شناسه خبر : 43006 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

شیر زخمی و غزال زیرک

زیرساخت‌های پالایشگاهی قطر چگونه توسعه یافت؟

 

  وحید نمازی / روزنامه‌نگار

«برترین شرکت هواپیمایی و بهترین فرودگاه جهان»؛ لابد این شب‌ها که بازی‌های جام جهانی را می‌بینید، شعار قطر ایرویز به عنوان یکی از اسپانسرهای اصلی فیفا روی تابلوهای تبلیغاتی کنار زمین هم زیاد به چشمتان می‌آید. «ایمنی هفت ستاره» و «رهبری در نوآوری برای راحتی مسافر»، بزرگ‌ترین عوامل موفقیت شرکتی است که در سال1993 تاسیس شده و هواپیماهای مدرنش حالا با پرواز به 150 نقطه در جهان به یکی از نمادهای توسعه کشور کوچک جنوب خلیج‌فارس تبدیل شده‌اند. «رو به رشدترین شرکت هواپیمایی جهان»؛ نزدیک به پنج دهه پیش، همای ایران را که در سال1961 با نام ایران‌ایر متولد شده بود با این عنوان می‌شناختند. هواپیمایی ملی ایران یکی از ایمن‌ترین، مدرن‌ترین و پردرآمدترین شرکت‌های هواپیمایی دنیا نیز به‌شمار می‌رفت و با استفاده از موقعیت استراتژیک ایران در میانه راه شرق به غرب جهان، تبدیل ایران به مرکز ترانزیت بار و مسافر در دنیا را دنبال می‌کرد؛ چیزی که دو، سه دهه بعد، امارات و قطر کوچک با استفاده از غیبت هما محققش کردند. اشتراک بزرگ دو همسایه شمالی و جنوبی خلیج‌فارس که یکی «دیروز» به همای خوش‌اقبالش «می‌نازید» و دیگری «امروز» با غزال تیزپایش ترکتازی «می‌کند»، متاعی است که نه در اوج آسمان، بلکه در اعماق زمین‌های داغ و زیر آب‌های نیلگون خفته؛ نفت و گاز. ایران و قطر هر دو از تولیدکنندگان عمده نفت هستند و با توجه به شرایط داخلی، منطقه‌ای و جهانی، در میان 10 تولیدکننده نخست نفت خام حضور داشته‌اند، اما آنچه «تفاوت بزرگ» در «خلق سود» و پیشرفت توسعه‌محور را بین دو کشور رقم زده، نگاه متفاوت و اقدام متفاوت‌تر این همسایه‌ها در توسعه صنایع گاز و اثرگذاری متقابل آن بر «توسعه در زمینه‌های دیگر» است.

پلی از جنس زمان

وقتی ولیعهد پیشین و امیر فعلی قطر در مقدمه برنامه «چشم‌انداز ملی قطر 2030» نوشت: «رهبران سیاسی خردمند می‌دانند که جوامعشان باید در چه مسیری توسعه یابد و بین منافع نسل حاضر و نسل‌های آینده تعادل برقرار کند. رفاه فرزندانمان و فرزندانی که هنوز به دنیا نیامده‌اند، ایجاب می‌کند که از منابع ثروت خود عاقلانه استفاده کنیم...»، به چشم‌اندازی ملی اشاره می‌کرد که با هدف تبدیل کامل قطر به یک کشور کاملاً توسعه‌یافته تا سال 2030، چهار محور اصلی توسعه محیطی، توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی و توسعه انسانی را دنبال می‌کند. آنها با توجه به بی‌ثباتی قیمت نفت در دهه‌های اخیر و لزوم عبور از منابع هیدروکربنی در آینده نزدیک، «پلی از جنس زمان» میان گذشته و آینده ایجاد کردند تا حین گذر از آن پل، با سرمایه‌گذاری بر روی باارزش‌ترین و در عین حال پاک‌ترین محصول در دسترس خود (گاز طبیعی)، با بیشترین توان به خلق ثروت و پیشرفت در چهار محور اصلی توسعه‌شان (محیطی، اقتصادی، اجتماعی و انسانی) بپردازند. بی‌تردید، آنچه پول مورد نیاز را به این برنامه پمپاژ می‌کند، صنایع پیشرو گاز طبیعی است که زیربنای اقتصاد نوین قطر را تشکیل می‌دهد. قطر پس از ایران و روسیه، سومین ذخایر گاز طبیعی جهان را دارد، اما بسیار جلوتر از ایران و روسیه، بزرگ‌ترین صادرکننده گاز طبیعی مایع‌شده یا ال‌ان‌جی در جهان به‌شمار می‌آید و منابع لازم برای اجرای چشم‌انداز ملی‌اش را فراهم می‌کند. در حالی که عسلویه گرفتار فازهای پرشمار توسعه‌نیافته‌اش است و تنها دل به «تفاهم‌نامه»ها بسته و چشم به رفع تحریم‌ها دارد، قطر در میدان اشتراکی الشمال با هر شرکت بزرگ و قدرت جهانی که فکرش را بکنید (از آمریکایی‌ها گرفته تا چینی‌ها)، شریک شده تا با توسعه ده‌ها میلیارددلاری این میدان، تولید سالانه «ال‌ان‌جی» را از حدود 80 میلیون تن، به بیش از ۱۱۰ میلیون تن در سال ۲۰۲۷ برساند. دلیل هم بسیار روشن است؛ در پیش گرفتن سیاست‌های جلوگیری از انتشار گازهای گلخانه‌ای و ایجاد سیستم‌های مصرف‌کننده انرژی کم‌کربن از سوی بسیاری از کشورها نقش اصلی را در تامین انرژی مورد نیاز جهان تا 50 سال آینده به ال‌ان‌جی «کم‌آلاینده» محول می‌کند. تقاضای جهانی ال‌ان‌جی تا سال ۲۰۴۰ حدود ۷۰۰ میلیون تن برآورد می‌شود و انتظار می‌رود آسیا با هدف کاهش تولید آلاینده‌ها و استفاده از ال‌ان‌جی به جای دیگر حامل‌های انرژی، حدود ۷۵ درصد از این رشد را به خود اختصاص دهد. این در حالی است که ایران فاقد زیرساخت‌های لازم برای تولید این محصول باارزش از ذخایر بیکران گازی خود است. بیشتر تمرکز ایران در بخش گاز، بر روی صادرات «گاز نفتی مایع‌شده» یا LPG متمرکز بوده و طرح‌های مختلف تولید ال‌ان‌جی در ایران، عملاً شکست خورده‌اند. جالب اینجا است که ال‌پی‌جی، محصول فرعی پالایش گاز طبیعی (همان شکل اولیه ال‌ان‌جی) و پالایش نفت خام است. می‌بینید که چطور فرآوری یک محصول استراتژیک، پیش از تبدیل آن به محصولات دیگر به برگ برنده قطر تبدیل شده است؟ البته ایران هم که از 1356 به دنبال فرآوری ال‌ان‌جی بود، سرانجام در اوایل 1380 و در نتیجه باز شدن فضای سیاسی اواخر دهه 70، قراردادهایی با لینده آلمان، شل هلند و توتال فرانسه بست تا اروپایی‌ها با فناوری خود سه کارخانه ایران ال‌ان‌جی (ظرفیت سالانه 4 /10 میلیون تن)، پرشین ال‌ان‌جی (2 /16 میلیون تن) و پارس ال‌ان‌جی (۱۰ میلیون تن) بسازند و آنها را بین سال‌های ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۳ به بهره‌برداری برسانند. از این میان تنها پروژه ایران ال‌ان‌جی پس از تکمیل مطالعات مهندسی، وارد مرحله ساخت شد. قرار بود تجهیزات اصلی مورد نیاز توسط لینده و زیمنس به ایران صادر شود، اما موج جدید تحریم‌ها، امروز تنها سرابی از این پروژه باقی گذاشته که برای احیا و راه‌اندازی‌اش میلیاردها دلار پول و البته فناوری ویژه اروپایی نیاز است.

گاز ما و گاز آنها

نکته مهم در فرآوری ال‌ان‌جی، توسعه زیرساخت‌های پالایشگاهی، فناوری مورد نیاز برای سرد کردن گاز طبیعی و نگهداری و حمل آن است. اگر گاز طبیعی که بیش از 95 درصدش را متان تشکیل می‌دهد، طی فرآیندی پیچیده تا منفی۱۶۱ درجه سانتی‌گراد در فشار اتمسفر سرد شود، به مایع تبدیل می‌شود و حجم آن تا یک ششصدم حجم گاز طبیعی اولیه کاهش می‌یابد و در نتیجه،‌ حمل آن در کشتی‌های ویژه امکان‌پذیر می‌شود؛ کشتی‌هایی که با توجه به فناوری بسیار پیچیده‌شان برای سرد نگه ‌داشتن ال‌ان‌جی، از گران‌ترین کشتی‌های جهان به حساب می‌آیند. در حالی که قیمت یک کشتی با ظرفیت حمل کمتر از 50 هزار تن ال‌پی‌جی (ساخت شرکت هیوندای کره‌جنوبی در سال 2007)، حدود 50 میلیون دلار برآورد می‌شود، ارزش یک کشتی حامل ال‌ان‌جی با سال ساخت مشابه و ظرفیت دو برابر، به نزدیکی 200 میلیون دلار می‌رسد و اجاره روزانه چنین کشتی بزرگی هم حدود 500 هزار دلار در روز است! امروز که ناوگان قطری با داشتن بیش از 45 کشتی بیش از 100 و 200 هزارتنی حمل ال‌ان‌جی، در اقیانوس‌ها می‌تازند، معدود کشتی‌های نسبتاً سالخورده حمل ال‌پی‌جی در ایران با هزار مشکل از جمله تحریم‌ها، پیچیدگی ارائه تسهیلات به بخش خصوصی برای خرید و تملک کشتی، عدم پذیرش کشتی‌های با مبدأ ایران در بنادر اروپایی و بعضاً آسیایی و... مواجه‌اند و شرکت ملی نفتکش ایران به عنوان یکی از بزرگ‌ترین ناوگان حمل نفت در جهان، بیش از اینکه به توسعه ناوگان و اضافه کردن کشتی‌های حمل گاز بیندیشد، درگیر تحریم‌ها، سیاست‌های متغیر و پیری سرمایه‌هایش است.

هواپیماها و کشتی‌ها ابزارهای مهم توسعه‌اند، اما تعیین‌کننده‌تر، آدم‌هایی هستند که از این ابزار برای توسعه کشورهایشان استفاده می‌کنند. این روزها، غزال چابک قطر کوچک، با سود توسعه صنعت گاز طبیعی می‌تازد و «با عبور از گاز»، به دروازه‌های توسعه همه‌جانبه شبه‌جزیره کوچک نزدیک می‌شود، اما کمی این سوتر، شیر زخمی همسایه بزرگ شمالی، نشسته بر ساحل دریای بیکران نیروی انسانی و منابع انرژی خدادادی‌اش مترصد فرصتی است که میدان را از حریف گریزپای پس بگیرد. تا فرصت، کجا و چگونه باز آید... 

دراین پرونده بخوانید ...