شناسه خبر : 40729 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

رویاهای تعبیرنشده

صنعت نفت چه مسیری را در انتها و ابتدای دو دولت طی کرد؟

 

حمیدرضا شکوهی / تحلیلگر صنعت نفت 

سالی که گذشت برای صنعت نفت ایران، اگرچه سال تغییرات متعدد مدیران به دلیل تغییر دولت بود، اما سال تحول نبود و این نکته جدیدی نیست. سال‌هاست به تغییرهای بدون تحول عادت کرده‌ایم. آرزوهای فراوان داشته‌ایم و رویاهای شیرین؛ اما نه آرزوها آن‌طور که می‌خواستیم تحقق یافته و نه رویاها آن‌گونه که در ذهن پروراندیم تعبیر شده است. هر سال قدم‌هایی برمی‌داریم، اما این قدم‌ها، آنقدر کوتاه و ناکافی است که موجب شده مثلاً در آستانه رسیدن به موعد تحقق برنامه‌های سند چشم‌انداز 20‌ساله و تبدیل شدن به قدرت اقتصادی اول منطقه، در نفت بیش از پیش، از رقبا عقب بمانیم. مروری بر آنچه هر سال بر نفت می‌گذرد، نشانه‌ای روشن است از همان رویاهای تعبیرنشده‌ای که اگرچه متهم اصلی آن در این چند سال، تحریم است، اما تنها متهم هم نیست...

 

پایان شیخ‌الوزرا با یک پیام

امسال سال پایان وزارت شیخ‌الوزرایی بود که بیشترین سابقه وزارت را در جمهوری اسلامی داشت و 16 سال از این عمر طولانی وزارت را در نفت سپری کرد. هشت سال اولِ وزارت او در دولت سیدمحمد خاتمی و دوران گشایش‌های اقتصادی بود که شرکت‌های غربی حضور فعالی در پروژه‌های نفت و گاز ایران داشتند و میزان تولید و صادرات نفت ایران به بیشترین میزان پس از پیروزی انقلاب اسلامی رسید. هشت سال دوم او که چهارم شهریور امسال پایان یافت پرماجراتر بود. اول و آخر این هشت سال، دچار تحریم بودیم و در میانه‌اش که برجام، راه تنفس کوتاهی برای اقتصاد کشور باز کرد، هم تولید نفتمان بالا رفت و هم خرید تجهیزاتی که قبلاً مشمول تحریم بود به‌طور عادی امکان‌پذیر شد. تجهیزات بسیاری از پروژه‌هایی که در یکی دو سال اخیر افتتاح شدند، در همان دوران تنفس برجام وارد کشور شد. اما عمر دوران بدون تحریم، کوتاه‌تر از آن بود که تحولی ایجاد شود. تولید نفت به رکورد پایان دولت اصلاحات، یعنی میانگین تولید روزانه چهار میلیون و 200 هزار بشکه نرسید و زیر چهار میلیون بشکه در روز باقی ماند. البته اگر برجام باقی می‌ماند، شاید می‌رسید چون عزم زنگنه، همیشه افزایش تولید نفت بود. زنگنه در واپسین هفته‌های وزارتش، در یک سخنرانی در خردادماه، پیامی داد که نیاز فوری صنعت نفت در سال‌های آینده است؛ یعنی افزایش تولید. او گفت: «ما به‌راحتی می‌توانیم به تولید روزانه شش میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه نفت دست یابیم و این رقم هدف عجیب و غریبی نیست، این واقعیتی است که بعضی‌ها نمی‌خواهند آن را بپذیرند و مرتب علیه آن کار می‌کنند. به نظرم هر دولتی بر سر کار آمد باید رساندن مقدار تولید نفت به رقم روزانه شش میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه را جزو نخستین برنامه‌های خود قرار دهد. نگویید بازار برای نفت وجود ندارد، می‌توان برای آن بازار پیدا کرد، عراق که هیچ‌گاه تولیدش از روزانه سه میلیون بشکه فراتر نمی‌رفت اکنون تولید خود را به پنج میلیون بشکه در روز رسانده است و برایش بازار هم دارد، آن‌وقت ایران نمی‌تواند برای افزایش تولید نفت خود بازار پیدا کند؟! باید اراده داشت. برای انجام هر کاری اراده و تدبیر وجود داشته باشد موفقیت حاصل خواهد شد. افزایش تولید روزانه نفت به شش میلیون و ۵۰۰ هزار بشکه وابستگی نیست، بلکه استقلال از نفت است، زیرا اگر پول نفت در بخش خصوصی سرمایه‌گذاری و ثروت زیرزمینی به روزمینی تبدیل شود ما از بودجه نفتی فاصله گرفته‌ایم.»

اما ایران، در سال‌هایی که تحریم بود فرصت افزایش تولید را از دست داد و سال 1400 هم به انتها رسید و نفت، شرایط بدون تحریم را تجربه نکرد. زنگنه دو ماه بعد از آن سخنان، در مردادماه به صراحت گفت «از ابتدای تحریم‌ها بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار نفت نفروختیم» و این یعنی فرصت تبدیل کردن نفت به سرمایه پایدار را از دست دادیم و امسال هم با عدم توافق هسته‌ای و لغو تحریم، به این فرصت‌سوزی ادامه دادیم. هیچ‌گاه هزینه-فایده نکردیم که در تحریم، چه چیزهایی را از دست دادیم و حالا در بازار نفت، ما نظاره‌گر نفت صددلاری هستیم در حالی ‌که باید نفت باارزش خود را با تخفیف بفروشیم.

 

قصه پرغصه فروش نفت در تحریم

اگرچه با پایان وزارت بیژن زنگنه و آغاز وزارت جواد اوجی، مسوولان در دولت جدید تلاش کردند فروش نفت را رو به اوج توصیف کنند، اما این، چیزی از قصه پرغصه فروش نفت در تحریم کم نمی‌کند؛ فروشی همراه با تخفیفات بسیار و دور زدن‌های هزینه‌زای تحریم و البته عموماً همراه با پرداخت هزینه‌های حمل و مشوق‌های دیگری که خریدار را مجاب به خرید نفت ایران کند. شاید تخفیفی که برای فروش نفت داده می‌شود بین 10 تا 30 درصد باشد اما اگر مجموع هزینه‌های دور زدن تحریم را محاسبه کنیم می‌بینیم که عدم‌النفع ما از فروش نفت، بیش از آن است. هدف دولتمردان جدید این بوده که نشان دهند دولت قبل نتوانست نفت بفروشد اما ما می‌توانیم. هجدهم مهرماه اوجی گفت که خبرهای خوبی از تهاتر نفت در راه است و میرکاظمی که سایه‌اش از آغاز دولت جدید بر سر نفت سنگینی می‌کند در همان روز از پیگیری جدی فروش نفت توسط دولت خبر داد. دوم آذرماه سیدابراهیم رئیسی گفت که گشایش‌های جدی در فروش نفت ایجاد شده و همان روز وزیر نفت گفت توفیق‌های خوبی در صادرات نفت اتفاق افتاده و توفیقات بیشتری هم در راه است. دولت تاکید داشت که هم صادرات نفت بیشتر شده و هم درآمد نفت. افزایش درآمد نفت، مشخص بود چراکه قیمت نفت در یک سال اخیر رو به افزایش بود اما ادعای افزایش فروش نفت، با ابهاماتی همراه بود چراکه تولید نفت ایران بر اساس آمارهای اوپک، در یک سال اخیر رقم تقریباً ثابتی داشت و در هیچ ماهی از میانگین 5 /2 میلیون بشکه در روز بیشتر نشد و طبیعتاً افزایش فروش بدون افزایش تولید، آن هم در شرایطی که نزدیک به دو میلیون بشکه در روز مصرف داخلی داریم، امکان‌پذیر نیست. به نظر می‌رسید در مقاطعی، شاهد صدور نفت ذخیره‌شده به چین بودیم که موجب شده بود در ماه‌های خاصی، شاهد افزایش میزان صادرات بر مبنای آمارهای اعلامی از سوی برخی مراجع همچون تنکر تراکرز و رویترز باشیم. اما اینها هیچ‌کدام نمی‌تواند موجب نادیده گرفتن آسیب‌های تداوم تحریم و ضرورت‌های لغو تحریم شود. در سال‌های اخیر جایگاه خود را در بازارهای جهانی نفت از دست داده‌ایم و در اوپک هم از دومین تولیدکننده بزرگ نفت اوپک به چهارمین تولیدکننده پس از عربستان و عراق و امارات تبدیل شده‌ایم و با تداوم این اوضاع، کویت هم از ما سبقت می‌گیرد. صنعت نفت ایران، تشنه سرمایه‌گذاری برای افزایش تولید و صادرات است و این مهم‌ترین اولویت برای سال 1401 است. حتی اگر همین امروز هم تحریم لغو شود، ما نهایتاً چهار میلیون بشکه در روز تولید خواهیم کرد و این یعنی بیش از دو دهه است نتوانسته‌ایم تولید را به ارقام بالاتر برسانیم. هرچند در مقایسه با بازه‌های زمانی طولانی‌تر عقبگرد هم داشته‌ایم؛ چراکه 45 سال پیش 10 درصد از نفت دنیا را تولید می‌کردیم و اکنون کمتر از سه درصد. تولید نفت در پایان برنامه پنجم توسعه در سال 1394 باید به پنج میلیون و 150 هزار بشکه در روز می‌رسید و این آمار، به خوبی عقب بودن ما از برنامه‌هایی را که موعد آنها هم سپری شده یا در حال سپری شدن است نشان می‌دهد. لغو تحریم، نه فقط فرصتی برای بازگشت تولید نفت ایران به چهار میلیون بشکه در روز، بلکه فرصتی برای جذب سرمایه‌گذاری خارجی با هدف افزایش تولید بیش از آن میزان و پس گرفتن جایگاه دوم تولیدکنندگان نفت اوپک از عراق است.

 

درد مزمن کمبود سرمایه‌گذاری

وقتی تحریم باشیم و خبری از سرمایه‌گذاری و تکنولوژی خارجی نباشد، نه فقط در افزایش تولید نفت و گاز عقب می‌مانیم بلکه با افت فشار در میادین گازی هم مواجه می‌شویم که در پارس جنوبی کم‌کم گریبان‌گیر ما شده است. زنگنه دهم خرداد در آیین امضای تفاهم‌نامه آغاز عملیات اجرایی طرح نگهداشت تولید گاز میدان‌های هما، وراوی و تابناک گفت: «ناچاریم برای تداوم و نگهداشت تولید و افزایش بازیافت گاز اقدام‌هایی انجام دهیم. مهم‌ترین کار در این بخش نگهداشت تولید در پارس جنوبی است که طبق برآوردها به ۲۵ تا ۳۰ میلیارد دلار سرمایه نیاز دارد و موضوعی اجتناب‌ناپذیر است.» در این نکته وزیر نفت جدید با زنگنه، توافق داشت؛ البته با رقمی پایین‌تر. اوجی روز شانزدهم مهر از نیاز 22 میلیارددلاری برای حفظ و نگهداشت تولید میادین گازی در شش تا هشت سال آینده سخن گفت. نیاز به سرمایه‌گذاری، چه برای جلوگیری از افت فشار در میادین و چه برای توسعه میادین جدید، مورد تاکید هر دو وزیر دولت قبل و دولت فعلی بود. اوجی روز دهم آبان ماه گفت: «صنعت نفت و گاز نیازمند ۱۶۰ میلیارد دلار سرمایه‌گذاری است.» 10 روز بعد، محسن خجسته‌مهر، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران گفت: «با سرمایه‌گذاری ۱۱ میلیارددلاری در بخش دریایی، ۲۴۰ میلیون مترمکعب به ظرفیت تولید گاز کشور اضافه می‌شود که این برنامه‌ها در دستور کار شرکت ملی نفت ایران قرار دارد.»

اما بدون لغو تحریم، بعید است بتوان این سرمایه‌گذاری‌ها را انجام داد. درد مزمن کمبود سرمایه‌گذاری در حوزه افزایش تولید نفت، به دلیل تاثیر غیرملموس بر زندگی روزانه مردم، کمتر رسانه‌ای شد، اما وقتی موضوع کمبود سرمایه‌گذاری در صنعت گاز به معضل پیشی گرفتن مصرف گاز از تولید در روز 28 آذرماه منجر شد و گاز صنایع، قربانی مصرف خانگی شد، موضوع ضرورت سرمایه‌گذاری بیشتر مورد توجه قرار گرفت. پس از فاز 14 پارس جنوبی که به زودی افتتاح می‌شود و توسعه فاز 11 که پس از لغو قرارداد با توتال و شانه خالی کردن چین از زیر بار مسوولیت، به پتروپارس رسیده، دیگر نه‌تنها فاز توسعه‌نیافته‌ای در پارس جنوبی نداریم بلکه فازهای افتتاح‌شده هم با افت فشار مواجه می‌شوند. محمد مشکین‌فام مدیرعامل شرکت نفت و گاز پارس مهرماه امسال در نشست با مدیرعامل شرکت نفت ایران گفت: «تولید گاز از پارس جنوبی به پیک ظرفیت رسیده، اما از چهار سال آینده، پیش‌بینی می‌شود، سالانه به اندازه یک فاز پارس جنوبی (۲۸ میلیون مترمکعب) با افت تولید مواجه شود.» قضیه روشن‌تر از آن است که نیاز به بررسی خاصی داشته باشد و دوای دردش هم سرمایه‌گذاری است.

 

اینجا تحریم کمترین تقصیر را دارد!

وقتی از کمبود سرمایه‌گذاری برای توسعه میادین نفت و گاز و جبران افت فشار در میادین گازی سخن می‌گوییم و گلایه می‌کنیم که تحریم، مانع از افزایش سرمایه‌گذاری در این حوزه است، نمی‌توانیم مشکل عدم مصرف بهینه را در کشور نادیده بگیریم که تحریم کمترین نقش را در آن دارد. در سالی که گذشت مصرف گاز از تولید پیشی گرفت و قطع گاز صنایع و حتی پتروشیمی‌ها برای تامین گاز خانگی، نفس بخش صنعت را گرفت. 25 آبان‌ماه مدیرعامل شرکت ملی گاز گفت: برنامه‌ای برای محدود کردن گاز صنایع نداریم، اما اگر برودت هوا شدت یابد، صنایع سیمانی باید از سوخت مایع استفاده کنند. اما یک هفته بعد، محدودیت گازرسانی به صنایع، گسترده‌تر از آنچه اعلام شده بود اعمال شد به‌طوری‌ که از دوم آذرماه محدود کردن گازرسانی به صنایع آغاز و در مرحله نخست گازرسانی به صنایع سیمان و پتروشیمی‌ها و در مرحله دوم گازرسانی به صنایع فولاد محدود شد که خسارات فراوانی به صنایع وارد کرد و با انتقادات فراوانی هم مواجه شد که چرا صنایع باید قربانی مصرف خانگی شوند. این محدودیت پس از سه ماه، از هشتم اسفند پایان یافت.

آخرین حلقه از چرخه ناقص مصرف در کشور ما، عدم فرهنگ‌سازی برای مصرف بهینه انرژی توسط مردم است اما این چرخه، حلقه‌های دیگری هم دارد. اشکال، از سیاستگذاری اولیه شروع شد که گاز را نماد ارزان رفاه معرفی کرد و گازرسانی به تمام نقاط کشور، حتی مناطقی که از موقعیت مناسبی برای استفاده از انرژی‌های تجدیدپذیر با هزینه‌های کمتر برخوردار بودند، در دستور کار قرار گرفت. سیاست‌های اصلاح الگوی مصرف و مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان فقط در حد شعار باقی ماند و هدررفت انرژی، چه در آبگرمکن‌ها و بخاری‌های گازسوز و چه در نیروگاه‌های برق که از سوخت گاز استفاده می‌کردند ادامه یافت تا امسال به نقطه‌ای برسیم که تولید، پاسخگوی مصرف نباشد. حتی صادرات گاز ایران به عراق از شهریورماه امسال از 49 میلیون مترمکعب در روز به هشت میلیون مترمکعب در روز کاهش یافته و با وجود آنکه عراق برای خرید گاز از ایران از معافیت تحریمی آمریکا بهره برده، ما به دلیل مصرف بالای گاز در داخل نتوانستیم این مشتری را که برای تامین سوخت نیروگاه‌های تولید برق خود نیاز به گاز ایران دارد به‌طور کامل حفظ کنیم و عراق برای تامین گاز و برق مورد نیاز خود به قطر و عربستان متوسل شده است. وقتی که مصرف گاز در کشور افزایش یافت، این موضوع دوباره مورد توجه قرار گرفت، اما تجربه نشان داده این توجه، مقطعی است. نوزدهم‌آبان ماه راهکارهای کاهش مصرف انرژی در دولت تصویب شد. 22 آبان مدیرعامل شرکت ملی گاز از بالا بودن مصرف گاز در ایران سخن گفت و 24 آبان، رئیس‌جمهور بر اصلاح الگوی مصرف انرژی در کشور تاکید کرد. اما مشکل کشور ما، فقدان قوانین در حوزه بهینه‌سازی مصرف انرژی نیست؛ عدم اجرای صحیح است.

 

توسعه پالایش و پتروشیمی، متکی بر بخش خصوصی

نه فقط در نفت و گاز، بلکه در پالایش و پتروشیمی هم نیاز به سرمایه‌گذاری داریم. در پتروشیمی، هلدینگ‌ها دست بازتری برای سرمایه‌گذاری دارند اما در صنعت پالایش، همچون پتروشیمی نیاز به ورود هلدینگ‌های خصوصی و بانک‌هاست تا توسعه شتاب بگیرد. می‌توان سرمایه و تکنولوژی خارجی را برای توسعه میادین و پروژه‌های نفت و گاز به کار برد -البته در صورت لغو تحریم- و از امتیاز سرمایه هلدینگ‌ها برای توسعه سایر پروژه‌ها استفاده کرد. مصداق بارزش افتتاح پالایشگاه نفت خام فوق‌سنگین قشم با حضور رئیس‌جمهور در روز 24 دی‌ماه بود که توسط هلدینگ گسترش انرژی پاسارگاد احداث شده و می‌تواند نقطه آغازی بر توسعه صنعت پالایش توسط بخش خصوصی، همپای توسعه پتروشیمی توسط هلدینگ‌هایی همچون گروه صنایع پتروشیمی خلیج‌فارس باشد. شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران که مدیری را در راس خود می‌بیند که مهم‌ترین منتقد زنگنه در حوزه پالایش بود، حالا می‌خواهد ظرفیت پالایشی ایران را بالا ببرد. وعده افزایش ظرفیت پالایشی کشور از 2 /2 میلیون بشکه به 5 /3 میلیون بشکه، دو بار در روزهای 19 و 24 شهریور توسط وزیر نفت مطرح شد. هرچند که بار اول، بازه زمانی چهار تا پنج‌ساله برای آن اعلام شد و بار دوم، بازه زمانی سه تا چهارساله. در همین راستا مدیرعامل شرکت پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی، ۲۲ دی‌ماه از احداث پالایشگاه «شهید سردار قاسم سلیمانی» از محل منابع دولتی و توان بخش خصوصی با ظرفیت ۳۰۰ هزار بشکه نفت خام در روز خبر داد. پروژه‌ای که هنوز با گذشت دو ماه از طرح آن، منبع مالی آن معلوم نیست و می‌تواند آزمون خوبی برای حضور بخش خصوصی در حوزه پالایش باشد.

در حوزه پالایش با افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج‌فارس، صادرات فرآورده‌های نفتی رشد کرد و برای نخستین‌بار، ایران به صادرکننده بنزین تبدیل شد اما در سال جاری، صادرات فرآورده‌های نفتی کاهش یافت که این موضوع در آمار و ارقام ارائه‌شده از سوی بورس انرژی مشخص است. در واقع درآمدهای صادراتی بنزین ایران در سال 98 رشد کرد، در سال 99 به اوج رسید و در سال 1400 کاهش یافت و پیش‌بینی می‌شود با توجه به افزایش مصرف بنزین در سال 1401 به نقطه صفر برسد. اینجاست که اهمیت سرمایه‌گذاری، نه فقط برای احداث پالایشگاه، بلکه برای بهینه‌سازی مصرف سوخت خودروها و تولید خودروهایی با مصرف بهینه نیز بیش از پیش احساس می‌شود.

 در حوزه پتروشیمی، ایران در سال‌های اخیر رشد بی‌نظیری را تجربه کرد و بخش مهمی از طرح‌های جهش دوم پتروشیمی در سال 1400 تکمیل شد و تا اوایل سال 1401 و با تکمیل شدن جهش دوم، تولید پتروشیمی به ۱۰۰ میلیون تن در سال می‌رسد.

 

می‌توان امید به تحول داشت؟

در سالی که گذشت شاهد اتفاقات دیگری هم در صنعت نفت بودیم؛ از بهره‌برداری رسمی از خط لوله انتقال نفت خام گوره-جاسک در آخرین روز تیرماه که موجب می‌شود نفت ایران به جای خارک، از مجاور دریای عمان صادر شود تا هک شدن سامانه هوشمند سوخت و اختلال در جایگاه‌های عرضه بنزین که در آبان‌ماه حاشیه‌ساز شد. اما مهم‌ترین علامت سوال در نفت در سال جاری، انتصاباتی بود که انتقادبرانگیز شد. در عموم سمت‌های مهم نفت -به جز معدودی- افرادی با تخصص و تجربه کمتر در آن حوزه، جایگزین شده‌اند. جواد اوجی وزیری از بدنه نفت بود و انتظار می‌رفت بهای بیشتری به مدیران متخصص و باتجربه بدهد؛ اما سایه سنگین شایعه هدایت انتصابات از خارج از وزارت نفت، همچنان بر نفت سنگینی می‌کند. کسانی که با اوجی آشنایی دارند می‌دانند که برخی از گزینه‌ها تحمیلی هستند، اما اکنون سکاندار نفت، اوجی است و پس از گذشت ماه عسل سال اول دولت، او باید پاسخگوی نتایج انتصاباتی باشد که حتی در صورت لغو تحریم، بعید است تحولی حداقلی هم در نفت ایجاد کنند و بخشی از رویاهای تعبیرنشده نفت را تعبیر کنند. 

دراین پرونده بخوانید ...

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها