شناسه خبر : 44412 لینک کوتاه

امنیت آبی، ناامنی بی‌آبی

آیا انتقال آب زخم سیستان را التیام می‌بخشد؟

 

سروش کیانی‌قلعه‌سرد / دکترای اقتصاد محیط‌ زیست 

سیستان و بلوچستان ‌مانند بسیاری از مناطق کشور با توجه به موقعیت جغرافیایی و وضعیت اقلیمی خود همواره با محدودیت منابع آب مواجه بوده است. هر چند با وجود این محدودیت مردم این سرزمین در طول تاریخ هوشمندانه به تعادلی در ارتباط با این شرایط دست پیدا کرده و سازگاری خوب و مناسبی با آن داشته‌اند. این امر تا زمانی که دولت‌ها فربه‌نشده، برنامه‌های توسعه‌ای خود را آغاز نکرده بودند و چندان دخالتی در صدر تا ذیل امور نداشتند، برقرار بوده و به موازات پررنگ‌تر شدن نقش دولت در مدیریت همه چیز به مرور اختلال در شرایط طبیعی بخش‌های مختلف منابع طبیعی از جمله منابع آب نیز به وجود آمد. از سوی دیگر ضعف در کارکردهای اصلی دولت در حوزه سیاست خارجی و تامین منافع ملی و سرزمینی از همسایگان در تشدید این شرایط بسیار موثر بوده است. در واقع شرایط امروز بحران آب در سیستان و بلوچستان به کارکرد ناصحیح دولت‌ها برمی‌گردد. به تعبیری دولت‌ها در حوزه‌هایی که نباید وارد می‌شدند وارد شدند و در حوزه‌هایی که باید مداخله می‌کردند، مداخله مناسبی نداشتند. نتیجه این امر در حال حاضر این بوده که این استان به یکی از پرچالش‌ترین استان‌های کشور به لحاظ منابع آب تبدیل شده است. از این‌رو در یک بی‌برنامگی و مدیریت غیراصولی منابع محدود آبی این استان صرف کشاورزی‌هایی شده که فاقد هرگونه توجیه اقتصادی و محیط‌زیستی بوده است. در چنین شرایطی چالش مدیریت آب در تمام استان شکل گرفته و در شمال استان (منطقه سیستان و زاهدان) شکل بسیار بحرانی به خود گرفته است. بحرانی که شاید تا چند سال گذشته در حد تنش بود اما متاسفانه به دلیل عدم توجه جدی به این تنش که از سوی بسیاری از پژوهشگران و فعالان حوزه‌های آب و منابع طبیعی به کرات هشدار داده شده بود این چالش و بحران جدی شکل گرفته است. در این شرایط و با وجود وضعیت نامناسب اقلیمی و خشکسالی چندین‌دهه‌ای در استان سیستان و بلوچستان در عمل هیچ‌گونه برنامه‌ای برای مدیریت منابع آبی در این استان وجود نداشته و با همین محدودیت موجود در آب شرب سیستان طرح بزرگ آبرسانی دشت سیستان برای کشاورزی در 46 هزار هکتار با یک سرمایه‌گذاری کلان معادل 850 میلیون دلار انجام شده است. این موضوع مبین این مطلب است که سیاستگذار هنوز متوجه شرایط بحرانی آب در این منطقه نشده است و چون نمی‌تواند تغییر ساختار اشتغال از کشاورزی به سمت سایر بخش‌های دارای مزیت این منطقه مانند بازرگانی و خدمات بدهد، هزینه‌کرد کلانی در بخش کشاورزی انجام می‌دهد که نتیجه آن تنها دفن کردن لوله‌هایی در زیر زمین است که مشخص نیست قرار است کدام آب را به زمین‌های کشاورزی منتقل کنند.

انتقال آب و آب‌های ژرف

پیش‌تر در مورد طرح‌هایی مانند آب‌های ژرف یا انتقال آب از دریا مطالعات بسیاری در دانشگاه سیستان و بلوچستان داشته‌ایم. نتیجه و خروجی این طرح‌ها از پیش مشخص بوده و در مورد آن نیز اطلاع‌رسانی علمی انجام شده است اما ظاهراً مجریان و سیاستگذاران چنین طرح‌هایی به دنبال تجربه عملی خود هستند و توجهی به مباحث علمی در این زمینه ندارند. به عنوان مثال در سال 1397 در یادداشتی که خروجی یک مطالعه علمی بود امکان موفقیت طرح آب‌های ژرف را با توجه به شرایط و ساختار این‌گونه آب‌ها غیرممکن دانسته و هزینه‌کرد در این مورد تنها اتلاف منابع مالی دولت عنوان شد. حال پس از هزینه‌کرد بسیار بالا و پس از پنج سال از این تحلیل، غیرقابل استفاده بودن این منابع آبی پذیرفته شد. در مورد طرح انتقال آب دریا عنوان شد که با توجه به هزینه‌های بسیار بالای انتقال آب اگر قرار است صرف کاشت محصولات کشاورزی شود حتی توجیه اقتصادی هم ندارد چه برسد به توجیه زیست‌محیطی. اما اگر برای شرب و حفظ حیات سرزمینی یک منطقه باشد و به‌صورت محدود اجرا شود توجیهات سیاستی و امنیتی خواهد داشت، در غیر این صورت تنها اتلاف منابع خواهد بود.

افغانستان، خشکی سیستان و مهاجرت

یکی از مهم‌ترین دلایل وضعیت فعلی سیستان، عدم پایبندی افغانستان به حق‌آبه ایران طبق توافق بیش از 50 سال پیش است. توافقی که بر مبنای آن میزان حق‌آبه ایران از این رود 26 مترمکعب در ثانیه (معادل تقریبی 820 میلیون مترمکعب در سال) تعیین و افغانستان موظف به تامین این حجم آب برای ایران شد. اما در عمل و با توجه به بی‌ثباتی افغانستان در حوزه سیاسی جز دوره کوتاهی این اتفاق رخ نداد. چه در زمان بی‌دولتی و شبه‌دولتی مانند طالبان و چه در به اصطلاح دولت مدرن قبلی این کشور بنابر عدم پایبندی به این توافق و در فشار قرار دادن ایران به لحاظ منابع آبی بوده است. این مساله نیاز به پیگیری جدی از دستگاه دیپلماسی داشته و دارد اما آنچه از شرایط موجود قابل استنباط است، این است که به دلیل متعدد بودن مسائل و مشکلات کشور به لحاظ سیاست خارجی و همچنین ناامیدی از امکان پیشبرد مسائل با حکمرانان افغانستان، دستگاه دیپلماسی انرژی لازم را در این زمینه به‌کار نگرفته است. مساله حل‌نشده‌ای که خود چندین مساله بزرگ دیگر ایجاد کرده است. یکی از مهم‌ترین این مسائل مساله مهاجرت است. چه مهاجرت درون‌استانی و چه مهاجرت برون‌استانی. در بعد مهاجرت درون‌استانی به دلیل عدم امکان زیست و فعالیت در بسیاری از این مناطق مهاجرت به شهرهای دیگر استان به‌ویژه شهرهای دارای امکان کار شکل گرفته است. به عنوان مثال حاشیه‌نشینی در چابهار که تا 60 درصد کل جمعیت این شهر تخمین زده می‌شود یکی از نمودهای عینی این شرایط است. در واقع به دلیل عدم امکان زندگی و کار در پی خشکسالی در این مناطق خیل عظیمی از افراد به دیگر مناطق که هنوز امکان تامین شرایط زندگی و کار را دارند مهاجرت می‌کنند. در بعد مهاجرت برون‌استانی نیز استان سیستان و بلوچستان جزو پنج استان اول کشور است. این مساله با توجه به شرایط نابسامان اقلیمی این استان بدیهی بوده و قطعاً با تداوم شرایط فعلی بدتر نیز خواهد شد. این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که این استان به لحاظ حفظ و نگهداشت نیروی انسانی متخصص شرایط بسیار نابسامانی دارد. این تمایل خروج از استان که یکی از عمده دلایل آن نیز همین موضوع اقلیمی است، نوید روشنی از آینده استان نمی‌دهد. شکی نیست که امنیت آبی یکی از مهم‌ترین ابعاد امنیت سرزمینی است. خالی از سکنه شدن مناطق مرزی بدترین وضعیتی است که می‌تواند برای یک کشور به وجود آید. این موضوع علاوه بر خالی‌سازی مناطق حساس و افزایش بار جمعیتی بر سایر مناطق که خود می‌تواند زمینه‌ساز مسائل فرهنگی و امنیتی دیگر شود، یکی از مهم‌ترین عوامل ایجاد نارضایتی و اعتراض به حکمرانی در میان مردم است. در این شرایط ناهنجاری‌هایی چون احساس تبعیض، ناامیدی، بی‌اعتمادی به حاکمیت، مهاجرت به دیگر مناطق و درگیری‌های اعتراضی در پی کمبود آب غیرقابل اجتناب خواهد بود. امری که به‌شدت موجب تنزل شاخص‌های امنیت کشور خواهد شد.

چشم‌اندازی برای سیستان

از مجموع شرایط موجود نمی‌توان چشم‌انداز چندان روشنی برای این منطقه متصور شد. نکته نگران‌کننده در این زمینه انفعال دستگاه‌ها و نهادهای مرتبط با حوزه دیپلماسی آب حتی در شرایط فوق‌بحرانی کنونی است. در حالی که انتظار بر این بوده که نه در حال حاضر، بلکه از یک دهه پیش حداقل دولت ما به یک راهکار در این مورد دست یابد، نه اینکه با به حداقل رسیدن میزان ذخایر آبی این مناطق تازه به فکر راه‌حل باشد و در عمل هم هیچ اقدامی نکند. اگر تمدن این منطقه برای ما دارای اهمیت است که قطعاً چنین است، تمامی ظرفیت موجود و در ابعاد مختلف باید در راستای حل این بحران قرار گیرد، در غیر این صورت شرایط بسیار نگران‌کننده خواهد بود. 

دراین پرونده بخوانید ...