شناسه خبر : 39641 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

«توسعه» روی آب

تحلیل ضرورت‌های توسعه و زیرساخت‌های اساسی آن از زبان محمدرضا اسلامی

«توسعه» روی آب

از دهه 1340 که صنعتی شدن در ایران به‌طور جدی آغاز شد، تقریباً به اندازه نیم‌قرن اتکای کشور به همان زیرساخت‌های صنعتی بود تا اینکه با افزایش جمعیت کشور و استهلاک زیرساخت‌های اولیه، رفته‌رفته احساس نیاز نسبت به ضرورت بهسازی و ارتقای زیرساخت‌های کشور بروز پیدا کرد. با این حال، ایران در دو دهه اخیر به دلیل مشکلات ساختاری فراوان و همچنین تحریم‌های بین‌المللی در مسیری قرار گرفت که نتوانست زیرساخت‌های اساسی کشور را به‌روزرسانی کند. همزمان، کشور‌های پیرامونی ایران و در خط مقدم آنها ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی گام‌های بزرگی به سوی مدرن‌سازی زیرساخت‌های خود برداشته‌اند تا حدی که ترکیه با افتتاح برخی ابرپروژه‌ها، خود را به کشور «ترین»ها بدل کرده است. اهمیت و میزان تاثیر افتتاح ابرپروژه‌های منطقه‌ای به گونه‌ای است که نمی‌توان به آنها بی‌تفاوت بود چرا که هریک از آنها، مستقیم یا غیرمستقیم، آثاری عمیق بر کشورهای پیرامونی خود از جمله ایران خواهد داشت که در مورد افتتاح سد ایلیسو ترکیه، عمق این تاثیرگذاری بیشتر احساس شد. در این گفت‌وگو محمدرضا اسلامی، پژوهشگر توسعه، با بررسی حوزه‌های حیاتی توسعه در منطقه، تاکید دارد برای اینکه ما بتوانیم نیازهای کشور را در حوزه‌های انرژی، راه، گردشگری و آب برآورده کنیم، لازم است تا مسیرهای سرمایه‌گذاری را هموار کنیم و اطمینان لازم برای حضور سرمایه‌گذاران در این حوزه را فراهم کنیم چرا که سرمایه، به سختی به جایی می‌رود که از آن اطمینان نداشته باشد.

♦♦♦

  ابرپروژه‌هایی که در یک دهه اخیر در کشورهای اطراف ایران افتتاح شدند بیشتر مربوط به چه حوزه‌هایی بوده‌اند و تمرکز آنها بر چه اهدافی بوده است؟

باید در ابتدا این نکته را متذکر شد که در بحث توسعه، به‌کارگیری نگاه مقایسه‌ای، نگاه بسیار ضروری و مهمی است چرا که هر کشور در بحث توسعه، متقضیات و مشکلات خاص خود را دارد. برای رسیدن به نگاهی جامع در بحث توسعه، لازم است که بتوانیم دیدگاه روشنی در مورد کشورهای مختلف و حتی کشورهای پیرامونی خود به دست آوریم. بنابراین، از این چشم‌انداز، بحث شایان اهمیتی پیش روی ماست که به موضوع مقایسه کشورهای اطراف و مقایسه پروژه‌های زیربنایی که اثر خاصی بر توسعه دارند خواهیم پرداخت. این پروژه‌ها را می‌توان در چهار حوزه اصلی و متفاوت طبقه‌بندی کرد. نخستین حوزه، حوزه انرژی یا مشخصاً نفت و گاز است. دومین حوزه، پروژه‌های مرتبط با راه‌های مواصلاتی مانند راه‌آهن، آزادراه‌ها و... را شامل می‌شود. سومین حوزه نیز مرتبط با منابع آب و چهارمین حوزه نیز حوزه گردشگری است.

روشن است که این پروژه‌ها به صورت مستقیم، بر توسعه متوازن و پایدار یک کشور اثرگذار خواهند بود. لازم به ذکر است که برای یک کشور، توسعه می‌تواند در برخی بخش‌ها به صورت منفرد یا ویژه اتفاق بیفتد اما مساله مهم، رخ دادن توسعه به صورت متوازن و پایدار است. این چهار فصل در واقع پروژه‌هایی را در بر می‌گیرد که مستقیماً بر توسعه پایدار و متوازن اثرگذار هستند. ممکن است این سوال مطرح شود که در فضای پیرامونی کشور ما، وضعیت بخش صنعت در کشورهای همسایه به چه شکل بوده است؟ واقعیت این است که در کشورهای پیرامونی ما، سرمایه‌گذاری بر روی بخش صنعت در مقایسه با چهار بخش ذکرشده به صورت جدی انجام نشده است. با این حال، اگر بخواهیم به این پروژه‌ها به ترتیب بپردازیم، در ابتدا لازم است که به حوزه انرژی، و مشخصاً نفت و گاز و پتروشیمی و سرمایه‌گذاری بر روی برق تاکید کنیم. نکته کلیدی در فصل نخست آن است که برای ما به عنوان کشور دارنده منابع گسترده نفت و گاز ضروری بوده است که می‌توانستیم در این چند سال، منابع در دسترس را به بهره‌برداری برسانیم و از محل تامین ارز به‌دست‌آمده از صادرات آنها، امکان توسعه بخش‌های دیگر در کشور را فراهم کنیم اما متاسفانه این مساله نه در حوزه میدان‌های مشترک گازی ما به شکلی که مورد انتظار بوده اتفاق افتاده و نه در سایر حوزه‌های میدان‌های نفتی موجود چنین چیزی رخ داده است. لازم به یادآوری است که در حال حاضر، کشوری مانند عربستان سعودی، روزانه حدود 11 میلیون بشکه نفت به جهان می‌فروشد در حالی که جمعیت این کشور در مقایسه با ایران تقریباً نصف کشور ماست و ایران با دو برابر جمعیت آنها حتی یک‌یازدهم آنها نیز نفت نمی‌فروشد. در واقع، تفاوت درآمد این دو کشور، ضریب 1 به 22 از درآمد این حوزه است.

  اولویت‌های ایران در حوزه ابرپروژه‌ها مربوط به چه حوزه‌هایی است؟ آیا الگوی تامین مالی عمده چنین طرح‌هایی استفاده از بازیگران داخلی مانند بانک‌ها و سرمایه‌گذاران داخلی در دستور کار است یا بازیگران بزرگ‌تری در حال طراحی بازی بزرگ‌تر با استفاده از این کارت‌ها هستند؟

با گسترش دانش بشر و توسعه علم در تامین انرژی از سایر منابع غیر از نفت و گاز، این احتمال وجود دارد که ارزش منابع فسیلی کاهش چشمگیری یابد و فروش آنها در دنیا به شکل امروز نباشد. از این‌رو در مورد ابرپروژه‌های بخش نخست باید تاکید کرد که توسعه میادین نفت و گاز کشور از اولویت‌های بسیار مهم ایران محسوب می‌شود تا ایران از سایر کشورهای پیرامونی خود جا نماند. خوشبختانه در بحث پتروشیمی و صادرات محصولات این حوزه طی سه دهه گذشته سرمایه‌گذاری‌های بسیار خوبی انجام شده است اما دغدغه اصلی، عدم توسعه میادین نفت و گاز است که پیشتر به آن اشاره شد. اما در بحث برق که یکی از محل‌های سرمایه‌گذاری در کشورهای پیرامونی ماست و به عنوان یکی از شاه‌کلیدهای توسعه صنعت در یک کشور در نظر گرفته می‌شود، متاسفانه طی سال‌ها، توسعه ظرفیت نیروگاه‌های ایران تقریباً برابر با نیاز برق داخل کشور بوده است. در واقع، میزان «توسعه» با میزان «نیاز» کشور برابری داشته است. به همین جهت ما در بخش برق نیز منابع کافی برای گسترش کارخانه‌ها و صنایع نداریم. از همین رو، حوزه برق در واقع یکی از ابرپروژه‌های مهمی است که به سرمایه‌گذاری کلانی نیازمند است تا بتواند زیرساخت لازم برای توسعه صنعت ایران در سال‌های آینده را فراهم کند. اخیراً وزیر نفت در مصاحبه‌ای به منابع لازم برای تامین سرمایه در توسعه میادین نفت و گاز کشور اشاره کرده بود و همچنین در وزارت نیرو نیز گزارش‌های گوناگونی در زمینه منابع لازم برای افزایش ظرفیت نیروگاه‌ها تدوین و تهیه شده است. همه اینها نشان می‌دهد که تا چند سال آینده ما در بخش انرژی تا چه میزان به سرمایه هنگفت نیازمندیم تا از کشورهای پیرامون خود عقب نیفتیم. فراهم کردن این میزان سرمایه، از توان دولت خارج است و برای این حجم از سرمایه‌گذاری قطعاً به حضور سرمایه‌داران خارجی نیاز است.

  چه پروژه‌هایی در فضای پیرامونی ایران را می‌توان «پروژه‌های رقابتی» نامید و هریک از آنها چه تاثیرات اقتصادی-سیاسی‌ای بر ایران به همراه خواهند داشت؟ ایران در چه حوزه‌هایی توان بالقوه بهره‌مندی از مزایای طبیعی خود در راستای رقابت استراتژیک با کشورهای منطقه را دارد؟

یکی از بخش‌های مهمی که در کشورهای پیرامونی ما بر روی آن به‌طور گسترده فعالیت کرده‌اند، توسعه شبکه حمل‌ونقل و محورهای مواصلاتی است. توسعه راه‌آهن، توسعه آزادراه‌ها و ساخت و توسعه فرودگاه‌های بزرگ، محور سرمایه‌گذاری بر روی ابرپروژه‌هایی هستند که در سال‌های اخیر، کشورهای منطقه بر روی آنها متمرکز شده‌اند. سرمایه‌گذاری در ساخت و احداث اسکله‌ها و بنادر مربوط به حمل‌ونقل دریایی نیز می‌تواند به موارد قبلی اضافه شود که بسیار قابل توجه است. نکته‌ای که در این میان لازم است مورد اشاره قرار بگیرد این است که ستون فقرات توسعه پایدار در یک کشور، بر روی فصل حمل‌ونقل قرار می‌گیرد. کشوری که در آن حمل‌ونقل یا جابه‌جایی کالا و انسان به سرعت انجام می‌گیرد می‌تواند به سرعت رشد کند و توسعه یابد اما در کشورهایی که این جابه‌جایی سرعت چندانی ندارد و کند است یا با هزینه تمام‌شده بسیار زیاد صورت می‌گیرد، آن کشور از قافله رقابت با سایرین باز می‌ماند. یکی از نکات مهم دیگری که باید حتماً به آن اشاره کرد این است ما باید تلاش کنیم در حوزه حمل‌ونقل هوایی، فرودگاه‌هایمان در مقایسه با کشورهای پیرامونی به یک مرکز ثقل، محور و هاب تبدیل شوند. در بخش حمل‌ونقل درون‌کشوری و جابه‌جایی کالاها و محصولات تولید‌شده و رساندن آنها به دست مصرف‌کننده خارجی و صادرات، ما به شبکه ریلی قدرتمندی نیازمندیم که متاسفانه در سال‌های اخیر، در این بخش هم سرمایه‌گذاری‌ها متناسب با برنامه‌ریزی‌ها انجام نشده است. ما کماکان برای اتصال بندر عسلویه از مسیر محور عسلویه-جم-شیراز-اصفهان به مرکز کشور هنوز مشکل داریم. علاوه بر این، در کشورهایی مثل ژاپن، بین شهرهای بزرگ افزون بر خط راه‌آهن معمولی، از راه‌آهن پرسرعت نیز استفاده می‌شود اما در ایران حتی بین هیچ یک از شهرهای بزرگ و اصلی نیز پروژه راه‌آهن پرسرعت اجرایی نشده و حتی طراحی آن نیز تکمیل نشده است. محور تهران-اصفهان-شیراز به سوی خلیج‌فارس نیز یکی از محورهایی است که توسعه آن حتماً باید در دستور کار قرار بگیرد. در کشورهای اطراف ما بر روی مجموعه این مسائل به خوبی کار شده و فعالیت در این حوزه‌ها کماکان ادامه دارد.

در ژاپن، زمانی که بخش صنعت رشد می‌کرد، ژاپنی‌ها سرمایه‌گذاری عظیمی بر روی بخش ریل و توسعه حمل‌ونقل ریلی انجام دادند. چند دهه بعد، همین اتفاق در چین نیز رخ داد و همزمان با رشد بخش صنعت در چین و افزایش صادرات، جابه‌جایی کالا و مسافر در این کشور نیز تسهیل شد و چین سرمایه‌گذاری عظیمی بر روی ایجاد شبکه قطار پرسرعت و چیزی شبیه پروژه‌های ژاپن انجام داد و نقاط خاصی مانند شانگهای-پکن را از طریق شبکه قطار پرسرعت به هم متصل کرد. از طرف دیگر، می‌بینیم که کشورهای اطراف ما در حوزه جابه‌جایی مسافر و کالا از طریق خطوط هوایی، فرودگاه‌هایی مانند فرودگاه دوحه در قطر و فرودگاه دوبی در امارات متحده عربی سرمایه‌گذاری‌های زیادی انجام داده‌اند و این فرودگاه‌ها مرکز ثقل بخشی از جریان رشد کشورهای خود قرار گرفته‌اند. مسلماً ما طی سال‌های اخیر نیاز داشتیم که فرودگاه امام خمینی در تهران و همچنین فرودگاه‌های مشهد، شیراز، تبریز و اصفهان با اهتمام بیشتری توسعه یابند و این نکته‌ای است که نیازمند سرمایه‌گذاری کلان و برنامه‌ریزی دقیق است. باید دوباره یادآوری کرد که هیچ کشوری نمی‌تواند به توسعه پایدار دست یابد مگر اینکه بخش حمل‌ونقل آن، چابک و کارآمد شود و سرمایه‌گذاری‌های زیادی بر روی زیربناها و فراسازه‌های آنها صورت گرفته باشد.

  به نظر شما پروژه‌ای مثل افتتاح سد ایلیسو در ترکیه یا تاسیس فرودگاه جدید استانبول چه تاثیری بر رویکردهای آتی این کشور که در حال تبدیل شدن به قدرت اول منطقه است، خواهد داشت؟

یکی دیگر از فصولی که طی سال‌های اخیر در کشورهای اطراف ما مخصوصاً ترکیه سرمایه‌گذاری بسیار زیادی در آن انجام شده، حوزه آب است. در واقع، کنترل منابع آبی محدود موجود در یک کشور با توجه به تغییرات اقلیمی شدیدی که در سال‌های اخیر در جهان رخ داده، نیازمند سرمایه‌گذاری‌های کلان است. این مساله همزمان با این واقعیت است که کشور ما از بحث تغییرات اقلیمی و خشکسالی، آسیب‌های جدی‌تری نسبت به دیگر کشورهای اطراف دیده است که در این زمینه نیز ایران نیازمند سرمایه‌گذاری‌های کلان است تا آب مورد نیاز خود را در بخش شرب و حتی بخش مورد نیاز صنعتی فراهم کند. گردشگری، دیگر بخش مهمی است که می‌تواند محل ارزآوری و تامین منابع درآمدی جدی برای کشور باشد. در سال‌های اخیر در تمام دنیا و همچنین کشورهای اطراف ما، این حوزه به شدت مورد توجه قرار گرفته است. حتی ژاپن نیز با وجود صنعت قدرتمند در بخش خودرو و الکترونیک و محصولات شیمیایی، اهتمام ویژه‌ای به توسعه بخش گردشگری در بهار و پاییز که طبیعت ژاپن دارای مولفه‌های قابل ذکر در بحث جذب گردشگر است انجام داده است. درآمد شهر توکیو در این دو فصل از محل حضور گردشگران، بعضاً با درآمد برخی حوزه‌های صنعتی در همین شهر برابری می‌کند. در همین حوزه در ترکیه نیز سرمایه‌گذاری زیادی بر روی جذب گردشگر انجام شده است. در شرایط غیرکرونایی، برخی شهرهای ترکیه درآمدی حتی بیش از شهر سانفرانسیسکو در حوزه گردشگری داشته‌اند. این مساله باعث می‌شود که توجه ما به مساله‌ای مهم و تا این حد جدی جلب شود. برای مثال، بنگاه اقتصادی بزرگی مثل پاناسونیک با 300 هزار کارمند، چندین کارخانه و ده‌ها مرکز ثبت اختراع و پژوهش، در سال 2017 به سختی موفق شد یک میلیارد دلار سود برای ژاپن فراهم کند در حالی که در همان سال، شهر توکیو فقط از محل جذب گردشگران، سه میلیارد دلار درآمد کسب کرد. شهر سانفرانسیسکو و استانبول نیز صدها میلیون دلار درآمد از محل جذب گردشگر به دست آوردند؛ چیزی که جای خالی آن در تبریز، اصفهان و شیراز به شدت محسوس است.

  ساختار تصمیم‌گیری در ایران، چه وظیفه‌ای در راستای ورود به مساله ابرپروژه‌ها (و تبعات ژئوپولیتیک و ژئواکونومیک آنها) دارد؟ ایران در این حوزه از چه مزایایی می‌تواند بهره‌مند شود؟

تامین نیاز مالی ابرپروژه‌ها معمولاً فراتر از توان دولت‌هاست. بنابراین برای اینکه ما بتوانیم نیازهای کشور را در حوزه‌های انرژی، راه، گردشگری و آب برآورده کنیم، لازم است تا مسیرهای سرمایه‌گذاری را هموار کنیم و اطمینان لازم برای حضور سرمایه‌گذاران در این حوزه را فراهم کنیم. سرمایه، به سختی به جایی می‌رود که از آن اطمینان نداشته باشد و این یکی از مهم‌ترین و کلیدی‌ترین وظایف دولت در آینده ایران است. این میزان سرمایه مورد نیاز برای کشوری که به لحاظ جمعیتی، دو برابر عربستان است، غیرممکن است و دولت باید برای تامین مالی شرایط مناسبی را هم برای سرمایه‌گذاران خارجی و هم برای سرمایه‌گذاران داخلی فراهم کند. در بحث پروژه‌های رقابتی، واقعیت این است که یکی از مهم‌ترین مزیت‌های رقابتی ایران در مقایسه با بسیاری از کشورهای اطراف حتی در برابر ترکیه، مساله گردشگردی و جذب گردشگر است. حتی آنچه نام آن را گردشگری حلال می‌گذارند. این یکی از مهم‌ترین مزیت‌های ایران به لحاظ اقلیم گسترده و متنوع و تاریخ جذابی است که برای بسیاری از گردشگران در دنیا مورد توجه است.

در جا نماندن از قافله توسعه کشورهای پیرامون و مشخصاً در رقابت با روند سرمایه‌گذاری، یکی از نکاتی که باید مدنظر قرار بگیرد این است که مثلاً در مقایسه با کشوری مانند ترکیه، ما در ایران در بحث سازوکار موردنیاز برای ساخت‌وساز و مهندسی پروژه‌ها، منابع انسانی غنی‌تری داریم. در ایران فقط نزدیک به 600هزار دانش‌آموخته مهندسی رشته راه و ساختمان وجود دارد. این مقدار نیروی انسانی فنی و تحصیل‌کرده در صورتی که بستر لازم برای ساخت‌وساز و اجرای ابرپروژه‌ها شکل بگیرد به عنوان موتور محرک و منابع انسانی موفقیت این پروژه‌ها محسوب می‌شود. این مساله‌ای است که در کشورهای اطراف ما مثل عربستان سعودی، پاکستان و حتی ترکیه در حوزه‌های فنی و انسانی وجود ندارد و به این نکته باید توجه کافی شود. مساله بعدی، زیرساخت لازم برای این پروژه‌هاست که باید توسط دولت ایجاد شود و زیرساخت لازم در واقع، جذب سرمایه است چرا که در حوزه اجرا، ما با مشکل جدی‌ای روبه‌رو نیستیم. 

دراین پرونده بخوانید ...