اقتصاددان مرجع
چرا نام گوستاو کسل در علم اقتصاد ماندگار شد؟
در قرنی که از زمان طرح نظریه «برابری قدرت خرید» یا (Purchasing Power Parity (PPP از سوی گوستاو کسل در سال ۱۹۱۸ سالها میگذرد، نام او همچنان در پایههای نظریه پول بینالملل جای دارد. هرچند شهرتش در میان عموم مردم به اندازه اقتصاددانانی چون کینز یا فریدمن نیست، اما نقش او در تحلیل نرخ ارز، ثبات پولی و نظریه سرمایه همچنان در مباحث اقتصادی امروز پژواک دارد. اندیشههای کسل پلی میان سنتهای کلاسیک پولی و بحرانهای میان دو جنگ جهانی بود و دیدگاههای او هنوز الهامبخش نحوه نگرش اقتصاددانان به نرخ ارز، تورم و هماهنگی پولی در سطح جهانی است. کسل که در سال ۱۸۶۶ در استکهلم متولد شد، ابتدا در رشته ریاضیات تحصیل کرد و سپس به اقتصاد روی آورد. او که استاد دانشگاه استکهلم بود بهزودی نهتنها در سمت نظریهپرداز، بلکه بهعنوان روشنفکری عمومی در بازسازی نظام پولی پس از جنگ جهانی اول شهرت یافت. ماندگارترین میراث او، تبیین دقیق نظریه «برابری قدرت خرید» است؛ ایدهای که بر اساس آن نرخ ارز میان دو کشور باید بازتابدهنده قدرت خرید نسبی پولهای آنها باشد، بهگونهای که یک سبد کالایی مشابه، پس از تبدیل ارز، تقریباً همان قیمت را در هر دو کشور داشته باشد.
در سالهای پس از جنگ، کسل بهشدت درگیر مباحث مربوط به بازگشت به استاندارد طلا، تثبیت نرخهای ارز و حل مسئله غرامتهای جنگی بود. او معتقد بود نرخهای ثابت جدید باید بر اساس برآوردهای PPP تعیین شوند تا میان سطح قیمتها و تعادل تجارت خارجی ارتباطی منطقی برقرار شود. از نگاه او، بیتوجهی به این اصل موجب تداوم عدم تعادلهای تجاری و بروز تورم میشد. بااینحال، کسل هیچگاه دگماندیش نبود. او بهتدریج دیدگاههای خود را اصلاح کرد و پذیرفت که همه کالاها قابلیت تجارت بینالمللی ندارند، موانع تجاری و جریان سرمایه میتوانند رابطه PPP را پیچیدهتر کنند و انحرافات کوتاهمدت از این نظریه اجتنابناپذیر است. در آثار متاخرش، PPP از یک «قانون مطلق» به الگویی هنجاری تبدیل شد که معیاری برای هدایت سیاستهای پولی بهجای تعیین مکانیکی نرخهای شناور است.
کسل همچنین در زمینههایی دیگر همچون نظریه بهره، تشکیل سرمایه و پیوند میان اقتصاد و سیاست عمومی فعالیت داشت. کسل اقتصاد را نهفقط مجموعهای از محاسبات، بلکه نظامی اخلاقی میدانست که بر حقوق مالکیت، مدیریت محتاطانه پول و مسئولیت اجتماعی اقتصاددانان در گفتوگوی عمومی تاکید دارد.
امروزه نام او همچنان زنده است. نظریه PPP در پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول، شاخصهای تورم، تحلیلهای نرخ واقعی ارز و مباحث مربوط به عدم تعادل تجاری یا دستکاری ارزی نقشی اساسی دارد. هرچند اقتصاددانان به محدودیتهای این نظریه آگاهاند، اما چهارچوب منظم فکری کسل در تبیین چالشهای پول بینالملل میراثی مفهومی بر جای گذاشته که با وجود تغییرات نظری گسترده، همچنان پابرجاست. این مقاله به بررسی زندگی و اندیشههای گوستاو کسل، تلفیق نظریه PPP با سیاست پولی، دیدگاههای او درباره سرمایه و بهره در پیوند با باورهای هنجاریاش، و درنهایت جایگاه ماندگار او در جهان امروز اقتصاد جهانی و نوسانات ارزی میپردازد.
گوستاو کسل که بود؟
گوستاو کسل (1945-۱۸۶۶)، اقتصاددان برجسته سوئدی، امروز بیش از هر چیز بهعنوان بنیانگذار نظریه «برابری قدرت خرید» شناخته میشود، اما زندگی و کار او فراتر از یک مفهوم نظری بود. او در ۲۰ اکتبر ۱۸۶۶ در استکهلم به دنیا آمد و در آغاز راه علمی خود ریاضیات را برگزید و دکترای این رشته را از دانشگاه اوپسالا دریافت کرد. با گذر زمان، علاقهاش به اقتصاد شکل گرفت، زیرا باور داشت دقت و منطق ریاضی میتواند روابط اقتصادی را روشنتر و قابل اندازهگیریتر کند. در سال ۱۹۰۴، کسل به سمت استاد اقتصاد در دانشگاه استکهلم منصوب شد و تا زمان بازنشستگیاش در سال ۱۹۳۳ در این سمت باقی ماند. رویکرد علمی او ترکیبی از نظریه نئوکلاسیک و جریانهای فکری سوئدی بود؛ هرچند ارتباط نزدیکی با مکتب استکهلم و اندیشمندانی چون کنوت ویکسل داشت، اما همیشه موضع مستقل و متمایز خود را از آنان حفظ میکرد.
شهرت جهانی او در سالهای میان دو جنگ جهانی به اوج رسید. در این دوران، دولتهای گرفتار تورم، برای پرداخت غرامتهای جنگی و هرجومرج پولی پس از جنگ جهانی اول به اندرزهای او متوسل شدند. کسل در سال ۱۹۲۰ یادداشتهایی درباره مسائل پولی بینالمللی برای «جامعه ملل» تهیه و در «کنفرانس مالی بینالمللی بروکسل» شرکت کرد. او استدلال میکرد که نظامهای پایدار نرخ ارز باید بر پایه اصول «برابری قدرت خرید نسبی» استوار باشند تا ارزش پولها با اختلاف سطح تورم در کشورها همخوانی داشته باشد. در عرصه نظری نیز چهرهای پرکار بود. از آثار نخستین خود درباره بهره و سرمایه (مانند «ماهیت و ضرورت بهره»، ۱۹۰۳) تا اثر مهمش «نظریه اقتصاد اجتماعی» در سال ۱۹۱۸، کسل به بررسی موضوعاتی همچون تعادل عمومی، رشد پویا و رفتارهای ادواری اقتصاد پرداخت. در حوزه اقتصاد سیاسی نیز مدافع سرسخت مالکیت خصوصی و دخالت محدود دولت بود، هرچند در دوران بحرانهای اقتصادی میان دو جنگ، برخی از دیدگاههایش تعدیل شد.
تاثیر او از طریق شاگردانش نیز گسترش یافت؛ ازجمله گونار میردال و برتیل اُهلین که هر دو از چهرههای برجسته اقتصاد قرن بیستم بهشمار میآیند. هرچند گاهی در محافل علمی سوئد با همعصرانش دچار اختلافنظر میشد و برای دیدهشدن تلاش میکرد، اما میراث فکریاش پابرجا ماند. کسل نظریهپردازی دقیق، روشنفکری اجتماعی و سیاستگذاری اثرگذار را در وجود خود جمع کرده بود و بدینسان به یکی از چهرههای استثنایی تبدیل شد که میان علم اقتصاد و عرصه حکمرانی پیوندی ماندگار برقرار کرد.
برابری قدرت خرید و استاندارد طلا
برای گوستاو کسل، نظریه «برابری قدرت خرید» (PPP) تنها یک کنجکاوی انتزاعی نبود؛ بلکه بخش جداییناپذیری از دیدگاه او برای پول بینالمللی پایدار بود. او در شرایط آشفتگی نرخهای ارز و تورم پس از جنگ جهانی اول، کوشید منطق قیمتهای نسبی را با تلاش برای بازسازی نظام پولی مبتنی بر طلا پیوند دهد.
کسل نخستینبار در سالهای ۱۹۱۶ و ۱۹۱۸ آنچه امروز به نام PPP میشناسیم را مطرح کرد: نرخ ارز اسمی میان دو واحد پولی باید تقریباً برابر با نسبت سطح قیمتهای داخلی آن دو کشور باشد. به این معنا که اگر سطح قیمتها در یکی از کشورها دو برابر شود، پول آن کشور نیز باید متناسب تضعیف شود. او معتقد بود که انحراف از این توازن، زمینهساز آربیتراژ خواهد بود و درنهایت نرخ ارز یا سطوح قیمت را به سمت توازن سوق میدهد. هرچند این فرمول ساده بهنظر میرسد، اما بهسرعت به معیاری قدرتمند برای ارزیابی «ارزش تعادلی» پولها بدل شد. بااینحال، کسل پیرو بیچونوچرای PPP نبود. او از همان ابتدا به موانع واقعی مانند هزینههای حملونقل، موانع تجاری و وجود کالاهای غیرقابل تجارت توجه داشت. به همین دلیل در دهه ۱۹۲۰ دیدگاهش را به این صورت اصلاح کرد: PPP باید راهنمای هنجاری تعیین «نرخهای صحیح» در نظامهای نرخ ثابت تلقی شود، نه پیشبینیکننده دقیق در شرایط نرخ شناور.
کاربرد سیاستی او در سالهای میان دو جنگ برجسته شد؛ وقتی کشورها در تدارک بازگشت به استاندارد طلا پس از وقفه جنگی بودند، کسل گفت، نرخهای ثابت (par values) باید با برآوردهای PPP تطابق داشته باشند. چنین کاری میتوانست عدم تعادلهای تجاری را کاهش دهد، فشارهای تورمی یا رکودی را مهار کند و تجارت بینالمللی را پایدارتر کند. در دیدگاه او، PPP نقش تئوریک داشت و استاندارد طلا زیرساخت نهادی آن را تامین میکرد. اما کسل بهطور مطلق طلا را نمیپذیرفت. او درک کرده بود که بازگرداندن نرخهای پیشاجنگی میتواند فشارهای کاهش قیمت ایجاد کند. به نظر او بسیاری از بحرانهای پولی پساجنگ ناشی از ناسازگاری میان نرخهای بازسازیشده و واقعیت سطوح قیمت جدید بودند.
در نوشتههای بعدی، کسل پذیرفت که اختلالهای پولی، تغییرات انتظارات و جریانهای سرمایه میتوانند انحرافاتی ماندگار از PPP ایجاد کنند. او این انحرافات را «اختلال» در اطراف یک نقطه توازن مرکزی میدانست، نه رد کامل اصلی که بر آن باور داشت.
بهطور خلاصه، ترکیب نظری کسل جسورانه بود؛ او بر این باور بود که باید PPP را بهعنوان قاعده نظری تعادل پذیرفت، نظام پولی را (از طریق استاندارد طلا) بر آن بازسازی کرد و درعینحال به فضای واقعی انحرافات نیز معترف بود. این چشمانداز پایهای برای سیاستهای نرخ ارز مدرن شد؛ حتی اگر امروزه اقتصاددانان PPP را کمتر بهعنوان «تساوی دقیق» و بیشتر بسان «تقارب نرخ واقعی ارز» تعبیر کنند.
بهره، سرمایه و اقتصاد اخلاقی
تاملات اقتصادی گوستاو کسل تنها به نرخ ارز و پول محدود نمیشد؛ در عمق اندیشه او نظریههایی ظریف درباره بهره، سرمایه و بنیانهای اخلاقی اقتصاد مولد نهفته بود. از نگاه کسل، بهره صرفاً بازدهی مالی نبود، بلکه «بهای صبر» بود؛ بهایی که افراد برای به تعویق انداختن مصرف امروز و ایجاد سرمایه برای فردا میپردازند. او در اثر خود با عنوان «ماهیت و ضرورت بهره» در سال ۱۹۰۳ استدلال کرد که بهره به این دلیل پدید میآید که تولید کالاهای بادوام به زمان نیاز دارد و پسانداز به معنای انتخابی است میان صرفنظر کردن از مصرف کنونی در ازای تولید آینده.
در چهارچوب فکری کسل، مفهوم سرمایه بهطور عمیقی با همین ایده تاخیر گره خورده است. او اصطلاح «دسترسی به سرمایه» (capital-disposal) را معادل زمان انتظار در فرآیند تولید میدانست: هرچه دوره تولید طولانیتر باشد، پاداش به تعویق انداختن مصرف نیز بیشتر است. به این ترتیب نرخ بهره به منزله قیمتی عمل میکند که زمان، تولید و پاداش را هماهنگ میکند. هرچند منتقدان اشاره کردهاند که تعریف کسل از سرمایه گاه دقیق نیست، اما چهارچوب او از این جهت ممتاز است که رابطه میان زمان، پسانداز و سرمایهگذاری را بهروشنی تبیین میکند. فراتر از جنبههای فنی، کسل به بنیانهای اخلاقی و نهادی یک اقتصاد سالم نیز میاندیشید. او باور داشت که حقوق مالکیت خصوصی امن و فرصت برابر برای اینکه افراد بتوانند در مالکیت سهمی داشته باشند، پایه شکلگیری سرمایه و نوآوری است. در غیاب اطمینان از حفظ ثمره تلاشها، انگیزه پسانداز، سرمایهگذاری و تولید از میان میرود. هشدار صریح او این بود: هرگاه حقوق مالکیت تضعیف شود، کارآفرینی از میان میرود، بیکاری افزایش مییابد و سطح زندگی پایین میآید.
کسل در اثر خود «سوسیالیسم یا پیشرفت» در سال ۱۹۲۸ نقدی قاطع بر نظریههای ضدمالکیت وارد و استدلال کرد که تضعیف مالکیت خصوصی، ریشههای حیات اقتصادی را میخشکاند. از دیدگاه او، پسانداز و انباشت سرمایه تنها فرآیندهایی فنی نیستند، بلکه بر اعتماد اجتماعی، سلامت نهادی و توانایی شهروندان در مشارکت مالکانه استوارند.
در عرصه سیاست اقتصادی، کسل بر ضرورت هماهنگی میان سیاستهای مالی و پولی تاکید داشت تا تلاشهای تولیدی مختل نشود. او پیشنهاد میکرد که مالیات باید در حوزههایی اعمال شود که کمترین اختلال را در پسانداز و سرمایهگذاری ایجاد کند و هشدار میداد که گرایش افراطی به برنامهریزی دولتی یا توزیع مجدد ثروت، بدون ایجاد تضمینهای لازم، ممکن است روند شکلگیری سرمایه را خفه کند. در یک نگاه کلی، ترکیب اندیشه کسل در میانه دوران فعالیتش سه مولفه اصلی دارد: نخست، نظریه بهره مبتنی بر زمان و تولید؛ دوم، نظریه سرمایه متکی بر پسانداز، انتظار و انباشت؛ و سوم، اقتصاد سیاسی که بر مالکیت خصوصی، امنیت نهادی و بنیانهای اخلاقی تلاش اقتصادی استوار است. این سه بعد، باور راسخ کسل را بازتاب میدهند که اقتصاد سالم از اخلاق و نهادهای پایدار جداییناپذیر است.
اهمیت گوستاو کسل در دنیای کنونی
در دنیای امروز که اقتصاد جهانی پیوسته در معرض نوسانات ارزی، تورم و بحرانهای مالی است، اندیشههای گوستاو کسل همچنان پژواک دارند. نظریه برابری قدرت خرید که او بیش از یک قرن پیش مطرح کرد، هنوز یکی از ابزارهای اصلی تحلیلگران و نهادهای بینالمللی برای ارزیابی نرخهای واقعی ارز، رقابتپذیری کشورها و انحرافهای قیمتی محسوب میشود. در گزارشها و پیشبینیهای صندوق بینالمللی پول (IMF)، بانک جهانی و سازمان همکاریهای اقتصادی و توسعه (OECD)، محاسبه تولید ناخالص داخلی بر پایه PPP یکی از معیارهای کلیدی مقایسه قدرت اقتصادی کشورهاست.
کسل با طرح این نظریه، مبنایی مفهومی ایجاد کرد که بعدها به «نرخ واقعی ارز» تبدیل شد؛ مفهومی که امروز در تحلیلهای سیاستگذاری پولی و تجاری نقش محوری دارد. حتی اگر اقتصاددانان مدرن پذیرفتهاند که PPP در کوتاهمدت دقیقاً برقرار نمیشود، اما همچنان آن را «نقطه تعادل بلندمدت» میشناسند؛ یعنی سطحی که درنهایت نیروهای بازار قیمتها و ارزها را بهسوی آن سوق میدهند.
اهمیت ماندگار کسل تنها به نظریه PPP محدود نیست. رویکرد او به هماهنگی سیاستهای مالی و پولی، تاکید بر ثبات ارزش پول و ضرورت پیوند میان اقتصاد و اخلاق عمومی، هنوز در مباحث اقتصادی حضوری پررنگ دارد. در دورانی که سیاستهای پولی انبساطی، کسری بودجه مزمن و نوسانات بازار سرمایه به موضوعات روز بدل شدهاند، یادآوری دیدگاه کسل درباره «انضباط مالی و اعتماد عمومی» بار دیگر معنا مییابد.
از سوی دیگر، میراث فکری او الهامبخش اقتصاددانانی چون گونار میردال و برتیل اهلین بود؛ چهرههایی که خود بعدها برندگان جایزه نوبل شدند و جریان اقتصاد نئوکلاسیک سوئد را تثبیت کردند. این زنجیره فکری، جایگاه کسل را نه صرفاً بهعنوان نظریهپردازی در تاریخ اقتصاد، بلکه همچون نقطه آغاز سنتی فکری تثبیت میکند که بر تلفیق نظریه، اخلاق و سیاست عمومی استوار است.
درنهایت، اهمیت گوستاو کسل در پایداری ایدههایش نهفته است. او اقتصاد را علمی صرفاً آماری نمیدید، بلکه آن را نظامی انسانی، اخلاقی و بینالمللی میدانست که ثبات پولی، اعتماد نهادی و احترام به مالکیت در آن کلید توسعهاند. در جهانی که هنوز بهدنبال تعادلی میان بازار آزاد و عدالت اجتماعی است، اندیشههای کسل یادآور این نکتهاند که پشت هر سیاست پولی موفق، فلسفهای روشن درباره انسان، زمان و اعتماد نهفته است.