شناسه خبر : 35677 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

منکر دموکراسی

هانس هرمان هوپ کجای مکتب اقتصادی اتریشی ایستاده است؟

 

 

محمد علی‌نژاد  / نویسنده نشریه

هانس هرمان هوپ، اقتصاددان آمریکایی-آلمانی مکتب اتریش و فیلسوف پالولیبرترینیسم1 در دوم سپتامبر 1949 در آلمان متولد شد. او که استاد اقتصاد دانشگاه نوادا در لاس‌وگاس است، عضو ارشد موسسه لودویگ فن میزس و بنیانگذار جامعه آزادی و دارایی2 است.

هوپ را به عنوان یک آزادیخواه محافظه‌کار می‌شناسند. برخی از اظهارنظرها و تفکرات او در میان همتایان لیبرال او مورد انتقاد فراوان قرار گرفته است. باور او به حقوق مالکان دارایی برای ایجاد جوامع خصوصی موجب ایجاد تفرقه در میان هم‌گروهان او شده بود. هوپ همچنین به دلیل حمایتش از محدودیت برای مهاجران، موجب ایجاد جنجال فراوانی در میان اقتصاددانان آزاد شده است چراکه آنها این ایده‌ها را بر‌خلاف اصول آزادیخواهی و آنارشیسم می‌دانند.

هوپ که در شهر پین آلمان غربی متولد شد تحصیلات کارشناسی خود را در دانشگاه سارلند سپری کرد و سپس مدرک ارشد و دکترای اقتصاد را از دانشگاه گوته فرانکفورت گرفت. او که به‌شدت تحت تاثیر استاد خود یورگن هابرماس، روشنفکر آلمانی پیشرو دوران پس از جنگ جهانی دوم بود، به تدریج به مخالفت با ایده‌های او و به طور کلی چپگرایان اروپایی پرداخت و آنها را از نظر فکری عقیم و از نظر اخلاقی ورشکسته خطاب می‌کرد.

پس از سپری کردن دوران تحصیل خود در آلمان، هوپ برای گذراندن پسادکترا به دانشگاه میشیگان رفت و در حوزه جامعه‌شناسی و اقتصاد در آنجا به پژوهش پرداخت.

هوپ، مورای روتبارد را به عنوان استاد، مرشد و مربی خود می‌دانست. بعد از خواندن کتاب‌های او به جایگاه سیاسی روتباردی دست یافت و برای اینکه در کنار روتبارد باشد از آلمان به نیویورک نقل مکان کرد و در دانشگاه نوادا در کنار او به تحقیقات مشغول شد. به گفته خود هوپ، از سال 1985 تا زمان مرگ روتبارد در سال 1995، روتبارد برای هوپ «رفیقی صمیمی‌تر از پدر» بود.

 

جامعه دارایی و آزادی

80-1در سال 2006، هوپ «جامعه دارایی و آزادی» (PFS)را در واکنش علیه جامعه منت پلرین که تحت تاثیر افکار میلتون فریدمن بود، تاسیس کرد. در پنجمین سالگرد تاسیس PFS اهداف این جامعه را این‌گونه اعلام کرد:

«از یک‌سو این جامعه قصد شفاف‌سازی نیازمندی‌های فرهنگی، شناختی، قانونی و اقتصادی را دارد و از سوی دیگر با پرده‌برداری از دولت‌ها نشان می‌دهد که واقعیت به چه شکل است. دولت در حقیقت نهادی است که توسط مجموعه‌ای از قاتلان، دزدها و غارتگران اداره می‌شود و توسط پروپاگانداکنندگان، چاپلوسان، دروغگویان، دلقک‌ها، شارلاتان‌ها و احمق‌ها احاطه شده است. نهادی که به هر چیزی که لمس می‌کند آن را کثیف و فاسد می‌کند.»

از سوی دیگر هوپ در جامعه خود از مخالفان سیاسی متنوع خود نیز دعوت به عمل می‌آورد، از سخنوران نئوعثمانی و مسلمان نظیر مصطفی آیکول گرفته تا ناسیونالیست‌های افراطی راست نظیر ریچارد اسپنسر و پیتر بریملو.

 

اخلاق استدلال

در سپتامبر 1988 هوپ در مجله لیبرتی تلاش کرد تا توجیه خنثی و اولیه اخلاق آزادیخواهی را با نظریه جدیدی به نام «اخلاق استدلال» اصلاح کند. هوپ ادعا می‌کرد هر استدلالی که خلاف اصول آزادیخواهی باشد از نظر منطقی ناسازگار است. در شماره بعدی لیبرتی، برخی دیگر از اقتصاددانان هم‌عقیده با هوپ او را همراهی کردند. در همین رابطه مورای روتبارد نوشت که نظریه هوپ یک موفقیت خیره‌کننده برای فلسفه سیاسی و به طور خاص آزادیخواهی است. با این حال برخی دیگر از همکاران هوپ نظریه او را رد کرده و در واکنش به آنها هوپ منتقدانش را سودگرا خواند.

 

دیدگاه هوپ به دموکراسی

در سال 2001، هوپ کتابی را با عنوان «دموکراسی: خدایی که شکست خورد» منتشر کرد و در آن پدیده‌های اقتصادی و اجتماعی متنوعی را مورد سنجش قرار داد. هوپ معتقد بود که این پدیده‌ها مشکلاتی هستند که از طریق اشکال مختلف دولت‌های دموکراتیک ایجاد می‌شوند. او ناکامی دموکراسی را به گروه‌های فشاری نسبت می‌داد که به دنبال افزایش نظارت و هزینه‌های دولت بودند. هوپ راه درمان و پیشنهادهای جایگزینی را برای دموکراسی ارائه داد که از میان آنها می‌توان به تمرکززدایی دولت و «آزادی کامل قرارداد، تجارت و مهاجرت» اشاره کرد. هوپ مدعی بود که حکومت سلطنتی آزادی فردی را بیشتر و موثرتر از دموکراسی حفظ می‌کند.

در سال 2013، هوپ رابطه‌ای میان دموکراسی و هنر به تصویر کشید و نتیجه گرفت «دموکراسی منجر به براندازی و درنهایت نابودی مفهوم زیبایی و استانداردهای جهانی زیبایی می‌شود. زیبایی توسط «هنر مدرن» غرق خواهد شد».

والتر بلاک، همکار هوپ در موسسه میزس، ادعا می‌کند که استدلال‌های هوپ موجب فهم بهتر رویدادهای تاریخی از فقر و تورم گرفته تا نرخ بهره و جرم و جنایت می‌شود. بلاک به این موضوع اشاره می‌کند در حالی که هوپ قبول دارد که دموکراسی‌های قرن 21 از حکومت‌های سلطنتی قدیمی رفاه بیشتری دارند اما در عین حال معتقد است اگر نجیب‌زادگان و پادشاهان به جای رهبران سیاسی امروز بودند، توانایی آنها در ایجاد دولت رفاه و بهبود معیشت مردم بسیار بیشتر بود. البته بلاک نسبت به برخی دیدگاه‌های هوپ نظیر ترجیحات زمانی، مهاجرت و شکاف میان محافظه‌کاری و آزادیخواهی انتقاداتی وارد می‌کند.

بر اساس اظهارات هوپ، چهار سال قبل از انتشار کتاب دموکراسی، آلبرتو بنگاس لینچ جونیور، اقتصاددان آرژانتینی، نظریه هوپ در خصوص ارجحیت سلطنت بر دموکراسی را مورد انتقاد قرار می‌دهد. استاد اقتصاد دانشگاه بوئنوس آیرس با ارائه شواهدی تجربی نشان می‌دهد که حکومت‌های سلطنتی مدرن در مقایسه با دموکراسی‌های مدرن تمایل بسیار بیشتری به فقر دارند. در واکنش به این اظهارات، هوپ پاسخ می‌دهد که نظریه دولت مقایسه‌ای او بر اساس مطالعات حقوق اقتصادی بوده و از نظر قانونی صحیح یا غلط بودن آن قابل اثبات است. هوپ همچنین با استناد به کتاب نژاد، تکامل و رفتار اثر فیلیپ راشتون مدعی می‌شود که برای مثال مقایسه امپراتوری‌های آفریقایی با دموکراسی اروپایی منجر به اعوجاج سیستماتیک این موضوع می‌شود که به طور متوسط سفیدپوست‌ها اولویت زمانی کمتری نسبت به سیاهپوستان دارند.

 

خروج  مردم نامطلوب

در کتاب دموکراسی، هوپ جامعه آزادیخواه کامل را در واقع جامعه‌ای میثاقی می‌داند که شهروندان آن توافقی را در خصوص طبیعت جامعه امضا می‌کنند. جامعه‌ای که از سوی آزادیخواهان چپ تحمل نخواهد شد. در عوض این جامعه در مسیر صحیح برای بازیابی آزادی اتحادیه‌ها قرار دارد. هوپ در این کتاب می‌نویسد که شهرها و روستاها می‌توانند در ورودی‌های خود تابلوهایی را نصب کرده و روی آن بنویسند که ورود گدا، بی‌خانمان و آدم‌ بیکار ممنوع، ولی حق ندارند از ورود نژاد یا مذاهب مختلف به شهر جلوگیری کنند.

 

حمایت از محدودیت‌های مهاجران و انتقادها

هوپ به عنوان یک آنارشیست خودخوانده که خواهان نابودی دولت-ملت است باور دارد تا زمانی که دولت‌ها وجود دارند، آنها باید محدودیت‌هایی را علیه مهاجرت اعمال کنند. هوپ مهاجرت آزاد را معادل «ادغام اجباری» دانسته و آن را نقض حقوق مردم بومی می‌داند. او معتقد است اگر زمین دارای مالکیت خصوصی است مهاجرت نباید بدون منع باشد و این موضوع بر خلاف مالکیت خصوصی است. در همین رابطه والتر بلاک، هوپ را یک «فعال ضد‌مهاجرت آزاد» می‌داند که بر این عقیده است که مهاجرت موجب دزدیده‌شدن دارایی‌های عمومی می‌شود. دارایی‌هایی که مالیات‌دهندگان هزینه آن را پرداخت کرده‌اند. در مورد محدودیت‌های ویژه مهاجرت، هوپ معتقد است که سیاست مناسبی برای مهاجران به ایالات متحده باید وجود داشته باشد تا بازدهی زبان انگلیسی، ساختار شخصیتی و عملکرد ذهنی مهاجران را نشان دهد.

 

آثار و مقالات

هانس هرمان هوپ، کتاب‌ها و مقالات متعددی را به چاپ رسانده که از مهم‌ترین آنها می‌توان به «نظریه سوسیالیسم و سرمایه‌داری (1989)»، «علم اقتصاد و روش اتریشی (1995)»، «دموکراسی: خدایی که شکست خورد (2001)»، «اقتصاد و اخلاق دارایی خصوصی (2006)» و «افسانه دفاع ملی: مقالاتی در خصوص نظریه و تاریخ تولید امنیت (2003)» اشاره کرد. در میان مقالات هوپ نیز توجیه نهایی اخلاق دارایی خصوصی (1998)، در دفاع از منطق‌گرایی حاد: اندیشه‌های مک‌کلوزکی (2014) و نبرد من با پلیس اندیشه (2005) بیش از همه مورد توجه قرار گرفته است.

81-1

کتاب‌های ترجمه‌شده در ایران

از میان کتاب‌های هوپ دو کتاب سوسیالیسم و سرمایه‌داری و همچنین اشرافیت، سلطنت و دموکراسی از سوی انتشارات دنیای اقتصاد به فارسی ترجمه شده است که در ادامه به معرفی این دو کتاب می‌پردازیم.

 

سوسیالیسم و سرمایه‌داری

کتابی که به گفته هوپ، رسانه‌ای روشمند درباره اقتصاد سیاست و اخلاقیات است. این کتاب که متین پدرام آن را ترجمه کرده و انتشارات دنیای اقتصاد آن را ترجمه کرده است، در واقع پژوهشی چند‌رشته‌ای پیرامون مسائل بنیادی فلسفه سیاسی و اقتصاد سیاسی است؛ و به این موضوع می‌پردازد که چطور جامعه برای ارتقای تولید ثروت و ریشه‌کن کردن فقر و ایجاد نظم اجتماعی عادلانه، باید سازماندهی شود.

چپگرایان، شکست اقتصادی و فجایع اجتماعی را «آخرین بحران سرمایه‌داری» می‌نامند و «درمان» آن را در توسل به یکی دیگر از نسخه‌های سوسیالیسم می‌دانند. در این کتاب توضیح داده شده که هیچ شکلی از سوسیالیسم هرگز نمی‌تواند موجد صلح و شکوفایی باشد و فقط سرمایه‌داری است که توانایی چنین کاری را دارد. البته سرمایه‌داری مورد نظر مولف با آن چیزی که «سوسیالیست‌های بدگو» می‌گویند، سراپا فرق دارد. به اعتقاد هانس هرمان هوپ، سرمایه‌داری در حقیقت آزادی و اختیار مالکان خصوصی به منظور انعقاد قرارداد و دادوستد است.

 

اشرافیت، سلطنت دموکراسی

این کتاب داستان حماقت و تباهی اخلاقی و اقتصادی است. در این کتاب در واقع سه مقاله از هوپ به چاپ رسیده است که همگی حول مساله دموکراسی هستند. مولف، در این نوشته که آن را برای بنیاد میزس تهیه کرده و دیوید گوردون بر آن مقدمه‌ای نوشته، سعی می‌کند مباحث محوری کتاب دموکراسی را به صورتی شیوا و مختصر بیان کند. او در این نوشتار به بیان حق مالکیت و تبعات آن پرداخته و همچنین با اشاره به تاریخ داوری، اشرافیت و نخبگان طبیعی به نقد گفتمان پیشرفت تاریخ دولت و دموکراسی به عنوان شکل نهایی حکمرانی می‌پردازد و این گذار را به عنوان‌گذاری معکوس و انحصارطلبانه و در تضاد با حق مالکیت معرفی می‌کند. این کتاب در واقع با تفکری در دولت دموکراتیک مدرن، ما را بر آن می‌دارد تا در ماهیت آن اندیشه کرده و از خود بپرسیم که چه چیزی حق فرمانفرمایی به دولت و حاکمان یک دولت می‌دهد؟ البته در این کتاب می‌توان برای پرسش‌های دیگری نیز پاسخ پیدا کرد. اینکه قانون چیست و منشأ قوانین کدام‌اند؟ مسیر ترقی در دموکراسی چگونه طی خواهد شد؟ چه کسانی باید تصمیم بگیرند؟ و در نهایت اینکه پیامدهای اخلاقی دموکراسی چه خواهد بود؟ از منظر هانس هرمان هوپ، تفکر و تعمق در همه این پرسش‌ها گویای یک گذار معکوس است. برخلاف آنچه ادعا می‌شود، راهی که به ظاهر به سوی آزادی به تصویر کشیده‌اند، قهقرایی است که آزادی را به قربانگاه می‌برد.

در جهان امروز همه متعلق به جغرافیایی خاص هستیم. جهانی که در سیطره نظامی سیاسی، یعنی دولت، قرار دارد و تشکیل دولت‌ها نیز عمدتاً مبتنی بر انتخابات است و رای عمومی و صرف مشارکت کمی بیش از نصف جامعه، تنها توجیه برای الزام به تبعیت و اطاعت از حاکمیت سیاسی است؛ حاکمیتی که نه‌تنها باید بر بازندگان انتخابات، بلکه بر آنان که مشارکتی در آن نداشته‌اند نیز فرمانروایی کند. اما آنچه قانون، دستور یا فرمان خوانده می‌شود، در فرآیند مجلس و شوراگرایی به علت ماهیت دموکراسی‌گونه‌اش، رنگ و لعابی مشروع به خود می‌گیرد؛ یعنی فرمان این‌گونه به قانون تبدیل می‌شود و سپس قانون قدسیت می‌یابد و نافرمانی از قانون بی‌حرمتی و توهین به روح جمعی قلمداد شده و مستوجب تنبیه می‌شود غافل از اینکه این جامعه چیزی جز یک جمع غایب نیست که تنها در فرآیند انتخابات، یک «نه» یا «آری» به صندوق ریخته‌اند. اینکه از یک «آری» چگونه می‌توان تاییدی برای همه تصمیمات نمایندگان پارلمانی استخراج کرد، شاید تنها از عهده نظریه‌پردازان دموکراسی برآید.

پی‌نوشت‌ها:

1-  مکتبی فکری از زیرمجموعه‌های لیبرالیسم که اقتصاددانانی چون لودویگ فن‌میزس و مورای روتبارد از مهم‌ترین اقتصاددانان این حوزه هستند.

2- Property and Freedom Society

دراین پرونده بخوانید ...