رفاه دادهها
انتظارات چگونه در افراد شکل میگیرد؟
در سالهای اخیر، نقش داده در شکلدهی به رفتار اقتصادی چه از سوی بنگاهها و چه از سوی مصرفکنندگان به یکی از جدیترین مباحث سیاستگذاری تبدیل شده است. از یکسو، بنگاههای بزرگ و انحصاری با اتکا به دادههای رفتاری کاربران، قادرند قیمتگذاریهای شخصیسازیشده انجام دهند؛ قیمتگذاریهایی که در ظاهر به بهبود کارایی و افزایش دسترسی به خدمات کمک میکنند، اما در عمل میتوانند مازاد مصرفکننده را کاهش داده و تبعیضهای پنهان ایجاد کنند. این پرسش که «آیا جمعآوری داده همواره رفاه را افزایش میدهد؟» دیگر صرفاً دغدغه نظری نیست؛ بلکه بهطور مستقیم در تجربه روزمره شهروندان از تاکسیهای اینترنتی تا خرید آنلاین، تجلی مییابد. مقاله نخست نشان میدهد داده، بهجای آنکه همیشه موتور کارایی باشد، میتواند به ابزاری برای استخراج حداکثری سود از مصرفکننده تبدیل شود و این اثرات نه یکنواختاند و نه قابل تعمیم.
در سوی دیگر، مقاله دوم نشان میدهد حتی وقتی داده و اطلاعات دقیق در اختیار افراد قرار میگیرد، واکنش مصرفکنندگان لزوماً عقلایی نیست. افراد اغلب الگوهای ذهنی نادرستی دربارهی بازده، سود و شاخصهای مالی دارند؛ الگوهایی که موجب «بیشواکنشی» یا «چسبندگی» در باورها میشود و رفاه تصمیمگیری را کاهش میدهد. مردم نهتنها در حفظ اطلاعات خطا میکنند، بلکه روابط نادرست و ذهنی میان متغیرها میسازند—برای مثال بازده گذشته را نشانه آینده میدانند یا نسبتهای قیمتی را غلط تفسیر میکنند.