شناسه خبر : 49952 لینک کوتاه

بازی موش و گربه

دونالد ترامپ از جان فدرال‌رزرو چه می‌خواهد؟

 

محمد علی‌نژاد / نویسنده نشریه 

دیدار دونالد ترامپ از مقر فدرال‌رزرو، نهادی مستقل که روسای جمهور قبلی عمدتاً از رفتن به آن پرهیز می‌کردند، در حالی انجام شد که بسیاری آن را تنها یک حواس‌پرتی موقت از ماجرای جفری اپستین می‌دانستند. هر چند صحبت‌هایی که در آن دیدار میان رئیس‌جمهور ایالات‌متحده و رئیس فدرال‌رزرو ردوبدل شد، شاید خیلی بیشتر از یک حواس‌پرتی بود. تصویری از دونالد ترامپ و جروم پاول که کلاه‌های ایمنی سفید به سر داشتند و درباره هزینه‌های بازسازی ساختمانی که در حال تعمیر بود، بحث می‌کردند، به‌سرعت در شبکه‌های اجتماعی و صفحه اول رسانه‌های بزرگ منتشر شد. اما برای دونالد ترامپ این دیدار بهانه‌ای بود تا کارزار طولانی‌مدت فشار خود بر پاول را ادامه دهد. از زمان به قدرت رسیدن مجدد در ژانویه، ترامپ بارها پاول، که خود در سال ۲۰۱۷ منصوبش کرده بود، و فدرال‌رزرو را به‌خاطر عدم کاهش سریع نرخ بهره مورد انتقاد قرار داده است. ترامپ از کلمات تحقیرآمیزی چون «ابله» و «احمق» و «خر لجباز» برای او استفاده کرده است. اگرچه ترامپ تاکنون به‌طور رسمی تلاش نکرده پاول را برکنار کند (دوره ریاست پاول تا ماه می آینده است)، اما با حملات لفظی و درخواست تغییرات سیاستی، از شگردهای رهبران پوپولیست مستبد، مثل ویکتور اوربان در مجارستان و رجب طیب اردوغان در ترکیه پیروی می‌کند.

در سال ۲۰۱۸، اردوغان با صدور حکمی ریاست بانک مرکزی ترکیه را به خود واگذار کرد و بین سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۴، چهار رئیس بانک مرکزی را که در برابر خواسته‌اش برای نرخ بهره پایین مقاومت کردند، برکنار کرد. دلیل برخورد روسای جمهور مستبد با روسای بانک‌های مرکزی واضح است: آنها معمولاً با وعده بهبود معیشت هواداران خود از طریق افزایش اشتغال و کاهش هزینه زندگی به قدرت می‌رسند، اما یک بانک مرکزی مستقل از کنترل سریع آنها بر نرخ بهره جلوگیری می‌کند، که ابزاری کلیدی برای تحریک اقتصادی فوری است. به علاوه، هر رهبر خودکامه‌ای تحمل وجود یک مرکز قدرت مستقل را که تصمیمات کلان سیاستی را از حوزه سیاسی خارج می‌کند، ندارد. در نتیجه، تضاد تقریباً حتمی است. سلوا دمیرآلپ، استاد اقتصاد دانشگاه کوچ در ترکیه و پژوهشگر سابق فدرال‌رزرو در مقاله‌ای نشان می‌دهد بازارهای مالی چگونه در برابر فشار پوپولیست‌ها به بانک‌های مرکزی واکنش منفی نشان داده‌اند. در ترکیه، اصرار اردوغان بر نرخ‌های پایین باعث از دست رفتن سرمایه‌ها، سقوط ارزش لیر، افزایش تورم و رکود اقتصادی طولانی‌مدت شده بود. اقتصاد آمریکا بسیار قوی‌تر است و دلار بسیار پرتقاضاتر از لیر ترکیه است، اما دمیرآلپ شباهت‌هایی میان ترامپ و اردوغان می‌بیند که بعدها مجبور شد بانکداران مستقل‌تری را منصوب کند. دمیرآلپ می‌گوید: «در کشورهایی که فشارهای پوپولیستی وجود دارد، آنچه واقعاً مهم است، نهادهای قوی است.» از سال ۱۹۵۱ که توافقی میان وزارت خزانه‌داری و فدرال‌رزرو حاصل شد و بانک مرکزی را قادر کرد نرخ بهره را مستقل تعیین کند، روسای جمهور به‌طور کلی این استقلال را محترم شمرده‌اند، اگرچه برخی مانند ریچارد نیکسون گاه به رئیس فدرال‌رزرو فشار می‌آوردند. آنچه دونالد ترامپ را متمایز می‌کند، شدت و شفافیت کارزار فشاری که به راه انداخته و حملات شخصی اوست. در دولت قبلی، حتی در حالی که پاول را تازه منصوب کرده بود، بارها به او انتقاد می‌کرد و می‌گفت فدرال‌رزرو تهدید بزرگ‌تری از چین برای اقتصاد آمریکاست. تحقیقات نشان داده او حتی بیشتر از اردوغان به بانک مرکزی حمله کرده است. اما بازارها کمتر واکنش نشان دادند، چون تصور می‌کردند فدرال‌رزرو تسلیم او نخواهد شد. این تصور درست بود، اما پس از شروع دور دوم ریاست‌جمهوری ترامپ و تمرکز قدرت در دستش، استقلال فدرال‌رزرو مجدد زیر سوال رفته است. در وال‌استریت، بسیاری از این باور آرامش می‌گیرند که ترامپ قدمی برنمی‌دارد که بازار را به‌شدت بلرزاند (مانند برکناری پاول) و می‌دانند حتی اگر بخواهد، احتمالاً دادگاه‌ها مانعش می‌شوند. در ماه می، اکثریت محافظه‌کار دیوان عالی اعلام کرد رئیس‌جمهور اختیار گسترده‌ای برای برکناری روسای نهادهای مستقل دارد، اما این اختیار لزوماً شامل رئیس فدرال‌رزرو و سیاست‌گذارانش نمی‌شود و آنها فقط «با دلیل محکمه‌پسند» می‌توانند برکنار شوند. این اعلامیه به‌عنوان پیامی به ترامپ برای عقب‌نشینی برداشت شد.

با این حال، ترامپ و هم‌پیمانانش عقب ننشسته‌اند و به‌دنبال راه‌های قانونی برای برکناری پاول هستند که بتواند از جنبه قضایی پذیرفته شود. آنها روی مدیریت پاول بر بازسازی هزینه‌بر مقر فدرال‌رزرو تمرکز کرده‌اند؛ ساختمانی که در دوران رکود بزرگ ساخته شده است. به نظر می‌رسد افزایش هزینه‌های این پروژه از 9 /1 میلیارد دلار به 5 /2 میلیارد دلار بهانه تازه‌ای دست ترامپ داده است. آنا پلینا لونا، نماینده جمهوریخواه فلوریدا، خواستار رسیدگی وزارت دادگستری به اتهام دروغگویی پاول به کنگره درباره این هزینه‌ها شده است. البته ممکن است پروژه ارزان‌تر هم قابل اجرا بوده باشد، اما هدف ترامپ و جمهوری‌خواهان تخریب چهره پاول و فدرال‌رزرو است. فدرال‌رزرو در وب‌سایتش اعلام کرده که افزایش هزینه‌ها به خاطر تغییرات طرح، بالا رفتن قیمت مواد، تجهیزات و نیروی کار، و مشکلات غیرمنتظره مانند آزبست و خاک سمی بوده است. در همین حال، ترامپ از فرصت استفاده کرد و پاول را علناً به چالش کشید، و نخستین رئیس‌جمهوری شد که برای مسئله‌ای به جز مراسم رسمی از مقر بانک مرکزی بازدید می‌کند. با این حال به نظر می‌رسد ترامپ فعلاً از ایده برکناری پاول قبل از اتمام دوره‌اش صرف‌نظر کرده است. او پس از پایان بازدید، به خبرنگاران گفت برکناری پاول «حرکتی بزرگ» است و لازم نیست. او که این بازدید را بهانه‌ای برای فشار بر کاهش نرخ بهره دانست، گفت امیدوار است پاول «کار درست» را انجام دهد. البته ترامپ بسیار تغییر ذهن می‌دهد؛ چند هفته پیش نامه برکناری پاول را به برخی جمهوری‌خواهان نشان داد اما بعد تکذیب کرد. اگر ترامپ دست از برکناری پاول بردارد، به زودی فرصت خواهد داشت جانشین قابل کنترل‌تری منصوب کند که پس از پایان دوره پاول کار را به دست گیرد. ولی رئیس فدرال‌رزرو به تنهایی نرخ بهره را تعیین نمی‌کند؛ کمیته ۱۲نفره سیاست‌گذاری با رای اکثریت تصمیم می‌گیرند و بیشتر اعضای آن هنوز از سوی روسای جمهور پیشین منصوب شده‌اند، که به سختی تسلیم فشار خواهند شد. با این حال تحلیلگران می‌گویند با وجود ادامه فشارهای ترامپ،‌ نهاد فدرال‌رزرو برای حفظ فضای سیاست‌گذاری‌اش مبارزه خواهد کرد.

جروم، متهم ردیف اول

آرمان نهایی ترامپ آشکار است. فدرال‌رزرو از سپتامبر تنها نرخ بهره را یک درصد کاهش داده و اکنون نرخ را در بازه 25 /4 تا 5 /4 درصد نگه داشته است. ترامپ همواره از سیاست پولی سخت ناراضی بوده و به نرخ‌های پایین‌تر در اروپا و جاهای دیگر حسادت می‌کند. برخلاف دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش که اقتصاد عمدتاً قوی بود، حالا با تهدید رکودی مواجه است که از طریق سیاست تجاری غلط خودش ایجاد شده است. بنابراین اکنون ترامپ دنبال یک مقصر است و پاول که او را «بازنده بزرگ» می‌خواند، نفر اول است. فدرال‌رزرو در واقع آسیب‌پذیر باقی مانده، در زمانی که باید با یک معضل سیاستی حاد مقابله کند. نرخ‌های پایین‌تر در یک جنبه کلیدی به اقتصاد آمریکا کمک خواهد کرد، چون اعتماد مصرف‌کنندگان و کسب‌وکارها در حال کاهش است و بازارهای مالی هم انتظار کاهش نرخ به میزان حداقل سه‌چهارم واحد درصد در سال جاری را دارند. اما وضعیت فعلی بسیار غیرمعمول است. تعرفه‌ها قیمت‌ها را بالا می‌برند؛ برخی پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهند که تورم تا پایان سال ممکن است به چهار درصد برسد. سرمایه‌گذاران هم اعتماد خود را به آمریکا از دست داده‌اند: دلار ۹ درصد در برابر سبد ارزهای اصلی کاهش یافته و بازده اوراق قرضه نوسان دارد.

این دینامیک که بیشتر در بازارهای نوظهور رایج است، کار پاول را پیچیده می‌کند. یک بانک مرکزی قابل اعتماد می‌تواند تورم موقتی ناشی از رویدادهایی مانند تعرفه‌ها را نادیده بگیرد؛ وعده این بانک به نرخ پایین تورم بلندمدت، دستمزدها و قیمت‌ها را تثبیت می‌کند. اما اعتبار فدرال‌رزرو به دلیل واکنش کند به تورم در زمان پاندمی کووید۱۹ خدشه‌دار شده و حالا با دخالت ترامپ بیشتر تهدید می‌شود. سرمایه‌گذاران در حال قیمت‌گذاری ریسک تورم هستند و نظرسنجی‌ها نشان می‌دهند انتظارات تورمی خانوارها برای بلندمدت و سال آینده افزایش یافته است. به عبارت دیگر، شاید فدرال‌رزرو دیگر اعتبار زیادی برای اتکا نداشته باشد. اما اگر برای مقابله با رکود، اولویت را به کنترل انتظارات تورمی بدهد، نارضایتی ترامپ بیشتر خواهد شد. اگر سقوط دلار به یک بحران تبدیل شود، اوضاع بسیار دشوار خواهد شد. فدرال‌رزرو شاید مجبور شود تعیین کند چقدر پول به موسسه‌های مالی تحت فشار و حتی بانک‌های مرکزی خارجی قرض دهد، و همزمان باید به وظایفش عمل کند و نگذارد ترامپ در سیاست‌هایش دخالت کند.

زور بازارها بیشتر از سیاست‌گذار است

وضعیت نهایی به واکنش بازارها بستگی دارد. بازارها انتظار ندارند پاول تسلیم شود و به جای آن معتقدند که نرخ تا اواخر سال جاری ثابت خواهد ماند و پس از آن به‌تدریج برای بازگشت به وضعیت نرمال کاهش خواهد یافت، زمانی که تاثیرات تورمی ناشی از تعرفه‌های ترامپ به اقتصاد منتقل شده باشد.  پیش از این تصور می‌شد موقعیت دلار به‌عنوان ارز ذخیره جهانی و علاقه سرمایه‌گذاران به دارایی‌های آمریکا مانع افت سرمایه و بحران‌های مشابه ترکیه شود. اما در ماه‌های اخیر، ارزش دلار کاهش یافته، انتظارات تورمی در بازار افزایش یافته و بازده اوراق قرضه بلندمدت آمریکا که در بازار تعیین می‌شود، بالاست. بخشی از این تغییرات به سیاست‌های دیگر مانند تعرفه‌های ترامپ و تصویب قانونی که هزینه‌های بالایی دارد مربوط است، اما آنها نشان می‌دهند سرمایه‌گذاران در حال ارزیابی پیامدهای اقتصاد ترامپی و از جمله حملات دولت به فدرال‌رزرو هستند.

چهره‌های برجسته بازارهای مالی آمریکا هم هشدار داده‌اند که تلاش برای کوتاه کردن دوره پاول ممکن است باعث هراس در بازار اوراق قرضه شود. همچنین جیمی دیمون از وال‌استریت هشدار داده است که ترامپ نباید به اعتبار فدرال آسیب بزند. با وجود این، این تقاضاهای ترامپ نزد حامیان ماگای او محبوبیت دارد، گروهی که به فدرال بسیار بدبین‌اند. طبق نظرسنجی گالوپ در آوریل، تنها ۳۷ درصد مردم آمریکا به پاول اعتماد دارند. سرمایه‌گذاران در ماه‌های اخیر به تهدیدهای ترامپ عادت کرده‌اند و بازارها معمولاً به پست‌های تهدیدآمیز وی در شبکه‌های اجتماعی واکنش تندی نشان نداده‌اند، اما این وضعیت می‌تواند تغییر کند اگر سرمایه‌گذاران فکر کنند رئیس‌جمهور واقعاً قصد دارد تهدیدات خود را عملی کند. تارا سینکلیر، اقتصاددان دانشگاه جرج واشنگتن که روی فدرال‌رزرو مطالعه می‌کند، گفته است بیشتر وقت‌ها تصور می‌شود ترامپ فقط «بازی موش و گربه» می‌کند. اما وقتی خطر تحقق واقعی تهدیدها افزایش یابد، سوالی که مطرح می‌شود این است: «آیا واقعاً این کار را خواهد کرد؟» از زمان بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، سرمایه‌گذاران آمریکایی یکی پس از دیگری با شوک مواجه شده‌اند، به‌طوری که این روزها برای اینکه آنها را به واکنش ترغیب کند، واقعاً باید اتفاق بزرگی رخ دهد. اعلام‌هایی که در گذشته نه‌چندان دور بمب خبری به حساب می‌آمدند، مانند تصمیم رئیس‌جمهور به اعمال تعرفه ۵۰‌درصدی بر مس یا ۳۰درصدی بر اتحادیه اروپا، اکنون تنها باعث بی‌توجهی می‌شوند. یک استثنای نادر در ۱۶ جولای رخ داد، زمانی که ترامپ به نظر می‌رسید قصد دارد جروم پاول، رئیس فدرال‌رزرو را برکنار کند، اما واکنش به این موضوع نسبتاً کمرنگ بود: افزایش بازده اوراق قرضه خزانه‌داری و افت دلار. ترامپ پس از آن مسیر خود را تغییر داد؛ کسب‌وکار به حالت عادی بازگشت و روز بعد بازار سهام آمریکا رکورد همه زمان‌ها را زد.

19

چالش دلاری ترامپ

اگرچه سرمایه‌گذاران ممکن است به آشوب عادت کرده باشند، اما کاملاً آن را نادیده نمی‌گیرند. یکی از نشانه‌های نگرانی این است که از زمان تحلیف ترامپ، دلار حدود ۱۰ درصد در برابر سبدی از ارزهای کشورهای ثروتمند سقوط کرده است- این کاملاً برخلاف پیش‌بینی اسکات بسنت، وزیر خزانه‌داری، بود که تصور می‌کرد تعرفه‌ها دلار را تقویت کنند زیرا نیاز شرکت‌های آمریکایی به خرید ارز خارجی برای تامین مالی واردات کاهش می‌یابد. از تعرفه‌های دمدمی‌مزاج گرفته تا کسری‌های بودجه عظیم، دلایل کافی برای احتیاط سرمایه‌گذاران نسبت به خرید دارایی‌های آمریکایی وجود دارد. اما میزان احتیاط آنها چقدر است؟ یا به عبارتی دیگر، سه ماه پس از روز «آزادی» ترامپ، وضعیت آمریکا به‌عنوان محل امن برای سرمایه‌گذاری تا چه حد آسیب دیده است؟ برای بررسی نگرانی باید به معمول‌ترین عامل حرکت دلار نگاه کرد: اختلاف نرخ بهره میان آمریکا و سایر کشورها. در بازارهای توسعه‌یافته، ارزها معمولاً با افزایش نرخ بهره ارزش پیدا می‌کنند، زیرا سرمایه‌گذاران خارجی به دنبال بهره‌برداری از بازده بالاتر هستند. این رابطه در یک بازه کوتاه در آوریل شکسته شد، وقتی که اعلام تعرفه‌های ترامپ باعث شد سرمایه‌گذاران دارایی‌های آمریکایی را بفروشند، بازده اوراق خزانه افزایش یافت و دلار سقوط کرد. چنین الگویی، حرکت معکوس نرخ ارز و بازده اوراق قرضه، معمولاً در بازارهای نوظهور دیده می‌شود. این الگو همچنین در بحران اوراق قرضه بریتانیا در سال ۲۰۲۲ دیده شد، وقتی که برنامه بودجه لیز تراس، نخست‌وزیر وقت، تهدیدی برای فروپاشی مالی بود. از آوریل به این‌سو، دلار و اختلاف نرخ بهره دوباره به صورت همزمان حرکت کرده‌اند. با این حال، دلار هنوز نتوانسته بخش ازدست‌رفته در آوریل را جبران کند، که نشان‌دهنده آسیب باقی‌مانده به ارزش آن است. بررسی اینکه فقط با در نظر گرفتن اختلاف نرخ بهره دلار باید کجا باشد کافی نیست -زیرا عوامل دیگری مانند رشد نسبی نیز روی ارزها تاثیر می‌گذارند- اما این شواهد نشان می‌دهد که ترامپ به دلار آسیب زده است. یکی دیگر از ویژگی‌های دلار این است که در زمان بحران‌های بازار سهام تقویت می‌شود، زیرا سرمایه‌گذاران به سمت دارایی‌های امن آمریکایی هجوم می‌آورند. این الگو نیز در آوریل برعکس شد. شاخص Vix که میزان نوسانات بازار سهام را اندازه می‌گیرد و اغلب به‌عنوان شاخص ترس سرمایه‌گذار استفاده می‌شود، به‌شدت افزایش یافت، در حالی که دلار کاهش یافت. استیون کامیِن از موسسه آمریکایی Enterprise Institute، استفاده از رابطه بین شاخص Vix  و دلار را بعد از کنترل برای متغیرهای دیگر مثل نرخ بهره، به‌عنوان معیاری برای شکنندگی دلار پیشنهاد کرده است. این معیار کمک می‌کند تا مواردی که ریسک برخلاف الگوی تاریخی سرمایه‌گذاران را از دلار دور می‌کند، به‌صورت دقیق‌تری مشخص شود. ابزار او نشان می‌دهد شکنندگی دلار پس از روز آزادی افزایش یافته که هفته‌های بعد بدتر شد، اما پس از آن به سطوح قبل از تحلیف بازگشته و در یک ماه گذشته ثابت باقی مانده است. بنابراین، دلار زخمی شده اما وضعیت آن در حال بدتر شدن نیست. بدتر شدن بیشتر احتمالاً مستلزم بحران جدی دیگری است؛ بحرانی که فراتر از نمایش‌های روزانه کاخ سفید است و سرمایه‌گذاران اکنون نسبت به آن بی‌توجه شده‌اند.

نقطه‌های خطر احتمالی کم نیستند. برای مثال، اگر تهدیدات اخیر رئیس‌جمهور درباره تعرفه‌ها به واقعیت بپیوندد و از اول آگوست اعمال شود، نرخ‌های تعرفه موثر آمریکا دوباره به سطوحی باز خواهد گشت که باعث نگرانی در آوریل شد. فشار سیاسی بر فدرال‌رزرو می‌تواند اقتصاد را از کنترل خارج کند و با وجود ترامپ همیشه احتمال وقوع اتفاقات غیرمنتظره وجود دارد. تنها وقتی طوفان بعدی بگذرد، وسعت آسیب‌های دلار مشخص خواهد شد. فرسایش نهادهای مستقل هزینه‌های اقتصادی به بار می‌آورد که یکی از آنها، افزایش حساسیت بازارهاست. ترامپ این را می‌داند، ولی تمایلات استبدادی‌اش با منطق اقتصادی در تضاد است. با این حال چیزی که مشخص است این است که جنگ او با فدرال‌رزرو هنوز به پایان نرسیده است. 

منابع: اکونومیست، نیویورکر،‌ نیویورک‌تایمز، فورچون

دراین پرونده بخوانید ...