شناسه خبر : 39686 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

از اول می‌دانستم

چرا رویدادهای غیرقابل پیش‌بینی، قابل پیش‌بینی به نظر می‌آیند؟

 

هلیا عبداله‌زاده / نویسنده نشریه 

«گفته بودم که این اتفاق خواهد افتاد.»

«این باید اتفاق می‌افتاد.»

«می‌دانستم که این‌گونه می‌شود.»

به احتمال زیاد شما هم در جایی از زندگی‌تان چنین جملاتی را به زبان آورده‌اید. دلیل این تحلیل‌ها آن است که به محض وقوع یک رویداد، مغز ما بلافاصله اطلاعات جدید وابسته به آنچه اتفاق افتاده را به دانش مرتبطی که از پیش در حافظه‌مان وجود دارد، متصل می‌کند. با ایجاد این ارتباطات حقایقی که در مغزمان ذخیره می‌شوند، یکدیگر را تقویت می‌کنند. هرچه بیشتر اتفاقات را در یک روایت منسجم و کنار هم ببینیم، بیشتر احساس می‌کنیم که انگار از گذشته آن را می‌دانستیم. و هر چه زمان بیشتر می‌گذرد، یادآوری دقیق طرز فکرمان در مورد یک مساله نامطمئن دشوارتر می‌شود. ما فراموش می‌کنیم که چه اطلاعاتی در زمان اتفاق افتادن یک رویداد در دسترسمان بوده و همچنین استدلال اولیه خود در راستای حمایت یا مقابله با یک تصمیم خاص را به کل از ذهنمان پاک می‌کنیم.

مردم تمایل دارند میزان شگفتی و تعجب خود از رویدادهای گذشته را دست کم بگیرند. از انتخابات ریاست جمهوری و محاکمه قاتلان برجسته گرفته تا رویدادهای ورزشی و عملکرد سهام. همه این تمایلات سوگیری را تشکیل می‌دهند که به عنوان سوگیری پس‌نگری (hindsight bias) شناخته می‌شود. این سوگیری همانند سایر سوگیری‌های اقتصاد رفتاری می‌تواند باعث ایجاد مشکلات و اشتباهاتی در هنگام ارزیابی تصمیم‌های سرمایه‌گذاری شود. سوگیری پس‌نگری زمانی رخ می‌دهد که ما یک رویداد غیرقابل پیش‌بینی را بازنگری می‌کنیم و می‌پنداریم که این اتفاق به راحتی قابل پیش‌بینی بود. این سوگیری به اثر «از اول می‌دانستم» نیز معروف است.

 

چه زمانی این سوگیری رخ می‌دهد؟

این مثال فرضی را در نظر بگیرید: جان و جین رابطه فوق‌العاده‌ای دارند. آنها یکدیگر را دوست دارند و قرار است تا چند ماه دیگر با هم ازدواج کنند‌-‌ حداقل این چیزی است که جان فکر می‌کند. یک روز بعد از کار، جان پیامی با این محتوا از جین دریافت می‌کند؛ «باید صحبت کنیم.» او ناگهان نگران می‌شود. آیا همه چیز روبه راه است؟ آیا جین هنوز او را دوست دارد؟ الان که بیشتر فکر می‌کند، در چند هفته گذشته او متوجه تنش‌هایی بینشان شده است. به نظر می‌رسد جین از این رابطه چندان هم راضی نیست. شاید او به زمانی دور از جان نیاز دارد. جان با خود می‌اندیشد که همه اینها را از همان اول می‌دانست! چیزی که به دوستانش می‌گوید هم همین است. حالا که به رابطه‌اش با جین نگاه می‌کند، نشانه‌های زیادی را می‌بیند که به وجود مشکلات فراوان اشاره می‌کردند: برنامه‌های کنسل‌شده، ناسازگاری‌ها، نادیده گرفته شدن از سوی دوستان جین و... . او از مدت‌ها قبل همه اینها را می‌دانسته، در نتیجه شنیدن خبر بد اتمام رابطه از جین برای او تعجب‌آور نبود. این مثال نمونه بارز سوگیری پس‌نگری در زندگی روزمره ماست. برای جان یک جدایی غیرقابل پیش‌بینی، پس از وقوع، قابل پیش‌بینی فرض می‌شود.

 

اثرات فردی و سیستماتیک

87سوگیری پس‌نگری می‌تواند اثرات منفی زیادی بر تصمیم‌گیری‌های ما، چه در زندگی شخصی و چه در تصمیمات اقتصادی داشته باشد. بخشی از فرآیند تصمیم‌گیری‌های خوب، ارزیابی واقع‌بینانه پیامدهای آنهاست. این سوگیری می‌تواند به اعتماد بیش از حد به توانایی‌مان در پیش‌بینی این پیامدها منجر شود. اگر به تصمیمات گذشته نگاه کنیم و به این نتیجه برسیم که در همان زمان پیامدهای آنها برایمان مثل روز روشن بود (در حالی که حقیقت چنین نبوده)، منطقی است که توانایی خود را برای پیش‌بینی پیامدهای تصمیمات آینده، بیش از حد ارزیابی کنیم. این موضوع می‌تواند خطرناک باشد زیرا اطمینان بیش از حد ما به توانایی پیش‌بینی‌مان ممکن است ما را به سمت ریسک‌های غیرضروری سوق دهد. قماربازی را در نظر بگیرید که در ذهنش ضررهای گذشته قابل پیش‌بینی بوده‌اند. سوگیری پس‌نگری به طور فزاینده‌ای به او این اطمینان را می‌دهد که سفر بعدی‌اش به کازینو موفقیت‌آمیز خواهد بود.

این سوگیری می‌تواند پیامدهای نگران‌کننده‌ای نیز در زمینه‌های مختلف علمی و حرفه‌ای داشته باشد. اگر محققان نتوانند خود را به جای تصمیم‌گیرندگانی بگذارند که از آخر و عاقبت رویداد خبر نداشته‌اند، مطالعه دقیق و درست رویدادها یا روندهای تاریخی و سیاسی گذشته ممکن است مخدوش شود. این امر باعث می‌شود جزئیاتی که بعد از وقوع آن اتفاق، آشکار و بدیهی به نظر می‌رسند، نادیده گرفته شوند. قانون، بیمه و امور مالی همگی به ارزیابی واقع‌بینانه ریسک‌ها بر اساس رویدادهای مشابه گذشته متکی هستند. سوگیری پس‌نگری می‌تواند این پیش‌بینی‌ها را با اختلال مواجه کند.

 

مثالی از سوگیری پس‌نگری؛ پیش‌بینی‌های سیاسی

شنیدن ادعای مردم مبنی بر اینکه نتیجه انتخابات سیاسی را پیش‌بینی کرده بودند، غیر‌معمول نیست. دوروتی دیتریش (Dorothee Dietrich) و متیو اولسون (Mattew Olson) در سال 1993 مطالعه‌ای برای ارزیابی میزان تغییر پیش‌بینی رای‌دهندگان پس از انتخابات انجام دادند. دیتریش و اولسون از 57 دانشجوی دانشگاه هملاین خواستند پیش‌بینی کنند که سنای ایالات متحده چگونه به تایید کلارنس توماس، نامزد دیوان عالی کشور رای خواهد داد. به طور خاص از شرکت‌کنندگان خواسته شد که نتیجه رای‌گیری و نحوه تقسیم آن بین احزاب در سنا را پیش‌بینی کنند و همچنین مشخص کنند که چقدر به پیش‌بینی خود اطمینان دارند. یک ماه پس از رای‌گیری، از شرکت‌کنندگان خواسته شد تا پیش‌بینی‌ها و سطح اطمینان خود را به خاطر آورند. نتایج حاکی از تاثیر سوگیری پس‌نگری چنین بود؛ قبل از رای‌گیری سنا، 58 درصد از دانشجویان پیش‌بینی کرده بودند که توماس تایید خواهد شد. اما هنگامی که همین دانش‌آموزان پس از تایید موفقیت‌آمیز توماس مورد سوال قرار گرفتند، 78 درصد از آنها ادعا کردند که می‌دانستند توماس تایید می‌شود.

 

چرا این سوگیری رخ می‌دهد؟

سوگیری پس‌نگری زمانی اتفاق می‌افتد که اطلاعات جدید پیرامون یک تجربه قدیمی، آنچه ما از آن تجربه به خاطر می‌آوریم را از حقیقت ماجرا به داستانی متفاوت تغییر می‌دهد. به گفته دانشمندان روانشناس، نیل رز (Neal Roese) و کاتلین وس (Kathleen Vohs)، این سوگیری در سه سطح می‌تواند رخ دهد.

سطح اول «تحریف حافظه» است. این شامل به خاطر آوردن اشتباه یک قضاوت یا نظر در گذشته است. اغلب زمانی که ادعا می‌کنیم چیزی را گفته‌ایم در حالی که در حقیقت نگفته‌ایم در دام این مرحله می‌افتیم. سطح دوم حول این باور ماست که رویدادی که در گذشته اتفاق افتاده است، اجتناب‌ناپذیر بوده. رز و وس این درجه از سوگیری پس‌نگری را «اجتناب‌ناپذیری» می‌نامند. آخرین سطح یعنی «پیش‌بینی‌پذیری» مستلزم این است که باور داشته باشیم می‌توانیم رویدادها را پیش‌بینی کنیم. بنابراین سوگیری پس‌نگری زمانی رخ می‌دهد که افکار گذشته خود را اشتباه به خاطر می‌آوریم، فکر می‌کنیم رویدادهای گذشته اجتناب‌ناپذیرند، و متعاقباً، باور داریم که این رویدادها قابل پیش‌بینی بوده‌اند.

 

چرا آگاهی از این سوگیری مهم است؟

همان‌طور که پیشتر ذکر کردیم، اعتماد بیش از حدی که سوگیری پس‌نگری ایجاد می‌کند می‌تواند پیامدهای مخربی داشته باشد. بخش مهمی از تصمیم‌گیری‌های خوب در زندگی شخصی و حرفه‌ای ما وابسته به داشتن قدرت پیش‌بینی واقع‌بینانه در مورد آینده است. این سوگیری با تحریف سابقه‌ای که از پیش‌بینی‌های گذشته در مغزمان نگه می‌داریم مانع دید درست می‌شود و می‌تواند به پیش‌بینی‌های آتی سرشار از اطمینان اما نابجا منجر شود که تصمیمات مخاطره‌آمیز همراه با نتایج بد را توجیه می‌کند.

بازارهای مالی سیستم‌های انطباقی پیچیده‌ای دارند که پیش‌بینی آنها را غیرممکن می‌کند. اما سوگیری پس‌نگری باعث می‌شود که سرمایه‌گذاران باور کنند که آنها یا اطرافیانشان از قدرت پیش‌بینی‌ای بهتر از آنچه در حقیقت وجود دارد، برخوردارند. چنین اطمینان بیش از حدی به قدرت پیش‌بینی موجب تصمیم‌گیری ضعیف در آینده می‌شود.

به طور گسترده‌تر، این سوگیری ما را از یادگیری از تجربیات خود باز می‌دارد. اگر احساس کنیم که همیشه از قبل همه چیز را می‌دانستیم، بعید است که در زمان تصمیم‌گیری‌های جدید با دقت در مورد نتیجه آن فکر کنیم. همچنین مطمئناً ما را از درک اینکه چرا پیش‌بینی‌های ما در آن زمان ممکن است اشتباه بوده باشد باز می‌دارد. در نهایت، سوگیری پس‌نگری می‌تواند ما را از درک ماهیت واقعی یک رویداد یا شناسایی مشکلات پیش‌بینی کردنمان باز‌دارد.

اگر احساس کنید که موضوع یا مشکلی را از اول می‌دانستید، دیگر برای بررسی اینکه در حقیقت چرا آن چیز اتفاق افتاده لحظه‌ای درنگ نکرده و در مورد آن فکر نمی‌کنید. نیل رز، متخصص روانشناسی قضاوت و تصمیم‌گیری می‌گوید: «اغلب سخت است که تصمیم‌گیرندگان باتجربه را متقاعد کنید که ممکن است طعمه سوگیری پس‌نگری شوند.»

 

چگونه از این سوگیری اجتناب کنیم؟

با وجود تصادفی بودن نتایج بازار، تسلیم شدن در برابر سوگیری پس‌نگری آسان است. شما هرگز نمی‌توانید سیستمی را که مغزتان مطابق آن کار می‌کند، متوقف کنید (در گوشه ذهنتان این را هم به یاد داشته باشید که اهداف تکاملی خوبی برای انسان در سوگیری‌هایی مانند پس‌نگری نهفته است)، اما چندین راه عملی وجود دارد که می‌تواند مانع از ایجاد مشکل در توانایی تصمیم‌گیری شما در این دنیای مدرن شود.

 تصمیمات و استدلال‌های گذشته را ثبت کنید. ارزیابی یک تصمیم برای سرمایه‌گذاری بلندمدت -تصمیمی که چندین دهه آینده را تحت تاثیر قرار خواهد داد‌- بازخورد به‌موقع را غیرممکن می‌کند. بدتر از آن، هر‌چه زمان بیشتری بگذرد، احتمال اینکه اطلاعات موجود در زمان تصمیم‌گیری و همچنین استدلال پشت آن تصمیم را به دقت به خاطر آوریم، کمتر می‌شود. یکی از راه‌های بهبود کیفیت بازخوردی که از تصمیماتمان می‌گیریم، داشتن یک دفترچه سرمایه‌گذاری یا ژورنال تصمیم‌گیری است. این ژورنال شبیه یک دفتر خاطرات است، اما جزئیات تصمیمات شما و هر آنچه در هنگام تصمیم‌گیری به آنها فکر می‌کردید را در بر می‌گیرد. در نتیجه مطمئناً برخی از پیش‌بینی‌های نادرست شما را نشان می‌دهد و از این اشتباه که فکر می‌کنید همیشه «از اول این را می‌دانستید» جلوگیری می‌کند. نوشتن پیش‌بینی‌ها و ایده‌های سرمایه‌گذاری در همان زمان، منبع ارزشمندی از بازخورد عینی ایجاد می‌کند. بررسی تصمیمات گذشته، اعم از خوب و بد، کیفیت بازخورد شما از تصمیم‌گیری‌هایتان را بهبود می‌بخشد و احتمال تکرار اشتباهات گذشته را کاهش می‌دهد.

یک تصمیم عالی نتیجه یک فرآیند صحیح و شسته‌و‌رفته است و این فرآیند باید نمایش دقیق وضعیت دانش ما در زمان تصمیم را در‌بر گیرد.

 احتمالی فکر کنید. تفکر احتمالی به ما کمک می‌کند که در مواجهه با عدم قطعیت، تصمیمات منطقی بگیریم. آینده نامعلوم است، اما اختصاص دادن احتمالات متفاوت به نتایج بالقوه به ما این امکان را می‌دهد که بهترین تصمیمات را با توجه به آنچه می‌دانیم و از آن مهم‌تر آنچه نمی‌دانیم، بگیریم. با اختصاص دادن احتمالات به نتایج بالقوه، کمتر مستعد استفاده خودکار از یک نتیجه بد برای ضعیف پنداشتن تصمیم اولیه هستیم. نگاه کردن به احتمالاتی که در زمان تصمیم‌گیری به طیف وسیعی از نتایج ممکن اختصاص داده‌اید، نشان می‌دهد که انتخاب درستی انجام نداده‌اید، اما لزوماً انتخاب اشتباه را نیز انجام نداده‌اید. ممکن است پس از بررسی دوباره به این نتیجه برسید که بر اساس آنچه در آن زمان می‌دانستید به درستی عمل کرده‌اید.

این فرآیند ثبت افکار و اطلاعات نباید پیچیده باشد. به سادگی سطح اطمینان خود را در مورد صحت یک باور یا تصمیم در مقیاس صفر تا ده ارزیابی کنید. صفر به این معنی است که شما مطمئن هستید که باورتان درست نیست و ده به این معنی است که شما مطمئن هستید که درست است. سپس، این رقم را به یک درصد تبدیل کنید: برای مثال، اگر باور شما در مورد عملکرد آینده یک سرمایه‌گذاری سه باشد، در این صورت حدود 30 درصد از آن ایده مطمئن هستید.

 در مورد آنچه ممکن بود اتفاق بیفتد صحبت کنید و سناریوهای عکس آن را در نظر بگیرید. پس از دانستن یک نتیجه، فراموش کردن احتمالات بی‌نهایتی که رخ نداده‌اند آسان است. داشتن یک مکالمه متفکرانه در مورد سایر نتایج بالقوه، به دور شدن از محدودیت دنیای دوتایی که در آن زندگی می‌کنیم -دنیایی که بر پایه درست و غلط یا خوب و بد تعریف می‌شود- کمک می‌کند. با مرور ذهنی تمام نتایج بالقوه، یک رویداد کمتر اجتناب‌ناپذیر و قابل پیش‌بینی به نظر می‌رسد.

صحبت در مورد نتایجی که اتفاق نیفتادند، اما به راحتی می‌توانستند اتفاق بیفتند، از تمایل طبیعی شما برای دور ریختن اطلاعاتی که با روایت شما همخوانی ندارد، جلوگیری می‌کند. در نتیجه، می‌توانید چشم‌انداز ظریف‌تری از هر زنجیره خاصی از رویدادها به دست آورید.

 خود را در مقابل احساس پشیمانی مقاوم کنید. گفتن «من این را می‌دانستم» یا «من به شما گفته بودم» احساس خوبی دارد، اما نه آنقدر که گفتن «اشتباه کردم» برایمان ناراحت‌کننده و دردناک است. رابطه نزدیکی بین پس‌نگری و پشیمانی وجود دارد. آیا تا به حال خود را به خاطر نخریدن بیشتر یک سرمایه پر‌سود سرزنش کرده‌اید؟ یا از اینکه پیش از ضرر یک سرمایه را نقد نکرده‌اید پشیمان شده‌اید؟ اینکه پیشاپیش اذعان کنید که هر‌از‌گاهی اشتباه خواهید کرد و پشیمانی اجتناب‌ناپذیر است، احساسی رهایی‌بخش به شما می‌دهد. آماده شدن برای اشتباه کردن و احساس پشیمانی می‌تواند شما را در طول فرآیند تصمیم‌گیری و همچنین در دوره‌های ارزیابی تصمیم در چارچوب ‌ذهنی بهتری قرار دهد.

اطلاعات هرگز به این فراوانی نبوده است. با این حال به نظر نمی‌رسد که انبوهی از حقایق در دست ما به تنهایی برای بهبود رفتار و تصمیماتمان کافی باشد. مغز ما غلبه بر بسیاری از چالش‌ها را آموخته تا ما به اینجا برسیم- اما این بدان معنا نیست که این سیستم‌هایی که در ذهنمان به طور خودکار فعال‌اند، برای هر چالشی که ممکن است در دنیای مدرن با آن مواجه شویم، راهنمای کاملی هستند. آنها به ویژه در برخورد با نهادهای پیچیده مانند بازارهای مالی بیشتر اثرات منفی دارد. در این زمان‌هاست که سوگیری‌ها می‌توانند ما را بیشتر به چالش بکشند و گاهی زمین بزنند.

استراتژی‌های بالا می‌توانند به طور خاص به شما کمک کنند تا از سوگیری پس‌نگری در ارزیابی تصمیم‌های گذشته خود مخصوصاً در زمینه سرمایه‌گذاری، جلوگیری کنید. اما اراده و خودآگاهی به تنهایی کافی نیست. برای حمایت بیشتر از تلاش‌های آگاهانه خود جهت جلوگیری از سوگیری پس‌نگری، مطمئن شوید که یک یا دو اشتباه فکری، پیشرفت شما را کاملاً از مسیر خارج نمی‌کند.

به طور گسترده بین دسته‌بندی‌های مختلف دارایی‌هایتان تنوع ایجاد کنید، به طور سیستماتیک سرمایه‌گذاری‌های خود را دائماً متعادل کنید و به یک برنامه سرمایه‌گذاری که با اهداف مالی شما همسو است پایبند باشید. شما نمی‌توانید نحوه سیم‌کشی مغز خود را تغییر دهید، اما می‌توانید از هر آنچه ممکن است اشتباه پیش برود آگاه باشید و خود را از برخی از مواردی که شما را به بیراهه می‌کشند، محافظت کنید. سرمایه‌گذاران باهوش می‌دانند که باید تفکر خود را زیر سوال ببرند و قبل از واکنش نشان ‌دادن کمی مکث کنند تا بتوانند همه جوانب را در نظر بگیرند. این افراد به دنبال راهبردهایی هستند که به آنها کمک کند حتی زمانی که غریزه‌شان آنها را به غیرمنطقی بودن تشویق می‌کند، منطقی فکر کنند. 

منابع:

1- Lazaroff. Peter. How Hindsight Bias Can Impact Your Investment Decisions. peterlazaroff.com. jan 8th 2021.

2- Why do we see unpredictable events as predictable after they occur? thedecisionlab.com.

دراین پرونده بخوانید ...