شناسه خبر : 36061 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ایده ایران

چرا باید ایران را دوست داشت؟

  جواد حیدریان: ایران کشوری محدود به مرزهای سیاسی است که طبق قوانین بین‌المللی در مرزهایی معین محصور شده است یا یک مفهوم فرهنگی و تاریخی؟ ایران هیچ‌وقت به اندازه امروز از جنبه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و بین‌المللی تحت فشار نبوده است. این روزها حتی نقشه تجزیه ایران را می‌کشند و سعی در ایجاد گسل‌های قومی و فرقه‌ای دارند. از سویی نظام حکمرانی در ایران با سیاست‌هایی مردم را هم تحت فشار گذاشته است. با این حال آیا ایران صرفاً یک کشور است یا یک مجموعه فرهنگی، تاریخی و سیاسی که از گذشته‌های دور تا اکنون امتداد دارد. شاید این دوگانه در مورد بسیاری از کشورهای امروز جهان موضوعیت نداشته باشد اما در مورد ایران و چند فرهنگ دیگر در پهنه گیتی، نه‌تنها محل اندیشه است بلکه به نظر می‌رسد با شرایطی که اکنون ایران به مفهوم سیاسی با آن روبه‌رو است، ضرورت طرح دارد. پرسش بنیادین در فهم فلسفی ایران به مثابه یک ایده، یا یک جغرافیای سیاسی محدود، مدت‌هاست ذهن اندیشمندان و فیلسوفان را به خود مشغول کرده است. از سویی به‌رغم همه تهاجم‌های تاریخی که به ایران‌زمین صورت گرفته و هربار گوشه‌ای از آن با نیرنگ جدا شده اما روح خردمندانه حاکم بر فرهنگ ایرانی که خود را با زبان و ادب فارسی در فراخنای تاریخ گسترده، همیشه زنده و پویا بوده و هنوز هم در جریان است. جدای از اهمیت نقد نظام حکمرانی مطلوب بر ایران، امروز سرزمین ما در کشاکش تحریم و فشارهای بین‌المللی، تحریک‌های قومی، نابسامانی‌های مدیریتی و البته تنش‌های اقلیمی و بحران‌های طبیعی قرار دارد. طرح مساله ایران و بازآفرینی اندیشه و حکمت تاریخی آن در زمانه فعلی که نشانه‌هایی از توطئه بدخواهان ایران و فرهنگ عمیقش مشاهده می‌شود، نیازمند بررسی شرایط فعلی ایران و جست‌وجوی مفاهیمی در تاریخ و میراث تمدنی این سرزمین است. وقت آن رسیده که متفکران اندیشه‌ورزی کنند و در جست‌وجوی اندیشه فیلسوفانی از جمله ابن‌سینا، فارابی، سهروردی، نظام‌الملک، نصیرالدین طوسی، ملاصدرا و... از یک‌سو و اندیشمندان شاعر مثل فردوسی، نظامی، حافظ، سعدی، مولوی، قطران تبریزی و... از سویی راه‌حل‌هایی برای برون‌رفت از این گذار بیابند. چه آنکه شیخ اشراق سهروردی در طرح اندیشه وجودی و فلسفه خود به یافتن از ورای حکمت خسروانی اشاره کرده که همان حکمت ایرانیان باستان است. گریزی نیست و در هیاهو و هجمه بر ایران به معنی سیاسی آن باید از غنای جغرافیای فرهنگی و آن تاریخ حماسی و باشکوه راه‌حل‌هایی برای امروز یافت و مثل گذشته این سرزمین، با حل تعارض‌های نه‌چندان عمیق ولی آشکارشده جامعه، در دریای بزرگ فرهنگی ایران مسیر پیشرفت و بالندگی را پیش گرفت. اندیشه‌ورزی و تامل برای برطرف کردن مشکلات ایران در روزگار سرعت و تکنولوژی، کارآمد است. حیف است در گذار از این مرحله تاریخی در گرداب برساخته قدرت‌های معارض منطقه‌ای و جهانی و البته خلأ تعادل‌بخشی نظام حکمرانی داخلی، شکوه تاریخی فرهنگ ایرانی کم و در پستوی زمان گم شود یا آن اعتبار زاینده و آفرینشگرش در عرصه سیاسی و اقتصادی از دست برود. این پرسش اساسی را باید پاسخ داد؛ چرا باید ایران را دوست داشته باشیم؟

دراین پرونده بخوانید ...