شناسه خبر : 38996 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

زنان نامرئی

افشای سوگیری داده‌ها در دنیایی طراحی‌شده برای مردان

 

زهره اکرمی/ نویسنده نشریه

70امروزه بیش از 7 /7 میلیارد نفر روی زمین زندگی می‌کنند که بیش از نیمی از آنان زنان هستند. با این حال وقتی به سران دولت‌ها، شرکت‌ها و دیگر بازیگران بزرگ جهانی نگاه می‌کنیم، تقریباً همیشه با مردان سفیدپوست روبه‌رو می‌شویم. اما چرا جهان و منابع آن هنوز توسط مردان اداره می‌شود؟ چرا مشاغل و سمت‌های کلان و اثرگذار هنوز در دستان مردان است؟ چرا هنوز زنان از ثمرات کارها، توانایی‌های فکری و رویاهای خود به اندازه مردان لذت نمی‌برند؟ و در حالی که این مشکل در صنایع مختلف به چشم می‌خورد، چرا عدم تنوع جنسیتی به ویژه در حوزه فناوری رایج‌تر است؟ این برتری مردان چگونه بر زندگی زنان و دیگر اقلیت‌هایی که برای برابری تلاش می‌کنند تاثیر می‌گذارد؟ کارولین کریادو پرز، در کتاب «زنان نامرئی: افشای سوگیری داده‌ها در دنیایی که برای مردان طراحی شده است» در تلاش است تا به این پرسش‌ها پاسخ دهد. اینکه چگونه سیاست‌های جنسیتی تحت تاثیر شکاف‌ها در بیگ‌دیتاها قرار می‌گیرد و تقویت می‌شود. او استدلال می‌کند که تاریخ بشریت شامل یک شکاف فراگیر در داده‌های جنسیتی است که به طور مداوم دستاوردها، تجربیات، نیازها و زندگی روزمره زنان را خفه کرده و از بین می‌برد. اکونومیست این هفته یک پرسش مهم را مطرح کرده است: «چرا ملت‌هایی که زنان آن ناتوان هستند، سقوط می‌کنند.» کتاب زنان نامرئی نیز نشان می‌دهد نادیده گرفتن نیمی از جمعیت جهان چه آثاری می‌تواند داشته است.

این کتاب که دومین اثر نویسنده است، به عنوان برنده جایزه معتبر کتاب علمی انجمن سلطنتی برای سال 2019 انتخاب شده است. کارولین کریادو پرز که در کارنامه خود، سابقه فعالیت‌های فمینیستی دارد در کتاب خود ادعا می‌کند که زنان فقط از طریق روابط آنها با مردان به عنوان همسر، دختر، خواهر یا مادر تعریف می‌شوند. این امر به مردان این امکان را می‌دهد که زنان را نه‌تنها به عنوان زیرمجموعه مردان بلکه به عنوان یک «دیگری» بیگانه در نظر بگیرند نه به عنوان انسان‌های خودمختار با رویاها، اهداف، خواست‌ها و نیازهای خاص خود. همان‌طور که او در ابتدای کتاب خاطرنشان می‌کند، اساساً بشریت زنان چه معنایی دارد؟ اگر تکامل انسان توسط مردان هدایت می‌شود، آیا زنان حتی انسان هستند؟

به‌رغم این واقعیت که خواندن این کتاب، سیلی از ناامیدی را برای خوانندگان به ویژه زنان به همراه می‌آورد اما نویسنده به دنبال تحقیر جامعه تحت سلطه مردان نیست. او آزادانه اعتراف می‌کند که نمی‌تواند دلیل وجود شکاف جنسیتی را اثبات کند. در عوض، او در حال مستندسازی یک مشکل دیرینه و اجتناب‌ناپذیر است که به طور کلی نیمی از جمعیت جهان را نادیده می‌گیرد و امیدوار است شواهدی که در کتاب خود جمع‌آوری کرده، مردم را متقاعد کند که این شکاف داده وجود دارد و تاثیرات واقعی و عمیقی بر زندگی زنان می‌گذارد. پرز در تلاش است تا استدلال خود را با انواع مختلفی از مثال‌ها به اثبات برساند و نشان دهد که همه جنبه‌های زندگی زنان از محل کار و دانشگاه گرفته تا زندگی روزمره و عمومی به طور سیستماتیک نادیده گرفته می‌شود یا حداقل به طور کامل دیده نمی‌شود. این امر با فراوانی بیگ‌دیتاها در مورد مردان، که به عنوان هنجار جهانی شناخته شده‌اند، در تضاد است. در نتیجه، این واقعیت که زنان می‌توانند نیازهای متفاوتی با نیازهای مردان داشته باشند، برای کسانی که این ساختارهای اجتماعی را ایجاد می‌کنند، وجود خارجی ندارد.

استدلال او مبنی بر اینکه شکاف بیگ‌دیتاها از تصور زنان به عنوان «دیگری» پشتیبانی می‌کند، بدان معناست که حقایقی که به شما می‌رسد، در بهترین حالت، تنها نیمی از حقیقت است. استدلال‌های نویسنده فراتر از نیازهای زنان است: او همچنین بحث می‌کند که چگونه شکاف‌های نژادی، جنسیت، ناتوانی جسمی و سایر هویت‌های اقلیت با فقدان بیگ‌دیتاها تقویت می‌شوند، که حتی تاثیر مخرب بیشتری را ایجاد می‌کند. او در چند فصل از کتاب با عنوان‌های «داروها کار نمی‌کنند»، «حقوق زنان حقوق بشر است»، «چه کسی بازسازی می‌کند» و «این 9 فاجعه‌ای که شما را می‌کشد» به تبیین استدلال‌های خود می‌پردازد.

پرز تاکید می‌کند که رویکرد «مردانه؛ مگر اینکه خلاف آن اثبات شود» در تمام جنبه‌های زندگی و افسانه «جهانی بودن مردان»، مخرب یا حتی عمدی نیست، بلکه محصول تفکری است که هزاران سال عمر دارد. او مثال‌های متعددی برای تبیین استدلال خود علیه زنان ارائه می‌دهد، از جمله ادای احترام به آقای اندی ماری، به عنوان اولین تنیس‌باز بریتانیایی که در سال 2013 قهرمان ویمبلدون شد، در حالی که در واقع خانم ویرجینیا وید بیش از سه دهه قبل در سال 1977 قهرمان مسابقات شده بود.

این کتاب در شش بخش تنظیم شده است و طیف وسیعی از مسائل را شامل می‌شود: 1- زندگی روزمره (مثل مواردی مانند حمل‌و‌نقل شهری و دسترسی به توالت عمومی)؛ 2- محل کار (چگونه قوانین و استانداردهای شغلی برای پیشرفت شغلی برای مردان و توسط مردان طراحی شده است)؛ 3- طراحی (نمونه‌هایی از مشخصات محصول که تفاوت جنسیتی را در نظر نگرفته‌اند)؛

 4- مراجعه به پزشک (چگونه تحقیقات پزشکی و مراقبت‌های بهداشتی اغلب نیازهای زنان را نادیده می‌گیرند)؛ 5- زندگی عمومی (چگونه سیاست‌های اجتماعی و مالیات اغلب به زنان آسیب می‌رساند)؛ و 6- وقتی همه چیز اشتباه می‌شود (چگونه در مواقع ناراحتی، زنان اغلب بارهای نامتناسب را بر دوش می‌کشند).

71جذاب‌ترین بخش‌های کتاب درباره پیامدهای نبود داده‌های تفکیک‌شده جنسیتی بحث می‌کند. او برنامه برف‌روبی را در شهر کارلسکوگ سوئد به عنوان مثال انتخاب می‌کند، جایی که شریان‌های اصلی ترافیک ابتدا برف‌روبی می‌شوند و در آخر مسیرهای پیاده‌روی و مسیرهای دوچرخه پاک می‌شوند. چرا ترتیب برف‌روبی یک موضوع جنسیتی است؟ مردان تمایل دارند در خارج از خانه کار کنند و با ماشین یا اتوبوس به محل کار خود می‌روند، در حالی که زنان به احتمال زیاد با کودک برای خرید و رفتن به مدرسه پیاده‌روی می‌کنند. یک برنامه به ظاهر بی‌ضرر برای برف‌روبی، همراه با بار نامتناسب مراقبت که بر دوش زنان می‌افتد، زنان را در شرایط دوگانه قرار می‌دهد. مثال‌های دیگر حتی پرخطرتر است. خطرات سلامتی زنان ناشی از عدم ارائه سرویس بهداشتی عمومی یا داده‌های اندک تفکیک‌شده جنسیتی در تحقیقات پزشکی در مورد علائم مختلف حملات قلبی در مردان و زنان. کریادو پرز نمونه‌های خوبی از سوگیری‌ها در طراحی محصولات رایج و به ظاهر خنثی از جنسیت را که در زندگی روزمره استفاده می‌شود، ارائه می‌دهد. وسایل ایمنی را در خودروها را نگاه کنید که برای آدم‌هایی با استاندارد «مرد متناسب» با قد 77 /1 متر و وزن 76 کیلوگرم طراحی شده است. این واقعیت که تجهیزات ایمنی در نظر نمی‌گیرند که زنان به طور متوسط کوتاه‌تر و سبک‌تر هستند، به آمار تکان‌دهنده مرگ‌و‌میر ناشی از تصادف کمک می‌کند که وقتی یک زن در تصادف رانندگی درگیر می‌شود، 47 درصد بیشتر از یک مرد مجروح می‌شود و 17 درصد بیشتر در خطر مرگ است! و همه به این دلیل که ما هنگام طراحی تجهیزات ایمنی در خودروها نتوانستیم تفاوت‌های جنسیتی را در نظر بگیریم.

نویسنده در این کتاب می‌پرسد که آیا می‌دانید که در سراسر جهان، آلودگی هوای داخل خانه بزرگ‌ترین عامل خطر زیست‌محیطی برای مرگ‌و‌میر زنان و قاتل اصلی کودکان زیر پنج سال است؟ و اینکه بخارات سمی ناشی از اجاق گاز یکی از عوامل اصلی این امر هستند؟ از آنجا که زنان معمولاً بخش عمده‌ای از کارهای خانگی و مراقبت از کودکان را بر عهده می‌گیرند، این بدان معناست که نقش جنسیتی به معنای واقعی کلمه آنها را از بین می‌برد. زیبایی کتاب این است که باعث می‌شود از خود بپرسید چگونه ممکن است این را ندانسته باشید.

در کتاب زنان نامرئی، کارولین کریادو پرز بر داده‌های جنسیتی تاکید می‌کند. این کتاب گرچه به عنوان کتابی درباره «سوگیری داده‌ها» به فروش می‌رسد، اما بیشتر کتابی درباره «داده‌های سوگیری» است، فهرست حقایق و ارقامی که نابرابری‌های جنسیتی مداوم را در جامعه مستند می‌کند. با این حال اینها حقایقی نیستند که همه زنان را شوکه کنند. ما زنان از قبل می‌دانیم که دستمزد کمتری دریافت می‌کنیم، به مراتب کار بیشتری در خانه بدون مزد انجام می‌دهیم، بیشتر در صف انتظار هستیم و قربانیان نامتناسب خشونت خانگی هستیم. اما با وجود این داشتن اطلاعات طبقه‌بندی‌شده از این شرایط مفید است و داشتن اعداد برای تعیین میزان درد و بدبختی ما روشنگر است. مشاهده عدم تعادل در درصد به فرآیند درک و مبارزه با آن، بعد مهمی می‌بخشد. کریادو پرز خاطرنشان می‌کند که زنان در بریتانیا 53 درصد بیشتر از مردان در کار استرس دارند و از هر سه زن یک نفر در جهان به توالت‌های سالم دسترسی ندارد. نامرئی بودن اشکال مختلفی دارد و فقط نامرئی‌ها می‌توانند دشوار بودن وضعیت خود را درک کنند و نداشتن اطلاعات خود به معنای نامرئی انگاشتن زنان است. عوامل زیادی وجود دارد که باعث می‌شود فرد برای جامعه کمتر قابل مشاهده باشد؛ نه فقط نژاد، بلکه فقر و ناتوانی می‌تواند به طرق بی‌شماری خود را نشان دهد و برخی افراد را از دیگران نامرئی‌تر کند. آنچه در نامرئی بودن زنان عجیب است این است که زنان اقلیت نیستند، آنها اکثریت هستند، آنها کاملاً در همه‌جا هستند و همیشه بوده‌اند. اما همان‌طور که کریادو پرز نشان می‌دهد، زنان باید در جامعه‌ای زندگی کنند که بر اساس مردان ساخته شده است. به نظر می‌رسد از کمبود چراغ‌های خیابانی که به ما اجازه می‌دهد احساس امنیت کنیم، تا نبود محل مراقبت از کودکان در محل کار، تقریباً همه چیز برای یک مرد سفید‌پوست کارگر و یک زن سفیدپوست معمولی در خانه طراحی شده است. پاسخ نویسنده این است که دوباره فکر کنید، اطلاعات بیشتری جمع‌آوری کنید، داده‌ها را مطالعه و بررسی کنید و از زنان بپرسید که آنها چه می‌خواهند. راه‌حل ساده است. اما آیا این کافی است؟ در حالی که تغییر زیرساخت‌ها حیاتی است، وقتی کریادو پرز خواستار روشنایی بیشتر خیابان‌ها و طراحی مجدد اتوبوس‌ها برای به حداقل رساندن خطر تجاوز جنسی می‌شود، مسوولیت بر عهده مردان کجاست؟ آیا باید شهرهایی بسازیم که در آن نسبت خاصی از مردان در آن هستند؟ یا اینکه ما باید از مردان بهتر باشیم تا زنان در همه‌جا احساس امنیت کنند؟ آیا باید مشاغلی ایجاد کنیم تا به زنان در کار کمک کند یا باید از پدرها بخواهیم که مسوولیت مراقبت از کودکان را به طور مساوی بر عهده بگیرند و مراقبت از کودکان را به مشکل همه تبدیل کنند؟

در نهایت، یک جهان برابر فقط می‌تواند دنیایی باشد که افراد در آن تغییر کنند. ما فقط با داشتن چراغ‌های خیابانی بیشتر برنده نمی‌شویم؛ ما وقتی تغییر می‌کنیم که طرز فکر، نگرش و رفتارمان تغییر کند. کسانی که نادیده گرفته می‌شوند، به وضوح باید بخشی از راه‌حل باشند. و با توجه به اینکه زنان بیشتری می‌توانند کارهای طراحی و ساخت وسایل را بر عهده بگیرند، باید دیدگاه‌های آنها نیز در نظر گرفته شود. این امر در مورد نمایندگی در سراسر فرآیند کار صادق است، خواه آن کار در خانه باشد یا خارج از خانه.

کریادو پرز در کتاب پرفروش خود همچنین موضوعاتی را که بیشتر برای اقتصاددانان آشناست، همچون عدم اندازه‌گیری صحیح کار بدون دستمزد خانه و مراقبت، تاثیر مالیات بر انتخاب زنان برای پیوستن به نیروی کار و نمایندگی نامتناسب زنان در بین فقرای جهان را مورد بررسی قرار می‌دهد. نویسنده اعتراف می‌کند که پرکردن شکاف داده‌های جنسیتی همه مشکلات را به طور جادویی حل نمی‌کند. با این حال، وی نتیجه می‌گیرد که پرکردن شکاف داده‌های جنسیتی تنها زمانی رخ می‌دهد که شکاف نمایندگی زنان در رهبری و دولت برطرف شود. در نتیجه مطالعه این کتاب تاثیرگذار برای هر محقق و سیاستگذاری که در حل چالش‌های نیمی از جمعیت جهان جدی است، ضروری است. این کتاب به نمونه‌های زیادی در کشورهای انگلیسی‌زبان یا اسکاندیناوی اشاره می‌کند و مثال‌هایی از شرایط زنان در آسیای جنوبی، آسیای شرقی، آفریقا، آمریکای لاتین و جهان عرب می‌آورد.

کارولین کریادو پرز در فصل مقدماتی خود می‌نویسد: «در قلب کتاب زنان نامرئی، دعوت به تغییر نهفته است.» بیشتر فصل‌های کتاب با حسی از آنچه می‌توان انجام داد به پایان می‌رسد، اما این کتابی در مورد ارائه پیشنهادهای سیاسی یا بسیج عمومی برای اقدام نیست. همان‌طور که از عنوان پیداست، این نوشتار در مورد افشای سوگیری داده‌هاست.

 هدف اصلی آن افزایش آگاهی، اشاره به بی‌عدالتی‌های فراوان و نشان دادن این واقعیت است که این پدیده‌ها استثنا نیستند، بلکه الگوی وسیعی را تشکیل می‌دهند که غیرقابل انکار و غیرقابل قبول است. همچنین می‌توان امیدوار بود که این کتاب هم به کسانی که با نابرابری مبارزه می‌کنند جسارت ببخشد و هم دیگران را بر آن دارد تا از تعصبات جنسیتی بیشتر آگاه شوند.

نویسنده در کتاب زنان نامرئی نشان می‌دهد که در جمع کردن داده‌ها و در تصمیم‌گیری و سیاستگذاری، در بسیاری از مواقع فرض را بر آن گرفته‌ایم که «انسان» یعنی «مرد»؛ و «زن» یک واریاسیونی از آدم بودن یا همان مرد بودن است. زنان نامرئی به سادگی ثابت می‌کند جهان هنوز با برابری جنسیتی فاصله زیادی دارد و عصر مدرن یک آرمان‌شهر فمینیستی نیست. برخلاف نظر بسیاری از سیاستگذاران این موضوع کاملاً مخرب و عمدی است. با مطالعه کتاب زنان نامرئی درمی‌یابید که واقعیت موجود در جهان، تنها نیمی از واقعیت است.

این کتاب همچنین به ما نشان می‌دهد که حضور بانوان تا چه حد در طراحی جهانی که هدف آن کار کردن برای همه است، ضرورت دارد. جهان به زنان بیشتری نیاز دارد. زنانی که بتوانند نگرانی‌های خاص جنس مونث را در دامنه وسیعی پوشش دهند. بدن زن، کار بدون حقوق و خشونت علیه زنان، اینها مواردی هستند که تقریباً همه قسمت‌های زندگی یک زن را لمس می‌کنند و بر تجربه‌های او از حمل‌ونقل عمومی گرفته تا سیاست، محل کار و جراحی دکتر تاثیر می‌گذارند. اما مردان آنها را فراموش می‌کنند. همان‌طور که در خلاصه کتاب زنان نامرئی خواهیم دید، آنها فقط کسری از کارهای بدون حقوق زنان را انجام می‌دهند و گرچه زنان مجبورند با خشونت مردان مبارزه کنند، اما در نهایت، جهان دید منفی‌تری به جنس مونث دارد. وقتی صحبت از زندگی نیمه دیگر بشریت می‌شود غالباً چیزی جز سکوت وجود ندارد؛ این سکوت در همه‌جا وجود دارد. کل فرهنگ ما مملو از یک سکوت مرگبار است. فیلم‌ها، اخبار، ادبیات، علوم، برنامه‌ریزی شهر، اقتصاد و حتی داستان‌ها و قهرمان‌هایی که از قدیم تاکنون می‌شناسیم.

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها