شناسه خبر : 41920 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

گرداب منافع بورسی

مقصر شرایط فعلی بورس کیست؟

 

محمدامین خدابخش / نویسنده نشریه 

بسیاری از فعالان بورسی این روزها با اعتراض به روند نزولی ناخوشایند حاکم بر بازار سهام به دنبال راه نجاتی برای بازار یادشده هستند. همین امر سبب شده تا با افزایش نخ بهره به حدی فراتر از دالان مجاز نرخ بهره بین‌بانکی صدای اعتراض به این وضعیت در میان اهالی بازار سهام بلند شود. این‌طور که به نظر می‌آید بیراه نخواهد بود اگر بگوییم که این صداهای بلندشده که خشم آنها بیشتر به سبب دیدگاه‌های ذی‌نفعانه در میان سرمایه‌گذاران است در شرایط کنونی به زیان اقتصاد کشور خواهد بود و نمی‌تواند صرفاً به دلیل اینکه در جهت منافع بخشی از فعالان بازار است به نفع سایر مردم ایران نیز باشد. هم‌اکنون روزها در بازار سهام در شرایطی سپری می‌شود که برخی از رسانه‌ها نیز با این دیدگاه همسو شده‌اند و مجدداً بر طبل حمایت از دیدگاه‌های مبتنی بر لزوم کاهش نرخ بهره می‌کوبند. این در حالی است که در این شرایط، وضعیت کشور از لحاظ تورم بسیار ناگوار است و نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه منتهی به تیر سال جاری به 54 درصد رسیده است. بر این اساس می‌توان گفت اگر بخواهیم دلیلی واقعی برای پاسخ به معمای رکود بورس پیدا کنیم باید بگوییم که مقصر شرایط کنونی این بازار یا دلیل آن نه بالا بودن نرخ بهره بلکه بی‌اعتمادی شکل‌گرفته نسبت به این بازار است؛ بی‌اعتمادی که بیش از هر چیز از وجود دخالت‌های دستوری و اقدامات ناسنجیده نشأت می‌گیرد.

بازار سهام در طول دو سال گذشته از خبرهای بسیاری تاثیر پذیرفته است. ماهیت و نوع این اخبار آنچنان متنوع بوده که به‌سختی می‌توان بسیاری از آنها را در یک گروه همگن طبقه‌بندی کرد؛ از تصمیمات دولتی تا سرعت اینترنت و مشکلات زیرساخت‌های معاملاتی گرفته تا سیاست‌های پولی بانک مرکزی و مساله مهم نرخ بهره در کنار بسیاری از موضوعات دیگر در صدر اخبار تاثیرگذار بر بازار سهام خودنمایی می‌کنند. این مساله کاملاً طبیعی است. در طول سال‌های گذشته مشخصاً از شروع سال ۹۷ تا ۹۹ تعداد فعالان بازار سهام به شکل قابل‌توجهی افزایش یافت. اهمیت این مساله به حدی بود که کم‌کم بورس از حاشیه تصمیم‌گیری‌های سیاسی و اقتصادی مسوولان بلندپایه کشور به متن آن آمد و تحولات آن جای مهمی در اخبار عمومی ایران برای خود دست‌وپا کرد. از آن زمان تاکنون این بازار اتفاقات متعددی را شاهد بوده است. در حالی که در روزهای ابتدایی سال ۹۷ به واسطه رکود چهارساله بازار سهام بسیاری پیش‌بینی رشد قیمت‌ها در این بازار را امری رؤیایی و به دور از واقعیت می‌پنداشتند. این مساله به لطف افزایش قیمت دلار و صعود بازارهای موازی میسر شد و بورس و فرابورس را در موقعیتی صعودی قرار داد. زمان شروع این واقعه یعنی ماه‌های ابتدایی سال ۹۷ تا میانه سال ۹۹ را می‌توان دوره‌ای سرنوشت‌ساز برای بازار سهام تلقی کرد.

بورس که به‌تازگی از خاکستر یک رکود بلندمدت برخاسته بود طی دو سال و نیم بعد از آن به‌رغم تمامی نوسانات اقتصادی مثبت و منفی به سوددهی خود ادامه داد و از محدوده ۹۰ هزارواحدی شاخص کل به سطح دو میلیون و ۱۰۰ هزارواحدی در میانه معاملات روز ۱۹ مرداد سال ۹۹ رسید. بدون شک این واقعه را می‌توان مساله قابل توجه نه‌فقط برای بازار سهام ایران بلکه برای کل اقتصاد کشور دانست. بخش مهمی از این افزایش پس از آن روی داد که در ماه‌های پایانی سال ۹۸ و با شیوع کرونا اقتصاد ایران به واسطه تعطیلی‌ها و کاهش محسوس تقاضا که ناشی از احتیاط و دلایل روانی در سطح جامعه بود، بیش از گذشته مورد توجه مردم عادی قرار گرفت تا از این رهگذر در مواجهه با شیب صعودی قیمت‌ها در اقتصاد بتوانند بخشی از افت ارزش دارایی خود را که طی دو سال قبل از آن اتفاق افتاده بود جبران کنند. همین امر سبب شد تا کاهش شدید فعالیت بسیاری از کسب‌وکارها به‌خصوص در روزهای ابتدایی سال ۹۹ مردم را به سمت بازار سهام سوق دهد و صف‌های طولانی دریافت کد بورسی را که از میانه سال ۹۸ شکل گرفته بود در سال ۹۹ حتی از گذشته نیز طولانی‌تر کند. در آن زمان بسیاری از مردم در برخی از کارگزاری‌ها فاصله‌ای چندماهه را در صف انتظار سپری می‌کردند تا صرفاً بتوانند با دریافت کد بورسی به عرصه معاملات این بازار قدم بگذارند.

 

تولد ذی‌نفعانه

در همین حین اما اتفاق مهم دیگری نیز رخ داد. پس از سال‌های طولانی عدم دسترسی به سهام عدالت، فضا برای واگذاری آن به صاحبان سهام فراهم شد و در حالی که همه چیز برای انفجار قیمت‌ها در بورس آماده بود فروش سهام عدالت خود به مساله‌ای جداگانه برای این بازار تبدیل شد. در این میان نیز مسوولان دولت قبل از مردم می‌خواستند که همه چیز را به بورس بسپارند. رشد دو سال قبل قیمت‌ها همه را خوش‌بین کرده بود که این بازار فعلاً به اصطلاح عامیانه مرگ ندارد و روند صعودی در آن همچنان می‌تواند پابرجا باشد، البته این مطلب حتی تصور بسیاری از حرفه‌ای‌های بازار سهام بود. مردم عادی از این هم بیشتر اشتباه می‌کردند. آنها فکر می‌کردند که اگر روند صعودی بهار۹۹ همچنان ادامه‌دار باشد با فروش خانه و مسکن خود می‌توانند ظرف یک سال امکان خرید خانه یا اتومبیل بهتر را داشته باشند. همین شد که معاملات بازار سهام به گردابی بزرگ برای افراد فاقد دانش مالی بدل شد. مردم یکی‌یکی سرمایه‌های خود را به بورس آوردند و در حالی که تغییر مالکیت از حقوقی و حقیقی با ثبت ارقام قابل توجهی ادامه داشت؛ زمینه برای شکل‌گیری طبقه جدیدی از ذی‌نفعان قدرتمند در اقتصاد ایران فراهم شد.

این‌ها افرادی بودند که توانستند به مرور زمان سهام گران‌قیمت خود را ظرف ماه‌های پایانی رالی بازار سهام به مردم عادی بفروشند. موفقیت این افراد بیش از آنکه ناشی از تحلیل باشد از این واقعیت سرچشمه می‌گرفت که آنها به سبب مدیریت غلط دولتمردان در اقتصاد طی ماه‌های ابتدایی سال ۹۹ که فاجعه نرخ بهره بین‌بانکی ۱۵درصدی را رقم زده بود در رونقی بی‌سابقه توانستند ارزش سهام موجود در پورتفوی خود را چند برابر کند.

در آن زمان این‌گونه تبلیغ می‌شد که بورس به سبب جذب سنگین سرمایه‌های مردم ماهیتی ضدتورمی پیدا کرده و با جهت‌گیری نقدینگی آن توانسته است مانع از سرریز شدن پول‌های درشت یا حتی انتقال سرمایه‌های خرد اما پرتعداد مردم عادی به سمت بازارهایی نظیر طلا و ارز شود.

در آن زمان به سبب اینکه بورس توجه همه را به خود جلب کرده بود، بسیاری فکر می‌کردند چون این تصور که بورس سپری مناسب برای تورم است، از سوی کارشناسان بسیاری مورد توجه قرار گرفته پس لابد تصوری درست است. البته یک دلیل دیگر این تصور این بود که در رقابت با بازار سهام سایر بازارها توفیقی نداشتند و از همین‌رو تا میانه سال ۹۹ تقریباً قیمت ارز و طلا نسبت به بازار سهام رشدی نداشت اما به‌محض اینکه روند بازار سرمایه معکوس شد و شاخص‌ها، راهی متمایز از آنچه دو سال قبل می‌پیمودند را پی گرفتند همه‌چیز در بازارهای موازی تغییر کرد و رشد سریع قیمت طلا، سکه، ارز و مسکن سبب شد تا تصور ضدتورمی بودن بازار سهام به‌طور جدی به چالش کشیده شود. در این شرایط هر دو بخش بازار سهام یعنی بورس و فرابورس هر روز بیشتر از دیروز وزن کم می‌کردند و شاخص‌های آنها در پیچ‌وتاب یک روند نزولی سنگین سرخ‌رنگ، به کار خود پایان می‌دادند. همین امر سبب شد تا آن طبقه نوظهور در بازار سهام، کم‌کم فعالیت ذی‌نفعانه خود را برای جهت‌دهی به افکار عمومی و تاثیرگذاری بر سیاست‌های کلان اقتصادی کشور آغاز کند. عاملی که به آنها اجازه چنین تحرکاتی را می‌داد خاطره خوب نرخ بهره بین‌بانکی ۱۵درصدی در روزهای ابتدایی سال ۹۹ بود. از آن زمان تاکنون تمامی این فرازونشیب‌ها ادامه داشته و نرخ بهره بین‌بانکی نیز دستاویز بسیاری از اعتراضات یا اعمال‌نظرهای کارشناسی و غیرکارشناسی در بازار سهام بوده است.

54

کارکردهای نرخ بهره

اما برای اینکه بدانیم چرا تا به این اندازه بورسی‌ها در تغییرات نرخ بهره و مسائل پیرامون آن حساسیت دارند ابتدا لازم است تا توجهی به ماهیت و مفهوم این متغیر مهم اقتصادی داشته باشیم تا در نهایت به بررسی این موضوع بپردازیم که آیا دلیل اصلی ریزش این روزهای بازار سهام نرخ بهره است یا اینکه عوامل دیگری در تاثیرگذاری بر شرایط موجود و رکود حاکم بر این بازار مهم کشور سایه افکنده‌اند.

نرخ بهره در تمامی اقتصادهای دنیا یک ابزار مهم برای کنترل تورم است. این متغیر مهم که از آن به عنوان قیمت پول نیز یاد می‌شود در اقتصاد کشورها به عنوان عاملی موثر برای کنترل تورم مورد استفاده قرار می‌گیرد. در اقتصادهای مطرح دنیا از طریق عملیات بازار باز یا Open market operation که به سازوکار خرید‌وفروش اوراق بدهی اطلاق می‌شود بر نرخ بهره اثر گذاشته می‌شود و سیاست‌های پولی بانک مرکزی از طریق آن اعمال می‌شود. در اقتصاد ایران اما به دلیل کم‌عمق بودن بازار بدهی در عمل شانس چندانی برای اعمال موثر در عملیات بازار باز وجود ندارد. چراکه وزارت اقتصاد به عنوان بازوی دولت کار چندانی در این زمینه انجام نمی‌دهند. در سال جاری بنابر مصوبات مندرج در قانون بودجه مقرر شده تا ۱۲۰ هزار میلیارد تومان اوراق بدهی منتشر شود که دولت باید در مقابل ۱۷۰ هزار میلیارد تومان نیز از بازار مربوطه بازخرید کند. همین امر نشان می‌دهد که نه‌تنها بازار بدهی در ایران در حال پا گرفتن نیست بلکه در نهایت رو به افول نیز می‌گذارد.

این اما مساله اصلی این گزارش نیست. آنچه بازار سرمایه را تهدید می‌کند نه‌فقط تعداد اندک ذی‌نفعان بازار بدهی بلکه تقابلی است که میان فعالان بازار سرمایه با تغییرات نرخ بهره شکل گرفته است. تجربه ابتدای سال ۹۹، ذی‌نفعان را به این سمت سوق داده تا با کوبیدن بر طبل لزوم کاهش نرخ بهره در جهت پیگیری منافع خود برای یک حساب سود در بازار سهام باشند. این در حالی است که کاهش نرخ بهره در شرایط کنونی متناظر با افزایش تورم خواهد بود چرا که نرخ بهره همان‌طور که پیشتر گفته شد وسیله‌ای برای کنترل این وضعیت اقتصادی است. در واقع نرخ بهره هرگاه افزایش یابد انتظار می‌رود قیمت دارایی‌ها در اقتصاد کاهش یافته و از نرخ تورم کاسته شود در مقابل هرگاه نرخ بهره مسیر کاهشی به خود بگیرد می‌توان انتظار رشد قیمت در بازارهای دارایی را داشت.

 بازار سهام نیز دقیقاً یکی از همین بازارهای دارایی است که هم‌اکنون وضعیت بغرنجی پیدا کرده و روند ادامه‌دار خروج نقدینگی حقیقی یا همان پول سرمایه‌گذاران خرد از آن، منجر به کاهش عمق بازار یادشده است. از همین‌رو در میان بورسی‌ها عداوت بسیاری با نرخ بهره وجود دارد. بازار سهام در شرایطی این روزها را سپری می‌کند که تقریباً به شکلی بی‌وقفه خروج پول حقیقی از بازار یادشده ادامه دارد. همه مردم عادی در ماه‌های گذشته به قصد کوچ سرمایه خود به بازارهای دیگر سرمایه خود را از بازار بیرون کشیده‌اند، برخی دیگر نیز از آنجا که این بازار را پرریسک یافته‌اند تنها قصد دارند تا با معامله نکردن و سهام‌دار نبودن همین دارایی باقی‌مانده را از گزند زیان حفظ کنند. همین امر سبب شده تا به‌جز حقوقی‌ها که به‌طور پیوسته سهام فروخته‌شده را خریداری می‌کنند عملاً تنها بخش اندکی از سرمایه‌گذاران خرد در بازار باقی مانده باشند. اینها عموماً افرادی هستند که به سبب سوگیری زیان‌گریزی یا از سهام فروختن طفره می‌روند یا به قصد سرمایه‌گذاری بلندمدت در قیمت‌های اندک کنونی سهم می‌خرند. برآیند این وضعیت باعث شده تا کسی امید به افزایش تقاضا در این بازار نداشته باشد. در چنین شرایطی بازار اعتراض نسبت به افزایش نرخ بهره بین‌بانکی داغ شده است که البته قرار شد با اهتمام رئیس بانک مرکزی زمینه برای کنترل این نرخ فراهم شود.

 

مقصر کیست؟

اما آیا بالا بودن نرخ بهره بین‌بانکی بورس را به سراشیبی حضیض برده است؟ بسیاری از ذی‌نفعان بازار در این مورد نظری مثبت دارند. اما بر این باور هستند که اگر مانند سال 99 این نرخ افت کند می‌توان بورس را نجات دهد. اما مشکل اصلی این است که در این بازار هیچ نیازی به ناجی نیست. بازار سهام نه‌فقط در ایران بلکه در تمامی دنیا بازار پرتلاطم است که در دهه‌های گذشته بارها به دام رکودهای سنگین و البته حباب‌های سهمگین افتاده است. از این‌رو در شرایط کنونی داروی درد آن نه کاهش نرخ بهره بلکه کاهش واهمه از حضور در آن است؛ حضوری که صرفاً به واسطه فراهم شدن شرایط برای فعالیت مولد اقتصادی ممکن می‌شود. اگر قرار باشد که در این اقتصاد صرفاً برای نجات یک بازار تمامی بخش‌ها در معرض تورم قرار بگیرند. قاعدتاً هیچ عقل سلیمی نباید به بیچارگی مردم عادی رای دهد و آتش به تنور تورم بریزد. این در حالی است که حمایت از کاهش نرخ بهره دقیقاً همین کار را می‌کند.

مقصر مشکلات فعلی بازار سهام اگر بخواهیم بی‌پرده سخن بگوییم مسوولانی هستند که با بی‌تدبیری تنور زیان در بازار سهام را گرم کردند و سپس هم با انواع‌و‌اقسام دخالت‌ها بر عمق مشکلات آن افزوده‌اند. از این‌رو حتی اگر نرخ بهره باز هم 15درصدی شود هیچ دلیلی وجود ندارد که بازار کنونی را با بازار خوش‌بینانه سال 99 مقایسه کنیم.  

دراین پرونده بخوانید ...