روایت یک گزارش
نتیجه کنار گذاشتن آمایش سرزمین در ایران چیست؟
گزارش آمایش سرزمین در ایران، که از دهه ۱۳۵۰ با همکاری سازمان برنامهوبودجه و مهندسان مشاور آغاز شد، یکی از بلندپروازانهترین طرحهای توسعهای کشور بود؛ تلاشی برای توزیع متوازن جمعیت، منابع، زیرساختها و فعالیتهای اقتصادی در پهنه سرزمینی. اما این طرح که میتوانست زیربنای توسعه پایدار ایران شود، بهدلیل تغییرات مدیریتی، بیثباتی سیاسی و ضعف در پیوند با نظام تصمیمگیری اجرایی، ناتمام و فراموششده باقی ماند. در نبود سیاستهای آمایشمحور، تمرکزگرایی، مهاجرت بیرویه به کلانشهرها، تخریب منابع طبیعی و توسعه ناهماهنگ، سرنوشت امروز بسیاری از استانهای کشور را رقم زدهاند.
در مقابل، کشورهایی چون فرانسه، آلمان و کره جنوبی، موفق شدند با تدوین و اجرای دقیق سیاستهای آمایش سرزمین، توسعه متوازنتری را رقم بزنند. فرانسه با ایجاد مناطق برنامهریزیشده و تقویت مناطق کمترتوسعهیافته، نابرابری فضایی را کاهش داد. آلمان با پیوند میان سیاستهای فضایی و زیستمحیطی، توازن میان شهر و روستا را برقرار کرد. کره جنوبی نیز با سیاست تمرکززدایی از سئول، صنایع و دانشگاهها را در سایر شهرها توسعه داد.
ایران اما با گذشت نیمقرن، همچنان فاقد یک نقشه راه عملیاتی برای مدیریت سرزمین است؛ گویی گزارش آمایش، نه نقشهای برای ساختن آینده، که سندی تاریخی برای حسرت گذشته شد.