شناسه خبر : 37850 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

مه‌آلود مثل وین

فرآیند «بازگشت به برجام» چگونه به سرانجام خواهد رسید؟

  فرزین زندی: کلکسیونی از موانع؛ از کارشکنی‌های گاه و بیگاه فرانسه، زبان تند و تیز طرف‌های آلمانی به ویژه بر سر اتهام بمب‌گذاری دیپلمات ایرانی در اروپا، نامه درخواست سناتورهای جمهوریخواه برای قطع بی‌درنگ مذاکره با ایران توسط آمریکا متاثر از افزایش تنش بین اسرائیل و فلسطین تا پیچیده‌تر شدن روند لغو تحریم‌های اعمال‌شده علیه ایران توسط آمریکا و به میان کشیده شدن مساله سانتریفیوژهای پیشرفته IR9 ایران که پس از برجام توسط ایران تولید و به کار گرفته شدند، فهرستی بلندبالا از مشکلاتی است که تا اینجای کار، بازگشت طرفین به برجام را به بن‌بست کشانده است. با این حال، روایت‌های منتشر‌شده از روند مذاکرات پیش از حصول برجام به روشنی نشان می‌دهد که همواره، روزها و لحظات پایانی، سخت‌ترین قسمت در فرآیند یک توافق هستند. دقیقاً شبیه بالارفتن از کوهی که عبور از گردنه نهایی آن، نفسگیرتر از هر قسمت دیگری است. از همین‌رو، مرور بخشی از کتاب خاطرات وزیر امور خارجه سابق آمریکا، «جان کری»، برای بازترسیم چنین شرایطی خالی از لطف نیست. کری در کتاب خاطرات خود با عنوان «هر روز موهبتی دیگر است»، دشواریِ لحظات پایانی نزدیک شدن به توافق را (تقریباً مشابه آنچه ظریف در فایل صوتی افشاشده بازگو کرده بود) این‌گونه شرح می‌دهد: «هر روز به پایان کار نزدیک‌تر می‌شدیم، ولی ظریف هنوز نمی‌توانست موافقت کند. عصر 13 جولای که هفدهمین شب ما در وین بود، من، ظریف، لاوروف و فدریکا موگرینی، مسوول جدید سیاست خارجی اتحادیه اروپا را به اتاق آمریکا در کوبورگ دعوت کرده بودم. آنها نشسته بودند و ظریف داشت دلایلش را برمی‌شمرد و می‌گفت چرا توافقی که در حال تلاش برای دستیابی به آن بودیم، چندان برای ایران خوب نبود. حوالی نیمه‌شب، لاوروف [...] حرف‌های ظریف را قطع کرد و گفت: «جواد، شاید تو اختیار توافق کردن را نداری! [...]» ظریف از طعنه لاوروف، عصبانی شد. برای اعتراض به زخم‌زبان لاوروف با عصبانیت از روی مبل بلند شد و شروع به حرکت به‌سمت در کرد. مثل فنر از جایم بلند شدم و لنگ‌لنگان با عصایم به‌سمتش رفتم تا جلویش را بگیرم.[...] ساعت‌های سخت و طولانی برای این توافق زحمت کشیده بودیم. قابل‌درک بود که استرس زیاد باشد؛ [به ظریف گفتم] «ما فکر نمی‌کنیم کار دیگری بتوانیم انجام دهیم. لحظه حقیقت فرا رسیده است. آن را می‌پذیری یا رهایش می‌کنی؟» بعد از لحظاتی، [ظریف] اعتراف کرد که آمده است توافق را بپذیرد، ولی -میان چیزهای متعددی که خواسته بود- یک امتیاز دیگر می‌خواست که از دیدگاه او توافق را «منصفانه» کند.» این روایت به روشنی نشان می‌دهد که تیم مذاکره‌کننده ایرانی تا چه میزان تحت فشار کارگزاران داخلی و همچنین طرف‌های خارجی است. «منصفانه»‌تر شدن، معنای دیگرِ «جلوگیری از هرگونه اتهام» از داخلی‌هاست. از همین‌رو مذاکره‌کننده ایرانی، تمام تلاش خود را برای رفع کوچک‌ترین سوءتفاهمات به‌کار می‌بندد. با این همه، ایران که پیشتر مدعی شده بود «اگر آمریکایی‌ها برجام را پاره کنند، ما آن را آتش خواهیم زد» کماکان، بقای برجام را دنبال می‌کند و زنده کردن این توافق را به نفع خود می‌داند. برجام، این طفل رهاشده‌ای که در اَنظار، هتک حرمت می‌شود و در پستو، تکریم، بیش از هر زمان دیگری شکننده و ناپایدار به نظر می‌رسد. در این پرونده به آینده برجام و میزان پایداری و شکنندگی این توافق پرماجرا پرداخته خواهد شد.

دراین پرونده بخوانید ...