شناسه خبر : 41713 لینک کوتاه

آفات آفت

پروانه سفید چه هزینه‌هایی بر اقتصاد جنگل وارد می‌کند؟

 

 سروش کیانی‌قلعه‌سرد / دکترای اقتصاد منابع طبیعی و محیط زیست

تخریب مستمر و مبتنی بر دلایل مختلف جنگل‌های ایران به گونه‌ای بوده که تاب‌آوری چندان دیگری برای آن قابل تصور نیست. جنگل‌هایی که به دلایل گوناگون و تحت تاثیر عوامل مختلف طی چند دهه اخیر تخریب شده و از بین رفته‌اند. بخش عمده‌ای از این جنگل‌ها به دلیل تبدیل شدن به زمین‌های کشاورزی و مراتع از بین رفته و به دنبال رشد جمعیت، زمین‌های قابل کشت کمتر شده و بسیاری از مهاجران برای به دست آوردن زمین وارد زمین‌های حاشیه‌ای شده و دولت در پی امکانات‌رسانی با ایجاد راه و سایر زیرساخت‌های خود بخش‌هایی دیگر از این جنگل‌ها را نابود کرده است. اما علت تخریب و نابودی جنگل‌ها صرفاً اقدامات انسانی از نوع توسعه شهری، کشاورزی، صنعتی و... نبوده و عوامل طبیعی نیز در این مورد اثرگذار بوده‌اند. در مجموع مهم‌ترین علل انسانی و طبیعی تخریب جنگل‌ها را می‌توان در این موارد خلاصه کرد:

1- بهره‌برداری از جنگل‌ها در جهت استفاده و فروش چوب

2- تغییر کاربری جنگل‌ها به زمین‌های کشاورزی، مسکونی و مراتع

3- بارندگی‌های اسیدی

4- تغییر اقلیم و تغییرپذیری اقلیمی

5- آتش‌سوزی‌های طبیعی و انسانی

6- آفت‌های مختلف درختان

جنگل‌های ایران در ادوار مختلف از تمامی موارد فوق تاثیر پذیرفته‌اند و هیچ سالی نبوده که از طریق یکی از این عوامل آسیب جدی ندیده باشند. این بار جنگل‌های زاگرس از بخش آفات در حال آسیب‌دیدگی جدی است و آفت پروانه سفید به عنوان یک آفت همه‌گیر به شدت در حال تخریب این جنگل‌هاست. تخریبی که علاوه بر تبعات جدی زیست‌محیطی که دارد به لحاظ اقتصادی نیز تبعات گوناگونی را بر پیکره نحیف اقتصاد منابع طبیعی و محیط زیست ایران وارد خواهد کرد. در مجموع این آفت فارغ از زمینه‌های ایجادی و گسترش پرشتاب آن در پهنه زاگرس، علاوه بر آثار زیست‌محیطی با توجه به اثرات هزینه‌ای بالایی که دارد اقتصاد جنگل ایران را نیز به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. برخلاف نگاهی که ارزش جنگل را ناشی از ارزش قیمتی چوب می‌داند، مهم‌ترین دلایل ارزشی جنگل‌ها علاوه بر ارزش‌های زیست‌محیطی ارزش‌های وجودی و میراثی منابع جنگل است که حفظ و نگهداشت آن جز از طریق مدیریت پایدار ممکن نیست. در نشست «زمین» که به عنوان نقطه آغازین فعالیت‌های بین‌المللی در مورد حفاظت از منابع زمین در سال 1992 در ریودوژانیرو برگزار شد، بسیاری از ابزارها و روش‌های قانونی و نهادی در مبارزه با مسائل و مشکلات حوزه منابع جنگل تحت عنوان کنوانسیون مبارزه با جنگل‌زدایی و حفاظت از تنوع گونه‌های گیاهی با مشارکت سازمان ملل متحد و دولت‌های مختلف تشکیل شد. یکی از مهم‌ترین بندهای توافق این نشست عبارت بود از: «منابع و اراضی جنگلی باید با روش زیست‌محیطی پایداری مدیریت شوند. به نحوی که به نیازهای اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی و فرهنگی نسل‌های حاضر و آینده پاسخ مناسبی بدهند.» از این بند می‌توان به این نتیجه رسید که جنگل‌ها از نظر سه شاخص زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی حائز اهمیت هستند. از این‌رو مدیریت جنگل می‌بایست نخست از لحاظ زیست‌محیطی پایدار باشد، دوم از لحاظ اقتصادی پایدار و کارا باشد و سوم از لحاظ اجتماعی عادلانه باشد. آنچه آفت پروانه سفید و روند مخربش بر جنگل‌های زاگرس در حال تحمیل کردن است از این سه بعد قابل بحث و بررسی است. در بعد زیست‌محیطی با توجه به روند سریع از بین رفتن منابع جنگلی زاگرس، عملکرد و کارکرد طبیعی این منابع به شدت تضعیف خواهد شد. نمی‌توان نقش تضعیف جنگل‌های زاگرس را در فرسایش خاک، رانش زمین، سیل و دیگر مخاطرات محیط طبیعی در این مناطق نادیده گرفت. به لحاظ اقتصادی با توجه به ارزش ذاتی و ارزش اکولوژیک هر اصله درخت بلوط که تا 200 هزار دلار تخمین زده می‌شود، آسیب‌های واردشده به اقتصاد جنگل بسیار کلان خواهد بود. علاوه بر اینکه این تخریب و خشک شدن درختان زمینه را برای قاچاقچیان چوب نیز فراهم کرد تا به تخریب بیشتر این جنگل‌ها به بهانه خشک شدن درختان بپردازند و به عبارتی مزیت اقتصادی برای آنها ایجاد خواهد کرد. امری که خود زمینه‌ساز تخریب گسترده‌تر زاگرس خواهد شد. از سوی دیگر هزینه‌کرد مقابله با این آفت نیز در جای خود قابل بررسی است. فارغ از اثربخش بودن یا نبودن روش‌های موجود مقابله از سوی نهادهای متولی حفاظت از جنگل‌ها، با توجه به گستردگی این جنگل‌ها این نوع هزینه‌کرد نیازمند تامین مالی قابل توجهی است. تامین این هزینه‌ها با توجه به شرایط نامناسب اقتصادی کشور به آسانی امکان‌پذیر نخواهد بود و می‌توان پیش‌بینی کرد که این تخریب دامنه گسترده‌ای خواهد داشت. در بعد اجتماعی نیز تخریب هرچه بیشتر منابع جنگلی و از بین رفتن ساخت و بافت زیستی مناطق جنگلی که با معیشت و امکان فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی مردم در هم تنیده است، به آسیب‌های اجتماعی مانند مهاجرت به شهرها و افزایش حاشیه‌نشینی در شهرهای بزرگ منجر خواهد شد. بی‌گمان مجموع آسیب‌های زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی این تخریب به‌گونه‌ای است که جبران آن به راحتی امکان‌پذیر نخواهد بود و اثرات آن تا مدت‌ها بر منابع جنگل کشور باقی خواهد ماند.

 

جمع‌بندی

مسائل و مشکلات کشور در بخش‌های مختلف به وضوح قابل ملاحظه است و در این میان بخش منابع طبیعی و محیط زیست به دلیل اولویت پایین‌تری که در برنامه‌های دولت‌های مختلف داشته‌اند همواره آسیب‌پذیرتر از دیگر بخش‌ها بوده‌اند. دولت‌ها نه‌تنها با دلایلی چون کمبود منابع مالی، تحریم‌ها، در اولویت قرار دادن مسائل دیگر و مسائلی از این دست همواره منابع طبیعی و محیط زیست را در اولویت خود قرار نداده‌اند بلکه استفاده از این منابع را در راستای بهبود شرایط اقتصادی و درآمدی ولو به قیمت تخریب آن تسهیل کرده‌اند. مدیریت ناکارآمد جنگل‌ها به گونه‌ای بوده که روند تخریب و نابودی جنگل‌ها شدت نگران‌کننده‌ای گرفته است. در این میان گسترش آفاتی نظیر پروانه سفید با توجه به نوع تجربه‌ای که دولت‌ها در مدیریت بحران‌های این‌چنینی از خود نشان داده‌اند جای امیدواری چندانی باقی نمی‌گذارد. علاوه بر آثار مخرب زیست‌محیطی این تخریب، هزینه‌ها و آثار منفی اقتصادی و اجتماعی به گونه‌ای خواهد بود که جبران آن به آسانی امکان‌پذیر نخواهد بود. پرواضح است که دستیابی به راهکاری فوری برای مدیریت و کاهش هزینه‌های این آفت باید در دستور کار قرار گیرد اما نباید فراموش کرد جلوگیری از تکرار تحمیل چنین هزینه‌هایی بر منابع جنگل ایران نیازمند تغییری اساسی چه به لحاظ سیاستگذاری و چه به لحاظ مدیریت اجرایی است. به عبارت دیگر راهکار بلندمدت در این مورد اجرای مدیریت پایدار منابع جنگل است. اصولی که در این نوع مدیریت باید مورد توجه قرار گیرد عبارت‌اند از: محافظت از سلامت و حیات محیط زیست جنگل، حفاظت از کارکردهای مستقیم و غیرمستقیم جنگل‌ها، افزایش تنوع جانوری-گیاهی جنگل‌ها و حفاظت و نگهداری از آنها، افزایش کارکردهای حمایتی در چارچوب مدیریت منابع جنگل و حمایت از کارکردهای اجتماعی و اقتصادی جنگل‌ها. 

دراین پرونده بخوانید ...