شناسه خبر : 49500 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مرگ آینده

بررسی سناریوهای پیش‌روی بانک آینده در گفت‌وگو با حمید تهرانفر

مرگ آینده

بانک آینده در سال‌های گذشته جریان‌های خبری را معطوف به خود کرده است. در هفته‌های گذشته برخی اصرارها برای تعیین تکلیف و انحلال این بانک بار دیگر در صدر اخبار قرار گرفته است. در این گفت‌وگو با حمید تهرانفر، معاون نظارتی سابق بانک مرکزی، سعی کردیم به این پرسش‌ها پاسخ دهیم که چه کسانی علیه بانک آینده موضع می‌گیرند؟ استدلال موافقان انحلال بانک آینده چیست؟ آیا حکم به انحلال بانک خصوصی وجاهت قانونی دارد و اینکه آیا مخالفان بانک آینده سیاسی کاری می‌کنند؟

♦♦♦

 در سال‌های گذشته مسئله ناترازی بانک آینده همواره مطرح بوده است و این موضوع برخلاف آنچه این روزها مطرح می‌شود، چندان هم موضوع جدیدی نیست. با این وصف، سوژه همچنان در کانون توجه است. به نظرتان بانک آینده امروز در چه شرایطی قرار دارد؟

در حال حاضر، هر کجا که در شبکه‌های اجتماعی یا رسانه‌ها نگاه کنیم، اخبار و نظرها درباره بانک آینده عمدتاً منفی است. به نظر می‌رسد وضع مالی بانک آینده مطلوب نیست و چشم‌انداز آن نیز چندان امیدوارکننده به نظر نمی‌رسد. این موضوع نیازی به بررسی‌های پیچیده ندارد و کاملاً آشکار است. بانک آینده حجم قابل‌توجهی اضافه‌برداشت از بانک مرکزی دارد که نشان‌دهنده ناتوانی این بانک در مدیریت صحیح منابع و کسب درآمد کافی برای تامین نیازهایش است. در نتیجه، بانک برای ادامه فعالیت‌هایش به منابعی خارج از ساختارش وابسته شده و از آنها برداشت می‌کند. این برداشت‌ها هم کم نیست. زیان‌های بانک روزبه‌روز در حال افزایش است و ارقام قابل ‌توجهی از زیان انباشته بانک آینده گزارش شده که وضع نگران‌کننده‌ای را نشان می‌دهد. اگر وارد جزئیات ترازنامه و مسائل فنی شویم، احتمالاً اشکال‌های بزرگ نمایان می‌شود، اما همین موارد به‌تنهایی کافی است تا نشان‌دهنده وضع نامناسب بانک آینده باشد.

 تعدادی از صاحب‌نظران اعتقاد دارند جریانی که بر انحلال بانک آینده اصرار می‌ورزند، بیشتر منافع و تمایلات سیاسی دارند تا دغدغه اصلاح نظام بانکی. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟

در ایران، مقام‌ها و مسئولان معمولاً نسبت به این مسائل حساسیت نشان می‌دهند و به‌ویژه در مواردی که ممکن است به امنیت عمومی مرتبط باشد، نگران می‌شوند. با توجه به شرایط کشورمان، تحمل تظاهرات یا ناآرامی‌های اجتماعی پایین است. از این‌رو، نگرانی‌هایی درباره آینده بانک آینده وجود دارد؛ اینکه مبادا مشکلی برای این بانک پیش آید و سپرده‌گذاران برای دریافت سپرده‌هایشان به خیابان‌ها بیایند و بانک نتواند پاسخگوی آنها باشد. این موضوع می‌تواند به مشکلات اجتماعی منجر شود، همان‌طور که در گذشته نمونه‌هایی از آن رخ داده است. این نگرانی هم از منظر مالی و هم از منظر امنیتی برای مقام‌های ارشد وجود دارد. با این حال، باید توجه داشت که وضع بانک‌ها با سایر بنگاه‌ها، همانند شرکت‌های فولادی یا سیمانی، متفاوت است. برای مثال، ممکن است بنگاهی همانند یک بنگاه فولادی زیان انباشته‌ای چند برابر سرمایه‌اش داشته باشد، اما به فعالیتش ادامه دهد و مشکلی ایجاد نشود. بانک‌ها به دلیل ارتباط مستقیم با سپرده‌های مردم و تعامل گسترده با اقشار مختلف جامعه، شرایط ویژه‌ای دارند. اعلام عمومی مشکلات یک بانک از سوی مراجع رسمی یا افراد صاحب صلاحیت، به‌ویژه اگر با جزئیات و در فضای عمومی مطرح شود، می‌تواند خطر را بیش از آنچه واقعاً هست، تشدید کند. این امر ممکن است باعث نگرانی سپرده‌گذاران شود و آنها را به برداشت سپرده‌هایشان ترغیب کند. همان‌طور که می‌دانیم، هیچ بانکی نقدینگی کافی برای پاسخگویی به برداشت همزمان همه سپرده‌ها ندارد. چنین وضعی می‌تواند به توقف فعالیت بانک یا به اصطلاح «مرگ بانک» منجر شود، چرا که هجوم سپرده‌گذاران برای برداشت، بانک را در تنگنا قرار می‌دهد و حتی اگر امیدی به بهبود شرایط وجود داشته باشد، این امید از بین می‌رود.

برخی ممکن است به دلیل عدم ارتباط بانک با دولت فعلی یا داشتن اختلافات سیاسی، به‌طور خواسته یا ناخواسته به این مسائل دامن بزنند. حتی ممکن است برخی تصور کنند که بروز مشکل برای بانک و ایجاد ناآرامی، به نفع آنها خواهد بود. اما این رویکرد به هیچ وجه صحیح نیست.

به نظر می‌رسد بهترین راهکار، حفظ آرامش و دقت در برخورد با این مسائل است. قانون بانک مرکزی که به وسیله مجلس تصویب شده، راهکارهای لازم برای مدیریت چنین شرایطی را پیش‌بینی کرده است. بانک مرکزی نهادی تخصصی با کارشناسان مجرب است و قانون به‌صراحت وظایف آن را مشخص کرده است. اگر نگرانی‌هایی وجود دارد، بهتر است این مسائل در جلسات خصوصی با بانک مرکزی مطرح شود و به این نهاد اعتماد شود تا اقدام‌های لازم را انجام دهد. طرح عمومی این موضوع‌ها می‌تواند به ایجاد اختلال در برنامه‌های بانک مرکزی بینجامد. برای مثال، اگر بانک مرکزی در حال اجرای برنامه‌ای مشخص برای حل مشکل باشد، اظهارنظرهای عمومی ممکن است این برنامه را مختل، بانک مرکزی را مجبور به بازنگری و تغییرات مکرر کرده و این امر می‌تواند کل فرآیند را از کنترل خارج کند.

ممکن است تعدادی از افرادی که به‌صورت علنی درباره مشکلات بانک صحبت می‌کنند، از ظرافت‌های تفاوت بانک با سایر شرکت‌ها آگاه نباشند یا به حساسیت ارتباط بانک با سپرده‌گذاران توجه نکنند. ایجاد نگرانی در جامعه و سپس نظاره‌گر بودن، به فروپاشی شرایط منجر می‌شود. تجربه‌های گذشته (چه در ایران و چه در سایر کشورها) نشان داده شایعه‌های نادرست یا بزرگ‌نمایی مشکل‌ها می‌تواند به هجوم سپرده‌گذاران، تخریب شعب بانکی و فروپاشی موسسه‌های مالی منجر شود. این اتفاق حتی برای بهترین بانک‌های دنیا نیز ممکن است رخ دهد، اگر جوسازی و شایعه‌پراکنی صورت گیرد.

 بنابراین شما با اظهار نظر عمومی درباره بانک آینده و تجویز نسخه‌های مختلف برای آن موافق نیستید؟

به‌عنوان مثال، یکی از نمایندگان مجلس، با انگیزه و به‌صورت شفاف نگرانی‌هایش را درباره وضع بانک آینده مطرح می‌کند. این نماینده مجلس معتقد است خانه ملت نیز باید در این زمینه اقدام‌هایی انجام دهد. اما باید توجه داشت اظهار نظر چنین فردی با صحبت‌های شهروند عادی یا مطلبی که در یک مجله منتشر می‌شود، تفاوت اساسی دارد. سخنان او به دلیل جایگاهش تاثیرگذار و ممکن است بدون آگاهی از تبعات، پیامی به مردم منتقل کند که باعث نگرانی آنها شود. این پیام می‌تواند به‌گونه‌ای تفسیر شود که مردم احساس کنند باید سریعاً برای برداشت سپرده‌هایشان اقدام کنند، زیرا بانک در آستانه انحلال است. به‌ویژه وقتی اعلام می‌شود که ۱۴۰ نماینده از این موضوع حمایت کرده‌اند، این اثرگذاری تشدید می‌شود. تفاوت اصلی میان اظهارات فرد عادی و مسئولان در همین تاثیرگذاری است. سخنان مقام مسئول به‌سرعت در جامعه پخش می‌شود و می‌تواند به ایجاد التهاب و رفتارهای هیجانی، مانند هجوم برای برداشت سپرده‌ها، منجر شود. این موضوع اهمیت دقت در اظهارنظرهای عمومی را نشان می‌دهد.

 اگر بخواهیم به ارائه راه‌حل فنی درباره بانک آینده بپردازیم؛ به نظر شما چه اقدامی باید صورت بگیرد؟ آیا انحلال تنها گزینه است یا بانک می‌تواند با راهکارهایی همانند افزایش سرمایه یا ادغام به حیاتش ادامه دهد؟

راهکار صحیح این است که از ظرفیت‌های قانونی موجود استفاده شود. بانک مرکزی از حمایت قانونی لازم برخوردار است. در حال حاضر، مدیرانی که در بانک آینده فعالیت می‌کنند، از سوی سهامداران انتخاب شده‌اند. به عبارت دیگر، بانک همچنان براساس روال معمول و با تصمیم‌های سهامداران اداره می‌شود. سهامداران همچنان تمایل دارند بانک به فعالیتش ادامه دهد و به دنبال راهکارهایی برای بهبود وضع آن هستند. البته تعدادی از سهامداران، بانک را رها کرده و اهمیتی به آن نمی‌دهند. با این حال، گروهی که در جلسات حضور دارند، یا به هر نحو کنترل سهام را در اختیار گرفته‌اند، تصمیم گرفته‌اند بانک از طریق هیات‌مدیره منتخب آنها اداره شود. این هیات‌مدیره براساس قانون تجارت انتخاب شده و هدفش مدیریت امور جاری بانک و یافتن راهکارهایی برای کاهش ناترازی‌های موجود است.

چنانچه این وضع بهبود نیابد و بانک مرکزی با توجه به ارزیابی‌ها و معیارهای خود به این نتیجه برسد که امکان اصلاح شرایط وجود ندارد یا نگرانی‌ها به حدی عمیق شود که ادامه این روند ممکن نباشد، طبق قانون اختیار دارد که هیات‌مدیره را برکنار کرده و هیات جدیدی را به انتخاب خود منصوب کند. در این حالت، بانک مرکزی می‌تواند به سهامداران اعلام کند دیگر حق انتخاب هیات‌مدیره ندارند و اداره بانک به سرپرستی بانک مرکزی واگذار می‌شود. این هیات سرپرستی وظیفه دارد شرایط واقعی بانک را بررسی، میزان بدهی‌ها، دارایی‌ها و صحت‌وسقم آنها را مشخص کند و اقدام‌های لازم را انجام دهد.

برخی بر این باورند که بانک آینده دارایی‌های قابل‌توجهی همانند املاک و مستغلات دارد که می‌تواند بدهی‌هایش را پوشش دهد. این ادعا ممکن است درست باشد، اما در مرحله بعد باید بررسی شود آیا این دارایی‌ها قابل فروش هستند یا موانعی در این مسیر وجود دارد؟ هیات سرپرستی می‌تواند این مسائل را روشن، جلسات متعدد برگزار و با نظارت بانک مرکزی، شرایط را ارزیابی کند. اگر امکان اصلاح شرایط وجود داشته باشد، بانک به‌تدریج در چهارچوب اصول صحیح قرار می‌گیرد. اگر مشخص شود وضع بانک به‌قدری وخیم است که قابل اصلاح نیست، بانک مرکزی باید در چهارچوب قانون و با هماهنگی هیات عالی، تصمیم‌های لازم را اتخاذ کند. این فرآیند «گزیر» با مدیریت صندوق ضمانت سپرده‌ها صورت می‌گیرد. براساس پیش‌بینی‌های قانون بانک مرکزی، اگر این فرآیند در چهارچوب قانونی پیش برود، می‌توان وضع بانک آینده را بدون هیاهو و جنجال تعیین تکلیف کرد. اگر بانک امکان بهبود داشته باشد، در بازه زمانی مشخص، نشانه‌های بهبود ظاهر می‌شود و بانک مرکزی می‌تواند بر این روند نظارت کند. در غیر این صورت، وضع به‌صورت شفاف مشخص می‌شود. به نظر من، به‌عنوان کارشناسی که از بیرون به موضوع نگاه می‌کند، شرایط بانک آینده اصلاً مناسب نیست و باید حتماً برای آن چاره‌اندیشی شود. هرگونه هیاهو و جنجال می‌تواند کار را پیچیده‌تر و چالش‌های بیشتری ایجاد کند.

 سوال و نگرانی که برای مردم به وجود آمده، این است که آیا ممکن است یک‌شبه تصمیم به انحلال بانک آینده گرفته شود؟

بانک مرکزی نمی‌تواند مستقیماً اقدام به انحلال بانک آینده کند، زیرا انحلال در اختیار سهامداران است و آنها هستند که می‌توانند تصمیم به انحلال بگیرند. بانک مرکزی این اختیار را دارد که مجوز فعالیت بانکی را که صادر کرده است، لغو کند. لغو مجوز عملاً به معنای توقف فعالیت بانک است. پس از طی شدن فرآیندهای قانونی و تسویه، اگر چیزی از دارایی‌ها باقی بماند، به سهامداران تعلق می‌گیرد، البته در صورتی که در آن مرحله، سهامدارانی باقی مانده باشند.

بانک مرکزی می‌تواند هیات سرپرستی را منصوب کند. این هیات سرپرستی مشابه هیات‌مدیره عمل می‌کند، با این تفاوت که از سوی بانک مرکزی انتخاب می‌شود، نه سهامداران. وظیفه این هیات بررسی شرایط داخلی بانک، شناسایی نقاط قوت و ضعف و ارزیابی دقیق است. به نظر می‌رسد این اقدام می‌تواند به نفع سپرده‌گذاران باشد و حتی ممکن است سپرده‌گذاران بزرگ، که احتمالاً با بانک ارتباط دارند، از این فرآیند حمایت کنند. اگر محدودیت‌های موقتی در دسترسی به سپرده‌ها اعمال شود که هیات سرپرستی وضع بانک را به‌طور کامل بررسی کند، می‌توان از هجوم اولیه سپرده‌گذاران برای برداشت سپرده‌ها جلوگیری کرد. این امر دست‌کم در مراحل اولیه می‌تواند از بروز نگرانی‌های گسترده و رفتارهای هیجانی جلوگیری کند.

 مسئله ناترازی در نظام بانکی ایران اتفاق جدیدی نیست و ریشه‌های مستحکم دارد. به‌عنوان پرسش پایانی به نظرتان چه باید کرد که بار دیگر شاهد اتفاق‌هایی مشابه آنچه برای بانک آینده رخ داد، در نظام بانکی ایران نباشیم؟

به نظر می‌رسد در بسیاری موارد (از جمله در مورد بانک آینده) به دلایل متعدد تصمیم قاطعی برای انحلال یا لغو مجوز گرفته نمی‌شود. بانک آینده پیشتر با نام دیگری، یعنی بانک تات، فعالیت می‌کرد. در ابتدای فعالیت، وضع این بانک چندان نامناسب نبود، اما به‌تدریج به دلیل مشکلاتی که ایجاد شد، شکایت‌هایی که مطرح و اخباری که در فضای عمومی منتشر شد، شرایط برای آن تیره‌وتار شد. در آن زمان، بانک مرکزی، با توجه به شرایط موجود، تصمیم گرفت بانک تات را منحل نکند یا فعالیت آن را کاملاً متوقف نکند، بلکه آن را با چند موسسه دیگر ادغام کند. نتیجه این ادغام، هویت جدیدی به نام بانک آینده بود.

حتی در مواردی که موسسه‌های غیرمجاز فعالیت می‌کردند، به دلیل نگرانی از واکنش‌های اجتماعی، همانند تجمع سپرده‌گذاران یا کارمندان در خیابان‌ها، رویکرد بانک مرکزی سخت و قاطع نبود. در برخی موارد، جلساتی در شهرستان‌ها برگزار و اعلام می‌شد مشکل‌ها باید از طریق موسسه‌ها حل شود، اما این رویکرد مورد تایید مقام‌ها نبود. در عوض، تلاش می‌شد موسسه‌ها سرپا نگه داشته شود یا از طریق ادغام با نهادهای دیگر، همانند بانک مرکزی یا بانک‌های دولتی نظیر بانک صادرات، مدیریت شود. اگر این بانک‌ها در ایجاد مشکل‌ها نقشی نداشتند یا با یکدیگر اختلاف داشتند، در نهایت بانک مرکزی وارد عمل می‌شد.

به نظر می‌رسد در چنین مواردی، رویکرد این است که بدهی‌های بانک از طریق یکی از بانک‌های دولتی یا نهادهای مرتبط، از جمله بانک مرکزی، به‌نوعی تسویه شود که کار به انحلال کامل و رسمی نرسد. هدف این است که از فروپاشی کامل موسسه در چهارچوب قانونی جلوگیری و وضع به‌گونه‌ای مدیریت شود که تبعات اجتماعی و اقتصادی آن به حداقل برسد. به نظر من یکی از دلایلی که باعث رخ دادن شرایط کنونی برای بانک آینده شده، همین رویکرد است که باید از تکرار دوباره آن جلوگیری شود. 

دراین پرونده بخوانید ...