شناسه خبر : 42897 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

ریش سفید شیکاگو

فرانک نایت که بود و چه نظریاتی داشت؟

 

 محمد علی‌نژاد / نویسنده نشریه 

80پیرمرد بزرگ شیکاگو، فرانک اچ. نایت یکی از التقاطی‌ترین اقتصاددانان قرن و شاید عمیق‌ترین متفکری باشد که جامعه علمی اقتصاد آمریکا تحویل داده است. نایت به همراه جاکوب واینر در دهه‌های ۲۰ و ۴۰ میلادی بر دانشکده اقتصاد دانشگاه شیکاگو ریاست کرد و نقشی محوری در تعیین شخصیت این دپارتمان داشت. جایگاهی که شاید تنها با دوره تصدی بر هاروارد یا رابینز در مدرسه اقتصاد لندن قابل مقایسه باشد.

نایت که در ناحیه روستایی ایلینویز متولد شد و دوران کودکی خود را در آنجا گذراند برای تحصیلات دانشگاهی به کالج میلیگان دانشگاه تنسی رفت و برای مقطع ارشد رشته فلسفه دانشگاه کرنل را برگزید. در آن دانشگاه بود که او به اقتصاد تغییر رشته داد و در نهایت در سال ۱۹۱۶ دکترای اقتصاد خود را زیر نظر آلوین اس.‌جانسون و آلین یانگ از همین دانشگاه دریافت کرد. بعد از مدتی به عنوان مربی در دانشگاه‌های کرنل و شیکاگو مشغول به کار شد. فرانک اچ. نایت در سال ۱۹۱۹ به عضویت هیات علمی دانشگاه آیوا در آمد و در سال ۱۹۲۷ به عنوان استاد‌تمام در دانشگاه شیکاگو مشغول به فعالیت شد و تا پایان عمرش یعنی سال ۱۹۷۲ در همان‌جا به تدریس ادامه داد.

پایان‌نامه معروف فرانک نایت با عنوان «ریسک، نااطمینانی و سود» همچنان یکی از جذاب‌ترین نوشته‌های اقتصادی عصر حاضر به حساب می‌آید. نایت در این پایان‌نامه از تمایز معروف خود میان ریسک (به معنای اتفاقی تصادفی با احتمالات قابل شناخت) و نااطمینانی (به معنای اتفاقی تصادفی با احتمالات غیرقابل‌‌شناخت) پرده برداشت. او همچنین چهار قانون کارآفرین را در نظریه متمایز سود بیان کرد و یکی از اولین ارائه‌های قانون نسبت‌های متغیر را در نظریه تولید ارائه داد.

در حالی که نظریه‌های اقتصادی نایت به معنای کلی نئوکلاسیک بود، اما در واقع میراث مستقیم استاد کرنل او هربرت جی. داونپورت محسوب می‌شد. آنچه بعدها «مکتب روانشناسی آمریکایی» نامیده شد و سعی می‌کرد نظریه عالی مارجینالیستی جوونز، ویکستید و اتریش را در مبنای نسبیتی روش‌شناسی تورشتین وبلن پایه‌گذاری کند.

همانند داونپورت، نایت جنگ‌طلب و بدنام به چندین دلیل از مکاتب دیگر انتقاد کرد و در عین حال برخی از ایده‌های آنها را نیز پذیرفت: به عنوان مثال از مکتب والرسی‌ها،‌ ایده سختگیری نظری و نگریستن به اقتصاد از منظر بازارهای متعدد را پذیرفت، اما تمایلات ریاضی آنها را تحقیر کرد. از مکتب اتریشی‌ها نظریه هزینه جایگزین را قبول کرد اما به تئوری سرمایه آنها حمله کرد. او همچنین لحن ادبی مارشالی‌ها را برگزید اما از کمبود صراحت و نظریه واقعی هزینه آنها انتقاد کرد. نگرانی ریکاردین‌ها در مورد تعامل میان ساختار اجتماعی و نظریه‌های اجتماعی را مورد ستایش قرار داد اما به نگاه ابژکتیو نظریه آنها تاخت. مکتب مارکس را به دلیل بسیاری از ایده‌هایشان در مورد نقد اخلاقی سرمایه‌داری و همچنین تمایلشان به تمرکز سرمایه ستود ولی نظریه ارزش نیروی کار آنها را مورد عتاب قرار داد. از نهادگراها نگرانی آنها در مورد تاثیر اجتماعی روی رفتار و تحول را پذیرفت اما با تکنیک‌های عملی و نتیجه‌گیری‌هایشان مخالفت کرد.

حمله اخلاقی عجیب نایت به نظام بازار و «اقتصاد عذرخواهانه» از تمایل او به لسه-فر به عنوان یک نتیجه سیاستی نکاست. آن‌طور که او استدلال کرد اقتصاد یک چیز بسیار پیچیده و ناپایدار است. برنامه‌های مداخله دولت بسیار ساده است و پیچیدگی‌های اقتصاد بازار را در نظر نمی‌گیرد. بنابراین مداخله‌گرایی حتی اوضاع را خطرناک‌تر می‌کند، او لسه-فر را توصیه می‌کرد؛ نه به این دلیل که کار می‌کند بلکه به این خاطر که آزادی فردی را به عنوان یک خیر مطلق دانسته که جایگزین آن ممکن است بسیار بدتر باشد.

در نتیجه موضع نایت کاملاً برعکس اقتصاددانان مکتب دوم شیکاگو در دهه ۱۹۶۰ (یعنی فریدمن و استیگلر) است. مکتب دوم شیکاگو تمایل داشت این خط اثبات‌گرایانه را حفظ کند که لسه-فر مطلوب است چرا که کالاها را تحویل می‌دهد نه به این خاطر که به خودی خود یک کالاست. در واقع نایت در طول زندگی خود به صراحت نسبت به بسیاری از مفروضاتی که مکتب دوم شیکاگو برایش مهم بود ابراز تاسف و به آنها حمله کرد. به عنوان مثال، انکار اهمیت رقابت انحصاری، فرضیه حاکمیت مصرف‌کننده، ترجیحات پایدار، نتایج کارآمد بازارها، استدلال تجربی-شهودی، امپریالیسم بین‌رشته‌ای و... .

همه این موارد دقیقاً و به‌طور مستقیم با هر استدلال و موضع نایت مخالف است. در واقع نایت روش‌شناسی «اثبات‌گرایانه» اعلام‌شده در مکتب شیکاگو را «بیان عاطفی قضاوت‌های ارزشی که احساسات و قضاوت‌های ارزشی را محکوم می‌کند» و آن را نشانه‌ای از حس شوخ‌طبعی معیوب می‌دانست. با وجود این نظریه‌های سرمایه و انتخاب عمومی در رفتار سیاسی نایت گوشه‌هایی از مکتب مدرن شیکاگو را در خود جای داده است.

از این منظر، نایت همانند شومپیتر مسیری منحصربه‌فرد را در اقتصاد خلق کرده است؛ مسیری که بسیاری از مکاتب فکری را در خود جای داده ولی در واقع به هیچ‌کدام از آنها تعلق ندارد. متاسفانه همچون شومپیتر، با وجود اینکه بسیاری از اقتصاددانان مطرح تحت تاثیر آموزه‌های نایت بوده‌اند، اما در جذب پیروان خاص و ایجاد یک مکتب فکری حول ایده‌های خودش ناموفق بوده است.

ما می‌توانیم ردپایی از دیدگاه او را در آثار کنت ای. بولدینگ، مارتین برونفنبرنر، جیمز ام. بوکانان و جرج جی. استیگلر ببینیم. اما به سختی می‌توان آنها را پیروان مکتب «نایت» قلمداد کرد.

نایت و مالیات بر جاده‌ها

 نایت همچنین مقاله خود را با عنوان «برخی اشتباهات در تفسیر هزینه اجتماعی» منتشر کرد که در آن حمایت آرتور پیگو از مداخله دولت در مورد مالیات بر جاده‌ها را رد کرد. پیگو معتقد بود که برای جلوگیری از تراکم ترافیک، مالیات بر جاده برای دولت ضروری است. با این حال، نایت با ادعای او مخالفت و استدلال کرد که اگر مالکیت خصوصی باشد، مالکان جاده‌ها نیز برای رساندن تراکم به بهینه‌ترین یا کارآمدترین سطح، عوارض دریافت می‌کنند. از این‌رو او معتقد بود که مداخله دولت در این مورد هدف خاصی را دنبال نمی‌کند. در همین رابطه، او استدلالی را توسعه داد که اساس تحلیل تعادل ترافیک را تشکیل می‌دهد، که از آن زمان به عنوان اصل وارداپ شناخته شد: «فرض کنید بین دو نقطه دو بزرگراه وجود دارد که یکی از آنها به اندازه کافی عریض است که بدون ازدحام تمام ترافیکی را که ممکن است از آن استفاده کند در خود جای دهد، اما درجه‌بندی و کیفیت پایین و آسفالت بدی دارد. در حالی که دیگری جاده بسیار بهتری است، اما باریک و ظرفیت محدودی دارد. اگر تعداد زیادی کامیون بین دو این نقطه کار کنند و در انتخاب یکی از این دو مسیر آزاد باشند، تمایل دارند خود را بین جاده‌ها به نسبتی توزیع کنند که هزینه هر واحد حمل‌ونقل یا بازده موثر به ازای هر واحد سرمایه‌گذاری، برای هر کامیون در هر دو مسیر یکسان باشد. همان‌طور که کامیون‌های بیشتری از جاده باریک‌تر و بهتر استفاده می‌کنند، ازدحام ایجاد می‌شود، تا زمانی که در یک نقطه خاص استفاده از بزرگراه وسیع‌تر اما بی‌کیفیت‌تر به همان اندازه سودآور ‌شود.»

در دهه 1930، نایت عملاً آخرین سهم خود را در اقتصاد با ارائه دیدگاه خود از نظریه سرمایه انجام داد. او مخالفت خود را با اعتقاد یوگن فون بوم باورک مبنی بر اینکه سرمایه را می‌توان به عنوان دوره تولید تخمین زد، ابراز کرد. همچنین باور عمومی بر این است که نایت در بحث بر سر دیدگاه اتریشی سرمایه پیروز شد.

اما نایت خیلی بیشتر از یک اقتصاددان بود. او همچنین یک فیلسوف اجتماعی بود و بیشتر نوشته‌هایش در فلسفه اجتماعی بود تا اقتصاد فنی. نایت که معتقد به آزادی و از منتقدان مهندسی اجتماعی بود، نگران بود که آزادی با افزایش انحصار و نابرابری درآمد تضعیف شود. جرج استیگلر نقل می‌کند در یکی از جلسات میلتون فریدمن دیدگاه نایت درباره افزایش نابرابری را به چالش می‌کشد و نایت تسلیم می‌شود، اما در ناهار بعدی همان موضع را اتخاذ می‌کند.

نایت اغلب در مورد اینکه آیا حتی حقایق اقتصادی ساده را می‌توان برای عموم قابل درک کرد یا نه، ناامید بود. نایت در سخنرانی ریاست خود در سال 1950 در انجمن اقتصادی آمریکا گفت: «اخیراً من یک نمونه جدید و مایوس‌کننده از تفکر اقتصادی رایج در سیاست قیمت‌گذاری خودسرانه دارم. آیا توضیح اینکه اگر قیمتی کمتر از سطح بازار آزاد باشد، کمبود و قیمت بالاتر از آن مازاد ایجاد می‌کند، می‌تواند فایده‌ای داشته باشد؟ اما آه و ناله مردم از کمبود مسکن و مازاد تخم‌مرغ و سیب‌زمینی به نحوی است که گویی این چیزها بیش از کثیف شدن کفش با راه رفتن در گل‌ولای مشکل‌آفرین هستند.»

در میان دستاوردهای متعدد دیگر، نایت رئیس انجمن اقتصادی آمریکا بود؛ افتخاری که در سال 1950 به آن نائل شد. همچنین در سال 1957 جایزه فرانسیس واکر را دریافت کرد. او در سال 1972 در 86سالگی درگذشت.

کتاب‌های نایت

نایت در طول دوران زندگی خود مقالات و کتاب‌های متعددی در زمینه اقتصاد و همچنین فلسفه نوشته است. برخی از مهم‌ترین کتاب‌های این اقتصاددان به شرح زیر است.

ریسک، نااطمینانی و سود (1921)

 در علم اقتصاد، «نااطمینانی نایتی» ریسکی است که غیرقابل ‌اندازه‌گیری است. تمایز میان ریسک و نااطمینانی جان‌مایه کتاب «ریسک، نااطمینانی و سود» است. نااطمینانی باید به معنایی کاملاً متمایز از مفهوم آشنای ریسک باشد، که هرگز به درستی از آن جدا نشده است. بسته به اینکه کدام یک از این دو واقعاً وجود دارد، تفاوت‌های گسترده و حیاتی در رفتار پدیده‌ها وجود دارد. این اثر نایت همچنان به عنوان یکی از آثار کلاسیک و پرمخاطب اقتصاد جهان به شمار می‌آید.

آزادی و اصلاح

15 مقاله این مجموعه که اولین‌بار در سال 1947 منتشر شد، به انواع مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فلسفی می‌پردازد و یک استاد افسانه‌ای اقتصاد در دانشگاه شیکاگو آن را نوشته است.

پروفسور نایت این کتاب را از دیدگاه اخلاق و همچنین اقتصاد نوشت. خود او هدفش را از نگارش این کتاب به بهترین شکل توصیف می‌کند: «اصل اساسی علم -حقیقت یا عینیت- اساساً یک اصل اخلاقی است... . پیش‌فرض‌های عینیت عبارت‌اند از: صداقت، شایستگی، فروتنی و... . هرگونه اجبار به نفع ملاقات آزادانه افکار آزاد مطلقاً منتفی است.»

اخلاق رقابت

«اخلاق رقابت» چیزی کم از یک رویا نیست. نایت پیش‌بینی کرد تقریباً تمام گرایش‌های تقلیل‌گرایانه به زوال نظریه اقتصاد نئوکلاسیک منجر می‌شود. حتی به طرز چشمگیرتر، نایت این تمایلات انضباطی را به موضوعاتی به بزرگی سرنوشت لیبرال‌دموکراسی و طبیعت انسانی مرتبط دانست. نایت معتقد بود که ولع انسان برای توضیحات ساده و مکانیکی ناگزیر به جای رضایت مادی به سرخوردگی منجر می‌شود. فصول کتاب اخلاق رقابت عبارت‌اند از: «روانشناسی اقتصادی و مساله ارزش»، «محدودیت‌های روش علمی در اقتصاد»، «اقتصاد سودمندی حاشیه‌ای»، «اشتباهات در تفسیر هزینه اجتماعی» و «نظریه اقتصادی و ناسیونالیسم». این کتاب برای اقتصاددانان، نظریه‌پردازان سیاسی، فیلسوفان و جامعه‌شناسان ارزش اساسی خواهد داشت.

سازمان اقتصادی

کتاب «سازمان اقتصادی» نایت، در بدو انتشار آموزش نظریه‌های اقتصادی را در آمریکا در دهه 1930 احیا کرد، و پایه و اساس انقلاب نظریه قیمت را به رهبری اقتصاددانان برخاسته از حلقه نایت در دانشگاه شیکاگو ایجاد کرد. نایت در این کتاب نشان می‌دهد وقتی جوامع اجازه سازماندهی بازار را می‌دهند، اقتصاد آنها به‌طور همزمان کارکردهای اساسی ارزش‌گذاری و کارایی را حل می‌کند. این سازمان همچنین تولید و توزیع منابع را سازماندهی کرده و انگیزه‌هایی برای پیشرفت فراهم می‌کند.

«سازمان اقتصادی» مقدمه‌ای کوتاه بر اصول اساسی عرضه، تقاضا و توزیع ارائه می‌دهد که از تئوری قیمت نئوکلاسیک نشات می‌گیرد. نقش محوری سازوکار قیمت در سازماندهی بازار به‌خوبی به وسیله «چرخ ثروت» نایت نشان داده شده است- نمودار جریان دایره‌ای که اغلب با جریان‌های اقتصاد کلان شناسایی می‌شود، اما در اینجا به دلایل نظری قیمت معرفی شده است.

دراین پرونده بخوانید ...