شناسه خبر : 43566 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

اغراق در رشد

چقدر باید به برآوردهای رشد تولید ناخالص داخلی در ساختارهای اقتدارگرا اعتماد کنیم؟

 

آزاده خرمی‌مقدم / نویسنده نشریه 

78در این مقاله رشد اغراق‌آمیز تولید ناخالص داخلی در رژیم‌های اقتدارگرا با شاخص‌های تولید ناخالص داخلی نورهای شبانه (NTL) که ماهواره‌های فضایی ثبت کرده‌اند، مقایسه می‌شود. نتایج نشان می‌دهد که ساختارهای اقتدارگرا در مورد رشد تولید ناخالص داخلی سالانه تا 35 درصد اغراق می‌کنند. میزان بزرگ‌نمایی، بسته به انگیزه اغراق و سایر عوامل محدودکننده، متغیر است. عملکرد اقتصادی برای بقای سیاسی اهمیت دارد. وضعیت اقتصاد، اغلب در مرکز بحث‌های سیاسی قرار دارد و عامل تعیین‌کننده اصلی گردش مالی دولت در هر دو حاکمیت دموکراسی و استبدادی است؛ بنابراین دولت‌ها عموماً صرف‌نظر از رژیم سیاسی حاکم، این انگیزه را دارند تا رشد تولید ناخالص داخلی را بیش از حد اعلام کنند. در کشورهای با ساختار سیاسی دموکراسی، معیارهای قابل‌ مشاهده عملکرد دولت، تعیین‌کننده رفتار رای‌دهندگان در صندوق‌های رای است. در حکومت‌های استبدادی، آمارهای اقتصادی حکم لبه تیغ را دارد. اگر آمارهای اقتصادی مطلوب باشد، می‌تواند هماهنگی را تسهیل کند؛ ولی در صورت رضایت‌بخش نبودن نتیجه، ممکن است اقدامات سیاسی توده‌ای را علیه رژیم حاکم آغاز کند (ادموند، 2013؛ هالیر و همکاران، 2015). رشد اقتصادی پایین در یک حکومت استبدادی همچنین ممکن است باعث شود که دولت فعلی حمایت حوزه‌های کلیدی مانند ارتش را از دست بدهد (بوانو دو مسکوتا و همکاران، 2004). شواهد موجود نشان می‌دهد که شرایط اقتصادی بر هر یک از رژیم‌های دموکراسی و استبدادی تاثیر می‌گذارد (لی، 2009؛ برک و لی، 2010؛ بر اوکنر و سیکون، 2011؛ ماناکوردا و تسی، 2020). بااین‌حال، کارگزاران معمولاً قادر به مشاهده کامل وضعیت اقتصاد نیستند و اغلب باید برای ارزیابی عملکرد دولت به شاخص‌های مطرحی مانند تولید ناخالص داخلی (GDP) تکیه کنند. از آنجا که خود دولت‌ها معمولاً این آمارها را ارائه می‌کنند، با وسوسه‌ای مکرر برای اغراق درباره اینکه چگونه اقتصاد خوب عمل می‌کند، مواجه می‌شوند. در این راستا، تولید ناخالص داخلی پرکاربردترین معیار فعالیت اقتصادی است که برای دستکاری دولت‌ها نیز جذابیت بالایی دارد. یک دموکراسی قوی تضمین می‌کند که احزاب مخالف، رسانه‌ها، قوه قضائیه و عموم مردم می‌توانند آزادانه مقامات دولتی را مورد نقد و بررسی قرار دهند. این شرایط عمدتاً در حکومت‌های استبدادی وجود ندارد. اعدام کارمند دولتی مسوول سرشماری نفوس 1937 اتحاد جماهیر شوروی به دلیل یافته‌های نارضایت‌بخش آن، یک نمونه افراطی است. یک مثال جدیدتر، اعتراف لی کچیانگ، نخست‌وزیر چین به غیرقابل ‌اعتماد بودن برآوردهای رسمی تولید ناخالص داخلی این کشور است. در این مقاله، از نورهای شبانه (night time lights) یا NTL برای غلبه بر این محدودیت استفاده شده است. راهبرد تجربی این مطالعه براین‌اساس است که هم تولید ناخالص داخلی و هم NTL با فعالیت اقتصادی واقعی همبستگی مثبت دارند، اما دولت‌ها تولید ناخالص داخلی را گزارش می‌کنند و این آمارها مستعد دستکاری است؛ درحالی‌که ماهواره‌های فضایی NTL را ثبت می‌کنند و این داده‌ها بسیار کمتر آسیب‌پذیر هستند. با استفاده از داده‌های تابلویی برای 184 کشور، بررسی می‌شود که آیا کشش تولید ناخالص داخلی با توجه ‌به NTL بین حکومت‌های دموکراسی و استبدادی متفاوت است یا خیر؟ برای تعیین کشش اغراق‌آمیز بودن تولید ناخالص داخلی از مدل اقتصادسنجی استفاده شده است و طبقه‌بندی رژیم‌های سیاسی کشورها با استفاده از شاخص آزادی در جهان (FiW) –منتشر‌شده در خانه آزادی- صورت ‌گرفته است. شاخص آزادی در جهان دارای پوشش جغرافیایی گسترده است و بهترین معیار موجود برای به ‌تصویر کشیدن بهره‌مندی موثر از آزادی‌های مدنی و حقوق سیاسی است. این اطلاعات با داده‌های درخشندگی شبانه در سطح کشور در سال که ماهواره‌های هواشناسی دفاعی ثبت می‌کنند، ترکیب می‌شود. این مجموعه‌داده از سال 1992 تا 2013 در دسترس است و دوره نمونه اصلی این مقاله را تشکیل می‌دهد. داده‌های سالانه تولید ناخالص داخلی را بانک جهانی ارائه می‌کند که مستقیماً از سازمان‌های آماری کشورها برآورد می‌شود. نتایج نشان می‌دهد که کشش NTL تولید ناخالص داخلی به‌طور سیستماتیک در رژیم‌های خودکامه بیشتر است. برآوردهای اصلی نشان می‌دهد که حکومت‌های استبدادی در مورد رشد سالانه تولید ناخالص داخلی تقریباً 35 درصد اغراق می‌کنند (به‌ عنوان ‌مثال رشد اقتصادی واقعی دودرصدی، 7 /2 درصد گزارش شده است). به‌طور طبیعی، کشورهایی با رژیم‌های سیاسی متفاوت ممکن است در بسیاری از ابعاد دیگر، از جمله ساختار اقتصادی یا سطح توسعه، متفاوت باشند. در این مورد، با مقایسه 200 رگرسیون، میانگین 35 /0 برای کشش NTL تولید ناخالص داخلی رژیم‌های خودکامه به‌دست‌ آمده که به‌شدت به اطلاعات ارائه‌شده توسط دولت، مانند سرمایه‌گذاری و مخارج دولتی وابسته است. در مجموع، حکومت‌های استبدادی مدرن هم تمایل و هم توانایی دستکاری آمارهای رسمی را دارند تا رشد اقتصادی را بیش از حد اعلام کنند. دستکاری آمار تولید ناخالص داخلی باید به‌صورت پراکنده و ظریف باشد تا موثر واقع شود. اغراق نسبی (ضربی) رشد تولید ناخالص داخلی نسبت به اغراق ثابت (افزایشی) امکان‌پذیرتر و تشخیص آن سخت‌تر به نظر می‌رسد. علاوه بر این، میزان دخالت خودکامگان در دستکاری آماری ممکن است در طول زمان در واکنش به عواملی مانند عملکرد واقعی اقتصاد داخلی نسبت به بقیه جهان، یا منفعت رژیم حاکم از مضرات اقتصادی کشور (دریافت کمک‌های خارجی موجود) متغیر باشد. این عدد زمانی بزرگ‌تر است که اقتصاد داخلی نسبت به سایر نقاط جهان عملکرد ضعیفی داشته باشد که احتمالاً انگیزه قوی‌تری برای افزایش بیش از حد رشد تولید ناخالص داخلی ایجاد می‌کند. همچنین انگیزه گزارش اغراق‌آمیز رشد تولید ناخالص داخلی قبل از آستانه ارزش سرانه درآمد ناخالص ملی (GNI) ضعیف است. زیرا زمانی که کشورها از آستانه ارزش سرانه درآمد ناخالص ملی فراتر بروند، واجد شرایط دریافت وام‌ها و کمک‌های اعطایی از سوی انجمن‌های توسعه بین‌المللی (IDA) نیستند و گزارش اغراق‌آمیز رشد تولید ناخالص داخلی خطر کاهش زیادی در جریان کمک‌های خارجی را در پی دارد.

آمار رشد تولید ناخالص داخلی معمولاً از سوی سازمان‌های آمار ملی کشورها که معمولاً تحت کنترل دولت مرکزی هستند تهیه می‌شوند؛ بنابراین دستکاری این آمار و ارقام دشوار نخواهد بود. این سازمان‌ها رشد تولید ناخالص داخلی را بر اساس اطلاعات منابع متعدد مانند بانک‌ها، خدمات عمومی و نظرسنجی از خانوارها و شرکت‌ها تخمین می‌زنند؛ اما عمدتاً خود دولت منبع اصلی اطلاعات در مورد هزینه‌های عمومی و سرمایه‌گذاری است. از این‌رو، اغراق در رشد اقتصادی می‌تواند در چند مرحله در تولید ارقام رسمی صورت گیرد. در حکومت‌های دموکراتیک، سازوکاری در نهادهای سیاسی رسمی، مانند انتخابات آزاد و منظم یا تفکیک قوا درون حکومت و حمایت از آزادی‌های مدنی وجود دارد که به عموم و مطبوعات اجازه می‌دهد آزادانه اقدامات دولت را نقد و بررسی کنند. این سازوکارها عمدتاً در رژیم‌های استبدادی وجود ندارد. حکومت‌های استبدادی سنتی فاقد هرگونه پاسخگویی انتخاباتی هستند، اگرچه در دهه‌های اخیر شاهد افزایش تعداد رژیم‌های ترکیبی بوده‌ایم که به‌طور منظم انتخابات برگزار می‌کنند؛ اما درعین‌حال محدودیت‌های شدیدی بر آزادی‌های مدنی اعمال می‌کنند (لویتسکی و وی، 2010). بااین‌حال، این انتخابات ابزار موثری برای پاسخگویی سیاسی نیستند و به‌راحتی از طریق ارعاب مخالفان، تبلیغات گسترده سیاسی یا تقلب آشکار دستخوش تغییر می‌شوند (انیکولوپو و همکاران، 2011، 2013). مشخصه حکومت‌های استبدادی مدرن، کنترل اجرایی بر سایر شاخه‌های حکومت و وجود کنترل‌های شدید بر اطلاعات، از جمله محدودیت‌های آزادی بیان و سانسور رسانه‌هاست. خودکامگان مدرن نسبت به پیشینیان خود کمتر به سرکوب متکی هستند و بیشتر به دستاوردهای ادعایی خود، از جمله رونق اقتصادی، به ‌عنوان راهی برای مشروعیت بخشیدن به قدرت خود وابسته‌اند (گوریف و تریزمن، 2019).

79

در این مقاله همچنین تاثیر استاندارد انتشار داده‌های ویژه (Special Data Dissemination Standard) یا (SDDS)، -مجموعه‌ای از دستورالعمل‌های صندوق بین‌المللی پول (IMF) برای تولید آمار رسمی اقتصادی- مطالعه می‌شود. نتایج نشان می‌دهد کشش NTL تولید ناخالص داخلی برای همه کشورهایی که از SDDS پیروی می‌کنند اندکی کاهش می‌یابد. این نشان می‌دهد SDDS تا حدودی در کاهش اغراق رشد تولید ناخالص داخلی گزارش‌شده موثر است. با این ‌حال، SDDS در حذف تاثیر خودکامگی در کشش ناموفق است. گوریف و تریزمن (2019) اخیراً دستکاری اطلاعات را یک ویژگی تعیین‌کننده خودکامگی‌های مدرن توصیف کرده‌اند. چندین مقاله نظری انگیزه‌های خودکامگان را برای مشارکت در این عمل مورد مطالعه قرار می‌دهند (اگوروف و همکاران، 2009؛ ادموند، 2013؛ گهلباخ و سونین، 2014؛ لورنزن، 2014). کار تجربی قبلی اعتبار آمارهای رسمی رژیم خودکامه چین را زیر سوال برده است، اما شواهد محدودی در مورد دستکاری اطلاعات در مورد سایر حکومت‌های استبدادی وجود دارد. این مقاله با بررسی گزارش اغراق‌آمیز رشد تولید ناخالص داخلی و دستکاری اطلاعات در حکومت‌های خودکامه که در سرتاسر جهان انجام می‌شود، به این ادبیات کمک می‌کند. در این ‌رابطه، کار مگی و داکس (2015) اثر مثبت خودکامگی را بر رشد تولید ناخالص داخلی پس از کنترل رشد در NTL نشان می‌دهد که نویسندگان آن را شواهدی از دستکاری داده‌ها در حکومت‌های استبدادی تفسیر می‌کنند. والاس (2016) نتیجه مشابهی را با استفاده از مصرف برق ارائه می‌دهد. به همین ترتیب، هالیر و همکاران (2011) همبستگی مثبتی بین دموکراسی و در دسترس ‌بودن داده‌های اقتصادی در بانک جهانی (WDI) نشان می‌دهند. سایر تحقیقات مرتبط، دستکاری آمارهای دولتی را بدون تمرکز بر رژیم‌های سیاسی مورد مطالعه قرار داده‌اند. سندفور و گلسمن (2015) اطلاعات نادرست کارکنان دولتی مسوول ارائه خدمات در کشورهای در حال‌ توسعه را مطالعه می‌کنند. کرنر و همکاران (2017) استدلال می‌کنند که کشورهایی که به‌شدت به کمک‌های خارجی وابسته هستند، GNI (ارزش سرانه درآمد ناخالص ملی) را در حدود آستانه واجد شرایط بودن IDA (کمک‌های خارجی) دستکاری می‌کنند.

در این مقاله معیار ترجیحی برای دموکراسی، شاخص آزادی در جهان (FiW) است که خانه آزادی تهیه کرده است و از سال 1972 به‌صورت سالانه در دسترس است. شاخص FiW از صفر تا شش متغیر است؛ مقادیر کمتر این شاخص، بهره‌مندی بیشتر از حقوق سیاسی و آزادی‌های مدنی را نشان می‌دهد.

خانه آزادی اگر شاخص FiW کمتر از دو باشد، کشورها را «آزاد»، برای مقادیر بین دو و چهار (شامل هر دو) «تا حدی آزاد» و اگر شاخص FiW بزرگ‌تر از چهار باشد، آنها را «غیرآزاد» طبقه‌بندی می‌کند و یک شاخص دودویی برای «دموکراسی‌های انتخاباتی» بر اساس ورودی‌های مشابه با شاخص FiW پیوسته ارائه می‌دهد. شاخص FiW به چند دلیل معیار ترجیحی مناسبی برای دموکراسی است. این شاخص دارای پوشش جغرافیایی گسترده است. همچنین شاخص FiW نسبت به سایر معیارهای موجود که عمدتاً بر قوانین و نهادهای رسمی متمرکز است، به بهره‌مندی واقعی از حقوق سیاسی و آزادی‌های مدنی اهمیت می‌دهد. دموکراسی می‌تواند دستکاری اطلاعات از سوی قوه مجریه را تا حدی محدود کند که سازوکار ناشی از آن واقعاً عملی باشد و یک تشریفات صرف نباشد. شاخص FiW مسلماً بهترین شاخص برای به‌ تصویر کشیدن تفاوت‌های جزئی تعداد فزاینده رژیم‌های ترکیبی مشاهده‌شده در طول دوره نمونه است که به‌طور منظم انتخابات برگزار می‌کنند و به‌طور همزمان حقوق و آزادی‌های اساسی را محدود می‌کنند (لویتسکی و وی، 2010). 

کشورهایی با مقادیر متوسط شاخص FiW (دموکراتیک‌تر) احتمال بیشتری برای داشتن مجلس قانونگذاری و برگزاری انتخابات قانونگذاری دارند. آنها همچنین احتمال کمتری برای اعمال محدودیت بر احزاب سیاسی دارند. به‌طور مقطعی، قوی‌ترین دموکراسی‌ها در قاره آمریکا و اروپای غربی متمرکز شده‌اند، در حالی ‌که بیشتر حکومت‌های استبدادی در آفریقا و آسیا هستند. بانک جهانی عمدتاً داده‌ها را مستقیماً از سازمان‌های ملی آمار کشورهای عضو و همچنین از سازمان‌های فراملی مانند سازمان همکاری‌های اقتصادی و توسعه (OECD) تهیه می‌کند. بانک جهانی همچنین منبع اصلی داده این مطالعه برای بسیاری از متغیرهای دیگر، از جمله اجزای فرعی تولید ناخالص داخلی، درآمد ناخالص ملی سرانه (GNI) و کمک‌های رسمی از انجمن توسعه بین‌المللی (IDA) است. نمونه تخمینی اصلی از ترکیب سه داده حاصل می‌شود. اینها داده‌های تولید ناخالص داخلی از WDI، شاخص FiW از خانه آزادی و داده‌های NTL از NOAA هستند. این مطالعه مربوط به یک پنل کمی نامتعادل از 184 کشور از سال 1992 تا 2013 است. دولت‌ها هر نوع انگیزه‌ای برای بزرگ‌نمایی دستاوردهای خود دارند، اما آنهایی که کمتر دموکراتیک هستند، مسلماً بهتر می‌توانند این کار را انجام دهند. در این مقاله، از نورهای شبانه (NTL) برای تشخیص و اندازه‌گیری اغراق رشد تولید ناخالص داخلی گزارش‌شده در حکومت‌های استبدادی استفاده شده است. فروض این تحقیق بر اساس این واقعیت است که آمار رشد تولید ناخالص داخلی از سوی دولت‌ها گزارش می‌شود و مستعد دستکاری است، در حالی ‌که NTL ثبت‌شده به وسیله ماهواره‌ها از فضا چنین نیست. تاثیر استبداد در کشش بیشتر است وقتی که انگیزه اغراق در رشد اقتصادی قوی‌تر باشد یا محدودیت‌های چنین اغراقی ضعیف‌تر باشد. میزان اغراق در گزارش رشد اقتصادی در حکومت‌های استبدادی قابل‌توجه است. به‌طور متوسط، رژیم‌های استبدادی در مورد رشد سالانه تولید ناخالص داخلی تا 35 درصد اغراق می‌کنند. تنظیم داده‌های تولید ناخالص داخلی برای دستکاری، درک ما را از عملکرد اقتصادی نسبی کشورها در آغاز قرن بیستم تغییر می‌دهد و موفقیت ظاهری اقتصادی کشورهای غیردموکراتیک را در این دوره کم‌اهمیت می‌کند. از منظر اقتصاد سیاسی، این نتایج شواهد جدیدی را در مورد نقش انضباطی نهادهای دموکراتیک برای عملکرد دولت تشکیل می‌دهند. این یافته‌ها هشداری برای دانشگاهیان، سیاستگذاران و سایر استفاده‌کنندگان آمارهای رسمی اقتصادی و همچنین انگیزه‌ای برای توسعه و بهره سیستماتیک از اقدامات جایگزین برای فعالیت‌های اقتصادی است. 

دراین پرونده بخوانید ...