شناسه خبر : 41809 لینک کوتاه

بانک‌های مرکزی

بازارهای نوظهور، بردگان فدرال‌رزرو؟

به‌تازگی در آمریکا و اروپا، بانک‌های مرکزی از موضوع بهبود اقتصادی روی برگردانده و بر مقابله با تورم سرسخت تمرکز کرده‌اند. این تحول در برخی اقتصادهای نوظهور بسیار زودتر آغاز شد. بانک مرکزی برزیل در مارس 2021 و درست 15 ماه قبل از آنکه فدرال‌رزرو نرخ بهره را بالا برد نرخ‌های بهره را سه‌چهارم واحد درصد بالا برد. این بانک پیش‌بینی می‌کرد که محرک‌های مالی جهان ثروتمند خطر تورم را بالا برده است و در نتیجه بازارهای مالی را آشفته و زندگی را برای اقتصادهای نوظهور پیچیده می‌کند. الویرا نابیولینا، رئیس کل بانک مرکزی روسیه بیش از یک سال قبل هشدار داد که احتمال بروز تورم پایدار از آنچه در نگاه اول به نظر می‌رسد بسیار بالاتر است. او اشاره کرد که همه‌گیری الگوهای هزینه‌کرد را متحول کرده است. هیچ‌کس نمی‌داند که آیا این تحول ادامه خواهد یافت یا خیر، اما همین سردرگمی و ابهام بنگاه‌ها را از سرمایه‌گذاری با هدف پاسخ به تقاضاها منصرف می‌کند. این اظهارات در پشت صحنه مدبرانه و دقیق هستند. در حقیقت،‌ به جز در چند مورد استثنا،‌ در سال‌های اخیر بانک‌های مرکزی بازارهای نوظهور اعتبار و احترام قابل‌توجهی به دست آورده‌اند. طبق شاخص جدیدی که صندوق بین‌‌المللی پول با 225 معیار ساخته است چارچوب‌های سیاست پولی این بانک‌ها بهبود پیدا کرده‌اند. چارچوب‌های آنها منسجم (اهداف آنها در پی نتایج منطقی‌ترند)، شفاف‌تر (آنها می‌گویند که چه کاری انجام می‌دهند) و دارای ثبات قدم (آنچه می‌گویند را انجام می‌دهند) هستند. طبق محاسبات بانک مرکزی، انتظارات تورمی در بازارهای نوظهور در سال‌های 2018-2005 به همان خوبی عملکرد کشورهای ثروتمند در سال‌های 2004-1990 مهار شده بودند. همچنین تورم در برابر سقوط نرخ ارز حساسیت کمتری داشت. خبرنگار اکونومیست تابلویی را بیرون یک کافه در ایالت پنانگ مالزی به خاطر می‌آورد که بر روی آن نوشته بود: «نگران نباشید. با وجود کاهش ارزش رینگت بهای قهوه ما همچنان ثابت است.»  بسیاری از مردم انتظار داشتند که بازارهای نوظهور در مبارزه با تورم موفق عمل کنند. همین انتظار احتمال موفقیت را بالا می‌برد. افزایش اعتبار آنها امکان انجام اقدامات جالبی را به آنها می‌داد. احتمالاً بانک‌های مرکزی آنجا همانند همتایانشان در جهان ثروتمند لازم نمی‌دیدند با هر کاهش ارزش پول ملی و افزایش تورم احساس نگرانی کنند. حتی در صورت بروز چنین نگرانی‌هایی هم آنها می‌توانستند به دو نیرویی که در گذشته آنها را به هراس می‌انداخت کمتر توجه کنند. آن دو نیرو عبارت‌اند از بهای جهانی سرمایه که فدرال‌رزرو آن را دیکته می‌کند و بهای کالاهای تجاری. وقتی فدرال‌رزرو سیاست پولی انقباضی در پیش می‌گیرد دردسرها در بازارهای نوظهور آغاز می‌‌شوند. به عنوان مثال در سال 2013، وعده بن برنانکی برای کاهش (یا مهار) سرعت خرید اوراق قرضه توسط فدرال‌رزرو به فروش کلی اوراق در برزیل،‌ هند،‌ اندونزی،‌ آفریقای جنوبی و ترکیه انجامید. اوضاع در جهان ثروتمند متفاوت است. وقتی فدرال‌رزرو انقباضی می‌شود منطقه یورو و ژاپن نیازی نمی‌بینند که نرخ‌های بهره را بالا ببرند. شاید ارزش پول آنها پایین بیاید اما تا زمانی که این کاهش ارزش باعث نشود تورم درازمدت از نرخ تورم هدف آنها بالاتر برود بانک‌های مرکزی به آن توجهی نمی‌کنند. به همین ترتیب،‌ وقتی بهای نفت بالا می‌رود هزینه زندگی افزایش می‌یابد. اما لزومی به بالا بردن بهای مصرف‌کننده نیست مگر آنکه مردم دستمزدهای بالاتری مطالبه کنند که این خود فشار روبه بالایی به قیمت‌ها وارد و یک چرخه خودفزاینده ایجاد می‌کند. در هر دو حالت، بانک‌های مرکزی می‌توانند یک‌بار افزایش در قیمت‌ها را تحمل کنند. هرچه انتظارات تورمی بیشتر مهار شوند دست بانک‌های مرکزی بازتر می‌شود. سال گذشته، لنگرهای بازار نوظهور یکی پس از دیگری در بوته آزمایش سخت قرار گرفتند. با تشدید انتظارات افزایش سرعت اجرای سیاست انقباضی در آمریکا، نرخ‌های جهانی بهره بالا رفت. فدرال‌رزرو نیز در بوته آزمون باورپذیری قرار گرفت. بازارهای نوظهور به خاطر افزایش بی‌رویه بهای غذا و سوخت به دردسر افتادند چون آنها در مقایسه با جهان ثروتمند بخش بزرگ‌تری از فهرست خرید مصرف‌کنندگان را تشکیل می‌دهند. طبق گزارش بانک جهانی، غذا و انرژی بیش از 60 درصد از شاخص بهای مصرف‌کننده در جنوب آسیا را تشکیل می‌دهند. برخی از بانک‌های مرکزی توانسته‌اند شرایط را از مجرای افزایش قیمت‌های غذا و سوخت ببینند. به عنوان مثال می‌توان به بانک‌ مرکزی تایلند اشاره کرد که با وجود افزایش تورم هیچ کاری انجام نداد. این بانک اصرار دارد که انتظارات تورمی میان‌مدت همچنان مهارشده می‌مانند و بانک قصد دارد مطمئن شود که بهبود اقتصادی همچنان به مسیر خود ادامه می‌دهد. اما دیگر بازارهای نوظهور از جمله مکزیک و برزیل احساس می‌کنند مجبورند مدت‌ها قبل از حصول بهبودی کامل اقتصادی نرخ‌های بهره را با قدرت بالا ببرند. آنها در مقایسه با همتایانشان در اقتصادهای بالغ با سرعت بیشتری واکنش نشان دادند اما باید توجه داشت که آنها مجبور بودند. بخش بزرگی از سیاست انقباضی آنها به افزایش نگران‌کننده انتظارات تورمی مربوط می‌شود. آنها از منحنی جلوترند اما منحنی به طرز بی‌رحمانه‌ای شیب‌دار است.  طبق نظریه آندرو تیلتون و همکاران از گلدمن‌ساکس، فدرال‌رزرو عامل کم‌اهمیت‌تری در پیدایش این چرخه انقباضی در بازارهای نوظهور بوده است. نگرانی از بروز یک فروش کلی و دوباره اوراق این بار احساس نشد. یک دلیل آن است که بخش بزرگی از سرمایه‌های موقت خارجی در جریان همه‌گیری از منطقه خارج شدند. علاوه بر این، برخی از کشورهایی که در قبال سیاست انقباضی فدرال‌رزرو آسیب‌پذیری بیشتری دارند به‌ویژه برخی کشورهای آمریکای لاتین خود صادرکنندگان بزرگ کالاهای تجاری هستند و از افزایش بهای این کالاها منتفع شده‌اند. 

 

به دنبال رهبر

اما هنوز کار فدرال‌رزرو تمام نشده است. علاوه بر این،‌ تورم روبه افزایش در بازارهای نوظهور حساسیت بیشتری به کاهش ارزش پول‌های محلی پیدا کرده است. دیوید لوبین از بانک سیتی‌گروپ می‌گوید این همانند افزودن مواد محترقه به یک آتش شعله‌ور است. شاید کاهش ارزش پول ملی برای برافروختن آتش کافی نباشد اما زمانی که آتش شعله‌ور باشد نرخ پایین ارز دمای آن را بالا می‌برد. یک کافه مالزیایی که به خاطر افزایش بهای کالاهای تجاری در قیمت‌هایش بازنگری می‌کند به احتمال زیاد کاهش ارزش رینگت را عامل مهم‌تری می‌بیند.  بنابراین بسیاری از چیزها به این بستگی دارد که فدرال‌رزرو تا چه اندازه‌ از ابزارهای ضدتورمی خود استفاده و فشارهای قیمتی در آمریکا را مهار می‌کند. هر چه فدرال‌رزرو بیشتر تلاش کند تا از آزمون اعتبار و باورپذیری خود سربلند بیرون آید بازارهای نوظهور با دردسرهای بیشتری مواجه خواهند شد. اقدامات سخت‌گیرانه آنها بسیار زودتر از آمریکا آغاز شد اما احتمالاً زودتر از آن پایان نمی‌یابد. وقایع امسال به بازارهای نوظهور یادآوری کرد که با وجود تمام پیشرفت‌ها هنوز فاقد بانک‌های مرکزی کاملاً قابل اتکا هستند. آمریکا نیز همین درس را آموخت.

دراین پرونده بخوانید ...