شناسه خبر : 49830 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

موج وحشی

دیوانه‌بازی چرخه کالاهای تجاری

موج وحشی

بیلی باب تورنتون در مجموعه تلویزیونی «مباشر» (Landman) نقش یک صنعتگر سخت‌کوش نفتی به نام تامی نوریس را بازی می‌کند که زندگی عشقی پیچیده‌ای دارد. تامی نوریس می‌گوید که قیمت مطلوب هر بشکه نفت 78 دلار است. با چنین قیمتی تولیدکنندگان سود مناسبی دارند و می‌توانند برای اکتشاف بیشتر هزینه کنند. مصرف‌کنندگان نیز عمدتاً در آسایش هستند. امروز قیمت نفت برنت که معیاری جهانی است به 65 دلار رسید. این رقم از دیدگاه آقای نوریس هم بسیار اندک و هم پرتلاطم است. در هفته‌های اخیر بهای نفت در واکنش به شلیک موشک‌ها در خاورمیانه مرتب بالا و پایین می‌رفت.

بسیاری از صنایع باید با روندهای درازمدت قیمت‌ها سازگار شوند. برای مثال، کالاهای الکترونیک مصرفی دهه‌هاست که در مبنای واقعی ارزان‌تر می‌شوند و دلیل آن هم بهبود بهره‌وری در تولید است. قیمت واقعی خدماتی مانند تحصیل و بهداشت که به نیروی کار نیاز دارند نیز براساس فرضیه «بیماری هزینه‌ای بامول» (Baumol’s cost desease) بالا می‌رود. در این نظریه، فشارهای دستمزدی هم‌راستا با درآمدهای کل اقتصاد افزایش می‌یابند. در مقابل، کالاهای تجاری فیزیکی از قبیل محصولات کشاورزی، انرژی و فلزات روند درازمدت شفافی ندارند. در زمان رونق اقتصاد، این صنایع بیش از حد تولید و به همین ترتیب، در دوران رکود از سطح مطلوب آن نزول می‌کنند. همان‌گونه که آقای نوریس می‌گوید این امر اهمیت زیادی دارد، چون مواد خام در همه چیز -از راکت تنیس و رژ لب تا یخچال و آنتی هیستامین‌ها- دیده می‌شوند. 

تلاطم‌های اخیر بهای نفت -که این بار محصول جنگ هستند- برای صنعتگران نفتی آشنا خواهند بود. نفت از مدت‌ها قبل کالاهایی فریبنده بوده و براساس پژوهش تازه بانک جهانی در سال‌های اخیر وضعیت بدتری داشته است. چرخه‌های رونق-رکود امروزی کوتاه‌تر و شدیدتر هستند. 

چه چیزی تغییر کرده است؟ در گذشته مهم‌ترین محرک چرخه کالاهای تجاری در سمت عرضه قرار داشت. یک ماده از زمین استخراج یا در آن کشت می‌شد. نتایج آن در درازمدت مشخص می‌شد و سرمایه زیادی هم لازم بود. ساخت یک دکل استخراج در دریا چند سال طول می‌کشد. حتی فرآیند استخراج شیل به چند ماه زمان نیاز دارد. استعاره «طلای فوری» عبارتی فریبنده است و فرآیند کشف تا استخراج در واقعیت 10 تا 20 سال به طول می‌انجامد. بنابراین عرضه نمی‌تواند پاسخگوی سیگنال‌های تقاضا باشد. این امر سرمایه‌گذاری بیش از حد در دوران رونق و مازاد تولید در دوران رکود را به همراه دارد.

پویایی‌های انبارداری هم در ماهیت چرخه‌ای کالاهای تجاری نقش دارند. در بسیاری از موارد یا هزینه انبار کالاها بسیار بالاست یا -در مورد محصولات کشاورزی- کالاها فاسدشدنی هستند. کمبود ذخایر در انبارها باعث می‌شود حتی ناترازی‌های کوتاه‌مدت عرضه و تقاضا به تلاطم‌های شدید قیمتی بینجامد.

 سفته‌بازی مالی هم در این مورد نقش دارد و اغلب وضعیت یک بازار خاص را به هم می‌ریزد. به‌طور کلی، تقاضا برای کالاهای تجاری ارتباط نزدیکی با چرخه جهانی کسب‌وکار دارد. همچنین همواره امکان بروز یک جنگ جدید پیش‌روی ماست.

پژوهشگران بانک جهانی برای شناسایی نقاط عطف قیمتی 27 کالای تجاری از سال 1970 تا 2024 از یک الگوریتم استفاده کردند. به‌طور میانگین، هر کدام از این کالاها 14 نقطه عطف در یک دوره 50ساله داشتند. میانگین دوره‌های رکود چهار سال و نیم بود و دوره رونق اندکی بیش از سه سال طول می‌کشید. با وجود تداوم بیشتر رکودها، اندازه‌های تغییر قیمت در هر دو بخش چرخه با یکدیگر مشابه بودند. در دوسوم موارد، کالاهای تجاری در یک مرحله چرخه‌ای قرار داشتند و بازتابی از تاثیر چرخه جهانی کسب‌وکار بودند. فلزات صنعتی و انرژی همبستگی زیادی نشان می‌دادند. در مقابل، محصولات کشاورزی حرکاتی مستقل داشتند و فقط تحت تاثیر تکانه‌های غیرمتقارن محلی مانند اختلال‌های آب‌وهوایی یا شیوع آفات قرار می‌گرفتند. 

بین سال‌های 1970 و 1985، چرخه‌ها به طور عمده از تکانه‌های عرضه به‌ویژه در بخش انرژی تاثیر می‌گرفتند. سپس بین سال‌های 1986 و 2001 بازارها ثبات بیشتری پیدا کردند. چرخه‌های طولانی‌تر تحت تاثیر پیشرفت‌های فناوری در استخراج منابع و همچنین نظام آزاد تجارت جهانی قرار داشتند. تلاطم‌ها در دهه 2000 از سر گرفته شدند و از سال 2020 به بعد شدت گرفتند. هم‌اکنون میانگین دوره زمانی برای رکودها 23 و برای دوران رونق 24 ماه است. چرخه اوج تا اوج نصف شده و از 90 به 45 ماه رسیده است. در این حالت، بانک جهانی یک رژیم جدید کالاهای تجاری را شناسایی می‌کند. برخی از این تغییر محصول رویدادهایی از قبیل همه‌گیری کووید 19، حمله روسیه به اوکراین و فراز و فرودهای شدید سیاست پولی در پنج سال گذشته بوده است. اما به نظر می‌رسدکه تغییرات ساختاری درازمدت هم بی‌تاثیر نبوده‌اند. با وجود گذار جهانی انرژی و در حالی که دولت‌های جهان ثروتمند میلیاردها دلار برای منابع انرژی سبز هزینه می‌کنند تقاضا برای مواد معدنی ضروری از قبیل نیکل و لیتیوم به‌شدت بالا می‌رود. همزمان، تحولات شدید آب‌وهوایی ریسک‌های عرضه را به‌ویژه در بخش کشاورزی تشدید می‌کند- همچنین، ماهیت پراکنده اقتصاد جهانی و افزایش موانع تجارت روند تبادل کالاهای تجاری را مختل می‌کند. تمرکز تولید، عدم تنوع در زنجیره و کشش اندک تقاضا باعث می‌شود بازارها در برابر حمایت‌گرایی آسیب‌پذیر باشند. این امر درس‌هایی را برای دولت‌های دنیا به همراه دارد. طبق گزارش بانک جهانی؛ صادرات، درآمد و فعالیت‌های اقتصادی دوسوم از اقتصادهای نوظهور و در حال توسعه تا حد زیادی به کالاهای تجاری وابسته است. چرخه پرتلاطم سیاست‌گذاران این کشورها را به دردسر می‌اندازد و فرصت دستیابی به رشد مستحکم را از آنها می‌گیرد.

این امر همچنین چالشی برای بانکداران مرکزی جهان ثروتمند است. آنها از قدیم به حرکات قیمتی ناشی از چرخه کالاهای تجاری می‌نگریستند، اما ترجیح می‌دادند بر اقدامات هسته‌ای تمرکز کنند که انرژی و غذا را نادیده می‌گیرد. اکنون که چرخش‌های رو به بالا از چرخش‌های رو به پایین بیشترند اوضاع پیچیده‌تر خواهد شد. 

 

دراین پرونده بخوانید ...