شناسه خبر : 33406 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

کلام زن در برابر مرد

نظام عدالت علیه زنان

محاکمه آقای هاروی واینستاین 67 ساله یکی از قدرتمندترین تولیدکنندگان فیلم‌ هالیوود محاکمه‌ای بود که بیشترین تعداد افراد چشم‌انتظار آن بودند. اتهام تجاوز جنسی و هتک‌حرمت علیه او در سال 2017 مطرح شد و جنبش هشتگ من‌هم همین‌طور (#Me Too) را به راه انداخت. در دادگاه عالی ایالتی منهتن دادستان اتهامات تجاوز و آزار جنسی را علیه آقای وینشتاین اعلام کرد.

کلام زن در برابر مرد

محاکمه آقای هاروی واینستاین 67 ساله یکی از قدرتمندترین تولیدکنندگان فیلم‌ هالیوود محاکمه‌ای بود که بیشترین تعداد افراد چشم‌انتظار آن بودند. اتهام تجاوز جنسی و هتک‌حرمت علیه او در سال 2017 مطرح شد و جنبش هشتگ من‌هم همین‌طور (#Me Too) را به راه انداخت. در دادگاه عالی ایالتی منهتن دادستان اتهامات تجاوز و آزار جنسی را علیه آقای وینشتاین اعلام کرد. محاکمه دوم او در کالیفرنیا برگزار می‌شود. هاروی واینستاین از بزرگان هالیوود با پنج اتهام جنایت جنسی روبه‌رو است. ده‌ها زن او را متهم کرده‌اند که با استفاده از مقام و جایگاهش آنها را طعمه خود قرار داده بود. شهادت این زنان در سال 2017 به آغاز جنبش «من‌هم همین‌طور» منجر شد. اگر آقای واینستاین گناهکار شناخته شود به ده‌ها سال زندان محکوم خواهد شد. البته او اتهامات رابطه جنسی بدون موافقت دیگری را انکار می‌کند.

این اتهامات طوفانی به راه انداخت چراکه زنان زیادی تجربه‌ای مشابه داشتند. اما پرونده از جهاتی دیگر نماینده وضعیت زنان نیست. در اکثر پرونده‌های تجاوز یک متهم مشهور یا چند ستاره سینما دخیل نیستند. از آن مهم‌تر، اکثر موارد تجاوز گزارش نمی‌شوند و موارد گزارش‌شده نیز به محاکمه نمی‌انجامند. در انگلستان و ولز فقط 5 /1 درصد از گزارش‌های تجاوز در سال منتهی به مارس 2019 به پرونده دادگاهی تبدیل شدند. این درصد برای تمامی جرائم و همچنین برای جرائم خشن به ترتیب 8 /7 و 3 /8 درصد است. پیگیری قضایی پرونده تجاوز یکی از دشوارترین کارهاست. پس از قتل یک جنازه وجود دارد اما پس از تجاوز ممکن است هیچ مدرک فیزیکی برجای نماند. اغلب تنها شواهد جنایت ادعای قربانی است که قاطعانه از طرف متهم رد می‌شود. هرگاه موضوع به ادعای زن علیه مرد مربوط باشد نمی‌توان با دلایل منطقی ثابت کرد که اتهام‌زننده راست و متهم دروغ می‌گوید. این امر هنگامی دشوارتر می‌شود که عموم مردم و هیات‌منصفه درک اشتباهی از تجاوز و چگونگی باورپذیری یک اتهام داشته باشند. این نوشتار علاوه بر مراجعه به پرونده‌های اخیر از یک مطالعه موردی تخیلی بهره می‌برد تا دشواری سنجش کلام زن علیه مرد را نشان دهد. با وجود اینکه گزارشگران ما با تعداد زیادی از قربانیان زندگی واقعی مصاحبه کردند متوجه شدیم نمی‌توان پرونده آنها را به‌طور کامل و عادلانه مطرح سازیم بدون آنکه به این افراد آسیبی وارد شود. داستان جین (Jane) و جو (Joe) یک داستان واقعی نیست اما ما تلاش کردیم آن را همانند نمونه‌ای عادی از وقایعی جلوه دهیم که هرگز به محیط دادگاه کشیده نمی‌شوند.

جین 24ساله و کارمند اداره است. او می‌گوید همکارش جو دو سال قبل به او تجاوز کرد. آنها پس از ساعت کاری برای صرف نوشیدنی بیرون رفتند و جین به قطار نرسید تا به منزل برود. بنابراین آنها به منزل جو رفتند. در آنجا جو با وجود اینکه جین مکرراً «نه» می‌گفت به او تجاوز کرد. جین مقاومت نکرد و فریاد هم نکشید. آنها یک سال قبل از این رویداد در جشن کریسمس اداره یکدیگر را بوسیده بودند.

جو یک کارمند بانک است و 40 سال دارد. او می‌گوید در آن شب آنها با رضایت رابطه داشتند و صبح روز بعد جین قبل از بیدار شدن او بیرون رفته بود. پس از آن نیز آنها همچنان رابطه دوستی را حفظ کردند. جو می‌گوید جین خود علاقه‌مند بود و اکنون کاملاً دروغ می‌گوید.

بسیاری از افرادی که توضیحات این دو نفر را می‌شنوند حرف‌های جو را باورپذیرتر می‌دانند. در ذهن اغلب مردم تجاوز شامل مواردی است که به وضوح در توضیحات جین غایب هستند: یک غریبه مهاجم، سلاحی برای تهدید یا زخمی کردن، یک مکان پرت و یک قربانی که با اضطراب قصد دارد بلافاصله جنایت را گزارش کند. اما آنها اشتباه می‌کنند. باربارا زیو، روانشناس پزشکی قانونی، می‌گوید «بخش اعظم دانش عمومی درباره آزار جنسی اشتباه است». باربارا خود به عنوان یک شاهد متخصص در محاکمه بیل کازبی (Cosby) طنزپرداز آمریکایی که در سال 2018 به خاطر سه مورد آزار جنسی محکوم شد شهادت داد.

در سال 2018 در آمریکا بیش از 127 هزار مورد تجاوز به پلیس گزارش شد. در انگلستان و ولز در سال منتهی به ژوئن 2019 تعداد این گزارش‌ها به 58947 مورد رسید. اکثر قربانیان زنان بودند. بسیاری از گزارش‌ها مدت‌ها پس از وقوع جرم صورت می‌گیرند. بیش از یک‌چهارم آزارهایی که در سال 2017 در انگلستان و ولز گزارش شدند یک سال قبل از آن اتفاق افتاده بودند. حدود 80 درصد از تجاوزها از سوی یکی از آشنایان قربانی صورت می‌گیرد.

آزار جنسی عمدتاً با زور سلاح یا جراحات آشکار همراه نیست. تحقیقات جنایی سال 2017 در انگلستان و ولز نشان می‌دهد منزل قربانی رایج‌ترین مکان وقوع جرم (39 درصد) است و منزل مجرم در جایگاه دوم (24 درصد) قرار می‌گیرد. فقط 10 درصد از آزارها در فضای عمومی مانند پارک یا خیابان اتفاق می‌افتند. حدود یک‌سوم از افرادی که ادعا می‌کنند قربانی تجاوز شده‌اند می‌گویند به هیچ‌کس اطلاع نداده‌اند. نیمی از آنها به یکی از آشنایان خبر داده‌اند و اندکی کمتر از یک‌پنجم آنها به پلیس گزارش داده‌اند. وقتی کریستین بلازی فورد در مقابل سنای ایالات متحده شهادت داد که چند دهه قبل برت کاوانو نامزد آن زمان دیوان عالی به او تجاوز کرده بود رئیس‌جمهور دونالد ترامپ با اصرار از مردم خواست تا هر کس چنین آزاری را تجربه کرده است فوراً به پلیس مراجعه کند. در حقیقت کمترین آمار گزارش‌ به پلیس در میان جرائم خشن به آزار و تجاوز جنسی تعلق دارد.

قربانیان به دلایل مختلفی مانند اضطراب یا ترس از بی‌فایده بودن، این حوادث را گزارش نمی‌کنند. آنها ممکن است به دلایل کاری همچنان با فرد مهاجم در ارتباط باشند. امکان دارد آنها برای ایجاد حس کنترل بر روابط دوباره با فرد مهاجم ارتباط عاطفی یا جنسی برقرار کنند.

ابهام‌زدایی از این موارد برای هیات‌منصفه بسیار سخت است. وکلای مدافع از این پیچیدگی به نفع متهم بهره‌برداری می‌کنند. بلافاصله پس از آنکه اتهامات علیه آقای وینشتاین به بیرون درز کرد دو گزارشگر نشریه نیویورک‌تایمز اعلام کردند خانم لیزا بلوم وکیل آن زمان آقای وینشتاین تلاش کرد به اعضای هیات‌مدیره شرکت او اطمینان دهد به زودی عکس‌هایی منتشر خواهد شد که نشان می‌دهند چندین نفر از اتهام‌زنندگان پس از اعمال اتهامی آقای وینشتاین با او روابط دوستانه داشته‌اند. وقتی این‌گونه شواهد تداوم رابطه‌ای را اثبات می‌کنند که اتهام‌زننده قصد پنهان کردن آن را داشته است می‌توان آن را منطقی دانست اما صرف تداوم رابطه نمی‌تواند جرم اصلی را توجیه کند.

عواملی مانند نبود سلاح؛ خاطرات فراموش‌شده، ناقص یا غلط؛ تاخیر در گزارش‌دهی؛ آشنایی قبلی؛ و ادعای مربوط به رضایت فرد باعث می‌شوند بازپرسان با احتمال زیاد شکایت مربوط به تجاوز را مردود اعلام کنند حتی با وجود اینکه چنین عواملی همیشه وجود دارند.

در گذشته در غرب و هم‌اکنون در مناطقی مانند عربستان سعودی برای ادعای زن نسبت به گفتار مردان وزن کمتری قائل می‌شوند. موریس پلاسکو یکی از متخصصان حقوق در آمریکا در اواسط قرن بیستم می‌گوید قانون الزام می‌دارد که قربانی بلافاصله جیغ بکشد و سروصدا راه بیندازد و شرح ماوقع را ارائه دهد چراکه «زنان دروغ می‌گویند». دبورا ترک‌هایمر، استاد حقوق دانشگاه نورث‌وسترن، در ایلینویز می‌گوید فرآیند قضایی آمریکا هنوز به‌طور سیستماتیک اعتبار ادعای اتهام‌زنندگان را زیر سوال می‌برد. اعمال گذشته اتهام‌زننده و ویژگی‌های شخصیتی او زیر ذره‌بین قرار می‌گیرند.

افرادی که جین را می‌شناسند یا فکر می‌کنند با او آشنا هستند داستان او را باورپذیرتر می‌بینند. الین هرکویچ که خود بازرس و مشاور است می‌گوید آنچه به پرونده وینشتاین کمک زیادی کرد این حقیقت بود که چند هنرپیشه مشهور علیه او اقامه دعوی کردند. هنرپیشگانی که عموم مردم به آنها اعتماد دارند. بنت کاپرز، استاد دانشکده حقوق بروکلین، می‌گوید از این حقیقت نیز نباید غافل شد که وینشتاین چهره‌ای همانند جرج کلونی ندارد. در مثال ما، اگر جو مردی خوش‌تیپ باشد هم مردان و هم زنان به احتمال زیاد حرف او را باور می‌کنند.

متخصصان عدالت جزایی می‌گویند هرچه فاصله قدرت بین متجاوز به عنف و فرد قربانی بیشتر باشد احتمال بیشتری وجود دارد که فرد متجاوز از مجازات بگریزد. هیات‌منصفه معمولاً حرف قربانیانی را که کارگر جنسی، معتاد به مواد مخدر یا نوجوان باشند باور نمی‌کند. وقتی رئیس شرکت کارگر نظافتچی‌ای را که به کار نیاز دارد مورد آزار قرار می‌دهد او به احتمال زیاد آن اقدام را گزارش نمی‌کند. حتی اگر گزارشی صورت بگیرد جایگاه اجتماعی رئیس در اذهان هیات‌منصفه باعث می‌شود آنها انکار او را بپذیرند. جفری اپستاین یک مهاجم جنسی ثروتمند که در زندان نیویورک جان سپرد دختران نوجوان خانواده‌های فقیر و از هم‌پاشیده را به عنوان طعمه انتخاب می‌کرد. وقتی اپستاین برای اولین‌بار به تجاوز متهم شد وکلای او به سادگی می‌توانستند بازپرسان را قانع سازند که به حرف شاکیان اعتماد نکنند.

جین به سراغ پلیس می‌رود و وقتی از او می‌پرسند چرا همان روز بعد شکایت نکرد می‌گوید دچار اضطراب شدید بود و دلیلی هم برای شکایت نمی‌دید. او فقط موضوع را به دوستش سالی گفته بود. او می‌گوید تنها دلیلی که باعث شد او اکنون تجاوز را گزارش کند آن است که جنبش «من‌هم همین‌طور» به او جسارت و جرات بیشتری داده است.

دسترسی سخت به عدالت

اگر قربانیان گزارش آزار را بیهوده می‌دانند برای خود دلایلی دارند. در گزارش اخیر مرکز خدمات ملی عدالت جنایی پژوهشگران جریان گزارش‌های تجاوز و آزار را در شش حوزه قضایی بین سال‌های 2008 و 2012 مطالعه کردند. از 2887 گزارش زنان فقط یک‌پنجم به دستگیری متهم انجامید و فقط 6 /1 درصد از رویدادها به محاکمه منجر شد. خانم لیندا ویلیامز یکی از نویسندگان این پژوهش می‌گوید «پلیس و دادستان‌ها پرونده‌هایی را انتخاب می‌کنند که به گمان خودشان برای قاضی باورپذیر هستند».  به نظر می‌رسد نرخ حذف پرونده‌ها رو به افزایش باشد. در سال‌های 2019-2018 بریتانیا پایین‌ترین تعداد پرونده قضایی تجاوز را ظرف یک دهه داشت. این در حالی بود که گزارش‌های پلیس از سال 2014 تقریباً سه برابر شده‌اند. طبق گزارش اف‌بی‌آی، پلیس در آمریکا توانست فقط 33 درصد از تحقیقات مربوط به تجاوز در سال 2018 را با موفقیت مختومه اعلام کند. این پایین‌ترین نرخ رسیدگی از دهه 1960 بود. پرونده‌های تجاوز از نظر عدم نتیجه‌گیری پس از پرونده‌های سرقت در مقام دوم قرار دارند. نرخ پایین عدم مختومه شدن پرونده‌ها می‌تواند نشانه‌ای دال بر این باشد که پلیس پرونده‌های پیچیده را برای مدت طولانی‌تری باز نگه می‌دارد. اما همزمان می‌توان چنین برداشت کرد که پرونده‌های تجاوز بیشتری لاینحل باقی می‌مانند.

پلیس تصمیم می‌گیرد از جو بازجویی کند. او جین را به دروغگویی متهم می‌سازد. او می‌گوید جین حسود است چون او رابطه جدیدی را آغاز کرده است. جو عقیده دارد جین «فریاد تجاوز» سر می‌دهد چون می‌خواهد جلب توجه کند. داستان جو با پیش‌درک جامعه جور درمی‌آید. عموم مردم فکر می‌کنند اکثر زنانی که مردی را به آزار متهم می‌سازند دروغ می‌گویند. طبق گزارش موسسه نظرسنجی ایپسوس موری (Ipsos Mori) 57 درصد از مردان و 48 درصد از زنان آمریکایی عقیده دارند اتهامات دروغین آزار جنسی علیه مردان بسیار رایج هستند. در نظرسنجی از حدود 900 افسر پلیس در آمریکا، بیش از نیمی از آنها اظهار کردند که 10 تا 50 درصد از شاکیان آزار جنسی دروغ می‌گویند. یک نفر از هر 10 نفر عقیده داشت احتمال راست‌گویی بین 50 تا 100 درصد قرار می‌گیرد. نظرسنجی نشریه اکونومیست نشان داد پس از پیدایش جنبش «من‌ هم همین‌طور» مردم بیش از پیش نگران اتهامات دروغین آزار و تجاوز جنسی هستند.

نمی‌توان میزان واقعی گزارش‌های غلط را تعیین کرد. اما دیوید لیساک از دانشگاه ماساچوست در بازبینی پژوهش‌های واقعی این نرخ را دو تا هشت درصد تخمین می‌زند. اگر فردی به‌طور غلط مورد اتهام قرار گیرد فرآیندی کابوس‌وار و عواقبی جبران‌ناپذیر در انتظارش خواهد بود. اما اگر پیش‌فرض پلیس آن باشد که اتهام‌زنندگان دروغ می‌گویند آن‌گاه قربانیان تجاوز از طرح شکایت منصرف می‌شوند و در نتیجه متجاوزان به عنف با مصونیت کامل به کارشان ادامه خواهند داد. جان اسپنسر از دانشگاه کمبریج می‌گوید «آنچه شما به آن نیاز دارید نظامی است که شهادت هر دو طرف را جدی بگیرد و به‌طور خودکار همه آن را باور نکند».

اتهامات دروغین در مقایسه با اتهامات واقعی بیشتر شبیه مفهوم عادی تجاوز به نظر می‌رسند و ادعای خشونت، فرد غریبه و کوچه‌های تاریک در آنها دیده می‌شود.

مطالعه‌ای که سال 2014 در مورد چند پرونده در لس‌آنجلس صورت گرفت نشان داد که از 5 /4 درصد از مواردی که پژوهشگران آنها را دروغین تشخیص داده بودند بیش از سه‌چهارم به تجاوز خشن شامل استفاده از سلاح، وجود چندین مظنون یا جراحات شدید مربوط می‌شدند.

بازپرسان بررسی دقیق شکایت جین را آغاز می‌کنند. داستان او چندین خلأ دارد. او نمی‌تواند دقیقاً به خاطر آورد چگونه به آپارتمان جو رفتند و چگونه و دقیقاً چه زمانی به خانه بازگشت. اما او کاناپه جو را با جزئیات توصیف می‌کند و حتی صدای جیرجیر آن را به خاطر دارد. کاناپه جو واقعاً صدا می‌داد. همسایگان می‌گویند آنها هیچ صدای درگیری نشنیدند اما جین نیز  چنین ادعایی ندارد. او می‌گوید که کاملاً یخ‌ زده بود. هیچ‌گونه شواهدی بر بدن دیده نمی‌شود و جین ادعایی برای آسیب جسمانی ندارد. او به بیمارستان نیز نرفت. در هر حال جو انجام رابطه جنسی را انکار نمی‌کند.

بررسی سوابق تلفنی نشان می‌دهد جین صبح روز بعد به دوستش سالی پیامک زده بود «لازم است هرچه زودتر صحبت کنیم. زنگ بزنم؟» در دفترچه خاطرات سالی آمده است که جین گفته بود به او تجاوز شده است. علاوه بر این در هفته پس از آن ماجرا جین دو بار به جو پیامک فرستاد. «من حوصله‌ام سر رفته. تو چته؟» «تو به مهمانی تابستانی میای؟ امیدوارم که بیای.» جو به هیچ‌کدام از این پیامک‌ها پاسخ نداد. او در روزی که جین به سالی پیامک زد به یکی از دوستانش پیامک زده بود که «آخرش رابطه برقرار کردم».

علاوه بر اظهارات طرفین، تحقیقات مربوط به پرونده‌های تجاوز عموماً بر سه چیز تمرکز دارند: حافظه قربانی، بدن او و ردپای دیجیتالی او.

چگونگی به خاطر آوردن و فراموش کردن می‌تواند به ضرر شاکی تمام شود. در حالت اضطراب ذهن می‌تواند برخی موارد ظریف را با دقت فراوان ثبت کند در حالی که دیگر جزئیات مبهم هستند یا فراموش می‌شوند. جیم هوپر از دانشکده پزشکی هاروارد می‌گوید این امر از نظر طبیعی درست است. مغز ما یاد گرفته است که چیزهایی را که باید در آینده از آنها اجتناب شود به خاطر بسپرد و نسبت به چیزهایی که در طرف دیگر اتاق اتفاق می‌افتند بی‌توجه باشد. مصرف الکل مشکل را چندبرابر می‌کند. در انگلستان و ولز بیش از یک‌سوم از قربانیان خودگزارشگر تجاوز اذعان کردند در زمان آزار جنسی الکل مصرف کرده بودند. افراط در نوشیدن می‌تواند پاک شدن حافظه و همچنین ناتوانی در نه گفتن را به همراه داشته باشد. حتی نوشیدن اندک نیز ممکن است جزئیات حاشیه‌ای را در ذهن کمرنگ سازد.

بدن نیز لزوماً شواهد مورد انتظار را حفظ نمی‌کند. رابطه بدون رضایت همیشه به جراحت جسمی یا تروما ختم نمی‌شود و ممکن است قربانی در حالتی قرار گیرد که بدن کاملاً بی‌حرکت می‌شود. سوابق دیجیتال نیز منبع جدیدی از شواهد به‌شمار می‌روند. وقتی اظهارات شاهد و دیگر شواهد ناکافی باشند قضات نمی‌توانند تصمیم بگیرند داستان کدام طرف را باور کنند. وکلای مدافع برای افزایش تردیدها تلاش می‌کنند باورپذیری گفته‌های شاکی را زیر سوال برند. مواردی که به چگونگی روابط بین دو طرف مربوط می‌شوند هنوز در تحقیقات اهمیت دارند.

در بریتانیا، ناکامی پلیس و بازپرسان در بررسی دقیق سوابق تلفن شاکی و افشای آنها باعث شد تعدادی از پرونده‌های تجاوز به نتیجه نرسد. وکلای قربانیان نگران آن هستند که بررسی زیاد تلفن، ای‌میل و گفت‌وگوها تا حدی پیش برود که به افشای کل سوابق دیجیتال بینجامد. این خود عامل دیگری است که قربانیان را از همکاری در تحقیقات منصرف می‌سازد.

دادستان پس از تحقیقات به این نتیجه می‌رسد که شواهد کافی برای برگزاری دادگاه وجود ندارد اما قضیه به رسانه‌های اجتماعی می‌کشد. زنی دیگر ادعا می‌کند که جو رفتاری مشابه با او داشته است. در یک وبلاگ ادعا می‌شود وقتی نویسنده وبلاگ و جو در 20 سال قبل کارآموز بودند جو مرتباً حرف‌های زشت به زبان می‌آورد. اداره منابع انسانی بانکی که جین و جو در آن کار می‌کنند با وضعیتی دشوار مواجه می‌شود. بسیاری از زنان و تعدادی از مردان می‌گویند در کنار جو احساس آرامش ندارند. باشگاه محلی فوتبال از جو می‌خواهد مربی‌گری تیم دختران را کنار بگذارد و دوست‌دختر جو او را رها می‌کند.

سه ماه پس از این ماجرا جین استعفا می‌دهد. دوستان جو در سر کار او را راحت نمی‌گذاشتند. جین دچار اضطراب و ناراحتی روحی می‌شود. جو دوست‌دختر تازه‌ای پیدا می‌کند و در بخش دیگر از همان بانک به کارش ادامه می‌دهد.

اهمیت اعداد

افزایش تعداد شاکیان شاید از نظر قضایی و دادگاه قابل استفاده نباشد اما افکار عمومی را حساس می‌کند. وجود چند شاکی حرف‌های آنها را باورپذیر می‌سازد به ویژه اگر آنها ادعای خود را به‌طور مستقل مطرح کنند. اما تعداد اتهامات اثبات آنها را در دادگاه آسان‌تر نمی‌سازد.

وقتی نظام قضایی ناکام بماند مردم به روش‌های دیگر روی می‌آورند. شبکه‌های هشدار بی‌نام و نشان از مدت‌ها قبل بوده‌اند و زنان اسامی مردان خطرناک را روی در دستشویی‌ها یا در فهرست‌هایی که توزیع ‌می‌شدند می‌نوشتند. اکنون پس از چند دهه که نهادها به اتهامات تجاوز بی‌اعتنا بودند جنبش «من‌ هم همین‌طور» قدرت رسانه‌های اجتماعی را در پخش اخبار و ابراز هم‌دردی با قربانیان به رخ می‌کشد. تعداد زیاد اتهامات باعث شد برخی از پرونده‌های جنایی باز بمانند یا از نو باز شوند. اما همزمان ثابت شد که دسترسی به عدالت برای قربانیان تجاوز یا اجرای اقدامات بازدارنده علیه متجاوزان تا چه اندازه می‌تواند دشوار باشد.

منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...