شناسه خبر : 38769 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

رئیس حزبی

پیشینه رئیس کل بانک مرکزی چه اثری بر سیاست‌های پولی می‌گذارد؟

 

علی درویشان / نویسنده نشریه

74درباره ارتباط میان ویژگی‌های شخصیتی یا سابقه روسای کل بانک مرکزی و رویکرد آنها در زمینه نرخ بهره، پژوهش‌های زیادی انجام گرفته است. برخی ویژگی‌ها در پژوهش‌ها بیشتر مورد توجه قرار گرفته‌اند، ویژگی‌هایی مثل سابقه اجرایی یا عملی رئیس کل، گرایش‌های حزبی رئیس کل و تجربه او در مورد رئیس کلی بانک مرکزی. بسیاری از پژوهش‌ها مطالب جالبی را روشن می‌کنند. به نظر می‌رسد که روسای بانک مرکزی که رابطه‌ای با احزاب سیاسی دارند، در زمان انتخاب، رفتارهایی محافظه‌کارانه‌تر از آنچه پیش از انتخاب بیان می‌کنند از خود نشان می‌دهند. موضوع دیگر این است که روسای بانک مرکزی که به یک حزب وابسته‌اند، معمولاً به یک صورت عمل می‌کنند. مورد بعدی این است که روسای بانک مرکزی هرچه طولانی‌تر در مسند خود باقی بمانند، بیشتر به سمت سیاست‌های ضدرکود گرایش پیدا می‌کنند تا کنترل تورم. به بیان دیگر، هر چه مدت زمان حضور یک رئیس کل در پست ریاست طولانی‌تر می‌شود، حساسیت او نسبت به موضوع تورم کاهش پیدا می‌کند.

تا دهه 1990، بیشتر بانک‌های مرکزی به وسیله یک نفر کنترل می‌شدند. البته در آن دوره هم صحبت‌هایی در زمینه تشکیل یک کمیته سیاستگذاری پولی وجود داشت، اما این کمیته‌ها به ندرت به صورت دموکراتیک عمل می‌کردند و به صورت کلی رئیس کل بانک بود که در مورد مسائلی این‌چنین تصمیم‌گیری می‌کرد. پژوهش‌ها و پیمایش‌های انجام‌شده نشان می‌دهند که به ندرت رئیس کل بانک مرکزی در رای‌گیری‌ها، شکست می‌خورد و به‌طور معمول نظر اوست که به وسیله این کمیته‌ها انتخاب می‌شود. علاوه بر این مشاهده شده است که رئیس کل بانک مرکزی به ندرت قدرت کامل در زمینه تعیین نرخ بهره را دارد و حتی برخی پیمایش‌ها نشان داده‌اند که او حتی قدرت عملی کامل در فرآیندهای اتخاذ سیاست‌های پولی را در اختیار ندارد. پس مشاهده می‌شود که رئیس کل بانک مرکزی عموماً تاثیرگذاری بسیار قوی ولی نه کامل بر چگونگی سیاستگذاری در بانک مرکزی دارد.

بر این اساس، باید بپذیریم که رئیس کل بانک مرکزی تاثیر بسیار مهمی بر فرآیند سیاستگذاری پولی دارد. حتی پژوهش‌هایی نیز نشان داده‌اند که سیاست‌های پولی بانک مرکزی عموماً در مسیر ترجیحات رئیس کل قرار دارند. البته تاثیر رئیس کل ممکن است غیرمستقیم باشد. مثلاً نشان داده شده است که بازارهای مالی به اینکه چه کسی رئیس کمیته سیاستگذاری پولی بانک مرکزی است واکنش نشان می‌دهند و تحلیل می‌کنند که فرد انتخاب‌شده چه دیدگاهی در زمینه نرخ بهره و نرخ اوراق دارد. دیده شده که تنها حضور یک فرد جدید باعث واکنش بازارهای مالی نمی‌شود و تحلیلگران مالی به این موضوع دقت می‌کنند که فرد انتخاب‌شده دقیقاً کیست، چه ایده‌هایی دارد و چه رفتاری را در مورد سیاستگذاری پولی پیش خواهد گرفت.

توجه اقتصاددانان به تازگی به این موضوع جلب شده است. این بررسی‌ها سعی دارند نشان دهند که نقش رهبران سیاسی در تصمیم‌گیری‌های اقتصادی و عملکرد اقتصادی یک کشور چقدر زیاد است و چه ویژگی‌هایی باعث تاثیرگذاری بیشتر آنها بر موضوع اقتصاد می‌شود. شواهد موجود نشان می‌دهند که واقعاً رهبران کشورها در عملکرد اقتصادی تاثیر دارند، مثلاً در نرخ رشد اقتصادی، چارچوب‌های قانونی و نهادی و نیز سیاست‌های مالی ارتباط نزدیکی با رویکردهای رئیس کل بانک مرکزی دارد.

ترجیحات نرخ بهره در کمیته سیاستگذاری پولی تحت تاثیر سابقه عملیاتی، سابقه حزبی و تشکیلاتی و میزان تجربه اعضای کمیته قرار می‌گیرد. بررسی سوابق رفتارهای کمیته پولی بانک مرکزی آمریکا و بانک انگلستان نشان می‌دهد که تجربه داشتن در دولت، در بانک مرکزی، در بخش صنعت یا دانشگاه منبع تفاوت میان ترجیحات سیاستی افراد مختلف است. طبق یکی از بررسی‌هایی که انجام شده است، روسای سابق بانک مرکزی، مقامات دولتی و بانکداران خصوصی به مراتب از سیاستمداران ریسک‌گریزتر هستند. حتی بررسی‌هایی نشان داده‌اند که الگوی تصمیم‌گیری دموکرات‌ها با الگوی تصمیم‌گیری جمهوریخواهان متفاوت است، اما این تفاوت چندان چشم‌گیر نیست. همین‌طور دیده شده است که روسای بانک مرکزی که تازه انتخاب شده‌اند برای رسیدن به اهداف کاهش تورمی خود، جدی‌تر و عملیاتی‌تر عمل می‌کنند.

شواهد نشان می‌دهند که روسای بانک‌های مرکزی که به یک حزب خاص وابسته هستند، هر چند ممکن است دیدگاهی افراطی یا تندروانه داشته باشند، اما پس از انتخاب رویکردی متعادل‌تر را پیش خواهند گرفت. علاوه بر این پیشینه عملیاتی و اجرایی آنها معمولاً تاثیر زیادی بر سیاستگذاری پولی آنها نخواهد داشت. یکی از یافته‌هایی که در پژوهش‌ها دیده شده این است که روسای بانک‌های مرکزی معمولاً بیش از هم‌حزبی‌های خود به پایداری اقتصادی متعهد هستند. مشاهده شده است که هرچه طول مدت حضور افراد حزب در مسند ریاست کل بانک مرکزی طولانی‌تر می‌شود، این افراد کمتر نسبت به تورم واکنش نشان می‌دهند و بیشتر تمرکز خود را بر تقویت تولید در اقتصاد تقویت می‌گذارند.

 

یک طرح آزمایشی

پس از بررسی موضوعات مطرح‌شده در زمینه رویکردهای مختلف روسای بانک مرکزی و ارائه دیدگاه‌های مختلف در زمینه چگونگی تصمیم‌گیری آنها در موضوعات مهم اقتصادی، نیاز به بررسی دقیق‌تر و اجرای یک طرح آزمایشی برای تایید و جمع‌بندی دیدگاه‌ها وجود دارد. ادبیات موضوع دو دیدگاه مهم را در اختیار ما قرار می‌دهد. اول اینکه برخی گروه‌های سیاسی و غیرسیاسی برخی ترجیحات سیاستگذاری خاص را پیگیری می‌کنند. روسای بانک‌های مرکزی که وابسته به این گروه‌های سیاسی هستند، نسبت به گرایش‌های این گروه‌ها احساس همبستگی می‌کنند و به همین دلیل ممکن است تصمیمات خود را بر اساس این دیدگاه‌ها اتخاذ کنند. مورد دیگر این نکته است که افراد معمولاً شاهد نوعی جامعه‌پذیری تخصصی یا به بیان دیگر تلقین حرفه‌ای هستند که بر ارزش‌ها و رویکردهایشان تاثیر می‌گذارد. بدون توجه به این نکته که این مسائل چرا و چگونه ایجاد می‌شوند، به نظر ممکن می‌رسد که برخی پیش‌زمینه‌های شغلی، کاری یا تحصیلی نهایتاً به سوگیری‌های سیاستی منجر می‌شوند.

در طرح آزمایشی، چهار عامل هستند که ممکن است بر نرخ بهره تاثیرگذار باشند، اول، میزان تورم‌گریزی رئیس کل بانک مرکزی، دوم میزان رکودگریزی رئیس کل بانک مرکزی، سوم میزان تمایل آنها به تعدیل نرخ بهره، و در آخر میزان تمایل رئیس کل بانک مرکزی به تعدیل نرخ بهره واقعی. برای بررسی این شاخص‌ها، از داده‌های 20 کشور عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی استفاده شد و داده‌های این کشورها در بازه‌‌های سال‌های 1974 تا 1998 و سال‌های 1974 تا 2008 مورد بررسی قرار گرفتند. در مورد بررسی، وضعیت رئیس کل بانک‌های مرکزی و گرایش‌های سیاسی و اقتصادی آنها با استفاده از وب سایت‌های بانک‌های مرکزی و اطلاعاتی که در دانشنامه‌ها وجود داشت استخراج شده و وارد روند بررسی و تحلیل گروه آزمایشی شد.

در طول زمان همیشه مشاهده شده است که روسای بانک‌های مرکزی ایالات متحده که از بخش‌های سیاسی یا بخش خصوصی انتخاب شده‌اند، سوگیری زیادی له سیاست‌های تور‌م‌زا دارند. از سوی دیگر اعضایی که سابقه دانشگاهی یا عملیاتی در بانک مرکزی دارند، تمایل بیشتری به اتخاذ سیاست‌های ضدتورمی دارند. بررسی‌هایی که در گذشته انجام شده است نشان می‌دهد که اگر یکی از اعضای قدیمی بانک مرکزی به عنوان رئیس کل انتخاب می‌شود، بهتر است فردی باشد که بیش از دیگر اعضا محافظه‌کار باشد. بر همین اساس ممکن است بانک مرکزی افرادی را جذب کند که محافظه‌کار باشند و از دیدگاه‌های رئیس کل دفاع کنند. علاوه بر این اعضای قدیمی بانک مرکزی به احتمال خیلی زیاد به اهدافی که پیش از این به عنوان اهداف تورمی بانک مرکزی معرفی شده‌اند وفادار باشند، و دلیل آن این است که بخش زیادی از زندگی خود را بر اهداف بانک مرکزی تمرکز کرده و فرهنگ تورم‌گریزی را در خود درونی کرده‌اند.

روسای بانک مرکزی که در بخش خصوصی فعال بوده‌اند، معمولاً یا مدیر بوده‌اند یا کارآفرین، به همین دلیل انتظار می‌رود که آنها بیشتر تمایل به سمت تقاضا داشته باشند و به همین دلیل احتمال افزایش تورم و جلوگیری از رکود در دوران مدیریت آنها بیشتر خواهد بود.

علاوه بر این، این انتظار وجود دارد که سیاستمداران و افرادی که از ساختار سیاسی به ریاست بانک مرکزی می‌رسند، معمولاً تمایل بیشتری به رونق اقتصادی دارند و به همین دلیل رکود‌گریز هستند و ممکن است تمایل کمتری به سیاست‌های کنترل تورم داشته باشند. دلیل این امر، احتمالاً انتظار تبادل در کوتاه‌مدت میان نرخ تورم و میزان بیکاری است. در نظر داشته باشیم که معمولاً هنگام افزایش تورم، انتظار کاهش نرخ بیکاری در کوتاه‌مدت وجود دارد. در عمل مشاهده شده است که هرچه تعداد سال‌هایی که فرد در نظام سیاسی حضور دارد بیشتر می‌شود، تمایل او به کاهش نرخ بهره افزایش پیدا می‌کند و نرخ بهره هدفی که در هنگام ریاست بر بانک مرکزی پیش گرفته می‌شود افزایش پیدا می‌کند. کاهش نرخ بهره باعث افزایش تمایل به سرمایه‌گذاری و افزایش توان وام‌دهی بانک‌ها شده و نتیجتاً انتظار رونق اقتصادی و تورم می‌رود. شواهد نشان می‌دهد که سیاستمداران تمایل بیشتری به کاهش نرخ بهره و رونق اقتصادی دارند و این ترجیح آنها باعث افزایش نرخ تورم می‌شود.

 

جمع‌بندی

بررسی اینکه آیا روسای بانک مرکزی می‌توانند بر سیاست‌های پولی تاثیرگذار باشند یا خیر، بحث مهمی است که شاید کمتر به آن پرداخته شده است. به این منظور سه ویژگی اصلی که ممکن است بر نوع سیاستگذاری اثر بگذارند عبارت‌اند از وضعیت قبلی پیش از رسیدن به مسند ریاست بانک مرکزی، وابستگی حزبی، تجربه و رفتار آنها نسبت به نرخ بهره. طبق بررسی‌ای که بر اساس 20 کشور عضو سازمان همکاری‌های اقتصادی انجام‌شده، مشاهده شده است که روسای بانک مرکزی که وابستگی حزبی دارند تمایل بیشتری به پیگیری سیاست‌های انبساطی دارند. بر همین اساس، مشاهده می‌شود اطلاعاتی که از روسای بانک مرکزی چپ‌گرا دیده می‌شود، تفاوت معنی‌داری با دیگر روسای بانک مرکزی دارد ولی نهایتاً ورود به سِمت ریاست بانک مرکزی باعث محافظه‌کارتر شدن افراد می‌شود.

وقتی تاثیر سابقه کاری روسای بانک مرکزی بررسی می‌شود (سابقه دانشگاهی، سابقه بانک مرکزی، بخش خصوصی یا وابستگی حزبی) چندان تفاوتی میان گروه‌های مختلف مشاهده نمی‌شود. مشاهده شده است که سابقه کاری تاثیر خاصی بر چگونگی پیگیری سیاست‌های پولی ندارد. معمولاً روسای بانک مرکزی به صورت فردی خارج از احزاب عمل می‌کنند و سیاست‌های آنان نشان‌دهنده وابستگی گروهی، حزبی یا سیاسی آنها نیست. ورای اینکه افراد پیش از رسیدن به پست ریاست چه وضعیتی داشته‌اند، هنگام انتخاب به عنوان رئیس کل بانک مرکزی، دیده شد که سابقه، باعث افزایش گرایش به سمت سیاست‌های انبساطی و کاهش توجه به مساله تورم می‌شود.

ولی مشاهده شده که اعضای احزاب سیاسی نسبت به دیگر افراد به دلیل سابقه سیاسی خود، واکنش ضعیف‌تری نسبت به سیاست‌های ضدتورمی نشان می‌دهند و هر چه بیشتر در پست باقی می‌مانند، تمایل آنها به کنترل تورم کمتر می‌شود. البته نکته مهمی که مشاهده شد این بود که وابستگی حزبی در مورد کشورهایی که درجه استقلال بانک مرکزی متفاوتی داشتند، تاثیر متفاوتی داشت. مشاهده شده است که هر چه استقلال بانک مرکزی ضعیف‌تر باشد، و رئیس کل بانک مرکزی رابطه حزبی داشته باشد، تمایل بانک مرکزی به سیاستگذاری ضدتورمی کاهش پیدا می‌کند و هر چه استقلال بانک مرکزی بیشتر باشد، و رئیس کل بانک مرکزی وابستگی حزبی داشته باشد، تمایل بانک مرکزی به سیاستگذاری ضدتورمی افزایش پیدا می‌کند. اما یافته قبلی همچنان پابرجاست که در هیچ کدام از نمونه‌های مورد بررسی، رفتار رئیس کل بانک مرکزی تندروانه نبوده است.

این یافته‌ها بخش رو به رشدی از اقتصاد را که نشان از تاثیر سیاسیون بر سیاستگذاری‌های پولی و مالی دارد تقویت می‌کند. به‌طور کلی، اعضای احزاب سیاسی، سیاست‌های انبساطی را نسبت به دیگر افراد ترجیح می‌دهند.

دراین پرونده بخوانید ...