شناسه خبر : 39652 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

نقشه بی‌آب

بررسی وضعیت استان‌های کم‌آب ایران در گفت‌وگو با کاوه مدنی

نقشه بی‌آب

آیسان تنها: اخیراً تظاهراتی آرام بر بستر زاینده‌رود صورت گرفت؛ تظاهراتی علیه خشکی زاینده‌رود و شرایطی که کم‌آبی بر شهروندان و کشاورزان تحمیل کرده است. البته وقوع چنین اعتراضاتی چندان هم دور از ذهن نبود. سال‌هاست که فعالان محیط زیست و کارشناسان نسبت به وضعیت آب در ایران هشدار داده و سیاستگذاران را به اخذ تصمیم سخت و ضروری دعوت کرده‌اند. با این حال به نظر می‌رسد که در مقابل عزم نظام تصمیم‌گیری بیشتر بر به تعویق انداختن بوده است تا تحمل هزینه‌های احتمالی تصمیم‌های اساسی. اما آیا حالا و با وقوع اتفاقات اخیر اصفهان می‌توان از سیاستگذار انتظار تصمیم درست داشت؟ در این زمینه کاوه مدنی، متخصص آب و محیط زیست معتقد است که از سیاستگذار همیشه انتظار می‌رود که تصمیم کارشناسی‌شده بگیرد. اما به هر حال می‌دانیم که در موارد بسیاری تصمیمات سیاسی می‌گیرد. از سوی دیگر در شرایطی که سیاستگذار تحت فشار قرار گرفته و با مشکلات عدیده‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند، از گرفتن تصمیمات سخت فرار می‌کند و تصمیم‌گیری درباره محیط زیست هم از جمله آن تصمیم‌گیری‌های سخت است. مدنی همچنین درباره احتمال وقوع اتفاق اصفهان در سایر استان‌های ایران چنین گفت: نمی‌توانم نقطه‌ای از ایران را نام ببرم و بگویم خیالم از بابت آن راحت است و هیچ مشکلی ندارد. اکنون و در این لحظه تقریباً در جای‌جای ایران وضعیت مشابهی وجود دارد و چه‌بسا در مناطقی حتی وضعیت از زاینده‌رود هم بدتر باشد. مساله این است که غده سرطانی هر جا ممکن است سر باز کند. یک روز در اصفهان، روز دیگر در خوزستان، در چهارمحال و بختیاری، سیستان و بلوچستان و... . در ادامه مشروح این گفت‌وگو را می‌خوانید.

♦♦♦

  سال‌هاست که کارشناسان نسبت به شکل‌گیری ابربحران آب در آینده هشدار می‌دهند. آیا باید بحران را آغازشده قلمداد کرد؟ اعتراضات اصفهان از چه نظر اهمیت دارد؟

ما پیش از اعتراضات جاری اصفهان هم به طرق مختلف شاهد اعتراضات آبی در کشور بوده‌ایم. مثل همان وقایعی که در خوزستان رخ داد و چندان زمانی هم از آن نگذشته است. بنابراین در سال‌های گذشته هم اعتراضات جدی صنفی رخ داده است مثل درگیری‌های مختلفی که بین استان‌های خوزستان، چهارمحال و بختیاری، اصفهان و یزد رخ داد. در کنار این موارد انفجار خط لوله‌ها هم بود و همین‌طور توقف پروژه‌های انتقال آب که با کنشگری و اعتراض‌های گسترده همراه بود. با این حال هر چه پیش برویم و موجودی آب کمتر شده و همچنین اختلاف بین تقاضا و موجودی بیشتر شود، به تناسب آن تنش‌ها هم افزایش خواهد یافت. اکنون هم همان‌طور که می‌بینید با گذر زمان اندکی از اعتراضات خوزستان شاهد اعتراضات اصفهان هستیم. اما با این حال اتفاقات اصفهان حائز اهمیت است و آن نیز به خاطر مقیاس آن است.

  مدت‌هاست که مساله احتمال وقوع درگیری بین گروه‌های مختلف و نواحی مختلف بر سر آب مطرح می‌شود. چقدر وقوع چنین وقایعی را در ایران محتمل می‌دانید؟

می‌توان از جنبه دیگری به اعتراضات نگاه کرد و آن این است که مردم به حقوق خود آگاه‌تر هستند و جهت احقاق حقوق خود تلاش می‌کنند. برای حفظ آنچه فکر می‌کنند ارزشمند است، همین‌طور می‌توان گفت مردم برای حفظ سرزمین خود، حمایت از هم‌نوعان خود و حمایت از محیط زیست کنشگری می‌کنند. نباید و نمی‌توان اسم آشوب یا جنگ بر این کنشگری گذاشت. ما همیشه گفته‌ایم که هر قدر آب کمتر شود در سطوح پایین‌تر شاهد تنش بین کاربران و ذی‌نفعان خواهیم بود. همیشه هم دعواها بین روستاها و کشاورزان برقرار بوده است. بین شهرهای کوچک همیشه بر سر آب اختلافات برقرار بوده است.

  ممکن است وارد جنگ آب شویم؟

آنچه به عنوان جنگ آب می‌شناسیم یعنی اینکه یک جنگی ملی بر سر آب شکل بگیرد یا قرار باشد برای گرفتن آب بخواهیم با یکدیگر وارد جنگ شویم. من بعید می‌دانم چنین جنگی رخ دهد. اما آب همیشه می‌تواند برای شروع اعتراضات بهانه باشد. همان‌طور که در گذشته هم گردوغبار شروع‌کننده راه‌پیمایی شده است. افزایش قیمت بنزین، تخم‌مرغ و... هم هر کدام می‌توانند نقش جرقه‌زننده وقایع را ایفا کنند. در این میان آب هم می‌تواند این نقش را ایفا کند. به عبارتی دیگر خشکسالی که می‌تواند معیشت و درآمد کشاورزان را تهدید کرده و فقر ایجاد کند، می‌تواند در سطح ملی هم خطرآفرین قلمداد شود.

  لطفاً کمی درباره علل وقوع بحران آب در اصفهان توضیح دهید. چه تحلیلی درباره علل شکل‌گیری ابرچالش آب در اصفهان دارید؟

ترجیح می‌دهم اسم مساله اصفهان را بحران یا ابربحران نگذارم. وقتی درباره بحران صحبت می‌کنیم درباره موضوعی سخن می‌گوییم که در بازه زمانی مثلاً کوتاهی قابل جبران است. بحران یک دوره کوتاه دارد و در شرایط بحرانی، امیدی هم به بازگشت و احیا می‌توان داشت. اما واقعیت این است که موارد متعددی هم وجود دارد که طبق آن بسیاری از آسیب‌هایی که وارد شده غیرقابل احیا هستند. مثلاً درباره فرونشست باید توضیح دهم که نمی‌توانیم به راحتی میزان نشستی را که رخ داده است، جبران کنیم یا به عبارتی دیگر سطح زمین را به سطح اولیه آن برگردانیم. همین‌طور برخی از تخریب‌ها را نمی‌توانیم هیچ زمانی جبران کنیم. البته حتماً می‌توانیم از وقوع تخریب‌های بیشتر جلوگیری کنیم. مثلاً حتماً می‌توانیم برای زنده ماندن زاینده‌رود تلاش کنیم ولی اینکه فکر کنیم می‌توانیم همه شرایط لازم را در فرصت کوتاهی به روز اول بازگردانیم و به عبارتی با اقداماتی بحران به‌وجود‌آمده تمام می‌شود، به نظر من این یک اشتباه است. اگر چنین وعده‌ای دهیم، این وعده، قول غلط به حساب می‌آید. ما نیاز داریم بپذیریم که شکست خورده‌ایم و با شرایط ورشکستگی آبی مواجهیم. شرایطی که در آن مصرف، تقاضا و مجموع حق‌آبه تخصیص داده‌شده به کاربران بیش از موجودی آب است و بارگزاری بیش از حد منجر به آن شده است که سیستم به سمت شکست و فروپاشی برود. این موضوعی است که در استان اصفهان با آن مواجه هستیم. توسعه نامتوازن، توسعه ناپایدار، عدم لحاظ تغییراتی که می‌توانند سیستم را تحت فشار قرار دهند، از جمله تغییرات بالادست، از جمله خشکسالی‌های پیش‌رو، از جمله گرمایش زمین، افزایش جمعیت و... از جمله مواردی است که وضعیت موجود اصفهان را رقم زده است. مساله بسیار ساده است. امروزه نیاز و مصرف آب بیشتر از موجودی آن است. ما اکنون حساب‌های جاری خود را که رودخانه‌ها و آب‌های سطحی بودند خالی کردیم و همچنین حساب‌های پس‌اندازمان را هم که آب‌های زیرزمینی بودند از بین برده‌ایم و مانده چک‌های بی‌محل. اکنون حکمرانان و وزارت نیرو چک‌های بی‌محل بسیاری در دست مردم دارند که پاس نمی‌شوند و شرایط موجود رقم خورده است.

  اکنون برخی پیش‌بینی‌ها بر این است که با توجه به وضعیت آب در شهرهای مختلف ممکن است اتفاقی که در اصفهان رخ داد در شهرهای دیگر هم تکرار شود. به عبارت دیگر می‌توان پیش‌بینی کرد که در افق پیش‌رو ممکن است شهر‌به‌شهر مساله آب چالش‌ساز شود. چه تحلیلی دارید؟ اصفهان بعدی کجاست؟

نمی‌توانم نقطه‌ای از ایران را نام ببرم و بگویم خیالم از بابت آن راحت است و هیچ مشکلی ندارد. اکنون و در این لحظه تقریباً در جای‌جای ایران وضعیت مشابهی دارند و چه‌بسا در مناطقی حتی وضعیت از زاینده‌رود هم بدتر باشد. مساله این است که غده سرطانی هر جا ممکن است سر باز کند. یک روز در اصفهان، روز دیگر در خوزستان، در چهارمحال و بختیاری، سیستان و بلوچستان و... اینکه ما آن را نمی‌بینیم به این معنی نیست که وجود ندارد. وجود دارد و هر چند وقت یک‌بار کسانی در نقطه‌ای از کشور درد آب و محیط زیست را فریاد می‌زنند.

  سال‌هاست که به سیاستگذاران درباره وضعیت آب و منابع آبی هشدار داده می‌شود. سال‌هاست که می‌شنویم خطر در کمین است. آیا سیاستگذاران هیچ به این هشدارها توجهی هم نشان دادند؟ چرا به هشدارها بی‌اعتنایی شد؟

مسلم است که به هشدارها توجهی نشده است. اگر هشدارها جدی گرفته شده و مطابق با آن برنامه‌ریزی‌های لازم صورت گرفته بود، در آن صورت در اولین خشکسالی پیش‌آمده بعد از دو سال بسیار مرطوب، اتفاقات خوزستان و اصفهان رخ نمی‌داد. مشخص است که تاکنون مسوولان و سیاستگذاران از گرفتن تصمیمات سخت خودداری کرده‌اند و به قولی با امید به باریدن برف و باران، گذشتن از سال سخت و شروع سال پرآب مملکت را اداره کرده‌اند.

  بسیاری معتقدند برای حل مسائل مربوط به آب در ایران زمان هدر رفته است. شما چه نظری دارید؟ بر این درد آیا هنوز درمانی وجود دارد؟

به نظر من البته مساله از بحران گذشته است و ما اکنون از شرایط بحرانی هم عبور کرده‌ایم. در واقع شکست خورده‌ایم. در شرایط شکست اولین گام این است که افراد بپذیرند شکست خورده‌اند و بعد همزمان برای احیا و شرایط جدید تلاش کنند. تاکید می‌کنم بخشی از اتفاقاتی که افتاده برگشت‌پذیر نیستند. نمی‌توان به راحتی شهرهایی را که توسعه ‌یافته، سازه‌هایی را که بنا شده و سرمایه‌گذاری‌هایی را که صورت گرفته‌اند از بین برد و همه را به حالت اول برگرداند. اکنون نمی‌شود صنایع و جمعیت را جابه‌جا و اراضی کشاورزی را کوچک کرد. انجام چنین اقداماتی از واقعیت دور است. اما به هر حال می‌دانیم که به ورشکستگی آبی دچاریم. و در این شرایط مصرف بیش از موجودی است. اما راهی که همواره رفته‌ایم چه بوده است؟ ما همواره در مواجهه با این شرایط موجودی آب را بالا برده‌ایم. از طریق زدن چاه عمیق‌تر یا سد، از طریق پروژه‌های انتقال آب، با حفر تونل، ساختن کانال و شیرین کردن آب و تصفیه آب و فاضلاب و بازچرخانی آب و... اما افزایش عرضه فقط یک‌سوی ماجراست که تاکنون جواب هم نداده است. بخش دیگر به کنترل تقاضا مربوط است در حالی که تاکنون بر آن تمرکز نشده است. عملاً هر زمانی که عرضه بالا رفته، به همان میزان تقاضا و مصرف هم بالا رفته است. در واقع برای هر قطره آبی که بالا رفته برنامه‌ریزی شده و به مصارف مختلفی رسیده است. در حالی که اکنون ایران باید تصمیم بگیرد و مصرف آب را در همه بخش‌ها کاهش دهد. برای چنین اقدامی باید اقتصاد خود را دگرگون کند و بار فشار اقتصاد ایران را بر آب و محیط زیست کم کند، تصمیمی که البته اجرای آن به راحتی مقدور نیست و هزینه بالای سیاسی خواهد داشت.

  اکنون درباره اصفهان و مشکلات زاینده‌رود هم بسیاری از انتقال آب سخن می‌گویند. به عبارتی صداهایی که شنیده می‌شود بیشتر به راه‌هایی برای تامین آب بیشتر متمایل‌اند تا کاهش مصرف. چنین تصمیمی چه نتایجی در بر خواهد داشت؟

انتقال آب یک روش آزموده شده است. اکنون ما می‌دانیم که روشی که قبلاً دنبال شده، کمکی به وضعیت کنونی زاینده‌رود نکرده است. به عبارت دیگر آنچه در وضعیت زاینده‌رود امروز مشاهده می‌کنیم، بعد از بارها استفاده از انتقال آب به وجود آمده است. بنابراین تاکید می‌کنم که انتقال آب به تنهایی نمی‌تواند کمک‌کننده باشد. البته ممکن است برای دوره‌ای کوتاه مشکل زاینده‌رود را حل کند. اما طبق راه‌های آزموده‌شده همراه با انتقال آب، نیازهای جدید هم تعریف خواهد شد و ادامه رشد مصرف آب در منطقه سبب می‌شود که زاینده‌رود دوباره تشنه شود. در واقع این آب به هیچ‌وجه به محیط زیست نخواهد رسید. ضمن اینکه امروز دیگر می‌دانیم که اثرات انتقال آب چه خواهد بود. در شرایطی که دیگر جایی هم در ایران باقی نمانده که مشکل آب نداشته باشد و بخواهیم از آن منطقه آب به زاینده‌رود بیاوریم؛ شاید تنها راه موجود رفتن به سواحل جنوب کشور، شیرین کردن آب و انتقال آب آن به زاینده‌رود باشد که این راه هم منطقی به نظر نمی‌رسد. چرا که چنین اقدامی هزینه‌های قابل توجه و همچنین تبعات محیط‌زیستی سنگینی به همراه دارد. بنابراین بهترین راه کاهش مصرف از طریق تغییر سیاست‌ها در حوزه کشاورزی، صنعت و توسعه شهری است.

  چقدر در سیاستگذار ظرفیت انتخاب بهترین راه را می‌بینید؟ به‌طور کلی آیا درباره موضوع زاینده‌رود از سیاستگذار انتظار اخذ تصمیم کارشناسی‌شده می‌رود؟

از سیاستگذار همیشه انتظار می‌رود که تصمیم کارشناسی‌شده بگیرد اما می‌دانیم که در موارد بسیاری تصمیمات سیاسی می‌گیرد. از سوی دیگر در شرایطی که سیاستگذار تحت فشار قرار گرفته و با مشکلات عدیده‌ای دست‌وپنجه نرم می‌کند، از گرفتن تصمیمات سخت فرار می‌کند و تصمیم‌گیری درباره محیط زیست هم از جمله آن تصمیم‌گیری‌های سخت است. اکنون هرگونه افزایش قیمت و مالیات مردم را ناراحت می‌کند، می‌تواند صنایعی را از کار بیندازد و عده‌ای را بیکار کند. این تصمیمات معمولاً تصمیمات پرهزینه‌ای هستند که سیاستگذاران از آنها فرار می‌کنند.

  در برخی سخنان دیده می‌شود که عموم مردم و کشاورزان هم به دلیل بدمصرف کردن آب مورد انتقاد قرار می‌گیرند و در کنار حکومت مسوولیتی به دوش آنها قرار می‌گیرد. چه تحلیلی دارید؟ آیا فرهنگ‌سازی در خصوص مصرف درست آب هم به عهده حکومت است؟ اگر حکومت نخواهد تن به تغییر رویه دهد، باز هم مسوولیتی متوجه شهروندان و گروه‌های مختلف مردم نیست؟

متولی حفاظت از محیط زیست در کشورها دولت‌ها و حکمرانان هستند. بخشی از مدیریت، آموزش و فرهنگ‌سازی به عهده حکومت است. به همین دلیل می‌توانیم همیشه بگوییم که مسوولیت حفاظت از منابع آبی به عهده حکومت بوده و چون چنین نکرده مسوولیتی متوجه مردم و جامعه نیست. می‌توانیم بگوییم که بخش صنعت و کشاورزی آموزش لازم را ندیده و بر همین مبنا حکومت را صرفاً مقصر بدانیم و کار دیگری نمی‌توان کرد. با این حال اگر به اتفاقات رخ‌داده توجه کنیم و بدانیم که همچنان قرار است حکمرانان به این مساله توجه نکنند، می‌بینیم که همه با همدیگر قرار است نابود شویم. به عبارتی بی‌توجهی ما به موضوع می‌تواند به نابودی دامن بزند. سوال این است که در چنین شرایطی آیا باید منتظر تغییر و فرهنگ‌سازی از سوی حکومت ماند؟ به نظر من باید تلاش کرد که در کنار مطالبه‌گری، به مردم هم آموزش‌های لازم ارائه شود. در عین حال باید مسوولیت‌های اجتماعی، شهروندی و ملی را هم به شهروندان یادآوری کرد تا به این ترتیب هر کسی در هر بخشی که فعال است برای کاهش مصرف آب تلاش کند. 

دراین پرونده بخوانید ...