شناسه خبر : 42321 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

تراس بریتانیا

بررسی آینده سیاسی بریتانیا در گفت‌وگو با بهزاد احمدی

تراس بریتانیا

لیز تراس، نخست‌وزیر جدید بریتانیا،‌ آخرین دولتمداری که توانست پیش از درگذشت ملکه انگلستان«الیزابت دوم»، دولت تشکیل دهد امروز مورد تحلیل و بررسی کارشناسان سیاسی بریتانیا قرار گرفته است. او را ادامه‌دهنده راه دو نخست‌وزیر پیشین می‌دانند و خودش در تایید این گزاره با سخنرانی‌هایی که در مورد روسیه، اسرائیل و آمریکا و حتی ایران انجام داده نشان می‌دهد راهی جدید در سیاست داخلی و خارجی انگلستان طی نخواهد شد. چارلز سوم نیز پس از پادشاهی اعلام کرد ادامه‌دهنده راه مادرش خواهد بود. پس با این حساب می‌توان پیش‌بینی کرد که تغییری در رابطه ایران و بریتانیا صورت نخواهد گرفت. با بهزاد احمدی تحلیلگر حوزه اروپا درباره آینده بریتانیا و آینده رابطه این کشور با ایران گفت‌وگو کردیم.

♦♦♦

‌آیا رابطه ایران و بریتانیا قابل‌ترمیم است؟

این سوال کلی است. پاسخ به چنین سوالی این است که در عالم واقع چنین شرایطی، محال نیست و ممکن است اتفاق بیفتد. اما اینکه چقدر تحویل این موضوع شانس دارد؛ باید گفت در این شرایط شانسش کم است. به این علت چنین حرفی می‌زنم که رابطه با بریتانیا با پیشینه تاریخی‌اش قضاوت می‌شود؛ در پس‌زمینه تاریخی ذهن ایرانیان اثر منفی این رابطه نشسته و مردم به آن خوش‌بین نیستند. نقشی که بریتانیا در موضوع اشغال ایران داشته، بحث جنگ داخلی که در زمان اشغال ایران ایجاد شد، موضوع نفت و ملی شدن صنعت نفت، نقشش در کودتای 28 مرداد و در ادامه نقش‌آفرینی‌اش در دوران انقلاب جمهوری اسلامی ایران، حمایتی که در جنگ تحمیلی از صدام کرد و در دوره اخیر هم تنش‌های جدی مثل برجام، حمایت ویژه از اسرائیل، بحث دوتابعیتی‌ها و پول‌های بلوکه‌شده از سوی این کشور از جمله آن است. نگاه که می‌کنیم آنقدر طیف موضوعات مورد اختلاف وسیع، البته تاریخی و ریشه‌دار است که به نظر من در شرایط فعلی بعید است که شاهد بهبود روابط جمهوری اسلامی ایران با بریتانیا باشیم. در حالت کلی در عالم سیاست هر اتفاقی ممکن است بیفتد اما شواهد امروز خلاف این موضوع را نشان می‌دهد.

‌زمانی که چارلز سوم در بریتانیا به پادشاهی رسید عده‌ای می‌گفتند با توجه به سفری که وی در زمان زلزله بم به ایران داشته و هدایای انسان‌دوستانه‌ای که به زلزله‌زدگان داده؛ شاید این امکان وجود داشته باشد که در دوران پادشاهی‌اش شاهد بهبود روابط ایران و انگلستان باشیم و پادشاه بر نظر دولت نسبت به ایران هم اثر مثبت بگذارد. نظر شما درباره این ایده خوش‌بینانه چیست؟

من موافق این ایده نیستم. باید توجه کنیم که هرچند پادشاه در نظام سیاسی بریتانیا نقش دارد و بر آن اثر می‌گذارد؛ اما بیش از هر چیز دولت در این زمینه‌ها اثرگذار است. چارلز سوم، پادشاه جدید انگلستان نیز با قاطعیت اعلام کرد که بر سنت مادرش پایبند و وفادار خواهد بود. سنت ملکه سابق بریتانیا هم طی 70 سال حکومت این‌طور نبوده که خلاف دولت باشد. در واقع اختلاف فاحشی میان دولت و سلطنت وجود نداشت. فکر می‌کنم در وهله اول در عرصه سیاست، دولت انگلیس، شخص خانم لیز تراس و کابینه‌اش وجود دارند و نقش کلیدی بر عهده نخست‌وزیر است. اگر شرایط در سطح دولت به سمتی برود که گشایشی در روابطش با ایران ایجاد شود آن زمان می‌شود از این پالس‌های مثبت بهره برد. هرچند باورم این است که در ایران موضع کلان سیاسی نسبت به بریتانیا منفی است. الیزابت دوم تقریباً در تمام حوادثی که مردم ما از آن خاطره بد دارند سر کار بوده؛ هرچند هم بگویند این حضور تشریفاتی بود اما بالاخره پادشاه کشور بوده است. از این نظر من فکر نمی‌کنم سفر سابق چارلز سوم در دوران ولیعهدی‌اش یا نگاه مثبتی اگر به ایران داشته باشد بتواند موثر باشد.

‌شما اشاره کردید که انگلیس در برجام سنگ‌اندازی‌هایی داشته است. همچنین سیاست خانم تراس در دوران وزارتخانه دولت پیشین نسبت به ایران و برجام مشخص است؛ با وجود این اگر برجام به نتیجه برسد به نظر شما بریتانیا رویکرد اقتصادی‌اش را نسبت به ایران عوض می‌کند؟

به نظر من برجام می‌تواند در تغییر روابط بریتانیا با ایران موثر باشد؛ اما شخصاً فکر نمی‌کنم این تغییر چشم‌گیر باشد و بتواند دو طرف را به هم نزدیک کند. اصولاً بریتانیا در سال‌های اخیر به‌ویژه بعد از ماجرای برگزیت همگرایی بسیار بالایی با ایالات‌متحده آمریکا در حوزه سیاست خارجی نشان داده است. نه اینکه همه سیاست خارجی‌اش را با ایالات‌متحده گره بزند؛ اما در هماهنگی بسیار بالایی است. وقتی می‌خواهید بگویید سیاست بریتانیا با ایران چگونه خواهد بود باید حتماً به این نکته توجه داشته باشید که دستور کار ایالات متحده آمریکا با ایران چیست. مشخصاً آمریکا پنج دستور کار با ایران را پیش می‌برد. به‌طور صریح‌تر می‌توان گفت این کشور پنج منع گسترش را در قبال ایران دنبال می‌کند. اول، منع گسترش منطقه‌ای که معنایش جلوگیری از نفوذ ایران در منطقه است. دوم، منع گسترش هسته‌ای که در قالب برجام دنبال می‌کند. سوم، منع گسترش موشکی و چهارم، منع گسترش سایبری و پنجم، منع گسترش پهپادی ا‌ست. سایبری و پهپادی موضوعاتی است که به تازگی دنبال می‌شود. همین هفته گذشته نیز ما در حوزه سایبری و پهپاد مواضع جدی داشتیم و در هر دو آنها نیز از سوی ایالات متحده آمریکا تحریم شده‌ایم. برجام فقط یکی از این موارد را حل می‌کند و آن هم منع گسترش هسته‌ای است؛ از این‌رو همچنان چهار مورد دیگر در دستور کار است. من فکر نمی‌کنم برجام بتواند روابط ایران و ایالات متحده را به صورت کیفی تغییر دهد و به‌تبع آن گشایشی در رابطه با انگلیس نخواهد بود. اما شاید گشایش‌هایی در روابط اقتصادی صورت بگیرد که کوتاه‌مدت هستند و چشم‌انداز میان‌مدت و بلندمدت هم نخواهد داشت.

‌اگر بخواهیم در مورد سیاست داخلی بریتانیا و تحولات اخیر در این کشور صحبت کنیم؛ آیا با توجه به درگذشت ملکه الیزابت دوم و تغییر نخست‌وزیر و کابینه، می‌توانیم بگوییم دوران جدیدی در انگلستان آغاز شده است؟

این موضوع از دو منظر قابل بررسی است. از نظر تغییر دولت و روی کار آمدن خانم تراس باید گفت عملاً تغییری صورت نگرفته و دولت ایشان در تداوم دولت‌های قبلی است. در واقع لیز تراس شخصیتی جدید است که کارش در ادامه کار خانم ترزا می و بوریس جانسون خواهد بود. در سخنرانی‌هایی هم که انجام داده در سیاست خارجی و ضدیت با روسیه نشان داده که همان است. همچنین در مورد موضوع برگزیت به بوریس جانسون گفته دستت درد نکند، کار عالی انجام داده‌ای.

در سیاست داخلی شاید تغییراتی اعمال کند؛ مثل وعده‌ای که در مورد کمک‌های یارانه‌ای و بالا نرفتن هزینه‌های برق و گاز داده است؛ اما به نظر من بدون تردید دولت لیز تراس در تداوم دو دولت گذشته و محافظه‌کارهاست و شکل کلی کار سیاست‌ورزی در این دولت تغییر نخواهد کرد.

در مورد سلطنت اگر به این تغییرات نگاه کنیم باید گفت چارلز سوم بحث‌ها را در مورد تداوم سلطنت زنده کرده است. مثلاً در کلونی‌های سابق که عضو جامعه مشترک‌المنافع هستند مجدد در این دوران شنیدیم که مطرح کردند آیا اصلاً لازم است سلطنت در این کشورها باقی بماند یا خیر؟ داخل خود انگلیس هم جمهوریخواهان مخالف تداوم سلطنت هستند. به هر حال در این چند وقت این بحث‌ها دوباره داغ شده است. در کوتاه‌مدت از نظر من چنین بحث‌هایی به نتیجه نمی‌رسد و ما شاهد ادامه سلطنت در بریتانیا هستیم اما روندش نزولی بوده و نهاد سلطنت امیدوار است با آوردن چهره‌های جدید مثل پرنس ویلیام بازسازی انجام دهد.

 اگر بخواهیم این بحث را جمع‌بندی کنیم دولت در پروسه تداوم است و نه تغییر؛ در سلطنت هم در کوتاه‌مدت تغییری نخواهیم داشت و من فکر نمی‌کنم وضعیت بریتانیا در آینده کوتاه‌مدت از وضعیت دو هفته پیش تغییری کند.

‌شما به میل جدایی‌طلب‌ها اشاره کردید؛ خانم تراس با چالش احتمالی طرح مجدد جدایی اسکاتلند چطور برخورد می‌کند و این موضوع چقدر برای او و دولتش به چالش تبدیل می‌شود؟

ایشان در گام اول در این زمینه با بحث پروتکل ایرلند شمالی مخالفت کرد؛ که اتفاقاً دولت بایدن را نگران کرده است. در بحث همه‌پرسی در اسکاتلند گفته مخالفت خواهد کرد که آن هم واکنش خانم استورجن را به همراه داشته است. به نظر می‌رسد خانم لیز تراس این شرایط را ادامه خواهد داد و مثل دونفر قبلی یعنی ترزا می و بوریس جانسون تلاش می‌کند این جدایی اتفاق نیفتد. در ادامه سختگیری‌های دولت محافظه‌کار، این نوع سیاست بیشتر پیگیری خواهد شد.

‌نظرتان در مورد چرخش نظر لیز تراس در مورد برگزیت چیست؟

پدر و مادر ایشان چپ بودند؛ خودش در فضای این‌چنینی بزرگ شده است. قبلاً هم پایگاه محافظه‌کاری نداشته است؛ اما الان تصمیم گرفته رشد کند و به عنوان یک سیاستمدار تغییر جبهه داده و به کمپ محافظه‌کارها پیوسته است. وقتی به این کمپ پیوست برای آنکه از این نردبان قدرت استفاده کند، متوجه شد بحث مخالفت با برگزیت اتفاق خوبی برایش خواهد بود و از آن استفاده کرده است. من تغییر نظر ایشان را که خیلی جاها به نظر متناقض می‌آید یک دلیل شخصی می‌بینم. او آگاهانه این تغییر را در نظرش ایجاد کرده است.

‌آیا موضوع اکتشافات نفتی و گازی بریتانیا در دریای شمال می‌تواند به نخست‌وزیر جدید این کشور برای تحقق وعده‌ای مبنی بر تثبیت قیمت انرژی کمک کند؟

قطعاً این اکتشافات در این حوزه اثرگذار و مهم خواهند بود؛ اما بحث اصلی این است که بریتانیا به اندازه آلمان و برخی کشورهایی که پیشتر از روسیه گاز وارد می‌کردند تحت فشار نیست. منابع انرژی بیشتری نسبت به کشوری مثل آلمان دارد. منتها فشاری که به این کشور وارد می‌شود بحث بحران انرژی در سطح بین‌الملل است که باعث شده شاخص‌های انرژی بالا برود و به‌تبع آن از آنجا که آنها بازار آزاد دارند، روی قیمت انرژی در انگلستان تاثیر جدی بگذارد. علاوه بر آن، به هر حال انگلستان کشوری مبنی بر واردات در بسیاری از مایحتاج مردم است. افزایش هزینه حمل‌ونقل، واردات و گرانی که در اروپا و جهان ایجاد شده این کشور را هم تحت تاثیر قرار می‌دهد. فراموش نکنیم که بالاخره بحران اقتصادی و موضوع برگزیت به لحاظ اقتصادی انگلستان را تحت فشار قرار داده است. باور من این است که یکی از دلایل همگرایی انگلیس با آمریکا هم به این موضوع برمی‌گردد که بتواند از همراهی ایالات متحده در گذر از این بحران استفاده کند. فراموش نکنیم که دولت‌های غربی در بحث‌های مدیریت بحران تجربه دارند و دولت خانم لیز تراس هم به‌رغم فشارها و چالش‌هایی که دارد می‌تواند این ناآرامی، نارضایتی‌ها و فشارها را تحمل کند.

‌نوع مدیریت و دولت‌داری خانم لیز تراس می‌تواند بر نتیجه انتخابات پارلمانی 2024 تاثیر بگذارد؛ به نظر شما ایشان از پس تحقق وعده‌هایی که داده برمی‌آید و می‌تواند رای و نظر گروه حامی‌اش را محقق کند؟

محبوبیت او بسیار پایین است، نظرسنجی‌هایی که دارد نشان نمی‌دهد که محبوبیت بالایی دارد. اما این موضوع را در وضعیت همه احزابی که در چنین موضوعی دخیل هستند باید بسنجیم. اگر لیز تراس بتواند به قول‌هایش به‌خصوص در بحث مهار تورم و فشار اقتصادی و بحث افزایش قیمت نفت و گاز و برق عمل کند؛ به نظر من در آینده می‌تواند پارامترهای مثبتی در اختیار داشته باشد. اما کار او خیلی سخت است. الان هم سخت است که پیش‌بینی کنیم او در آینده موفق خواهد شد یا خیر. اما همین حالا هم که نگاه می‌کنیم، احزاب رقیب مثل حزب کارگر خیلی برنامه و قالب جدی ندارند که در آینده بتوانند رقیب حزب سر کار باشند. به نظر من آینده انتخابات پارلمانی انگلستان غیرقابل پیش‌بینی است؛ اما به هر حال می‌توان فکر کرد که همچنان محافظه‌کاران فرصت پیش افتادن را دارند.

‌رابطه بریتانیا و روسیه را در دوران نخست‌وزیری لیز تراس چگونه می‌بینید؟

من فکر می‌کنم همین رابطه سرد و خصمانه تداوم پیدا خواهد کرد. مواضع خانم لیز تراس در ضدیت با روسیه بسیار جدی بوده است. وزیر خارجه‌ای هم که منصوب کرده است «جیمز کلورلی» پیشتر در وزارت خارجه معاونش بوده و بسیار نزدیک به اوست. او هم مواضع ضدروسیه شدیدی دارد. از آن طرف انگلستان در هماهنگی کامل آمریکا خواهد بود و تلاش می‌کنند محور آمریکا و انگلیس را در اروپا در ضدیت با روسیه حفظ کنند. تلاش می‌کنند از ناتو استفاده ابزاری ببرند و جنگ در اوکراین را طولانی‌تر و فرسایشی‌تر کنند. من آینده مثبتی برای روابط این دو کشور نمی‌بینم. به نظرم تشدید بحران یا حفظ همین شدت از بحران توسط خانم تراس دنبال خواهد شد. 

دراین پرونده بخوانید ...