شناسه خبر : 35085 لینک کوتاه

سیلی ایام

چگونه فقر منابع به سیاستگذار درس می‌دهد؟

  رضا طهماسبی: در گذشته نه‌چندان دور این کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی بود که ضعف‌های پرشمار سیاستگذاری اقتصادی ما را مشخص می‌کرد. عیار نظام تصمیم‌گیری ولخرج در اوایل کاهش درآمدهای نفتی بیرون می‌زد و معلوم می‌کرد چه بسیار نهادها و سازمان‌ها جز با رانت نفت سرپا نیستند و احتمالاً نبودشان نه‌تنها احساس نمی‌شود که مزایای بیشتری هم می‌تواند داشته باشد، از جمله آزاد شدن بخشی از منابع درگیر. بااین‌حال در آخرین سال سده چهاردهم با دو مساله دیگر گریبانگیر شدیم. تحریم و کرونا این بار به مصاف نظام تصمیم‌گیری و سیاستگذاری در ایران آمدند و از ضعف‌های مزمن و نقاط آسیب‌پذیر آن پرده برداشتند.

تحریم در بیشتر از یک‌سالی که حلقه محاصره را بر اقتصاد ایران تنگ‌تر و تنگ‌تر کرده است، توانسته سیاستگذار را به دام تصمیم‌های نادرست و گرفتار شدن در چرخه معیوبی بیندازد که خروجی‌اش جز تشدید و تعمیق مشکلات و همراهی بیشتر با تحریم‌ها نباشد. از تعیین نرخ 4200تومانی ارز برای تمامی مصارف گرفته تا پیمان‌سپاری ارزی و ممنوعیت‌های وارداتی و صادراتی که همه نتیجه‌ای جز کاهش بیشتر کالا، افزایش بیشتر قیمت‌ها و دامن زدن به بی‌اعتمادی عمومی حاصلی در برنداشته است. شهروند ایرانی هر روز با شمایل تازه‌ای از تحریم‌های داخلی مواجه می‌شود که زمانی واردات خودرو را ممنوع و بازار را انحصاری و پرتنش می‌کند و روزی را با خبر ممنوعیت ورود گوشی‌های بیش از 300 یورو به پایان می‌برد و فردا با قیمت‌های نجومی موبایل بیدار می‌شود. نرخ ارز و طلا و سکه هم که در رقابت لحظه‌ای با هم هستند.

پس از آن و درحالی‌که روزهای آخر سال 98 و عید نوروز 99 می‌توانست چند صباحی شادی و نشاط معمول هرسال و رونق بازارها را به دنبال داشته باشد و به گردش پول و درآمدها کمک کند و گروه‌های کمتربرخوردار را از مواهب دست به جیب شدن طبقه متوسط و مرفه بهره‌مند سازد، با ورود ویروس کووید 19 شکل دیگری به خود گرفت و جنگ تازه‌ای علیه سیاستگذار نحیف و ضعیف آغاز کرد. درحالی‌که نه خزانه پر بود و نه امیدی به رفع تحریم‌ها در آینده، بیماری کرونا دامان مردمان را گرفت و انتظارات از سیاستگذار برای مقابله با این همه‌گیری فزاینده شد؛ درحالی‌که عملاً توان چندانی نه از نظر علمی و پزشکی، نه سواد سیاستگذاری و نه حتی روابط عمومی و اطلاع‌رسانی در دستگاه سیاستگذاری دیده نمی‌شد. نه آمار مورد قبول بود و نه توصیه‌ها، نه حمایت‌ها قانع‌کننده بود و نه فرآیند درمان. در نهایت وضعیت به صورتی درآمد که آمار قربانیان کرونا به بالاترین حد خود رسیده، و شاید فراتر رود، و مبتلایان دوباره مراکز درمان را پر کرده‌اند.

ضعف سیاستگذاری و عدم توجه به اصول بنیادی علم اقتصاد، چه در حوزه اقتصاد و چه در سایر حوزه‌ها مانند بهداشت و درمان، باعث شده است تا نظام حکمرانی ما چندین دهه پرنوسان با انبوهی از تجربیات شکست‌خورده را سپری کند بدون اینکه یادگیری حاصل شود. اکنون نیز تنها امید به یادگیری، مانند برخاستن ققنوس از آتش است و یادگیری نه از اوستاد که از سیلی ایام. البته امیدی که هنوز کورسویی بیش نیست.

دراین پرونده بخوانید ...