خانوار شهری در ایران بر اساس آمار سال 1399، حدود شش میلیون تومان بوده است که 10 درصد این میزان یعنی 600 هزار تومان. فرض کنید این خانواده بخواهد با پس‌انداز ماهیانه 600 هزار تومان، یک ربع سکه بخرد. این خانواده برای خرید یک ربع‌سکه، باید حداقل هشت ماه این مبلغ را ذخیره کند تا بتواند موفق شود یک ربع‌سکه چهار میلیون‌تومانی خریداری کند. در بازار ارز هم به دلیل اینکه خرید دلار به نقدشوندگی بالایی نیاز دارد همراه با ریسک است. از سوی دیگر اگر افراد بخواهند پس‌اندازشان را وارد بازار سرمایه کنند، بعید است با ماهی ۶۰۰ هزار تومان، کسی حوصله کند، وقت بگذارد و دانش لازم برای تحلیل بورس را یاد بگیرد. اگر هم این مبلغ را به سبدگردان‌ها و مشاوران سرمایه‌گذاری بسپارد، آنها هم معمولاً کف سرمایه‌ای که می‌پذیرند حدود 100میلیون تومان است و برایشان به‌صرفه نیست که مشاوره بدهند.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که با پس‌انداز ماهانه 600 هزار تومان، تقریباً نمی‌توان هیچ کاری انجام داد، جز اینکه این مبلغ را در بانک سپرده‌گذاری کرد. در صورتی که یک سال به سپرده خود دست نزنید، حداکثر سود تعلق گرفته‌شده به شما سالانه 10 درصد خواهد بود. این میزان سود در اقتصادی که تورم آن حدود 43 درصد است، نه‌تنها پس‌انداز به‌شمار نمی‌رود، بلکه موجب شده بعد از یک سال 30 درصد از ارزش پول شما نیز از دست برود.

ایده «پس‌انداز از طریق خرج کردن» از همین‌جا آمده و عموماً در اقتصادهای تورمی به‌کار می‌آید. شما اگر پول پس‌اندازشده را خرج کنید، به احتمال بسیار زیاد ارزش محصولی که خریداری کرده‌اید بیشتر از نرخ تورم است یا حداقل براساس نرخ تورم رشد می‌کند.

  به نظر شما شیوه‌هایی نظیر «پس‌انداز از طریق خرج کردن» با توجه به اینکه صندوق‌های بازنشستگی در ایران در شرایط مساعدی به سر نمی‌برند و لقب بمب‌های ساعتی را از آن خود کرده‌اند، قابلیت اجرا در کشورمان را دارند؟

زمانی که عددها کوچک می‌شود به‌خصوص در اقتصادهای تورمی، افراد با این مساله روبه‌رو می‌شوند که با پس‌اندازهای کوچکشان چه کاری انجام دهند. در این میان یکسری نهادهای مالی و فین‌تک‌ها پیشنهادهایی می‌دهند، مثلاً می‌گویند با یکسری از ابزارهای هوشمند، می‌توان عددهای کوچک را قطره‌قطره جمع کرد تا روزی دریا شوند. در اقتصادهای مختلف، این صندوق‌های بازنشستگی و بیمه‌های عمر هستند که چنین وظایفی را به عهده دارند اما ابزارهای دیگری هستند که به افراد این امکان را می‌دهند که از این طریق دارایی بخرند. مثلاً در قدیم ایده پدر و مادرهای ایرانی این بود که زمانی که بچه به دنیا می‌آید، سریعاً یک حساب پس‌انداز بانک مسکن برایش ایجاد کنند و ریز ریز پول در این حساب بریزند تا زمانی که فرزندشان مثلاً 20ساله شد، بتواند یک وام مسکن بگیرد تا با موجودی حساب و وامی که می‌تواند دریافت کند، خانه‌ای بخرد. اما این روزها قیمت دارایی‌هایی مانند مسکن و خودرو در ایران خیلی بالا رفته اما میزان وام و تسهیلات بانکی به نسبت این افزایش قیمت‌ها بالا نرفته است، به همین دلیل این شکل پس‌انداز در ایران تقریباً از بین رفته است.

داستان بیمه و بازنشستگی هم دقیقاً عین همین ماجراست. در بسیاری کشورهای دنیا رایج‌ترین شکل پس‌انداز همین پرداخت حق بیمه به صندوق‌های بازنشستگی یا شرکت‌های بیمه است. البته خیلی از صندوق‌های سرمایه‌گذاری هم طرح‌های بازنشستگی دارند یعنی فرد می‌تواند سال‌ها مبالغ اندکی را در یک صندوق سرمایه‌گذاری کند و بعد از مدت معینی مثلاً ۲۰ یا ۳۰ سال بعد سود این سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت به صورت ماهانه به فرد داده می‌شود که مشابه حقوق بازنشستگی خواهد بود. در ایران همه بار این روش بر عهده تامین اجتماعی گذاشته شده است. به دلیل اینکه تامین اجتماعی یک الزام قانونی دارد، یعنی تمام کارگاه‌ها موظف هستند فقط در صندوق تامین اجتماعی کارکنانشان را بیمه کنند، بنابراین بسیاری از خانوارها و افراد می‌گویند وقتی ماهانه باید به تامین اجتماعی پول بدهیم چرا باید جای دیگری پس‌انداز کنیم. از آن‌طرف ناکارآمدی تامین اجتماعی، ضوابط غلط و مدیریت ضعیف باعث شده این سرمایه‌گذاری هم خیلی مناسب نباشد و کسانی که بازنشسته می‌شوند عمدتاً مستمری مناسبی که کفاف یک زندگی آبرومندانه را بدهد دریافت نکنند. ضمن اینکه انحصار تامین اجتماعی مانع شکل‌گیری طرح‌های بازنشستگی خصوصی در کشور شده است.

اما چالش دیگری که در ایران وجود دارد این است که در اقتصادی که به‌طور مزمن تورم دورقمی دارد، افراد به‌طور طبیعی کوتاه‌مدت‌نگر می‌شوند و ترجیح می‌دهند وارد تعهدات بلندمدت نشوند یعنی به جای اینکه مثلاً 10 سال پس‌انداز کنند که بعد از آن سود مستمر داشته باشند ترجیح می‌دهند تصمیم‌های کوتاه‌مدت بگیرند تا سودهای فوری داشته باشند. این دو عامل باعث شده که مدل صندوق‌های تامین اجتماعی و صندوق‌های بازنشستگی که در دنیا رایج است در ایران خیلی مورد استقبال قرار نگیرد. در یک جمع‌بندی باید گفت در ایران ما با این بحران مواجه هستیم که پس‌انداز برای بخش بزرگی از جامعه یک گزینه اقتصادی نیست. اگرچه در یک سال اخیر دو استارت‌آپ حوزه فین‌تک در ایران شکل گرفته‌اند که یکسری فرصت‌های جدید را در حوزه پس‌انداز خلق کرده‌اند.

  آیا قوانین و مقرراتی که در ایران وضع شده است، این اجازه را به فین‌تک‌های تازه‌متولد‌شده می‌دهد که در این حوزه فرصت‌های جدیدی را شکل دهند؟

به این پرسش می‌توان در دو سطح کلی و شخصی پاسخ داد. در سطح کلی واقعیت این است که آنقدر ضوابط و قوانین ما سختگیرانه و قدیمی هستند و در عین حال نهادهای ناظرمان در تغییر همین قوانین و مقررات قدیمی محتاط عمل می‌کنند که هر نوع نوآوری مانند ورود به یک هزارتو است که نمی‌دانید انتهای آن به کجا ختم می‌شود. اما در نهایت استارت‌آپ‌های ایرانی چاره‌ای ندارند جز اینکه با این شرایط کنار بیایند. شرایط بسیار سخت است اما به هر حال افرادی که می‌خواهند کاری کنند هنوز هم اندک امیدی دارند که کارشان را پیش بیندازند.

به لحاظ تجربه شخصی، خود من درگیر چنین فعالیتی هستم. ما کاری را مدتی است انجام می‌دهیم و محصولی به نام بلوط طراحی کرده‌ایم که دقیقاً یک قلک دیجیتال است و به آدم‌ها این امکان را می‌دهد عددهای کوچک را به‌طور مستمر پس‌انداز کنند. در بلوط آدم‌ها می‌توانند تعریف کنند که یک مبلغ مشخص هر روز، هر هفته یا هر ماه به صورت خودکار از حساب بانکی‌شان برداشته شود و در صندوق‌های سرمایه‌گذاری باز هم به صورت خودکار سرمایه‌گذاری شود. یا مثلاً وقتی با کارت بانکی‌شان در سوپرمارکت خرید می‌کنند، مبلغ خرید به بالا گرد شود و مابه‌التفاوت این مبلغ برایشان پس‌انداز شود. طبیعتاً این مبالغ کوچک برای بسیاری از افراد در زندگی روزمره عددهایی است که به چشمشان نمی‌آید و بلوط به این افراد اجازه می‌دهد همین مبالغ کوچک را قطره‌قطره پس‌انداز کنند. از آن‌طرف چون این پس‌اندازهای کوچک به صورت اتوماتیک وارد بورس می‌شوند، سود هم به این پس‌انداز تعلق می‌گیرد که اگر از نرخ تورم بیشتر نباشد کمتر هم نخواهد بود.

این مسیر اما با چالش‌های بسیار زیادی روبه‌روست. سازمان بورس مجوزهایی که برای این فعالیت می‌دهد بسیار سختگیرانه است و موانع حقوقی زیادی بر سر راه چنین تجربه‌هایی است. این در حالی است که تقاضا برای این نوآوری‌های مالی وجود دارد و اگر نهاد رگولاتور همراهی کند جای توسعه دارد. البته طرف بازار سرمایه هم در دوران افت خود به سر می‌برد و منطقاً باید از اینکه پول افراد حقیقی به آن وارد شود استقبال کند، اما آنقدر سنگ‌اندازی و مانع زیاد است که این انگیزه عملاً تحقق پیدا نمی‌کند. خلاصه اینکه ایده پس‌انداز خرد از طریق تکنولوژی، ایده‌ای است که در دنیا طرفداران بسیاری پیدا کرده است و در ایران هم جای کار بسیار دارد اما لازم است موانع قانونی آن برطرف شود و دولت همراهی بیشتری با تغییر و تحولات فناوری نشان دهد. 

دراین پرونده بخوانید ...