شناسه خبر : 42866 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

صعود از گروه

بررسی ریشه‌های توسعه قطر در گفت‌وگو با محمدرضا اسلامی

صعود از گروه

صدف صمیمی: مردمان قطر روزگاری صیاد مروارید بودند و در فقر و نداری به سر می‌بردند؛ اما به نظر می‌رسد امروز از همه آن سختی‌ها چنان گذشته‌اند که می‌توان گفت این کشور از گروه خود در خاورمیانه صعود کرده و امروز برنده جام توسعه در منطقه است. دگرگونی اقتصاد این کشور از صیادیِ در حد امرارمعاش به سمت صنایع پیشرفته نفت و انرژی و همچنین سرمایه‌گذاری‌های هوشمندانه می‌تواند برای خیلی از کشورها درس‌آموز باشد. آیا فقط کشف نفت در منطقه «دخان» بود که این مردمان فقیر را نجات داد؟ فرآیند گذار این کشور از فقر و نداری به یکی از ثروتمندترین ملت‌های جهان چگونه اتفاق افتاد؟ کدام عوامل بر فرآیند مدرنیزاسیون قطر اثرگذار بوده‌اند و این فرآیند را چگونه می‌شود تحلیل کرد؟ برای پیدا کردن پاسخ این پرسش‌ها با محمدرضا اسلامی پژوهشگر توسعه و استاد دانشگاه به گفت‌وگو پرداختیم.

♦♦♦

‌آنچه این روزها در قطر می‌گذرد برای خیلی از جوانان ایرانی حسرت است. این حسرت بی‌دلیل نیست؛ کشوری مثل قطر که 70 سال پیش مدرسه، بیمارستان، نیروگاه، آب‌شیرین‌کن و حتی تلفن‌خانه نداشت، امروز به کشوری توسعه‌یافته با درآمد سرانه شگفت‌انگیز تبدیل شده است. چه چیزی باعث شد این کشور امروز توانایی برگزاری پرهزینه‌ترین جام جهانی تاریخ را پیدا کند؟

توجه به بحث توسعه قطر که یکی از همسایه‌های استراتژیک ایران محسوب می‌شود، بسیار مهم است. خصوصاً با توجه به برگزاری جام‌جهانی فوتبال در این کشور، بازخوانی دلایل توسعه قطر می‌تواند برای ما راهگشا باشد. به‌طور کلی در رابطه با موضوع توسعه کشورها، یا در نگاه تطبیقی و مقایسه‌ای در این بحث، یکی از مهم‌ترین مسائلی که باید به عنوان یک شاخص در ذهن ما وجود داشته باشد، توجه ویژه به مساله اقلیم و جمعیت است. این حرف بدین معناست که نباید شاخص‌های توسعه را به صورت مطلق با کشور خودمان مقایسه کنیم؛ بلکه باید بدانیم این مقایسه‌ها نسبی هستند. همچنین با توجه به این موضوع، باید در نظر داشته باشیم که یکی از مهم‌ترین پارامترها در بررسی توسعه قطر، در مقایسه با کشور خودمان، موضوع جمعیت است. ما در مورد کشوری صحبت می‌کنیم که جمعیت آن بر مبنای سرشماری آمار سال ۲۰۲۰، دو میلیون و 800 هزار نفر برآورد شده است. 10 سال قبل از آن، جمعیت قطر یک میلیون و 700 هزار نفر بوده است. همچنین مساحت قطر حدود ۱۱ هزار کیلومترمربع برآورد شده است. برای آنکه شاخص ذهنی جهت مقایسه داشته باشیم قطر را با استان فارس در کشور خودمان مقایسه می‌کنم. باید گفت مساحت استان فارس بیش از ۱۲۲ هزار کیلومترمربع است. یعنی استان فارس بیش از 10 برابر، پهناورتر و بزرگ‌تر از کشور قطر است. 10 کشور قطر، کنار هم، معادل استان فارس ایران می‌شوند. همچنین اگر بخواهیم از شاخص جمعیت به عنوان یک شاخص ذهنی استفاده کنیم باید گفت که جمعیت استان فارس چهار میلیون و ۸۰۰ هزار نفر است؛ یعنی ما در رابطه با کشوری حرف می‌زنیم که جمعیتش کمتر از این استان است. این مثال را زدم که در زمینه جمعیت هم یک مبنای مقایسه‌ای ذهنی داشته باشیم. پس وقتی در رابطه با شاخص‌های توسعه قطر صحبت می‌کنیم در رابطه با کشوری حرف می‌زنیم که این مقدار جمعیت و وسعت را داراست و در قامت مقایسه در این شاخص‌ها با ما تفاوت دارد.

فارغ از بحث‌هایی که نسبی بیان می‌شوند، نکته‌ای که مبنای شروع و انگیزه پرونده شماست این است که فرآیند توسعه در این کشور چگونه بوده و چطور شده که قطر از فقر به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان بدل می‌شود؟ این سوال بسیار مهم است و با وجود آن شاخص‌های ذهنی که به عنوان مقدمه گفتم باید به چنین سوالی پاسخ داد. اگر یکی از شاخصه‌های توسعه در کشورها مساله GDP باشد؛ با نگاهی به وضعیت این شاخص در قطر و ایران مفهوم کلمه «توسعه» برای ما کمی روشن‌تر می‌شود. زمانی که در مورد قطر صحبت می‌کنیم، حرف از کشوری است که ابعاد اقتصاد آن با توجه به شرایطی که گفتیم حدود ۲۳۶ میلیارد دلار است. یعنی اگر GDP per capita را بخواهیم حساب کنیم می‌شود هشتاد و چهار هزار و 500 دلار در نظر گرفت. در حالی که در ابعاد اقتصاد کشور ما GDP NOMINAL با آن وسعت و پهناوری که ایران دارد (شاخص‌ها را با مثال استان فارس درک کردیم) بین 200 میلیارد دلار تا 250 میلیارد دلار است. البته اقتصاددان‌ها بر سر این اعداد هم اختلاف نظر دارند. این شرایط سبب می‌شود GDP per capita ما عدد بسیار کوچکی شود و در چنین شرایطی به عدد حدود دو هزار و 700 دلار می‌رسیم. حالا با این اعداد و بررسی‌ها یک شهروند قطری که GDP NOMINAL کشورش به 84 هزار و 500 دلار رسیده در معرض امکانات بهداشتی، آموزشی، تامین اجتماعی و سایر شاخص‌های توسعه قرار می‌گیرد که به طرز چشم‌گیری با شهروند ایرانی متفاوت است.

اینجا نقطه‌ای است که باید بحث جمعیت را هم پررنگ کنیم. درست است که قطر یک کشور با جمعیت و مساحت محدود شناخته می‌شود؛ اما اگر سیاست‌های درستی در این کشور اتخاذ نمی‌شد قطر هم می‌توانست به سرنوشت یکی از کشورهایی مبتلا شود که به نفرین نفت دچار شده بودند. سر جمع شرایطی که در زمینه اقتصاد قطر و توانمندی‌هایش ذکر شد، باعث می‌شود این کشور در خاورمیانه بتواند پروژه‌ای مانند پروژه جام‌جهانی فوتبال را اخذ کرده و به انجام برساند. اما باید تاکید کنم در این میان نکته‌ای وجود دارد که نباید با فراموش کردنش دچار خطا شویم و آن اینکه صرف توانمندی اقتصادی، دلیل بر این نیست که یک کشور بتواند حضور فعال در عرصه بین‌المللی داشته باشد. یعنی صرف پولدار بودن متناظر با این نخواهد بود که کشوری بتواند از پس پروژه برگزاری جام جهانی برآید؛ بلکه باید علاوه بر توان اقتصادی نگاه‌های دیگری هم در این کشور حضور داشته باشد تا شاهد چنین اتفاقاتی در کشور نباشیم.

‌ قطر را یکی از کشورهای موفق در زمینه مدیریت منابع ناشی از فروش انرژی می‌دانند. در حالی ‌که اغلب کشورهای نفتی از جمله ونزوئلا، عراق، لیبی، نیجریه و... در آتش مسائل داخلی می‌سوزند و دچار «نفرین منابع» شده‌اند، قطری‌ها با برنامه‌ریزی درست موفق به مدیریت صحیح منابع خود شده‌اند و به سوی توسعه گام برداشته‌اند. قطر چگونه موفق شد مسیر توسعه را مدیریت کند؟

شاید بشود گفت رسیدن به این موفقیت اقتصادی ناشی از آن است که سیاستگذاران قطر علاوه بر توجه به مسائل اقتصادی، توجه ویژه‌ای به حضور در عرصه‌های بین‌المللی داشتند. بخشی از این توجه در این نگاه متمرکز می‌شده که سیاستگذاران قطری اهتمام ویژه‌ای به دانش روز بشر در عرصه‌های اقتصادی داشتند. یعنی اگر موفقیت در اقتصاد را ناشی از سیاست‌های اقتصادی بدانیم، برگزاری جام‌جهانی فوتبال را نیز باید ناشی از نگاه، علاقه‌مندی و توجه به توسعه سرمایه اجتماعی بدانیم. در این کشور علاوه بر جام‌جهانی فوتبال مثال‌های دیگری را پیدا می‌کنیم که نشان‌دهنده توجه سیاستمداران به دانش روز است. مثلاً در بحث یکی از شاخص‌های توسعه مثل حمل‌ونقل، شاهد فرودگاه بین‌المللی حمد یا فرودگاه بین‌المللی دوحه هستیم که نماد دیگری از اجرای پروژه‌ای بزرگ‌تر از جام جهانی است. احداث چنین فرودگاهی و اداره کردن آن، بزرگ‌تر و پراهمیت‌تر از برگزاری جام‌جهانی در یک کشور است. مشابه آنچه در مورد موضوع مسابقات جام جهانی طرح می‌شود، فرودگاه دوحه هم نمادی است که به ما نشان می‌دهد برنامه‌ریزان آن کشور توجه ویژه‌ای به دانش روز بشر در حوزه حمل‌ونقل داشتند. به نحوی که توانستند با استفاده از مشاوران بین‌المللی و مدیران واجد صلاحیت بین‌المللی، همان‌طور که برای تیم فوتبالشان مربی بین‌المللی استخدام می‌کنند، فرودگاهی را در کشور خود احداث و مدیریت کنند که اداره آن بی‌اغراق از برپایی جام‌جهانی دشوارتر است.

زمانی اهمیت چنین موضوعی پررنگ‌تر می‌شود که به این نکته توجه داشته باشیم، از جمعیت 5 /2 میلیون‌نفری قطر، فقط حدود 313 هزار نفر شهروند قطری هستند. نزدیک 3 /2 میلیون نفر این کشور را جمعیت خارجی‌ها تشکیل می‌دهند. این اعداد نشان می‌دهد مدیران این کشور برای برخوردار شدن از دانش روز دنیا، علاوه بر اینکه از منابع انسانی خود استفاده کردند، توانستند منابع انسانی کشورهای دیگر را هم به خوبی به قطر هدایت کنند تا پروژه‌های این‌چنینی را به ثمر برسانند.

43

‌ آیا فقط افزایش درآمدهای نفتی بود که حاکمان قطر را به سوی مدرنیزه کردن این کشور سوق داد؟

پاسخ این سوال را باید در موضوع مهم «مفهوم هویت» پیدا کرد. یکی دیگر از نکاتی که لازم است بدان توجه شود مساله هویت قطری است. به این معنا که در شکل‌گیری کشور همواره مساله حفظ، تعریف و بازخوانی هویت قطری یکی از مواردی بوده که سرلوحه برنامه‌ها، فکر مدیران و صاحبان اندیشه برای توسعه کشور بوده است. عملاً این کشور زمانی که می‌خواسته در حوزه‌های مختلف شاخص‌های توسعه را محقق کند، تلاش کرده تا یک هویت ویژه و مستقل را در کنار سایر شیخ‌نشین‌ها تعریف کند. هویت قطری به این معنا که موفقیت در ایجاد شاخص‌های توسعه به یک نکته ختم شود و آن اینکه شهروند قطر متفاوت از سایر شهروندان در آن منطقه باشد، تعریف شده است. با این نگاه می‌توانیم بگوییم فرودگاه دوحه یک کارکرد اقتصادی و حمل‌ونقلی دارد؛ اما مهم‌تر از همه، دارای یک کارکرد هویتی است. یعنی بخشی از کارکرد این فرودگاه ایجاد هویتِ مستقل برای این کشور در برابر رقبایی مثل امارات متحده عربی یا ترکیه است. امروز خطِ هوایی قطر شانه‌به‌شانه خطوط هوایی امارات و ترکیه پیش می‌رود و رشد می‌کند. این نگاه نشان می‌دهد صرفاً ایجاد پروژه‌ها، برای کسب سود اقتصادی نبوده است؛ بلکه مساله هویت قطری و هویت‌بخشی به شهروندها و نسل آینده آنها بیش از همه موضوعات مطرح بوده است. با این نگاه حتی شواهد دیگری از بحث مساله حضور هویت در توسعه را هم می‌بینیم؛ مانند استفاده از خوش‌نویسی در آثار معماری یا شهرسازی. برای مثال در خیابان‌کشی‌هایی که در شهر قطر صورت گرفته، حتی ستون‌های چراغ برق در خیابان‌ها با استفاده از اِلمان‌های خط ثلث و اسلامی تزئین شده است. در هرجایی که امکان استفاده از این امر بوده از این نماد استفاده شده است. چیزی که ما بعدها مشابهش را در احداث موزه آینده دوبی هم دیدیم؛ معماری موزه‌ای که قرار است نماد توجه به آینده باشد زیر سیطره خوش‌نویسی خط ثلث قرار گرفته است. با این نگاه درمی‌یابیم هویت قطری به مساله کامیابی‌های اقتصادی، صنعتی و اجتماعی اولویت پیدا می‌کند. قطر بیش از آنکه به فکر کسب منافع مالی باشد بر کسب اعتبار از طریق هویت شهروند قطری تمرکز کرده است.

عملاً این برداشت وجود دارد که برنامه‌ریزان قطر آگاهانه تلاش داشتند به سمت هویت‌بخشی حرکت کنند، نه اینکه به سمت صنعتی شدن و هاب حمل‌ونقل منطقه‌ای شدن بروند. در واقع می‌توان گفت هاب حمل‌ونقل منطقه‌ای شدن، محصول کناری آن نگاه بوده است. نگاه اصلی مساله تعریف یک هویت جدید، مبتنی بر حضور در عرصه‌های بین‌المللی بوده است. عرض بنده این است که برنامه‌ریزی بر این مبنا صورت گرفت که تعریف هویت جدید بر مبنا و متناسب با حضور بین‌المللی باشد. بخشی از حضور در عرصه بین‌المللی مربوط به هاب حمل‌ونقل بودن منطقه‌ای است، بخش دیگرش هم داشتن یک ایرلاین قوی را تشکیل می‌دهد، همچنین بخش دیگری نیز به کارهایی چون برگزاری پروژه‌ای مثل جام‌جهانی معطوف است؛ اما گرفتن توجه شهروندان کشورهای مختلف دنیا به این منطقه و مهم جلوه دادن هویت قطری در تمامی عرصه‌ها، برای این کشور مهم‌تر است. قطر تلاش کرده تا به مردم دنیا نشان دهد در این منطقه به‌اصطلاح چراغی روشن است.

من امسال توقفی در فرودگاه دوحه داشتم. حسب اتفاق یک خانم آمریکایی هم کنار من بود. با او صحبت کردم و ایشان گفت من به خاطر کاری 30 سال پیش مجبور بودم به این فرودگاه بیایم. او فرودگاه دوحه آن دوران را یک تک‌ساختمان اوراق دانست و گفت الان برای من باورپذیر نیست که چنین شکوه و رونقی را بعد 30 سال در آن مکان می‌بینم. گفت می‌بینی کار را به کجا رسانده و چه کردند؟ زمانی که یک شهروند آمریکایی هم چنین استنباطی نسبت به این کشور دارد برای قطری‌ها عملاً مهم‌تر از درآمد فرودگاه است. در واقع اثر هویت‌بخشی چنین فرودگاهی در عرصه بین‌الملل مهم‌تر از اثر اقتصادی آن است.

ما باید متوجه باشیم که با چه کشوری روبه‌رو هستیم؛ تا اگر می‌خواهیم روند رشد و توسعه آن را بررسی کنیم دچار خطای راهبردی نشویم و صرفاً تمرکزمان بر شاخص‌های توسعه نباشد. برای مطالعه قطر، یک نگاه کلان و راهبردی باید وجود داشته باشد و آن ایجاد هویت قطری در عرصه بین‌الملل است. البته در کنار پروژه‌هایی که این نگاه را تقویت می‌کند، پروژه‌هایی مثل بهداشت و درمان، آموزش، آب شرب و محیط زیست هم مورد توجه بوده و این فصول به‌طور جدی در برنامه و بودجه این کشور وجود داشته است. اما تاکید دارم که شاخص اصلی و موتور محرک این لوکوموتیو همان مساله هویتی است که عرض کردم.

این نگاه باعث شده که بخشی از پروژه‌هایی مثل جام‌جهانی که در نظر جوانان ما به عنوان پروژه‌های کلیدی در قطر شناخته می‌شود، محصول جنبی روند توسعه و هویت‌بخشی قطر باشند. برای چنین پروژه‌هایی از کلمه محصول جنبی یا by product استفاده می‌شود؛ چراکه درست است را بخشی از ستون فقرات این کشور محسوب می‌شوند، اما اصل ماجرا نبوده و قرار هم نبوده موضوع اصلی باشند. مثلاً چون از فرودگاه اصلی قطر نام بردیم، خوب است دقت کنیم این فرودگاه در شاخص‌های جهانی یکی از شلوغ‌ترین و پردرآمدترین فرودگاه‌های دنیا محسوب می‌شود. این فرودگاه بزرگ و مهم توانسته بیش از 17 میلیون مسافر را طی سال گذشته جابه‌جا کند و نزدیک به 170 هزار جابه‌جایی در آن ثبت شده است. اداره چنین فرودگاهی جدا از احداثش، که امر بسیار پیچیده و فنی محسوب می‌شود، کار بسیار دشواری است. این کشور کوچک با جمعیت محدود بدون استفاده از ظرفیت‌های جهانی و مشاوران بین‌المللی نمی‌توانست این مهم را تحقق بخشد.

‌اینکه جامعه ایران پیشتاز دموکراسی در منطقه بوده و ما خیلی زودتر از دیگر کشورهای این منطقه به دموکراسی دست یافتیم، همیشه مایه مباهات است و اینکه خیلی از کشورهای منطقه از جمله قطر و عربستان و امارات حکومت‌های خودکامه دارند واقعیتی انکارناپذیر است اما موضوع این است که ما به نوعی دموکراسی شکننده داریم اما توسعه پیدا نکرده‌ایم اما آنها دموکراسی ندارند اما توسعه پیدا کرده‌اند. از میان دموکراسی شکننده و توسعه، کدام برای یک ملت دستاورد به حساب می‌آید؟

تا بحث شاخص‌های توسعه قطر به شرحی که بالاتر گفتم و بحث هویت بین‌المللی قطری مطرح می‌شود،‌ موضوع دموکراسی هم به میان می‌آید. یکی از افرادی که قطر را مطالعه کرده گفته است که از دلایل کامیابی در توسعه قطر حضور حاکمیت یک‌دست و بدون تغییر مکرر بوده است. همان‌طور که اشاره کردید افراد وقتی ایران را، که از زمان مشروطه در زمینه دموکراسی حرکت کرده، با قطر که در این زمینه هیچ دستاوردی نداشته، مقایسه می‌کنند به واقعیت انکارناپذیر اهمیت دموکراسی می‌رسند. برای درک این موضوع نباید فراموش کنیم که وقتی حاکم قطر می‌خواست عوض شود و حکومت از طرف پدر به پسر داده شود طی فرآیندی غیردموکراتیک این اتفاق رخ داده بود. این نکته که برخی می‌گویند رسیدن به این دستاوردها به دلیل همین نوع از رفتار بوده جای تامل و بررسی دارد. به هر حال ثبات در حاکمیت وجود داشته و این امر غیرقابل انکاری است. برنامه‌ریزی‌ها، دستخوش تنش‌ها و زلزله‌های ناشی از تغییرات اساسی نبوده است؛ اما این سوال شما که از میان یک دموکراسی شکننده و توسعه کدام را باید انتخاب کرد، به نظرم شاید گزاره صحیحی نباشد. چون خود دموکراسی فی‌النفسه بخشی از توسعه محسوب می‌شود. همان‌طور که از حمل‌ونقل و جام‌جهانی قطر به عنوان مضامین توسعه این کشور صحبت می‌کنیم، باید بدانیم دموکراسی بخشی از توسعه است. بنابراین ممکن است ما در کشورمان در بخشی از شاخص‌های توسعه دستاوردهایی را که قطر با وجود جمعیت محدود به دست آورده، نداشته باشیم؛ اما سعی و خطای مردم ایران از زمان مشروطه تا زمان حال، بخشی از هویت جویا و پویای ذهن ایرانی بوده که نسبت به تعریف نهادهای حکومتی و ساختارهای مدیریت کشور پیش رفته است. دموکراسی و توسعه همواره موضوعی قابل بررسی بوده و همچنین این مساله بخشی از گفت‌وگوی نخبگان ایرانی بوده و هست. به نظر من نمی‌توان این سوال را طرح کرد که چرا رسیدن به شاخص‌های دموکراسی به اندازه رسیدن به توفیقات دموکراسی و کارهای زیربنایی مهم است. اما این مهم،‌ دلیل و توجیهی نیست که ما ایرانی‌ها ناکامی‌های خود را در بسیاری از زیربناهای توسعه توجیه و انکار کنیم که چقدر در بعضی زمینه‌هایی که دانش روز بشر اجازه توسعه به ما می‌دهد از دستاوردهای کمتری برخوردار هستیم. بدون شک کشور ما در حوزه‌هایی مثل حمل‌ونقل دریایی و هوایی، در بخشی از شاخص‌های بازرگانی و بین‌المللی و همچنین حضور در عرصه‌های جهانی نیازمند رشد و توسعه همه‌جانبه است. بنده معتقد هستم همین دموکراسی ایرانی که به سعی و خون دل زیاد از زمان مشروطه تا الان اتفاق افتاده بخشی از ستون فقرات توسعه ایران محسوب می‌شود.

‌ نکته جالب توجه تاریخ توسعه قطر برای شما کدام مورد یا موارد است؟

پذیرش نیاز به اخذ مشاوره و استفاده از نیروهای متخصص بین‌المللی یکی از جالب‌ترین و درس‌آموزترین نکات در موضوع توسعه قطر است. مساله اساسی برای ما در مقایسه با قطر یک پارامتر کلیدی است و آن اینکه ما برای توفیق یافتن در فصل‌های مختلف توسعه باید به باوری که قطر به آن رسیده برسیم. این باور استفاده از مشاوران طراز اول بین‌المللی و مدیران مطرح بین‌المللی است. این نکته کلیدی را نمی‌توانیم انکار کنیم که برای حل مسائل مهم کشور، منابع انسانی نیازمند تقویت است. یعنی همان‌طور که برای هدایت تیم ملی فوتبال و باشگاه‌ها، مربیانی از کشورهای خارجی می‌آوریم، گاه لازم است برای حل مشکلات محیط زیست و ارتقای صنعت در بعضی بخش‌ها از مشاوران و مدیران طراز اول بین‌المللی استفاده کنیم. مثالی را باید عرض کنم. ما می‌دانیم بخشی از نگاه جاری در کشور ما از حضور مدیران و مشاوران استقبال نمی‌کند. علاوه بر صنایعی مثل برق و فولاد که ایرانیان در آن تجربه دارند اما هیچ‌گاه نتوانستند در آن به جایگاه ویژه‌ای در عرصه بین‌المللی برسند، در حوزه‌های دیگر هم این مشکل وجود دارد. یکی از صنایع مشابه همین مثال می‌شود صنعت خودرو. صنعت خودرو ما سابقه طولانی دارد؛ اما هرگز نتوانسته به جایگاه بین‌المللی برسد. کشوری مثل ژاپن با داشتن شرکت‌هایی مثل هوندا، تویوتا، سوزوکی و شرکت‌های مشابه با این همه تجربه در صنعت خودرو و ساخت قطعات پیچیده، برای اداره شرکت نیسان و میتسوبیشی از توانمندی‌های کسی مثل کارلوس گون که تجربیات خوبی در فرانسه داشت در کشور خود استفاده می‌کند. اگر این نگاه باور شود، ممکن است در مقطعی به این نتیجه برسیم که برای موفق کردن صنایع خودمان باید از تجارب بین‌المللی استفاده کنیم. این مساله موضوعی است که خیلی دقیق و درست در قطر استفاده شده است. قطر در احداث فرودگاه ذکرشده به‌طور صحیحی از شرکت‌های بین‌المللی استفاده کرده است. چه در بحث سازه، چه تاسیسات، چه طراحی کلی. همچنین در بحث بهره‌برداری این غول فرودگاهی حضور شرکت‌های مشاور کمک ویژه‌ای به مدیران قطری کرده است. این نگاهی است که در کشور ما مغفول مانده است.

‌به نظر شما با توجه به رتبه امروز قطر در حوزه‌های مختلف اقتصادی و نوع رشد و توسعه این کشور خاورمیانه‌ای، آینده برای قطر همچنان روشن خواهد بود؟

دنیای امروز دنیای رقابت است. رقابت‌ها بسیار تنگاتنگ است و هیچ تضمینی برای ادامه کامیابی یک کشور در یک زمینه وجود ندارد. به هیچ عنوان تضمینی نیست که کشوری که در زمینه‌ای قله‌نشین است، در آینده هم همچنان در قله باقی بماند. بلکه به سرعت دستاوردهای کشورها از بین می‌رود یا به دست می‌آید. به عنوان مثال شرکت توشیبای ژاپن که یک امپراتوری صنعتی محسوب می‌شد با بیش از هشتاد و چند سال سابقه کار به‌محض اتخاذ چند تصمیم اشتباه مدیریتی از بین رفت و با وجود نزدیک به 300 هزار کارمند و چندین دفتر ثبت اختراعات و صدها کارخانه دچار ورشکستگی شد و امروز هیچ اسمی از این شرکت در دنیا وجود ندارد و در آن کشور تمام منابع انسانی و مالی‌اش از بین رفت. به همین شکل در مورد توفیق‌های قطر در راستای کارهایی که در مجاورت کشورهای رقیب اتفاق افتاده، تضمینی نیست که همیشه شرایط خوب امروز قطر ادامه داشته باشد. اما قطعاً به دلیلی که ذکر کردم (و آن بهره‌گیری و بهره‌برداری از مشاوران طراز اول بین‌المللی و برخورداری از مدیران باتجربه است) این انتظار می‌رود که قطر بتواند مسیر رشد خودش را ادامه دهد.

‌روابط سیاسی بین‌المللی قطر را چطور ارزیابی می‌کنید؟ سیاست خارجی قطری چه کمکی به آن هویت شهروندی که بدان اشاره داشتید، کرده است؟

قطر به عنوان یک کشور کوچک ولی موثر، سیاست خارجی «درهای باز» را اتخاذ کرده که در آن با همه طرف‌ها و بازیگران منطقه‌ای، از جمله با سازمان‌هایی مانند طالبان و حماس پیوند دارد. ما شاهد این هستیم که قطر روابطی قوی با چین، ایران، ترکیه، و ایالات متحده آمریکا و همچنین تعدادی از جنبش‌های اسلام‌گرا در خاورمیانه مانند اخوان‌المسلمین دارد. دلیل این امر همان اهتمام به تعریف هویت قطری است. نکته دیگری که در این بحث باید بدان اشاره شود این است که قطر در تعریف رابطه خود با عربستان و مجموعه کشورهای عربی تلاش دارد هویت و رفتار مستقل خود را در سیاست خارجی داشته باشد. در سال 2017 عربستان قطر را به عنوان تنها کشوری که مرز زمینی با آن دارد، تحریم کرد و موضع بسیار شدیدی نسبت به عملکرد قطر در مورد اخوان‌المسلمین و بعضی گروه‌های مسلمان گرفت. اما این ماجرا فقط تا سال 2021 ادامه پیدا کرد و نهایتاً تفاهم‌نامه‌ای بین قطر و عربستان منعقد شد. عملاً آن رفتار نسبت به عربستان هم نمونه‌ای از رفتاری ا‌ست که با کشورهای دیگر دارد. می‌خواهد نشان دهد که صرفاً یک کشور ثروتمند نیست بلکه در عرصه بین‌المللی بازیگری موثر است. باید دقت کنیم که ما داریم در رابطه با کشوری صحبت می‌کنیم که در سال 1971 به عنوان یک کشور رسمیت پیدا کرد و همچنین در سال 2003 قانون اساسی آن نوشته شد. با وجود این، این کشور تلاش ویژه‌ای دارد که به عنوان یک کشور مهم در عرصه بین‌الملل شناخته شود. این موضوع نشان‌دهنده بینش کسانی‌ است که علاوه بر مسائل اقتصادی به سیاست خارجی این کشور فکر می‌کنند. یکی از بازوهای قطر در این زمینه شبکه الجزیره است که به عنوان یک رسانه قوی در بهار عربی و همچنین اتفاقات اخیر در عرصه جهانی نقش داشته و دارد. عملاً خروج قطر از ائتلاف نیروهای عرب علیه یمن یکی از نقاط عطف در تاریخ روابط خارجی قطر محسوب می‌شود و همچنین یکی از مواردی بود که عملکرد کاملاً مستقل قطر نسبت به عربستان را در عرصه بین‌الملل نشان می‌داد.

45

‌قطر به سرمایه‌گذار در کشورهای دیگر به‌ویژه انگلستان معروف است، کارشناسان یکی دیگر از عوامل توسعه قطر را همین موضوع می‌دانند، سرمایه‌گذاری خارجی چه کمکی به توسعه این کشور کرده است؟

در سال ۲۰۰۵ دولت قطر با تاسیس یک سازمان مختص بحث سرمایه‌گذاری خارجی تصمیم گرفت اقدامات هوشمندانه‌ای در زمینه نحوه سرمایه‌گذاری خارجی انجام دهد. این سازمان که تحت عنوان Qatar Investment Authority (QIA: جهاز قطر للإستثمار) شناخته می‌شود، تاکنون نزدیک به ۴۵۰میلیارد دلار در کشورهایی مانند فرانسه، آلمان، مالزی، انگلستان، روسیه و... سرمایه‌گذاری کرده است. هدف از ایجاد این سازمان «تنوع بخشیدن» به سرمایه‌گذاری‌های قطر بوده است. با وجود هوشمندی این سازمان در استراتژی‌های سرمایه‌گذاری اما نکته منفی در زمینه این سازمان «غیرشفاف بودن» عملکرد و فعالیت‌های سرمایه‌گذاری قید می‌شود. دلیل این غیرشفاف یا non-transparent بودن، ساختار حکمرانی (خاندانی) در قطر است. 

‌حوزه آموزش، شاخص مهمی در موضوع توسعه است؛ قطر در این حوزه چه تلاشی کرده است؟

در زمینه آموزش که یکی از مولفه‌های مهم در حوزه توسعه است، قطر توفیقاتی داشته و با عدم توفیقاتی هم روبه‌رو بوده است. یکی از این توفیقات این است که پایین‌ترین نرخ بی‌سوادی را در میان کشورهای جهان عرب دارد. نرخ بی‌سوادی بین سه تا چهار درصد در میان مردان و زنان نشان‌دهنده اهتمام این کشور در آموزش از کودکستان تا پایان دوران دبیرستان است (گذراندن این مقاطع برای همه قطری‌ها اجباری است). در زمینه آموزش عالی و دانشگاه‌ها همچنان قطر از توفیقات ویژه بی‌بهره بوده است. این دانشگاه‌ها رنکینگ‌های شاخصی در عرصه بین‌المللی ندارند. عملاً بهترین دانشگاه‌های قطر-آمریکایی که در آمریکا شعبه دارند هم رنکینگ و جایگاه پایینی در میان سایر دانشگاه‌های دنیا به دست آوردند. پس قطر همچنان باید در زمینه آموزش عالی سرمایه‌گذاری کند. علاوه بر آن مساله فقدان نیروی انسانی کیفی که به تولید علم منجر شود از جمله چالش‌های مهم این کشور است که بدیهی است یکی از دلایل این چالش جمعیت کم و عمر کوتاه آموزش در این کشور است.