شناسه خبر : 34683 لینک کوتاه

نه این و نه آن

سوسیالیست‌های مذهبی چه اندیشه‌ای در اقتصاد داشتند؟

  رضا طهماسبی: سوسیالیست‌ها همواره مخالف مالکیت بودند و اعم از مذهبی و غیرمذهبی نهاد مالکیت فردی را به رسمیت نشناخته‌اند گرچه احتمالاً از تناقض آزادیخواهی و نفی مالکیت می‌گذرند. در این میان سوسیالیست‌های مذهبی داستان قابل تامل‌تری دارند. گروهی که به‌زعم خودشان از کمونیسم و مارکسیسم و معرفی دین به‌عنوان افیون توده‌ها گذر کرده و از کاپیتالیسم به‌عنوان جاده صاف‌کن امپریالیسم هم نفرت داشتند و برای خودشان سوسیالیسمی برگزیدند بر مبنای عدالت اجتماعی و برابری که در آن می‌توانستند از برخی اصول دینی مانند زکات بگویند و عدالت‌طلبی حضرت علی (ع) یا قیام امام حسین (ع) را به سوسیالیسم ربط بدهند. سوسیالیست‌های مذهبی با عقایدی التقاطی و حتی خلاف مبانی اسلام، اندیشه‌هایی را پرورش دادند که به‌خوبی در بستر انقلاب اسلامی رشد کرد.

در انقلاب سال 57 که نقش نیروهای چپ در به ثمر رسیدنش غیرقابل انکار و تاثیر مذهب در گسترش و پیروزی‌اش بسیار بالا بود، فضایی مساعد برای به نتیجه رسیدن اندیشه‌های چپ مذهبی شکل گرفت. خطابه‌های سال‌های قبل از انقلاب علی شریعتی در باب نکبت سرمایه‌داری و دست کثیف امپریالیسم و بردگی انسان در برابر پول، نوشته‌های نخشب و سخنرانی‌های پیمان در کارخانه‌ها و شورش علیه مالکیت و ترویج خدامالکی و دولت‌محوری، در نهایت منجر به تصمیم‌ها و سیاست‌هایی شد که هنوز و با گذشت سال‌ها از روشن شدن غلط بودن آن گفتمان، نتایج و اثراتش دامن‌گیر اقتصاد ایران است. پیمان در کارخانه‌ها بر طبل شورش کارگران علیه کارفرمایان کوفت و هم‌فکرانش در شورای انقلاب از ضرورت مصادره و ملی کردن گفتند و این خواسته از جانب کسانی که می‌گفتند «هر کس صبح زودتر به بازار برود، صاحب مغازه در بازار است» عجیب نبود. فشار و اثرگذاری سوسیالیست‌های مسلمان آن‌قدر بود که حتی روحانیون روشنفکری چون آیت‌الله بهشتی را نیز به شعار هر کس به‌اندازه نیازش سوق داده بود که به جمعی از فعالان اقتصادی گفته بود «از درآمدتان به‌اندازه نیازتان بردارید و مابقی را بدهید».

موسی غنی‌نژاد در باب این اثرگذاری می‌نویسد: «تبلیغات ضدسرمایه‌داری روشنفکران چپگرا فضای عمومی جامعه را به‌قدری علیه بنگاه‌داری خصوصی یا به‌اصطلاح سرمایه‌داری تهییج و تحریک کرده بود که اوایل انقلاب نه‌تنها بازاریان و فعالان اقتصادی متدین و متشرع بلکه حتی وعاظ دینی هم جسارت دفاع علنی از مالکیت خصوصی را که از مشهورات شرعی اسلام است، نداشتند.» گروه‌های اسم و رسم‌دار سوسیالیستی مذهبی البته دوام چندانی نیاوردند و به‌تدریج یکی دو دهه بعد از انقلاب از بین رفتند، یا از بعد خوانش مذهبی با حاکمیت دچار مشکل شدند و کنار رفتند یا در حوزه‌های علمی مانند اقتصاد با گسترش دانش و آگاهی، اندیشه‌هایشان دیگر خریدار نداشت. با این همه اثرات اندیشه این گروه‌ها به دلیل نهادینه شدن در ساختارها، مثلاً برپایی نظام اقتصادی دولتی، آنچنان مستحکم شد که هنوز رهایی از دست آن ممکن نیست. برای نمونه اگر چه مراکز تهیه و توزیع کالا از بین رفته و تجارت خارجی دیگر مانند ابتدای انقلاب، ملی نیست اما همچنان دست قدرتمند دولت مناسبات آن را تعیین می‌کند. هنوز هم در اقتصاد در بر همان پاشنه‌ای می‌چرخد که روزگارانی نخشب و شریعتی و پیمان و بنی‌صدر تئوریزه‌اش کردند.

دراین پرونده بخوانید ...