شناسه خبر : 35752 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

استاد قاعده

دارون عجم اوغلو 53 ساله شد

محمدعلی سرابیان مقدم: یک شب در زندان ماندن، اهمیت قواعد در سیستم بازار را برای دارون عجم اوغلو نمایان کرد. عجم اوغلوی جوان، یکی از چندین راننده بدون گواهی‌نامه در حال یادگیری بود که در اطراف یک بزرگراه خالی از سکنه در استانبول ترکیه، مشغول انجام حرکات نمایشی بودند، جایی که معمولاً رانندگان از آن برای تمرین استفاده می‌کنند. آن روز پلیس شهر تصمیم به مداخله گرفت. حضور سریع و غیرقابل پیش‌بینی پلیس، عجم اوغلو و چند راننده دیگر را روانه زندان کرد. عجم اوغلو که هم‌اکنون مسن‌تر و استاد اقتصاد موسسه تکنولوژی ماساچوست (MIT) است، اعتراف می‌کند: «بدون قواعد و قوانین قابل پیش‌بینی، بازارها کار نخواهند کرد.»

«هر بازار موجود در جهان دارای مقررات است، تفاوت صرفاً در درجه آن است.» عجم اوغلو درحالی‌که از دفتر خود، به رودخانه چارلز ریور نگاه می‌کند، ادامه می‌دهد: «وقتی قاضی‌ای دارید که قوانین را اعمال می‌کند، این قاعده‌گذاری است. این مساله در اقتصادهای در حال توسعه، جایی که بازارها مشخصاً به دلیل فقدان قاعده‌گذاری و نهادهای لازم کار نمی‌کنند، به‌شدت ملموس‌تر است. دولت‌ها اغلب موانع کارکرد بازارها هستند، اما اگر واقعاً می‌خواهید بازارها کار کنند، نیاز به حمایت دولت‌ها از بازار دارید. یعنی به وسیله قانون و نظم، قاعده‌گذاری و خدمات عمومی.»

 

زندگی

76-1دارون عجم اوغلو سوم سپتامبر 1967 از پدر و مادری آمریکایی در استانبول ترکیه متولد شد. وی تنها فرزند کورک عجم اوغلو، وکیل دادگستری و مدرس دانشگاه استانبول و ایرما، مدیر مدرسه ارمنی آرامیان اوناکویان در منطقه کودیکوی ترکیه است. دارون در یک مدرسه ارمنی در استانبول شروع به تحصیل کرد و در سال ۱۹۸۶، از دبیرستان گالاتاسرای فارغ‌التحصیل شد. وی از نوجوانی به سیاست و اقتصاد علاقه‌مند بود. در سال ۱۹۸۹، لیسانس خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه یورک کسب کرد. پس از آن، مدرک مقطع کارشناسی ارشد اقتصاد ریاضی و اقتصادسنجی را از مدرسه اقتصادی لندن اخذ و در نهایت، در سال ۱۹۹۲، دکترای خود را در رشته اقتصاد و در همین دانشگاه کسب کرد. عنوان دکترای وی «مقالاتی در پایه‌های خرد اقتصاد کلان: قراردادها و عملکرد اقتصادی» بود. مشاور دکترای وی کوین رابرتز بود. جیمز مالکامسون، یکی از داوران دکترای وی در LSE می‌گوید که حتی ضعیف‌ترین سه فصل از هفت فصل پایان‌نامه او برای اعطای دکترا کفایت می‌کرد.

 

شروع دوران حرفه‌ای

مواجهه اولیه شخصی عجم اوغلو با فرآیندهای اعمال قانون به او کمک کرد تا راهی شغلی شود که اخیراً بر این سوال متمرکز شده است که چرا برخی حکومت‌ها به عنوان تولیدکنندگان ثروث موفق می‌شوند و برخی حکومت‌های دیگر، در این راه شکست می‌خورند و شکست‌خورده باقی می‌مانند. مسیر غیرمستقیمی که ابتدا این اقتصاددان متولد استانبول را به سمت رشته علوم سیاسی سوق داد، سپس برای وسعت بخشیدن مطالعات خود، مطالعه اقتصاد را نیز اضافه کرد و در نهایت، رشته علوم سیاسی را به طور کلی کنار گذاشت و بر مطالعه رشته اقتصاد متمرکز شد.

در اواسط دهه 1980، در دانشگاه یورک، عجم اوغلو بر اقتصاد کلان تمرکز داشت، اما به تدریج و به شکل فزاینده‌ای دریافت که روندهای اقتصاد کلان ریشه در اقتصاد خرد دارند. «اگر می‌خواهید تصویر کلان وسیع‌تر، یعنی رشد، اقتصاد سیاسی و مسائل بلندمدت را درک کنید، باید اصول خرد مانند مشوق‌ها، تخصیص منابع، تغییر فناوری و انباشت سرمایه را درک کنید.»

این آگاهی و درک دقیق همپوشانی و تداخل بین دو شاخه اصلی اقتصاد، عجم اوغلو را به یک ترکیب منحصر به فرد تبدیل کرد که به طور غیرمنظمی، مرزبندی‌های مورد توافق قبلی را بر هم زد. «بسیاری از آنچه من انجام می‌دهم تئوری اقتصاد سیاسی است، و بیشتر آن، اساساً کاربرد تئوری بازی است، بنابراین می‌توانید بگویید این همان اقتصاد خرد است، اما انگیزه آن، همان سوالات کلان است که اقتصاد کلان نیز به آن می‌بالد.»

عجم اوغلو دکترای خود را در مدرسه اقتصاد لندن (LSE)  به پایان رساند، جایی که «لحظه‌ای دگرگون‌کننده» را در ملاقات با همکار دیرینه خود جیمز رابینسون، استاد فعلی علوم سیاسی مدرسه سیاستگذاری دانشگاه شیکاگو، به وجود آورد. وقتی عجم اوغلو و رابینسون با هم صحبت کردند، همه چیز سریع اتفاق افتاد. عجم اوغلو تعریف می‌کند: «ما در مورد اینکه عامل اصلی در شروع توسعه اقتصادی، دموکراسی است توافق داشتیم. اما هیچ مدلی از چگونگی شکل‌گیری دموکراسی وجود نداشت و ادبیات علوم سیاسی نیز هیچ کمکی نمی‌کرد. بنابراین از سال 1995 به عنوان یک موضوع جدید، بر روی آن شروع به کار کردیم و از آن زمان تاکنون در این زمینه مشغول به کار بوده‌ایم.»

رابینسون به یاد می‌آورد که فردی با چهره‌ای ژولیده و با ژست خاص و صدای بلند که در ردیف اول گروهی از شرکت‌گنندگان سمینار LSE نشسته بود، روش‌شناسی وی را زیر سوال می‌برد. «من در اوایل سال 1992 و در یک سمینار، تحقیقات خود را ارائه می‌دادم و یک دانشجوی دکترای پرسر و صدا در آنجا، درست رو‌به‌روی من بود و مدام صحبت من را قطع می‌کرد و ایراد می‌گرفت. بعد از ارائه، گروهی از ما برای شام بیرون رفتیم و من در کنار همان فرد نشسته بودم. با یکدیگر صحبت کردیم و فهمیدم که او ایده‌های بدیعی دارد که به خوبی آنها را بیان می‌کند. او همان دارون عجم اوغلو بود.»

به نظر می‌رسد که عجم اوغلو به طور نظام‌مند شروع به مصاحبه چالشی با همکاران بالقوه پژوهشی کرده بود. زیرا یکی دیگر از همکاران آینده، استاد اقتصاد LSE، استیو پیشکه، خاطره مشابهی از عجم اوغلو دارد: «من در سال 1991 در LSE یک سخنرانی داشتم و این دانشجوی ناخوشایند، در ردیف اول بود که روش‌های من را مورد سوال قرار می‌داد و خواستار اطلاعات بیشتر بود. و وقتی بعداً برای یک وعده غذایی بیرون رفتیم، دارون حرف‌های بیشتری برای گفتن داشت.»

 

مفهوم فرهنگ رضایت از خود

77-1عجم اوغلو با نگاهی درون‌نگر به حرفه اقتصاد و نقش خطاهای ذهنی آن در بیان و بررسی بحران مالی ۲۰۰۸، به سایر اقتصاددانان آکادمیک پیوسته است. او معتقد است که به طور مشخص، سه مفهوم، هر نوع حس هشدار را خاموش کردند.

اول، این اعتقاد بود که چرخه‌های تجاری با ترکیبی از سیاستگذاری زیرکانه و نوآوری تکنولوژیک انقلابی، تسخیر شده‌اند. اما در حقیقت، این دو نیروی تکاملی، پیوندهای اقتصادی را به حدی افزایش داده بودند که به طور بالقوه، زمینه‌ساز اثرات دومینو در میان موسسات مالی، شرکت‌ها و خانوارها شده بودند.

دوم، مبانی نهادی بازارها به فراموشی سپرده شده بودند و بازارهای آزاد، با بازارهای بدون قاعده یکسان در نظر گرفته شده بودند. اکنون تعداد کمی معتقدند که نظارت بر بازار برای جلوگیری از رفتار فرصت‌طلبانه افراد کنترل‌نشده و سودجو که با تحمل ریسک، سود می‌برند و دیگران ضرر می‌کنند، کافی است.

و سوم، با وجود هشدارهای اولیه درباره رسوایی‌های حسابداری در انرون و ورلدکام در اوایل دهه 2000، سرمایه معتبر سازمان‌های بزرگ و عمر طولانی، بیش از حد تخمین زده شد. در نتیجه، اعتماد به توانایی‌های خودنظارتی این سازمان‌ها متحمل ضربه مهلک شده است و مجازات‌های بعدی در مورد تخلفات، باید به‌شدت و به شکل لازم‌الاجرایی اعمال شوند.

 

تحقیق ترکیبی

در اوایل سال 1993، عجم اوغلو و رابینسون که در آن زمان در استرالیا تدریس می‌کرد، در حال تبادل ایده در مورد موضوعات پژوهشی به وسیله رسانه ارتباطی نوظهوری بودند. رابینسون به یاد می‌آورد: «اولین بار بود که از ای‌میل استفاده می‌کردم. ما از طریق ای‌میل مقالات خود را به یکدیگر ارسال کردیم و ناگهان دریافتیم که به طور مستقل و جداگانه، دو مقاله تقریباً یکسان در موضوعی یکسان نوشته‌ایم.» همراه با ابراز انزجار عمیق یک اقتصاددان واقعی از تکرار و ناکارآمدی، این دو استاد دانشگاه، شروع به ترکیب تحقیقات خود کردند.

در سال ۱۹۹۳، زمانی که کار او با رابینسون به‌شدت افزایش یافته بود، عجم اوغلو شغل رسمی اول خود را به عنوان استادیار اقتصاد در ام‌آی‌تی شروع کرد. طولی نکشید که بی‌توجهی ذاتی وی نسبت به مرزهای تعیین‌شده حرفه اقتصاد، منجر به یک حرکت در حوالی چارلز ریور بوستون شد. مجهز به اصالت کارهای رابینسون، دارون به توسعه تحقیقات کلان- خرد تئوری اقتصاد سیاسی پرداخت، همان کاری که در لندن انجام داده بود.

«هنگامی که به دنبال ارتقا در ام‌آی‌تی بودم، استادان دانشکده گفتند که بیشتر کارهای من خوب و جالب است و بازخورد خوبی داشته است. امادر عین حال گفتند که تو باید این کاری را که در مورد اقتصاد سیاسی می‌کنی متوقف کنی. بنابراین من آن قسمت از کار خود را دو سال پنهان کردم، تا زمانی که در دانشگاه تنیور گرفتم.» زمانی که عجم اوغلو در سال 1998، این جایگاه را به دست آورد، رویکرد اقتصاد سیاسی وی تقریباً به جریان اصلی تبدیل شده بود.

در سال ۲۰۰۵، عجم اوغلو مدال جان بیتس کلارک انجمن اقتصادی آمریکا را از آن خود کرد. جایزه‌ای که در آن زمان، به تاثیرگذارترین اقتصاددان زیر 40 سال ایالات متحده و هر دو سال یک بار اعطا می‌شد. وی در آن دوران، با رابینسون روی کتاب ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی، منتشر‌شده در سال 2006 کار می‌کرد. «من واقعاً به مسائل توسعه‌نیافتگی علاقه داشتم، بنابراین شروع به خواندن متون نویسندگانی کردم که همگی در مورد تئوری وابستگی پیرامون چگونگی تقسیم جهان به فقیر و ثروتمند نوشته بودند. تئوری‌ای که ریشه فقرکشورهای فقیر را در بهره‌کشی کشورهای ثروتمند می‌دانست. و من مجذوب این شدم که چرا ترکیه فقیر و غیر‌دموکراتیک بوده است.»

در کتاب دیکتاتوری و دموکراسی، عجم اوغلو و رابینسون مسیری را شروع کردند که هنوز آن را ادامه می‌دهند. آنها می‌پرسند که چرا برخی کشورها دموکراتیک هستند، به طوری‌که انتخابات منظم و آزاد وجود داشته و سیاستمداران پاسخگوی شهروندان هستند. و چرا کشورهای دیگر بدین شکل نیستند. آنها تحقیق می‌کنند که چه عواملی تعیین می‌کند یک کشور به دموکراسی تبدیل می‌شود و چرا دموکراسی در برخی کشورها ادامه دارد و تحکیم می‌شود اما در برخی دیگر به فروپاشی می‌رسد. اما، با ردیابی مسیر شغلی عجم اوغلو، این کتاب، دموکراسی را از یک دیدگاه اقتصادی و نه سیاسی توضیح می‌دهد و تاکید می‌کند که انگیزه‌های اقتصادی فردی تعیین‌کننده نگرش‌های سیاسی هستند.

این کتاب همچنین اهمیت بنیادی تعارض در حوزه سیاسی را، به موازات نقش رقابت در حوزه اقتصادی، برجسته می‌کند. گروه‌های مختلف اجتماعی یا طبقات اجتماعی، دارای منافع مخالف (و معمولاً رانت‌طلب) بر سر نتایج سیاسی هستند. این منافع متضاد به درگیری ریشه‌دار بر سر شکل نهادهای سیاسی تبدیل می‌شود که در نهایت، نتایج سیاسی را تعیین می‌کنند.

همکاری درباره این کتاب، به رابینسون بینش بیشتری در مورد دامنه روزافزون علایق تحقیقاتی عجم اوغلو داد. «اکثر اقتصاددانان را می‌توان با توجه به تخصص یا تمرکز تحقیق خود تعریف کرد، اما این برای دارون صادق نیست. برای او هیچ طبقه‌ای وجود ندارد. او همه کار می‌کند و تقریباً برای همه موارد نیز مدلی دارد. من نمی‌دانم این انرژی برای همه زمینه‌های مورد علاقه خود را از کجا می‌یابد. او متوقف نشدنی است.» آیا همه آن اشتیاق و انگیزه می‌تواند مانع رویکرد قابل تامل‌تری شود؟ رابینسون اذعان می‌کند: «دارون می‌تواند درباره درست بودن همه جزئیات وسواس داشته باشد.»

مقاله مشترکی در اوایل همکاری آنها به یک ژورنال ارسال شده بود و پاسخ از طریق نامه زمانی به دست آنها رسید که این دو نویسنده در دفتر رابینسون در لس‌آنجلس بودند. نتیجه؟ مقاله رد شده بود. رابینسون می‌گوید: «من واقعاً از خواندن گزارش‌های سرسری داوران افسرده بودم. نشسته بودم و از پنجره به بیرون نگاه می‌کردم و فکر می‌کردم که پس از آن چه کار کنیم. من به دارون نگاه کردم و دیدم که او در حال نوشتن معادلات جبری روی کاغذ باطله بود. واکنش او این بود که من دوباره روی نوشتن مدل کار می‌کنم و آن را جای دیگری ارسال می‌کنیم.»

پیشکه اذعان می‌کند که شاید در ابتدای کار، عجم اوغلو علایق گسترده خود را کمی بیش از حد وسیع و متنوع کرده بود، اما تاکید دارد که همکار تحقیقاتی وی، به منظور حمایت از این کنجکاوی اشباع‌ناپذیر، وزنه تحلیلی را به سرعت توسعه بخشیده است. «او دارای علایق و دانش بسیار گسترده‌ای است و به طور همزمان در چندین زمینه مختلف کار می‌کند، اما توانایی‌های لازم برای موفقیت در انجام این کار را دارد.»

 

چرا کشورها شکست می‌خورند

عجم اوغلو در کتاب 2012 خود، چرا کشورها شکست می‌خورند، که با همکاری رابینسون نوشته شده است، استدلال می‌کند که نهادهای سیاسی و اقتصادی، عامل اصلی موفقیت اقتصادی هستند و بیان می‌دارد که اختلافات توسعه در کشورها منحصراً به دلیل اختلاف در نهادهای سیاسی و اقتصادی است و نظریه‌های دیگر را که برخی از تفاوت‌ها را به فرهنگ، آب‌وهوا، جغرافیا یا نداشتن دانش در مورد بهترین سیاست‌ها و روش‌ها نسبت می‌دهند، رد می‌کند. این کتاب برای مخاطبان عمومی نوشته شده و توسط تحلیلگران سیاسی و مفسران به طور گسترده‌ای مورد بحث قرار گرفته است. وارن باس در مورد این کتاب در واشنگتن پست می‌نویسد: «پر از صحبت، به‌شدت جاه‌طلبانه و در نهایت امیدوارکننده. در واقع ممکن است یک شاهکار باشد.»

کلایو کروک در بلومبرگ می‌نویسد که این کتاب سزاوار ستایش بیشتری از چیزی بوده که دریافت کرده است. جفری ساکس در بررسی خود در نشریه امور خارجی، از عجم اوغلو و رابینسون به دلیل نادیده گرفتن سیستماتیک عواملی مانند سیاست داخلی، ژئوپولتیک، اکتشافات فناوری و منابع طبیعی انتقاد کرده است. وی همچنین ادعا می‌کند که جذابیت این کتاب بر اساس تمایل خوانندگان به شنیدن این است که «دموکراسی غربی نه‌تنها از نظر سیاسی، بلکه از نظر اقتصادی نیز نتیجه می‌دهد». رایان آونت، سردبیر اکونومیست، در پاسخ بیان می‌دارد: «ممکن است که در مورد دلیل موفقیت یا شکست ملت‌ها، حق کاملاً با عجم اوغلو و رابینسون نباشد، اما حداقل آنها مشکل درست را برای بررسی انتخاب کرده‌اند.»

آخرین کتاب عجم اوغلو و رابینسون، کتاب دالان تنگ: دولت‌ها، جوامع و سرنوشت آزاد، در سال ۲۰۱۹ منتشر شده است. عجم اوغلو و رابینسون استدلال می‌کنند که تنها در شرایط نادر، دولت‌ها موفق به ایجاد جوامع آزاد شده‌اند. دولت‌ها برای رسیدن به آزادی، باید مسیر باریکی را طی و از آنچه نویسندگان به عنوان «دالان تنگ» توصیف می‌کنند، عبور کنند. برای تقویت آزادی، دولت‌ها باید از قدرت کافی برای اعمال قوانین و ارائه خدمات عمومی برخوردار باشند، اما همچنین باید در اقدامات خود محدود بوده و توسط یک جامعه مدنی سازمان‌یافته کنترل شوند.

عقاید و نوشته‌های عجم اوغلو طرفداران زیادی از طیف‌های مختلف در ایران دارد. بیشتر کتاب‌های وی به زبان فارسی چاپ شده‌اند. از جمله دو کتاب معروف ریشه‌های اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی و همچنین چرا کشورها شکست می‌خورند که توسط انتشارات دنیای اقتصاد چاپ و عرضه شده‌اند. سال ۹۲، مجله تجارت فردا گفت‌وگوی مفصلی را با این اقتصاددان برجسته دنیا انجام داد.

منابع:

1-https: / /www.imf.org /external /pubs /ft /fandd / 2010 /03 /people.htm

2- https: / /peoplepill.com /people /daron-acemoglu /

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها